Maison Francis Kurkdjian - Baccarat Rouge 540

ادوپرفیوم باکارات رژ (اِکسترِیت یا رِد بادِل)540
از اسم شروع میکنم که داستان نامگذاری این ادوپرفیوم شاید به گوش خیلی ها خورده باشه.
باکارات در معنی لغوی،اسم یه نوع بازی کارتی هست اما بیشتر اروپایی ها این کلمه رو با کمپانی لوکس کریستال سازی باکارات میشناسن.
مثلا یه خانم لوکس اروپایی میخواست پز بده مثل خانمهای ایرانی که میگن مواظب باشا کریستال چکه،میگفتن ظرفم کریستال باکاراته.
رژم که به زبان فرانسوی یعنی قرمز.
احتمالا زیاد به عطرهایی برخوردید که شیشه قرمز دارن و در قسمت سافیکس(پسوند اسم) یه رژ چسبیده که تحت تاثیر اون رنگ قرمزش هست.
در کل باکارات رژ 540 یعنی کریستالی که در دمای 540 به عمل میاد و سرخ رنگ هست‌‌ و این موضوع در بادِل ادیشن اکستریتش به خوبی مشخصه.
اکستریِت یک واژه فرانسوی به معنی اکسترکت انگلیسی یا (بیرون کشیدن،عصاره گیری) که در مقایسه با نسخه اصلی شیرینی و اینگریدینت ها رو با خلوص بیشتر حس میکنید و به همین دلیل قیمتی تر هست.
از تاپیک اسم که فاصله بگیریم حتی شما اگر از این عطر خوشتون هم نیاد نمی‌تونید منکر لوکس بودن این رایحه بشید.
چرا؟
چون سه اینگریدیت اصلی زعفران(به عنوان گران ترین ادویه جهان)،اِمبر(کهربا(و عنبرگریس(دفع نهنگ نر که گران ترین اینگردینت آنیمالیک هست) یه رایحه سوپر لوکس به جهت قیمت گذاری اینگردینت ها ساخته شده.
برای مثال شما هیچ وقت به عطری که مثلا سه ماده اصلیش پرتقال و یاس و رز و وانیل باشن نمی‌تونید بگید سوپر لوکس چون ماده تشکیل دهنده ارزان هست.
در ادامه گروه بویایی اورینتال-فلورال(شرقی-گلی) هست و رایحه شیرین با طبع گرم کمی رو به تندی رو داره(حالت تندی صرفا در بیس نوت هست و هفتاد درصد گرم و سی درصد تند در ابتدا تنده،در ادامه و ماندگاری صدرصد گرم میشه)

در فضاشناسی عطر،آکورد غالب و بلافاصله بعد از اسپری اِمبر(کهربا) و چوب هست.منطور از کهربا یعنی بوی مشکی،شیرین و گرم که در ادامه این آکورد با فضای چوبی تلفیق شده.بعد از این دو آکورد،وارم اسپایسی(ادویه گرم) مشهوده.
بررسی نت
بالافاصله بعد از فشردن پافر که تاپ نت(نت اولیه) شما بوی زعفران رو به عنوان همون ادویه گرم که بالاتر گفتم،در یک فضای بسیار شیرین با رگه های بسیار ریز از گل های سفید حس میکنید.بعد از بررسی نت متوجه شدم اون گل سفید،یاس هست که به دلیل ظرافت ترکیب متوجه نشدم.در درای داون یک فضای ملایم تر،چوبی و کمی رزینی(صمغ گیاهان) از جنس کهربا و مشک رو خواهید داشت.
خط بو و پرفورمنس بشدت بالا و باورنکردنی و پیش بینی شده در خور یه برند نیش داره.
عطر سنگینی هست و برای استایل فورمال بشدت مناسبه.مناسب رینج سنی28 سال به بالا هست.
روی استایل خانم ها خیلی بهتر میشینه و باتوجه به شدت شیرینی خودم شخصا این شدت از شیرینی رو رو تن یک مرد نمی‌پسندم.
در آخر برای کسانی که بلایند بای میکنند یا می‌خوان در فضای عطر قرار بگیرن
شصت درصد فضای کل عطر زعفران و رایحه غالب و مورد توجه مخاطب شماست.
سی درصد فضا که برگرفته از شیرینی مشک و کهربا هست.
ده درصد بصورت نامحسوس بوی یاس که مخاطب شما احتمالا متوجه نمیشه.
شخصا بوی سدر رو اصلا حس نکردم.

