ROBERT PIGUET - Bandit

رابرت پیگه باندیت

زنانه
کد کالا : ATR-37740
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چایپر گلی
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : رابرت پیگه
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 1944
کد کالا : ATR-37740
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    5
  • نمی پسندم
    5
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    2
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    1
  • رسمی
    5
تعداد رای های ثبت شده : 29
توضیحات

ROBERT PIGUET Bandit - رابرت پیگه باندیت

محصولی شیک و جذاب که در سال 1944 میلادی عرضه شده است. این عطر توسط برندی مطرح به نام رابرت پیگه به بازار عرضه شد و رایحه آن گرم می باشد . عطار آن جرمین سلیر می باشد و در دسته عطر های چایپر گلی قرار می گیرد. از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، نارنگی ماندارین، بهار نارنج، آلدهید ، گیاه درمنه، گاردنیای یاسمنی، صمغ گالبانیوم، گل یلانگ ، رز ، بنفشه ، یاس، گل مریم ، گل صدتومانی، مشک ، کهربا، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، خس خس ، چرم ، صمغ درختچه مر، نارگیل ، مشک زباد اشاره کرد.

برند رابرت پیگه
عطار جرمین سلیر
طبع گرم
سال عرضه 1944
گروه بویایی چایپر گلی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای بانوان
اسانس اولیه ترنج ، نارنگی ماندارین، بهار نارنج، آلدهید ، گیاه درمنه، گاردنیای یاسمنی، صمغ گالبانیوم، گل یلانگ
اسانس میانی رز ، بنفشه ، یاس، گل مریم ، گل صدتومانی
اسانس پایه مشک ، کهربا، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، خس خس ، چرم ، صمغ درختچه مر، نارگیل ، مشک زباد
نمره کاربران
Bandit-رابرت پیگه باندیت
رایحه
8.8
8 رای
ماندگاری
8.8
8 رای
پخش بو
9
8 رای
طراحی شیشه
7.9
8 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند رابرت پیگه
نظرات کاربران (9 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
درود بر همراهان عزیز و دست اندرکاران سایت عطر افشان و آرزوی سلامتی. دوستان عزیز هر کدوم به زیبایی در وصف این عطر مطالبی نوشتند که شایان تقدیر هست. گفتم بنده هم توضیحاتی راجب برند و عطر تقدیم حضور عزیزان کنم- عطر بَندی از برند رابرت پیگوعه
"بَندی به معنی راهزن" در سال 1944 تولید شد عطریست در گروه بویایی چایپر فلورال(شیپغ فلورال) که پرفیومر آن ژرمن سلیه بوده است.
رابرت پیگوعه یکی از مشهورترین طراحان مد لباس در پاریس بود و در واقع شخصی بود که ژیوانشی(ژیوانچی) ،بالمن و کریستین دیور را آموزش داده بود. یکسال قبل از پایان جنگ جهانی دوم او مدلهای جدیدش را با ماسک‌های شرور و چاقویی در دست و یا هفت تیرهایی اسباب بازی بر روی صحنه ی فشن میفرستاد، در آنجا بود که دیدن تصویری از تابلویی ساختار شکن از پسری در حال بوییدن... برای او الهام بخش شد تا بفکر تولید عطری با برند معروف پوشاک خود بیافتد، و همین امر نیز استارت بوجود آمدن عطرهای دیزاینری شد. در این هنگام است که پیگوعه بسراغ دوست خود سلیه میرود و طی ملاقاتهایی تصمیم خود برای تولید عطر با برند پوشاکش را مطرح میکند،در این ملاقاتها صحبتهایی برای دادن الهام راجب اولین عطرش به سلیه مطرح می‌کند، صحبتهایی در مورد کشتی های جنگی، دزدان دریایی، هفت تیر کشها، روسپی ها