masque Luci ed Ombre - ماسک لوچی اد آمبر
تصور کنید که آرام و بیدغدغه در جایی دنج میان جنگلی انبوه و مزارع جو آرمیدهاید؛ جایی که هیچ پرتو نوری را یارای رسیدن به آنجا نیست. ناگهان نوری خیرهکننده میبینید، حال آنکه همهچیز در آرامش و سکوت بهسر میبرند. ناگهان لرزهای بر بدنتان میدود و چیزی هراسگونه شما را فرامیگیرد. در چنین حالت پُرجاذبهای همیشه جنبه اسرارآمیز و عجیب و تیرهوتاری هست. در گرگومیش سپیدهدم، شب جایش را به روز میدهد و نور و سایه همآغوش میشوند. در خلسه سپیدهدم غرق شدهاید که نسیمی خنک میان موهایتان وزیدن میگیرد و انگار نفس گرم و مرطوب گرگی سرگردان به پوست گردنتان میخورد. در احساس دوگانه شور و هراس آنچنان مدهوش شدهاید که دیگر در این جهان نمیگنجید. اسرار و شگفتیهای سمت تاریک جهان آنقدر جاذبه دارند که بر ترس و هراسی که همراهشان هست، غلبه میکنند.
ماسک لوچی اد آمبر شما را به همین جهان اسرارآمیز میبرد؛ عطری طراوتبخش، پُرانرژی و سرمستیآور، با رایحههای دودی که تجربهای از سمت تاریک طبیعت وحشی را به شما هدیه میدهد.
برند | ماسک |
عطار | جوزپه ایمپزبیل |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 2013 |
گروه بویایی | چوبی چایپر |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | روایح دودی |
اسانس میانی | خزه درخت بلوط ، یاس، زنجبیل ، گل مریم |
اسانس پایه | نعناع هندی ، سدر ، صمغ کندر |
++++++++
پرسیدم اونی که دوسش داری، عاشقشی چجوریه؟ اصلا معیار چیه؟
یکی از اساتید : ببین باید لباسش مارک باشه!
استاد درجه دوم : نه فقط مارک باشه بلکه دیزاین هم بلد باشه، یعنی بدونه چی رو با چی ست کنه
شاگرد یکی از اساتید : البته باید این رو هم بدونه کجا چی بپوشه
شاگرد قدیمی : قدش، مهمه که قدش بلند باشه، البته به اندازه
استادنما : البته باید اندامش ترکهای و ورزشکاری باشه
من: ولی من..
استاد لاکچری : تو فقط گوش بده یاد بگیری
استاد کوچک : پروفسور عزیزم همیشه میگفت دندون، باید دندون های خوب و ردیفی داشته باشه
مهندس : آره دندون مهمه ولی من میگم لب از دندون هم مهمتره، طرف باید لباش جون داشته باشه، میفهمی که چی میگم؟
من : دقیقا نه، آخه من فک میکنم اگه اینقدر ریز بشم بهش، اگه اینقدر تفکیک کنم یا اینقدر به جزییات توجه کنم دیگه نمیتونم هیچکسی رو دوس داشته باشم. :(
شاگرد جدید: من میگم باید زیبا باشه و خوش اندام
شاگرد قدیمی: نه اصلا، تو چی میدونی؟؟ تو یک آماتوری، پس اصالت چی میشه؟؟ باید اصالت داشته باشه
شاگرد جعلی : هرکس بگه زیبایی مهمه معلومه چیزی سرش نمیشه!
استاد کوچک: پروفسور عزیزتر از جانم میگفت اگه هرچقدر زیبایی داشته باشه اما پوستش شفاف نباشه مفتش گرونه، ای پروفسور عزیزم الهی قربونت برم
من : (توی دلم با تعجب گفتم: عجب!!! پس دوس داشتن و عشق یعنی کشک!!)
مهندس : خارج که بودم همه دنبال پوست برنزه میگشتن اما تو ایران همه بی کلاسن دنبال پوست سفید میگردن!! البته به جز ما باکلاس ها و لاکچری بازها
استاد: آره این دختر معمولی ها مال شما آدم معمولیهاست، البته شما فرق معمولی و غیر معمولی رو از هم تشخیص نمیدین، هرچی نباشه ما استادیم، شما بهتره دنبال همون معمولی ها باشی عزیزم
من : ای اساتید بزرگوار کمی از عشق و دوستی داشتن هم بگید لطفا
روح پروفسور : خنده حضار !!
بزرگ جمع : (خطاب به بنده) شیطون بلا اگه یبار دیگه تکرار بشه میام گوشت رو میپیچونماااا، شوخی کردم
شاگرد قدیمی: موی مشکی و ساده دیگه خز شده، باید جدیدترین مدل اروپایی باشه، ایتالیایی باشه بهتر
شاگرد ممتاز: موهاش هایلایت زرد و صورتی باشه
مهندس : همه اینا یه طرف، رنگ چشم هم یک طرف، باید رنگ چشماش کهربایی باشه
من : واقعا مهمه؟!! من تا حالا فکر میکردم چیزای دیگه ای مهمه، مثل عشق، مهربونی، دوست داشتن، صداقت و..
جمعی از شاگردان: (با صدای بلند) معلومه که مهمه، تو آدم معمولی هستی، گوش بده که یاد بگیری
من : :(
شاگرد جدید: ولی من باز میگم زیبایی و اندام خوب خیلی مهمه
باز جمع کثیری از شاگردان: (با عصبانیت) باز این حرف زد! اصالت مهمه، باید از یه خانواده اسم رسم دار باشه، تو چی میفهمی؟؟ :O
بزرگ جمع: همه دوستان رو به آرامش دعوت میکنم، بیاین همه با هم خوب باشیم، اصن یکی یه جوک بگه P:
استاد کوچک : سخنان گوهربار پروفسور اعظم که الهی من دورش بگردم مرجع و فصلالخطاب محسوب میشه و هر کس اگه یه کلام دیگه بگه [...] و [...] است.
من : (توی دلم) کلک ولی تو یکی عشقت رو پیدا کردی D:
و این داستان حالا حالا ها ادامه دارد...