درود دوستان

قبل از تحلیل عطر یه نگاهی به ریویوها انداختم متوجه شدم بعضا نسبت به کسانی که این عطر رو به بتادین،قند سوخته و...تشبیه کردند یه انتقادی کردن.
دوستان عزیزم قند،بتادین و همه این ها منشأشون از طبیعت هست‌.اینگریدینت های سازندهٔ یک رایحه هم به همین صورت هست و در نهایت منشا یکسان دارند.مطابق با تجربه و حافظه بویاییتون ممکنه شما رو یاد یکسری موارد خوراکی،غیرخوراکی،مکان و فضا بندازه.
این کاملا طبیعیه و هیچ انتقادی از نظر بنده وارد نیست به این موضوع.
در رابطه با موضوع بتادین باید بگم شما اگر زعفران خشک(دم نکشیده و مخلوط نشده با غذا) به شکل کلاله های خشک شده یا در واقع همون گرده های رشته مانند زعفران رو بو بکشید یه ته بوی بتادینی داره که این موضوع برمیگرده به وجود یک ترکیب یا پیوند شیمیایی مشابه که احتمالا در بتادین و کلاله های زعفران به صورت تقریبا مشابه وجود داره.تاپ نت و حتی بنظرم هارت نت این ادوپرفیوم هم زعفرانه.کاملا وجود زعفران به عنوان آکورد وارم اسپایسی مشهود و پر رنگه بنابراین این موضوع و نظر کاملا طبیعیه.
یکسری دوستان هم به پشمک و قند سوخته تشبیه کردند که اگر بخوام صادق باشم من اون حس رو هم از باکارات رژ میگیرم خصوصا پشمک و این موضوع برای شخصِ من آزاردهنده نیست و اگر هم کسی این رو به من بگه ناراحت نمیشم.
ما تمام رایحه ها رو دقت کرده باشین به یه چیزی تشبیه میکنیم.
مثلا من خودم یه شیشه شور دارم من رو یاد گودگرل میندازه.
یا تی تاب لیمویی وا میکنم یاد عطر زرجف لیرا میوفتم.
لاست چری رو اون تاپ نوت بیدِر آلمند یا بادام تلخش رو یکی حس کنه میگه بوی روغن فروشی میدی از طرفی بوی گیلاسش رو حس کنه میگه بوی شربت سرماخوردگی.
عطر های میوه هم باز به شربت دیفن هیدرامین و سرماخوردگی تشبیه میکنند.
عطر کاراملی مثل لاویاجویسی و کندی پرادا آدم رو یاد سیروپ کارامل و پودر آماده کرم کارامل میندازه.
عطر آمواج آنر منو یاد کرم مرطوب کننده و ضد تعریق نیوه آ میندازه.
آمواج بلاسم لاو منو یاد گلاب میندازه.
بنابراین ته تاپ ترین عطر رو هم بررسی کنید شما رو یاد یه چیزی میندازه که این متناسب با تجارب شخص و حافظه بویایی متغیر و متفاوته.بنابراین به نظرات هم احترام بذاریم🙏🏻

این مخلوق کرکجیان به راستی با طبیعت رام و سربه‌زیری آفریده نشده. در مارکت با وجود اینکه لقلقه‌ی زبان‌ها و شهره‌ی بازار است (شاید بخاطر گران بودنش کنجکاوی‌برانگیز بوده)، در عین حال نمی‌شود نام همه‌پسند برش گذاشت. بگذارید براساس تجربه خودم، دوکلام مفید برای مشتریان کنجکاو این عطر بنویسم. اولین لحظه‌ای که جعبه را گشوده و برای اولین بار رایحه را به مشام میرسانید، تردید ندارم که حسی از پشیمانی و اعجاب به شما دست خواهد داد. انتظار چنین رایحه‌ای رو از این عطر گران نخواهید داشت. به شخصه من هم جا خوردم و کمی ناامید. ولی در این لحظه حرف من را به یاد آورده و صبور باشید. کمی به عطر زمان بدهید تا از لاک و دایره امن خود خارج شود. کم کم آن طبیعت شگفت‌انگیزش با درون شما اخت می‌شود.
به جرات به شما میگویم که این عطر دارای یک نوع شعور و خودآگاهی انسان‌گونه‌ است. با قضاوت زودهنگام شما زود میشکند. همچون کریستال. همچون خودش.

