مجموعه «جوین د کلوب کالکشن» شامل ده عطر است که بیانگر ده نوع باشگاه مجازی متفاوت است. «فتال چرم» درباره زیبایی، زرق و برق و مُد است؛ «ایوری روت» یک باشگاه ماجراجویی و سفری است؛ «مارکوئی» یک باشگاه تئاتر را نشان میدهد، «کایند اف بلو» کلاً در رابطه با جاز است؛ «فورتی ناتس» باشگاه قایقرانی است؛ «اسکات مون» یک باشگاه اسب سواری است؛ «بیردی» مناسب عاشقان گلف است؛ «کامندنت» برای دوستداران سیگار برگ اعلاءست؛ «شانکوین» مناسب مدیتیشن و «مور دن ووردز» دنیای نویسندگان و شاعران را توصیف کرده است.
ترکیبات این عطرها باید مخفی نگه داشته شود. اگرچه هر عطر کارت شناسایی شمارهدار خود را دارد که فرد میتواند برای ملحق شدن به باشگاه واقعی مالکان این پرفیومها از آن استفاده نماید. به این صورت است که ایدهی باشگاههای مجازی منجر به تشکیل یک باشگاه واقعی میشود.
بطریهای عطرها از شیشه آبی رنگ اصل ساخته شدهاند؛ نه از شیشه رنگ شده بلکه از نوعی که تولید آن بسیار محدود و کمیاب است. «بیردی» در سال 2012 وارد بازار شد. استعداد پشت این عطر «کریس مائوریس» است.
در محصولات برند زرجف خیسی دور والف و محل اسپری در هنگام باز کردن ادکلن رایج است که در برخی موارد باعث خوردگی شیشه می شود و برند زرجف هنوز راهکار مناسبی برای رفع این مشکل اتخاذ نکرده است .
برند | زرجوف |
عطار | کریس موریس |
طبع | خنک |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | معطر فوژه |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | آب دریا ، سیب ، نعناع هندی ، اسطوخودوس ، خس خس ، فلفل ، علف ، ماسه دریا، خاک خیس جنگلی |
برمیگردم به ۱۷ سال پیش
بارون شدید،صدای رعد و برق و ترکیبشون با تنها موندن تو خونه باعث شده بود که یه گوشه چمباتمه بزنم و از ترس بلرزم
یهو دیدم صدای کشیده شدن چیزی به در میاد ولی این صدا شبیه به کوبیده شدن در توسط یه انسان نبود.در حالی که داشتم از ترس میلرزیدم رفتم ببینم تا چه خبره
رکس پشت در بود.انگار این بارون شدید اون رو هم ترسونده بود و به خونه ما پناه اورده بود
«رکسی بیا داخل»
درو براش باز کردم تا بیاد تو خونه.میدونستم وقتی که پدرم برگرده به خاطر کثیف شدن خونه حسابی دعوام میکنه ولی چی کار میتونستم بکنم؟رکس بهترین رفیقم بود
راستی یادم رفت بگم.اون سال ما تو گردنه حیران در دل جنگل زندگی میکردیم،دقیقا همون وقتی که خبری از ویلاهای های لوکس و پر زرق و برق نبود و این منطقه کماکان بکر بود.رکس سگ دوست داشتنی محلمون بود.همه باهاش خوب بودن ولی من یه جور دیگه دوستش داشتم.برگردیم به داستان
رکس اونقدر از پیدا کردن سرپناه خوشحال شده بود که نمیدونست چی کار کنه.دم تکون میداد و سرتاسر خونه رو میدوید تا زمانی که خسته شد و یه گوشه دراز کشید.رفتم پیشش تا یکم نوازشش کنم و به خاطر اینکه از تنهایی نجاتم داد ازش تشکر کنم.
این عطر من رو به همون روز برگردوند.دقیقا همون وقتی که پیش رکس نشسته بودم و داشتم بدن و پنجه های خیس و گلیشو لمس میکردم و بوش به مشامم میرسید.با اسپری کردن این کار وجودم رو غم فرا گرفت.بیردی من رو یاد روزهای تاریک و در حین حال خوبی انداخت که دیگه تکرار نخواهند شد.یاد اخرین روز بارونی افتادم که رکس چندین کیلومتر دنبال ماشینمون دوید تا مارو از رفتن پشیمون کنه ولی دیگه خیلی دیر شده بود.به این فکر کردم که ۱۷ سال از اون موقع گذشته و قطعا روح رکس از تن نازنینش جدا شده و من بهترین دوست دوران کودکیم رو از دست دادم.بالاخره هر رفاقتی نقطه پایانی داره.مگه نه؟
این عطر تا ابد من رو یاد روزهای بارونی گردنه حیران و پنجه های گلی سگی میندازه که حتی فکر به پر کشیدنش قلبم رو به درد میاره