slumberhouse - Norne

اسلامبر هاوس نورن

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-37015
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چوبی معطر
عطار : جوش لاب جوش لاب
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : اسلامبرهاوس
کشور مبدأ : ایالات متحده
سال عرضه : 2012
کد کالا : ATR-37015
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    1
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    0
  • رسمی
    2
تعداد رای های ثبت شده : 9
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

slumberhouse Norne - اسلامبر هاوس نورن

عطری مردانه - زنانه و جذاب و اغوا کننده می باشد که توسط عطرساز برجسته جوش لاب ساخته شده است .

این عطر در سال 2012 به بازار عرضه شده است .

این عطر با رایحه گرم در دسته گروه بویایی چوبی معطر قابل‌طبقه‌بندی است.

از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به درخت نراد، روایح دودی، ادویه جات معطر اشاره کرد.

برند اسلامبرهاوس
عطار جوش لاب
طبع گرم
سال عرضه 2012
گروه بویایی چوبی معطر
کشور مبدأ ایالات متحده
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه درخت نراد، روایح دودی، ادویه جات معطر
نمره کاربران
Norne-اسلامبر هاوس نورن
رایحه
8.5
2 رای
ماندگاری
8
2 رای
پخش بو
7
2 رای
طراحی شیشه
7
2 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند اسلامبرهاوس
نظرات کاربران (5 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
7
طراحی شیشه
باسلام دوستان این یک اثر هنری از روایح دودی و چوبیه بوی جنگل بارون زده و بقایای خاکستر و ذغال نم زده چوب رو میده هر کلکسیون داری حتما باید یکی داشته باشه فقط نمیدونم چرا انقدر ناشناخته مونده واقعا قابلیت برابری با عطرهای سبز و چوبی دودی رو داراست!
12 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : مجتبی 🄼🄾🄽🄰

خارج از گود. بیرونِ غار. کنار سایه‌ها!
اگر روزی یا شبی در بُرشی از زمان وُ مکان عاقبت از افسانه‌های گوالتیئِری خسته وُ بَر جورِ فریبِ مِسترچهارخانه وُ آرتیبل‌ها فائق آمدید سراغ مخلوقات این خانه‌ها بروید...!
Particuliere,, juliette has a gun,, frapin,, rook perfumes,, pineward,, agatho,, miguel matos,, lorchestre,, ys uzac lorenzo villoresi,, slumberhouse,, matiere premiere,, une nuit nomade,, adi ale van,, areej le dore, hiram green,, loccitane en provence,, parfum prissana,, mendittorosa,, zadig and voltaire,, simone andreoli,, odriu,, angela ciampagna,, annette neuffer,, profumum roma
افسوس که در سرزمینِ کنج نشینِ ما فقط همان آرتیبل و تشعشعاتَش به وفور یافت وَ بی‌شمار هنرهایی که پشتِ درهای سودجویی بلوکه می‌شوند وُ ما چه مظلومانه بی‌خبرانیم!!

ای کاش آگاه باشیم که مثلا جوهرِ تیره اسموکی اسپایسیِ محزونی چون black tarr از particuliere حدودا 250 یورو قیمت دارد. مخلوق دیوانه‌ای که با دستانِ آن'صوفی بیهاگِل وَ آمِلی بورژوا خلق شده است! یا dilema چرمی دودی چوبی اسپایسیِ مجنون از adi ale van حدود 170 یورو، بازهم ایجاد شده با دستانِ همان ساحره‌هایِ زیبا!! آرتیبل؟ هفت، شش وَ پنج میلیون تومان؟ میگفت وُ باور نمی‌کردیم که وقاحت تا این حد باشد. اما؛ بود!!
عزیزانم ما قرن‌هاست که مشتی محکم از عجوزه‌ی بی‌خبری خورده‌ایم. نگذارید در جهان عطر هم همان ضربه را دریافت کنیم. ما که دیگر نه موسیقی داریم وَ نه سینما وَ نه هیچ کوفت و مرض دیگری... حال شاید دوستان وُ سَران مرا جادوگرِ نفرین شده‌ی شهر اوز، وطن فروش، لایق سرنوشت سیزیف یا هر سرطان دیگری ببینند. اما واقعیت لخت است وُ ما اگر به داد ما نرسیم آرزوها بر باد خواهند رفت وُ آیندگان تهی تر از حال. به امید روزی که بین هموطن وَ همزن مولینکس تفاوتی باشد!! با آرزوی آزادی و عدالت.
22 بهمن 1400 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : محسن جمالیان محمدرضاسپهی

