سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
slumberhouse Norne - اسلامبر هاوس نورن
عطری مردانه - زنانه و جذاب و اغوا کننده می باشد که توسط عطرساز برجسته جوش لاب ساخته شده است .
این عطر در سال 2012 به بازار عرضه شده است .
این عطر با رایحه گرم در دسته گروه بویایی چوبی معطر قابلطبقهبندی است.
از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به درخت نراد، روایح دودی، ادویه جات معطر اشاره کرد.
برند | اسلامبرهاوس |
عطار | جوش لاب |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | چوبی معطر |
کشور مبدأ | ایالات متحده |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | درخت نراد، روایح دودی، ادویه جات معطر |
آه آدمیزاد... ای حجمِ محزون!
در پیش چشمانش آینهی مکدر و دلگیری بود که یک شیر آبِ کوچک و تنها کنارش زندگی میکرد! آینه او را به او نشان نمیداد. او هیچگاه نفهمید چه شمایلی دارد. چه کسی میتواند اثبات کند ما همانیم در نظر دیگران که آینه به خوردمان میدهد؟
جریان عجیبی است، به راستی میتوان آن کلبه ی کوچک را پُر از فرضیه و سوالهای ترسناک و بی پاسخ کرد...
لکه هایِ آبِ کهنه بررویِ آینه خبر از شسته شدنهایِ کم و بیدقت میداد وُ تنبلی هایِ فراوان؛ کارِ آدمهاست! آدمها، با بیدقتی هایِ مداوم، لکههایِ بسیار از خود به جا میگذارند و در پاک کردنش تنبلی میکنند!
به مردمکِ خشک و عمیقَ'ش خیره میشود! در سرش سوالها چون عجوزه ها فریاد میزنند. گویی در جمجمه ی خود قبرستانِ ماشینها را پنهان کرده است. مگنت های چند تنی فلزات لبه دار را جابجا میکنند و در برخوردهایِ دائم پوستهی نازکِ خاطراتش پاره میشود.
سوال سوال سوال چندماسک در مقابل این آینه برداشته شده؟ چند بار کسی به خود گفته لعنت به تو؟ چند بار کسی به جای خود یک غریبه در این قابِ رو به کثیفی دیده؟ و هزاران چندبار، که نمیگوید وُ نمینویسم وُ نمیخوانی وُ در دلِ بازتابها مدفون میمانند.
آری! رازدار ترین اتمِ هستی، در قلب جیوه و جیوه در ماهیت آینهها مخفی است!
باصدایی ضعیف میپرسد : این آینه رو آخرین بار کی تمیز کردی؟
-از خودش بپرس
پرسیدم. جواب نداد.
-بزن بشکونش! آینهی پلیدِ فریبکار
من شکستنِ جز خودم رو بلد نیستم!
-تعلل نکن! نور رو از چنگال بازتاب نجات بده
من شکستن بلد نیستم!
(سکوت) (کمی بعدتر)
راستی. کِی اومدی تو این کلبه؟
-صدسالِ بعد قرارِ بیام تازه!
فکر کردم قبلا اومدی.
-چرا این فکر و کردی؟
چون یکم بودنمون رو حس کردم اینجا.
-بودنمون شاید حس بشه. اما حضورمون نه.
آره. راست میگی! ما توهمِ این کلبه ایم. ما واقعی نیستیم. هیچوقت نبودیم...!
(صدای برهم خوردن یک در چوبی)
به خود میآید و میبیند همچنان جلوی آینه ایستاده!!
وجه ترسناک آن سوال و جواب بارز شد!
هیچکس جز او در آن کلبه نبود! اما صدایی پاسخش میداد
صدا زمزمه میکرد... تمام این تصویر... خیال است
بیدار شو... بیدار شو... بیدار شو...
اما او هیچگاه؛ بیدار نشد!
صدسال بعد؛ صاحبِ صدا وارد کلبه شد...
آینهای دید که تصویری ترسناک در قلبش منجمد شده!
نورن یک جنگل مخروطیِ مطرود است. جنگلی مرموز و خیالی به رنگ سبز تیره که نور با اضطراب مابین درختانش میخزد و پشت خزه ها پنهان میشود. که در آن درختانِ بلوط صمغ خود به اشک تشبیه میکنند و توهمی میخک مانند بر سرشان دست نوازش میکشد... میگویند این جنگل تکراری است... خطی است. جنگل که خطی نمیشود! نمیدانم. اما برای من در آن برخورد خدشه ی تیرگی بود بر صورت ظریف نور!
چوبی آروماتیک، خاکی رزینی اسپایسی... تیره، دودی دودی... سبز سبز.! / رایحه : هفت. زمستان. مناسب برای حجمهای محزون!!