و..... پیگوعه بعد از پایان جنگ جهانی دوم کلکسیونی از لباس‌های چرمی و ماسکهای ضد گاز که حس و حالی جذب کننده داشتند با رایحه ایی تلخ و متراکم از چرم!! را جمع آوری میکند که در شوهای لباس گاهاً از این لباسها برای بانوان مانکن استفاده میکرد. پیگوعه که تصویر پسرک روی تابلو را برای سلیه توصيف کرده بود، پس از اجرای شو لباس بهمراه سلیه به اتاق رختکن مانکنها میروند، و با رایحه ی لباسهای چرمی مانکنها، که با بوی بدن آنها آغشته بود روبه رو میشوند و در انتها پس از بوییدن لباس‌های زیر مانکنها، مجموعه ای از روایح در ذهنشان نقش میبندد و این مجموع روایح،زمینه ی اولیه طراحی عطر را فراهم میکند،که نتیجه ی آن رایحه ایست همچون چرمی تازه دباغی شده، چرمی کثیف و تلخ!! پس از گذشت زمان و تکمیل فرایند عطر بَندی(راهزن) خلق میشود. که آنزمان در جایگاه بهترین عطرهای چرمی بهمراه کوییغ د روسی از شنل و *نایزتن که در زبان چکسلواکی تلفظ صحیح آن کنیژه تن است به معنی کتاب دهم* - با امتیاز پنج ستاره قرار میگیرد و مدتها در این لیست جای خود را حفظ می‌کند!!! با عناوین:بهترین عطر چرمی، بهترین شیپغ، و بهترین عطر زنانه،قابل استفاده برای آقایان!!
خشن و بی رحمانه با اشاره به سلطه گریها و غیر قابل تحمل بودن در آن به بهترین شکل ممکن توصیف میشود، عطری که عشق و هیبت در آن منعکس میشود، ژرمن سلیه با طراحی بَندی ترکیبی افسانه‌ای خلق کرد!! ترکیبی از گلهای سفید و شفاف با چرمی کدر و تیره تضادی عمدی که شخصیتی دوگانه را به تصویر میکشد!!! بَندی چرمی سبز ولی تیره و تاریک و تلخ و جسور است. و به گفته ی مردان آن دوره عطری بوده که وقتی آنرا میبوییدند زنی درونگرا، روشنفکر و سرکش را تداعی میکرده!!! هرچند با گذشت زمان و ریفرلموله های مداوم از هویت اصلی آن کاسته شد اما در زمان خود انقلابی بود در روایح تولید شده یک عطر شیپغ چرمی، که هیچ شباهتی با چرمها و شیپغهای معمولی بازار نداشت. بَندی جوهره ی گلهای شیطانی بود، اروتیسم غیر متعارف و ضد نرمالهای اجتماعی، این عطر در دهه ی 90 میلادی در غالب EDT توسط آندریال آرپل برای شرکت آلفاین بازسازی مجدد شد که این عطر جدید اختلاف زیادی با رایحه ی عطر اصلی داشت و رایحه ی چرم در آن به حداقل رسید.
قابل ذکر اینکه ماده ایی که در عطر بَندی رایحه ی چرم را تشکیل داده و در آن بوعی گس،تیره و تلخ بوجود آورده ایزوبوتیل کنیولین است که در این عطر در نهایت امکان بکارگرفته شده چرا که بخاطر آلرژیک بودن این ماده استفاده ی آن با محدودیت همراه است. البته قبل از بَندی عطرهایی همچون کارون تابا بلوند 1919-شنل کوئیغ د روسی 1924-لانوین اسکندل 1933 از ایزوبوتیل کنیولین در عطرهای خود استفاده کرده اند ولی نه با مقداری که در عطر بَندی از آن استفاده شده بود و در عطرهای جدید میتوان به شنل آنتئوس 1981 و اتالیبغ دوغانژ رین 2006 و ارتو پاریسی کوئیوم2021 اشاره کرد در مورد جنسیت عطر بعید بنظر میرسد بانوان امروزی چنین رایحه ایی را بپسندند ولی میتوان آنرا خارج از اعلام برند عطری یونیسکس در نظر گرفت که با استایل چرمی جذابیتی خاص بهمراه دارد.از باب سن میتوان آنرا عطری مناسب سن بالای40 برای بانوان وبالای 35 برای آقایان در نظر گرفت. با عرض پوزش بخاطر طولانی شدن مطلب و تشکر از دوستانی که همراهی میکنند و تشکر ویژه از سایت جامع و معتبر عطر افشان بخاطر فراهم کردن این محفل عطرآگین. ارادتمند
پایدار باشید 🥀