در ناهماهنگ ترین موقعیت نسبت به اشیا، بی اساس تر از همیشه، برروی کف‌پوشِ چوبی و سن دارِ کلبه ی تکیده ی یک دوست ایستاده و پریشان خود را می‌یابد! کلبه ی یک دوست؟ تملک در ماهیت و معنای آدمیزاد نمی‌گنجد. او اینطور فکر می‌کرد. هیچ کلبه و خانه‌ای صاحب ندارد! خانه‌ها کلبه ها خیابان‌ها... بوده‌اند، هستند و خواهند بود. گذار و گذرِ لحظه‌ای خود را در این چهاردیواری هایِ بی‌صاحب نمی‌توان تملک نامید. آدمیزاد برای رهاکردن اینجاست، نه تصاحب! برای پشت سر گذاشتن. برای از یاد رفتن! شاید برای از یاد بردن!
آه آدمیزاد... ای حجمِ محزون!
در پیش چشمانش آینه‌ی مکدر و دلگیری بود که یک شیر آبِ کوچک و تنها کنارش زندگی می‌کرد! آینه او را به او نشان نمی‌داد. او هیچگاه نفهمید چه شمایلی دارد. چه کسی می‌تواند اثبات کند ما همانیم در نظر دیگران که آینه به خوردمان می‌دهد؟
جریان عجیبی است، به راستی می‌توان آن کلبه ی کوچک را پُر از فرضیه و سوال‌های ترسناک و بی پاسخ کرد...
لکه هایِ آبِ کهنه بررویِ آینه خبر از شسته شدن‌هایِ کم و بی‌دقت می‌داد وُ تنبلی هایِ فراوان؛ کارِ آدم‌هاست! آدم‌ها، با بی‌دقتی هایِ مداوم، لکه‌هایِ بسیار از خود به جا می‌گذارند و در پاک کردنش تنبلی می‌کنند!
به مردمکِ خشک و عمیقَ'ش خیره می‌شود! در سرش سوال‌ها چون عجوزه ها فریاد می‌زنند. گویی در جمجمه ی خود قبرستانِ ماشین‌ها را پنهان کرده است. مگنت های چند تنی فلزات لبه دار را جابجا می‌کنند و در برخوردهایِ دائم پوسته‌ی نازکِ خاطراتش پاره می‌شود.
سوال سوال سوال چندماسک در مقابل این آینه برداشته شده؟ چند بار کسی به خود گفته لعنت به تو؟ چند بار کسی به جای خود یک غریبه در این قابِ رو به کثیفی دیده؟ و هزاران چندبار، که نمی‌گوید وُ نمی‌نویسم وُ نمیخوانی وُ در دلِ بازتاب‌ها مدفون می‌مانند.
آری! رازدار ترین اتمِ هستی، در قلب جیوه و جیوه در ماهیت آینه‌ها مخفی است!

باصدایی ضعیف می‌پرسد : این آینه رو آخرین بار کی تمیز کردی؟
-از خودش بپرس
پرسیدم. جواب نداد.
-بزن بشکونش! آینه‌ی پلیدِ فریبکار
من شکستنِ جز خودم رو بلد نیستم!
-تعلل نکن! نور رو از چنگال بازتاب نجات بده
من شکستن بلد نیستم!
(سکوت) (کمی بعدتر)
راستی. کِی اومدی تو این کلبه؟
-صدسالِ بعد قرارِ بیام تازه!
فکر کردم قبلا اومدی.
-چرا این فکر و کردی؟
چون یکم بودنمون رو حس کردم اینجا.
-بودنمون شاید حس بشه. اما حضورمون نه.
آره. راست میگی! ما توهمِ این کلبه ایم. ما واقعی نیستیم. هیچوقت نبودیم...!

(صدای برهم خوردن یک در چوبی)
به خود می‌آید و می‌بیند همچنان جلوی آینه ایستاده!!
وجه ترسناک آن سوال و جواب بارز شد!
هیچکس جز او در آن کلبه نبود! اما صدایی پاسخش می‌داد
صدا زمزمه می‌کرد... تمام این تصویر... خیال است
بیدار شو... بیدار شو... بیدار شو...
اما او هیچگاه؛ بیدار نشد!
صدسال بعد؛ صاحبِ صدا وارد کلبه شد...
آینه‌ای دید که تصویری ترسناک در قلبش منجمد شده!


نورن یک جنگل مخروطیِ مطرود است. جنگلی مرموز و خیالی به رنگ سبز تیره که نور با اضطراب مابین درختانش می‌خزد و پشت خزه ها پنهان می‌شود. که در آن درختانِ بلوط صمغ خود به اشک تشبیه می‌کنند و توهمی میخک مانند بر سرشان دست نوازش می‌کشد... می‌گویند این جنگل تکراری است... خطی است. جنگل که خطی نمی‌شود! نمیدانم. اما برای من در آن برخورد خدشه ی تیرگی بود بر صورت ظریف نور!

چوبی آروماتیک، خاکی رزینی اسپایسی... تیره، دودی دودی... سبز سبز.! / رایحه : هفت. زمستان. مناسب برای حجم‌های محزون!!
26 دی 1400 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : محسن جمالیان Sajjad

سلام
کسی این کار و یا سایر کارهای این برند رو تست کرده؟
14 دی 1396 پاسخ تشکر

8
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
7
طراحی شیشه
سلام
يه كار خيلي باكيفيت با بويي دودي و چوبي(درخت كاج) خيلي بوش رو ميپسندم بوي سبز و دودي و چوبي با بهترين كيفيت ..يا حداقل براي شامه من كه خيلي بوش عالي و نت ها بسيار شفاف هستن
ارزش بالايي داره اين كار
28 شهریور 1396 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : ژیوان علیرضا موسوی

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