اول بگم که من اصلا و ابدا نمیتونم این عطر رو برای خودم استفاده کنم ولی یکی از دوستانم عطرش همینه بوی عجیبی داره دقیقا بوی شیرینی داره که تلخه بوی پشمک یا قند سوخته بوش شیک و منحصر به فرده تا حدودی سنگینه ویجوریه که هی دوست دارم بوش کنم ولی از اون عطرهایی که تایم زیاد تومشامم باشه و یا خودم بزنم سردرد و تهوع میگیرم

چندی پیش با یکی از دوستانم که وگان است قرار داشتم ،اتفاقا صبح در حد دو پاف از باکارا رژ استفاده کرده بودم و رایحه ی خوشایندش همراهم بود. از عطرم پرسید و وقتی از نزدیک بو کرد گفت که کمی بوی بتادین ازش میگیرم.
اتفاقا دوست دیگری دارم که در خوراک فقط عاشق گوشت و مرغ و جیگر و ...هست ، انواع کباب ، انواع استیک و جالبه که همیشه سفارش استیکش مدیوم ریر هست، و ایشان طرفدار باکارا رژ است. چنان عطر را از اعماق وجود نفس میکشد که انگار خوشبوتر از باکارا رژ ساخته نشده است.
این بوی بتادین شنیدن و تفاوت این دو نفر برایم جالب شد. تصمیم گرفتم از خواهر زاده ام که اونم زیاد میانه ای با گوشت و مرغ ندارد و اهل جدا کردن گوشت داخل غذاست سوال کنم . جالبه که ایشان هم احساس میکرد بوی بتادین میده.
همینطور دوست دیگرم که اتفاقا ایشان هم از گوشت مخصوصا به صورت تکه ای بیزار است و به اصرار برای رژیم غذاییش ، فقط از چرخ کرده استفاده میکند پرسیدم. خدای من ، او هم بوی بتادین ...
و من که سرخوش بودم از کشف تازه ام که حتی موادی که ما میخوریم مستقیما بر روی رایحه ای که دریافت میکنیم اثر داره ، نه فقط روی شیمی پوستمون و عملکرد عطر ، بلکه قدرت تشخیص- تفکیک- و حتی حافظه ی بویایی
این تحقیق همچنان ادامه دارد...:)

در این روزِ هُرم گرما، چشم به راهِ برف‌ نشسته‌ام...! عطری که تمام عناصرش آب‌پز شده و مابین خطوطِ منزویِ خود چگالی خلسه‌آور از بلاد شهدها را پنهان کرده. این کریستالِ حرارت دیده. حضرت فن‌کویل گرمایشی! برخی از کاربران معتقدند حسی شبیه به بوییدن بتادین را تداعی می‌کند یا بخورِ دل‌آشوب، نمور، چسبناک و شیرینی که به‌هنگام گداخته شدنِ نبات به مشام می‌رسد. من این اثر را دوست نداشته، ندارم و نخواهم داشت اما کمی طرفدارانِ این سرمشقِ فراق را دوست داشته باشیم؟ بله؟ دوباره و دوباره استشمام‌ش کردم؛ و سه‌باره! فهمیدم که حقیقت است دقیقا همین نبات است و همان بوی بتادین را می‌توان از خاکِ گرمادیده‌اش دریافت کرد. گاهی اوقات با خود فکر می‌کردم چطور یا چگونه است که باکارا روژ این قابلیت را دارد تا از حاد شدنِ وضعیت خراش‌های سطحی و عفونی شدنِ زخم‌های کوچکِ دیواره‌ی قلبِ دوست‌داران خود جلوگیری کند!؟ بتادین! توگویی کارش از بین بردن میکروارگانیسم‌هاست. این عطر از جراحت‌هایی که با خنجر سردِ دروان به تن و جانِ تکیده‌ی شما وارد شده پرستاری خواهد کرد. فریاد می‌زنند بتادین شنیدیم کسی زمزمه می‌کرد مادر! چه کسی حق دارد؟ هردو! باکارا روژ را برروی گاز استریل اسپری کنید و برروی قسمت‌های جریحه‌دار روح‌تان بگذارید. اما مراقب باشید؛ احتیاط! بافت‌های درونی را به‌آن آغشته نبایست کرد. زیرا باعث تحلیل و تخریب خواهد شد. بسیار مهم است که بدانیم بتادین را چقدر، چگونه، چه‌زمان و به چه منظوری استفاده کنیم! کرکجیان شاعرِ عطرسازهاست و این شعرِ دوپهلو را زمانی که رودخانه‌ی تخیل به صخره‌ی شیرینی‌های مضطرب برخورد کرده سروده است...! شاعران را باید درک، لمس و مراعات حال‌شان را کرد. گاهی یک شعر را فقط باید شنید، گاهی باید از رو خواند و گاهی باید بدون قضاوت با آن زندگی کرد... پیش می‌آید گاهی شعری که برای من بی‌اهمیت است اشکی محزون را از چشمانِ غم‌دیده‌ی یک عاشق سرازیر می‌کند! شعرها بینی نمی‌شناسند... تنه به ثقلِ بشر می‌زنند. سرزمینی نامرئی مابین قلب و جهانِ خلا!