[EDITED] 1401/03/21 20:17
21 خرداد 1401 پاسخ تشکر
39 تشکر شده توسط : امیر رنجبر Sam Irani

لوپِ ابتلا وُ هیجان. مدارِ بسته‌ی افسون وُ هوس...!!
بندی، کزباه، بوا نواغ bandit, casbah, bois noir این سه عطر از رابر پیگه خلاصی ندارن. جنونِ جاری...! سه مخلوقِ دیوانه، دارک، چگال وَ عاصی [ازنظرمن] که کدهای مشترک ژنتیکی درشون احساس میشه. یعنی ستون فقراتِ روبر پیگه وَ اثرانگشت گیشارد! البته بندی کلاسیک رو ژرمن سِلیه خلق کرده.

عزیزان عطرها داستان دارن. داستان دارن که یکی میشه سالومه وَ سرِ خونینِ یحیی معمدان رو در سینی عطشِ هرود رها میکنه وَ ما می‌فهمیم بشر یعنی میل وُ خشونت وَ به راستی که دستی نیست صورتمان را نوازش کند وَ باید منتظرِ خلسه‌ای باشیم که مارو با خود ببره. اما امروز نه! عطر داستان داره که از مارکی دوصاد میگه وُ بعدِ کلی خطا مارو به جغرافیای کزباه می‌بره وَ کنار یک جلاد در کلیسا رها میکنه وَ شما بخاطر هجوم تندروها مجبور میشد با بایکال گریس به روسیه فرار وَ کنارِ بزرگترین دریاچه‌ی آب شیرین کُره زمین اکتشاف تازه‌ای رو آغاز کنید. بعد از آروم شدن اوضاع از اونجا به ژاپن وَ کی'یوتو برید وُ مراقبه را به استخوان خود تزریق کنید وَ شاید با چرمِ بَندی به یاد جنایت‌های جنگ جهانی دوم بیوفتید...!!

آیا کهربا وَ چرمِ تاور داستان ندارند؟ چه دلی دارید شما!

چه مغموم وُ مهمومِ احوال اون کسی که فکر می‌کنه عطر صرفا یعنی یک لیکوئید برای خوشبو شدن! برای من شبیه به کسانی هستن که فیلم سینمایی رو داخل گوشیِ تلفن همراه خودشون نگاه می‌کنن. همون که لینچ گفت اگر این کارو انجام می‌دید مطلع باشید که [پس] هیچوقت هیچ فیلمی رو تماشا نکردید!!

گاهی پیش میاد عطرها تبدیل به سیالِ فراموشی میشن؛ تغ هرمس. گاهی در نقطه مقابل سرمستیِ رها شدن از جَزمِ فراموشی؛ تانگو ماسک. برخی مواقع مقامِ حرکت به امرِ آشوب؛ وی ات آرمیس بوفرت. گندکاری‌های بشر رو لو میدن. یادآورِ شب‌های میدان شوش! یکی در اوج سادگی میشه عطرِ باخبرشدن. باران می‌شست وُ می‌بُرد خاطراتِ تلخ را ازتن او؛ لالیک، جوهر سیاه خونِ سرخ! یکی میشه گذرنامه. مرزهای کشیده شده بین من و تو؛ حصارِ سمیِ قاضی بی رحم؛ برکورت فرح. یکی یادآورِ اولین ارتکاب؛ لاست چری فورد. یکی عجیبِ قشنگ؛آن جاقدن هرمس. یکی میشه کیو کیو، بنگ بنگ؛ نرولی شوپارد. عاشقانه‌های مخفیِ یک شوالیه؛ بلک عود مونتال. خاک خاک؛ انسانِ خام؛ اریجینال وتیور کرید و در آخر، همه‌ی این‌ها [شاید ما] میشن سهم فرشتگان؛ انجلز شیر بای کیلیان :)

