Filippo Sorcinelli - Io Non Ho Mani Che Mi Accarezzino il Volto

این عطر یک حس عودی اسموکی خیلی سنگینی داره ، ماندگاری بسیار بالا و گرفتارکننده، اسمش هم که دستی نیست که صورتم را نوازش کند ، خیلی عطر تاریک و سخت پوشیه، اما من عاشقشم ارزش خریدش بسیار بالاست نسبت به قیمت دلاریش جدای اینکه با این غلظت و این حجم و این پرفورمنس جایی از شک برای خرید رو نمیذاره ، در پس زمینه یک بویی شبیه ذغال های صنعتی( بسته بندی شده) میده که خیلی جذابه ،

صدای قدم های سست، لمسی از سوز و سرما، سکون آویختگی از تعلیق،
این عطر بوی باوری لرزان می‌دهد؛ بوی سقوط در اتمسفر تنهایی،
از این عطر انفجار صدای در هم شکستن فریاد می‌شود اما نوک پیکان این فغان هوایی دورتر از انگشتان پا را نمی‌شکافد. تیر این خشم‌ها بر دیواره جمجه کوفته می‌شود و در جان فرو می‌رود.

به هنگام گشودن چشم در فضای وهم‌آلود این جهان، باور هایی به خوردمان می‌دهند ولی وای از نخستین لحظه‌های رسوخ طوفان بر ایمان‌ها. نخستین لرزه‌های شک ترک‌هایی ژرف بر آن سازه سست از پیش ساخته می‌زند و لحظه‌ای پدید می‌آید که انسان پی می‌برد باید پناهی برای جهان خاکسترین خویش بنا کند و آن هنگامی‌ست که نگاه بر عمق تنهایی‌اش او را سرگیجه می‌دهد. آن هنگامی‌ست که از هر بشری مایوس می‌شود و دست به دامان خدایان می‌آویزد اما....

با هربار بوییدن این عطر تنها یک صدا در خیالم طنین می‌گیرد:
" هیچ خدایی نیست تا بی‌پناهی‌ام را در آغوش گیرد"

درود..

رایحه این عطر برای من میخکه دودی،اسپایسی،گلی و کمی خاکی شده ست.رایحه میخک از ابتدا به شدت حس میشه که دودی و تند و تیز شروع میشه اما در درای داون زیبا ترین حالت ممکن رو میگیره،گلی و صیقل خورده و گوشه های تیزش گرفته میشه که تو درای داون روی پوست به شدت شیک و جذابه .درای داونش قشنگترین قسمت این عطره برای من.اما اون رایحه گلی که گفتم به شامه من حالت رزی داره،چیزی که اصلن نمیتونم باهاش کنار بیام همین رایحه گل در عطره.شاید برای شما خیلی محسوس نباشه.
استارت این عطر برای من یادآور اندی تاور ممورایز ۰۳ هستش.شروع تند و تیز فلفلی اسموکی،با تفاوت اینکه ۰۳ فاقد رایحه میخکه و بجای میخک،گلی خاکی شروع میشه.
از لحاظ پرفورمنس ،ال وولتو پخش و خط بوی وحشتناکی داره و ماندگاری هم یک روز کامل رو پوست میشینه
پرفورمنس ۹/۵ از ۱۰
رایحه ۸ از ۱۰

