سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
PENHALIGON'S Sartorial - پنهالیگونز سارتوریال
نخستین بار در سال 2010 روانه بازار شد به عنوان عطری مردانه و بسیار جذاب و شیک معرفی شده است . از ویژگی های این عطر رایحه بسیار جذاب و طبع گرم آن می باشد و در دسته عطر های معطر فوژه قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به آب دریا ، بهار نارنج، هل ، آلدهید ، زنجبیل ، فلفل ، برگ بنفشه ، بوی فلزات، اسطوخودوس ، چرم ، عسل ، گل پنجه مریم ، شکوفه لیمو ترش سبز، دانه تونکا ، مشک ، کهربا، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، سدر ، صمغ درختچه مر، عسل ، روایح چوبی، صمغ درخت گورجون اشاره کرد.برند | پنهالیگونز |
عطار | برتراند دوشافو |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2010 |
گروه بویایی | معطر فوژه |
کشور مبدأ | انگلستان |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | آب دریا ، بهار نارنج، هل ، آلدهید ، زنجبیل ، فلفل ، برگ بنفشه ، بوی فلزات |
اسانس میانی | اسطوخودوس ، چرم ، عسل ، گل پنجه مریم ، شکوفه لیمو ترش سبز |
اسانس پایه | دانه تونکا ، مشک ، کهربا، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، سدر ، صمغ درختچه مر، عسل ، روایح چوبی، صمغ درخت گورجون |
خب اگه من رو دنبال کرده باشید مطلعید که منفورترین عطری که میشناسم سارتوریال از پنهالیوگنز لاندن هستش. افکار و عقاید من راجع به عطر سخت گیرانه و متحجر نیست ولی ایده ی عطرهای آرایشگاهی (بوی آرایشگاه و در راس شون خمیر ریش های قدیمی) یه ایده ناکارآمده درعطرسازی بجز معدود استثنائاتی. . شخصا در زندگیم از چیزی که بیش از همه نفرت دارم "ادای آدم خوب" در آوردنه. یعنی قایم شدن پشت ادبیات و الفاظ و تعارفات و فعالیت هایی که سعی میکنه از انسان پیشی بگیره . انسان خوب، انسانِ رسواست. انسانی خلاف قواعد موقتی و روزمره. انسانی که به فعل رسوندنش نیازمند به کنار زدن فجایع محاوره ایه. همه چیز علیه "انسان ِ خوب" ابداع شده: قوانین، اخلاقیات، طبقات اجتماعی و حتی عشق . زیستن ، انسان رو از حقیقت خودش دور می کنه. بگذریم.. در مقوله عطرسازی هم از "ادای اصالت" متنفرم. خاصه زمانی که با علم بر اینکه من از تاریخ اطلاعی ندارم تصویری رو برای من بسازه که حاصل تخیل باشه و نه تهور. و نه حتی تجربه.. ادایی از بریتانیا که اصیل زادگانش در آرایشگاههایی با چیدمان چوب و چرم صورتشون رو در حالیکه محاط به دستمال های سفید بلند بود با خمیر های پلی اتلین گلیکول و الکل و تیغ های ضدعفونی شده میتراشیدن. و بعد با پالتوهای کرم یا طوسی رنگ و کراوات های گره باریک ِ آبی و سفید مکان رو ترک میکردن در حالیکه درب کالسکه مقابلشون باز بود. در این داستان ها هرگز من صدایی از بحث های پر هیاهو راجع به "جنگ بوئر " تا "پرده ی آهنین" یا هتاکی های مخالفان کمونیست به چارتیست ها رو نمیشنوم. من چهره ی مقابله گرای بریتانیایی رو در سارتوریال نمیبینم بلکه تصویر مبتذل و سینمایی و روتینی از مردهای قد بلند اصلاح شده ای رو میبینم که با زن همسایه شون تعامل دارن.
فلز اسطوخودوس، ادای دروغین و ناهمگونی آلدهید های تیز در بدنه ی عطر چالش های نقد من هست. چالش هایی که قبل از سلیقه ی شخصی و صرفا با تمرکز بر ساختار عطر من رو از او بیزار میکنن.
1 از 10.