چند بار دوستانی که این عطرو پوشیده بودن و کنارشون بودم بوی شیک و اشرافیش به مشامم خورد و واقعا لذت بردم ازش
درسته شیرینه اما دلو نمیزنه
با اینکه به نظرم این عطر بیشتر میل زنونه داره اما حیفم اومد جاش خالی باشه بین عطرام

ایمانوئل کانت دو تا جمله ی جالب داره ( از نظر من ) :
1 - چون ما قادر نیستیم خلقت رو به شکلی که واقعا هست حس کنیم ، پس به ناچار خلقت خودش رو به شکلی درمیاره که ما بتونیم حس کنیم !
2 - زمان و مکان امری بیرونی و خارج از ما نیستن بلکه درونی هستن ...

به نظر من حس بویایی انسان در ردیف بندی حواس پنجگانه در انتها قرار داره ، به این معنی که در زمان بوییدن یه رایحه ، درسته که حس بویایی از طریق بینی درجا فعال میشه و پیام رایحه رو به مغز انتقال میده اما مغز برای تعبیر و تفسیر این رایحه ابتدا از بینایی و چشایی و شنوایی و لامسه درخواست کمک میکنه برای تحلیل این رایحه ...

به همین دلیله که ما بلافاصله بعد از بوییدن یه عطر ، یه تصویر ، اتفاق ، شخص یا جمله و یا تماس فیزیکی با مکان و زمان و فیزیک شخص خاصی برامون تداعی و بازیابی میشه از طریق حافظه !

به عبارتی در بین حواس ما ، به نظر من این حس بویاییه که بیشتر از بقیه به قول کانت نمی تونه رایحه رو به گونه ای که واقعا هست دریافت کنه ، پس به ناچار رایحه خودش رو به گونه نشون میده ای که ما با حافظه ذهنی و عاطفی مون می تونیم دریافت کنیم ...

بنابراین این که کسی میاد زیر عطری مینویسه : بوی لوکس ، لاکچری ، ثروت میده ، یا کسی میاد میگه بوی بتادین ، سوختگی و لوله آزمایش و ... میده ، به نظر من هرکدوم کاملا حق داره ! اون عطر خودش رو برای اون شخص به اون شکل معرفی کرده ...

چیزی که بد و زشته و در طول تاریخ همیشه یکی از دلایل مهم درگیریا و نبردای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و مذهبی و غیره بوده اینه که شخصی یا اشخاصی اصرار دارن که برداشت شخصی خودشون رو درباره ی خلقت ( دین و عقیده و جامعه و فرهنگ و سیاست و ... ) به دیگران تحمیل کنن ...

اشخاصی هم مث شخص بنده پیدا میشن که دوس دارن بجای درونی کردن خلقت و تعبیر و تفسیرش ، از خودشون بیرون بیان و خودشونو بدن دست خلقت تا تعبیر و تفسیرشون کنه . به همین دلیل من عطر رو میخرم و خودمو میدم دست اون عطر تا ببینم بدن من چه بویی میده و اون عطر چه برداشتی از من میکنه ، نه این که اون عطر چه بویی میده و من چه برداشتی ازش می کنم ... :/ دیونه ام خودتونید . شب خوش ..

نمی پسندم این عطر،چون خوشم ازش نمیاددددد،وقتی تو ی سایت نمیتونی آزادانه نظرتو بگی با ترس لرز میگی،مبادا قشون کشی کنن،بریزن روت دیگه وای به حال جامعه،نمیپسندم چون خون تو از خون من رنگینتر، نمیپسندم چون تو بالا نشی ما بیغوله نشین نمیپسندم چون وقتی نظرات بی ادبانه بعضی افراد مثلا باسواد و روشنفکر با هم نوعم میبینم حتی اگه عاشق عطر باشم دیگه با دیدنش خاطره خوب برام تداعی نمیشه،وحی که نازل نشده همه عاشق این عطر باشن،نمیپسندم چون داری نظرتو به زور به دیگران تحمیل میکنی،هرچی هستی هر که هستی نظرتو بده برو،منتقدم هستی در کمال ادب نظرتو بده نه خودتو بالا ببینی و دیگران هیچ هرکه به اندازه خودش شخصیت شعور و سواد داره حالا یکی نمیاد داستان حسین کرد شبستری بنویسه خالصانه نظرشو میگه بی سواد نیست،حس بویایی دیگه بو میکنیم نظر میدیم به همین سادگی،حالا تو اگه عاقل باشی به نظرات اکتفا نمیکنی قبل خرید چون ممکن یهو بوی جوراب گراز آفریقایی بده،اخه چقد ی نفر میتونه بی نمک باشه

نمیدونم چرا بر خلاف نظر عموم هیچ وقت رایحه اش رو دوست نداشتم و به نظرم با چنین قیمتی ارزش خرید نداره اگر چه یه عطر یونیک و منحصر به فرده ولی گرند سویر فرانسیس کورکجیان رو خیلی دوست دارم و جزو عطرهای مورد علاقه منه.