اصلااهمچین انتظاری رو نداشتم،اصلاامادگی تست کردن همچین تم بویایی رو نداشتم،بااینکه تاحالاکارهای توتون رو تست نداشتم اما پیش فرض و ذهنیتم از کنارهم قراردادن نت ها چیزی کاملااا متفاوت از واقعیت امر بود،درب دستریزم رو ک برداشتم و بوش کردم حال خوشی بم دست داد که با خودم گفتم اوووم،خوشمان دارد می آید،یک حس خوش آیند تلخ و سبک و آزادی رو درش حس کردم اما..اما وقتی اسپری کردم روی ساعدم چیزی رو دیدم اصلا تمام ذهنیت من رو نسبت به پیشبینی هام بهم ریخت...محیطی رو ساخت که تلخی و گزندگی رو درحدتمام داره بدون کوچکترین انعطافی...بوی پلاستیک درحال آب شدن و میخک دیونه کننده است،دیونه نه اینکه عاشق ش بشین،به این معنا که توی شوک بزرگی نگه تون میدارم!!آتشی رو فرض کنید که مشما و نایلون رو انداختیم توش و همراه با پرچم های خشک شده ی میخک درحال ذوب شدن هست،اتشی که تمام خصوصیات و نشانه های آتش بودنش رو باید ازش بگیرید مگر توانایی ذوب کردن ش رو...تمام گرمایش رو تمام رنگش رو...اگرپرچم های خشک شده ی میخک رو در دهان تون گذاشته باشید،اون حس تلخی و گزندگی و درنهایت یک سرکنندگی که همچنان گزندگی و تلخی آبش رو حس میکنید،در دهان تون ایجاد می‌کنه..بویی که وقتی وارد مطب های دندان پزشکی میشید غوغا می‌کنه و استرس بهتون میده،امااینجاخبری از استرس نیست...تلخی و گزندگی و محیطی که فقط دوتا رنگ رو یدک می‌کشند درست مثل شیشه اش...نمی‌دونم چطور میتونه زنانه باشه،امامیتونم تصورکنم که این کار رو یک مرد تاریک می‌تونه بپوشه،مرد تاریکی که باوجود تاریک بودنش ،مرد بودن رو هم یدک می‌کشند و این اشاره ی به مرد بودن ،گوشزدمیکنه طرف،از جنس ,,آدم,,هست..آدمی که بعداز گذشتن ازاین مرحله ی تلخ با به زور بیرون کشیدن امبرمیتونه انزوای خودش رو توی اون حجم تاریکی نشون بده،وجودداشتن یک آدم رو درپی اون تاریکی ها و تلخی ها نشون بده...اینجا کم کم اون حالت کهربایی و تلخ ،راه می‌کشه به کمی ملایم شدن و ..راه می‌کشه به رگه های کمرنگ از عطر هنرجنگ ،عبور یک نسیم از روی هنر جنگ و عطر اون نسیم واره،مینشبنه روی اون آدم اندکی رخ نشون داده،کامنت جناب کبیری رو در رابطه با ترجمه ی اسم عطرخوندم و چه جالب بود برام که دیشب موقع تستش،درحوالی گذراز میانه های رو به انتهای عطر نزدیکتر،باخودم فکرمیکردم ومیگفتم میشه صورت این مرد رو اروم و نرم بوسید،بدون اینکه اطلاعی از ترجمه ی اسم این عطر داشته باشم...اما درحالت کلی و غریب غریب غریب به بیشتر موارد ،رویه عطر به اون آدم که برای من تجسم یک مرد هست ،یاداورمیشه که،مخاطبی نداره جز خودش و باید با خودش جشندبگیره،برقصه ،معاشفه کنه،و ...درانتهای عطر ،به تنهایی و اندوه خود پی برده ی مردخوابیده درایت عطر میشه پی برد،مردی که می‌دونه کسی سمتش نمیاد..روی ساعددستم به زور تا چهار ساعت ازش ردی رو بیرون می‌کشیدم ..و این حد برای همچین عطری عالیه!!بیش از این باعث میشه زود کنارش بزارین و این اجازه روندین تا به انتها خودش رو تعریف کنه براتون،چون اصلا عطرقابل پوشیدنی به هیچ عنوان نیست،تاکید فراوان به افرادی که میان اینجا تا عطری رو برای پوشیدن انتخاب کنم و گذری نگاهشون افتاد به این شیشه،ابداا و به هیچ عنوان به سمت خریدنش نرید....اسم این کار فراوان و بسیار برازنده ی این عطر هست...چقدر خوبه که عطرها به همین اندازه با اسم شون مرتبط باشن..

گر کشی یا بنوازی ای دوست عاشقم یار وفادار توام.

این بیت شعر که از اهنگای دوران نوجوانی در ذهن من همیشه مونده بود تقدیم به این عطر و اون‌احساسی که با بو کردنش به ادم دست میده و باز هم من عاشقانه دوستش دارم.

من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه!
دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه!
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده،
از ساقیای ارمنیه پیر راضیه
وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم!
راسکول نیکف یه پیره زنو شقه کرد و من،
با اون تبر فرشته ی الهامو می کُشم...
"عطری غمگین از استاد سورچینلی"

ترکیب دارچین و بخور چیزی نیست که مورد اقبال عموم باشه .اون هم وقتی برندی مثل اونوم خالق این اثر باشه.
ابتدا ترکیب دارچین و بخور تمی عربی به کار میده ولی صبر کنید این شروع این شاهکاره چون این کار بینهایت کاراکتر عمیق و ژرفی داره که تا ساعت ها میتونه براتون از هارمونی های زندگی و جهان حرف بزنه علیرغم تنهایی بزرگ و عریانش.
از زندگی رنج میکشد ولی هیچگاه نا امید نمیشود.
معنای اسم این شاهکار لفظ به لفظ اینه: دستانی نیست که صورتم را نوازش دهند .
ولی من دوست دارم این برداشت آزاد رو از این اسم داشته باشم:
کو دستانی که اشک از چشمانم بسترد؟

اولش شدیداً شبیه داروی بی حسی دندان پزشکیه یا من اشتباه میکنم ؟

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی به ویژه ایکاروس عزیز.
ایکاروس جان میخواستم اگر ممکن باشه یه نقدی از این اثر هنری هم داشته باشین. در کنار لاوز این دو‌ رو بهترین های اونوم میدونم . میدونم که سرتون شلوغه و پس از این بازگشت همه ی دوستداران دنیای روایح یه جورایی حمله کردن و نقد های زیادی رو از شما درخواست کردن. اگر‌ا امکانش بود درخواست بنده‌ رو‌هم کنار درخواست های دیگر دوستان قرار بدین.

دوستان من تو این کار به وضوح از اول تا آخر میخک رو حس میکنم . همون بویی که وقتی وارد دندانپزشکی میشوی به مشامت میخوره ... چرا در نت های اعلام شده خبری از میخک نیست ؟