عطر رو اغیار تصور نکنید. ما به عطرها فلسفه، عرفان، تاریخ، ادبیات، سینما، نقاشی، معماری و باقی علوم رو اضافه نمی‌کنیم. عطرها خودشون میرن و زیرِ بی‌شمار معنا وُ الزاماتِ هنری مهندسی علمی فلسفی مثلِ ابزترکت، سورئال، مینی‌مال، هایپررئال، فوتورئالیسم، امپرسیونیسم، مفاهیم غامض، فوویسم، توهم، خیال، ادراک، فضاگرایی، اُرفیسم، فیوچرِزم، هنر مفهومی، کلاسیک، پست مدرن، جریان‌های تاریخی، مکانیک، معماری، زیست شناسی، شیمی و و و و... قرار می‌گیرن وُ درنهایت نیاز به برخورد مستقل و مجزا دارن. چرا؟ چون برای مثال من [نوعی] می‌نویسم اتمسفر عطر ایکس دارکِ. خب؟ یعنی چی؟؟ وقتی شما میشنوی یک غار هیچوقت نور به خودش ندیده حس متفاوتی درتون ایجاد میشه نسبت به زمانی که خودتون تنها وارد اون غار میشید و تاریکی‌ها رو از نزدیک لمس می‌کنید. هنر یعنی کشف و شهودِ شخصی وُ مقارن...! سخت نگیرید. عزیزان در این دوره‌ی عجایب که آلیس رو انگشت به دهان کرده باید باهم مهربان‌تر باشیم که اگر نباشیم سونامیِ وحشتناکِ دوران احساسِ شکننده ی آدمیزاد رو به قهقرا میبره وَ از ما چیزی باقی نمی‌مونه جز یک کالبد توخالی و بی‌رحم!

البته باید حواسمون باشه که سیلِ افسانه خانه‌ی واقعیت رو تخریب نکنه!

همانطور که ذیل ایسی میاکی لئو بلو نوشتم بیخیال سلیقه. شیرین باشیم جایِ تلخ. دوست جای دشمن؛ عسل جای زهر...!
26 بهمن 1400 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : سراج هاشم پور

دیشب بعداز پنج سال دوباره با این دجال روبه‌رو شدم.
تو یک معاشقه ی سفیدبنفش طوری زوارِ عضلاتم در رفت و لبِ آشیل رو بوسیدم که ده سال از عمرم رو دادم به درخت سر کوچه تا بتونم ایستادن ازش قرض بگیرم! این عطر تو خیالات من یکی از فرزندان ابلیس محسوب میشه
ضرب و جرح! چه فتیشی داره
شخص مقابل رو میبنده به تخت... شلاق
کلی خودم رو سانسور میکنم که به بی‌راهه نرن کلمات!
من گاهی با موسیقی باخ همینطوری چپاول میشم!
گاهی نقاشی های گوستاو دوره و...
این یکی زهرآگین نیشِ عقربی بود زد به قلبِ قمرِ ما
قمر در عقرب... عقرب در قمر...
کژدم زردِ آدمخوار
شیشه ی شمایلِ وجودمون تَرک برداشت تو حادثه ی سنگ پرت کردنش
بین خیزش و شورش نت‌هاش من یکی رفتم برای تصعید. جامد به گاز... بخارشدم ناگهان.
زمان افتاد زمین ساعتش شکست
خرده شیشه هاش رفت تو اعضاء و جوارح مکان
جگرش گفت آخ!
هیپوتالاموس برامون نذاشت...
چرخه زمانی بدنم تبدیل شد به ساعت شنی!
اوووووو چه اشراقی...
البته چهارپنج ساعت قبل از این بمباران، عودوانیلِ ناجور رو با بی فکری رو پوستم رها کردم....
آخ که چقدر مانسرا رو دوست ندارم :)
آخر نشد دلبر بشه...
بعد از اون، این افیون رو شد...
بین مسخره بازی‌های مانسرا، بوی پاییزِ سوخته ی پشتِ پنجره، فعالیت های غیرمعمول غدد درون‌ریز وَ جغرافیایِ زمانی که خود عطر ازش میاد، شد اغما و بیهوشی!
سیر و سلوک. تخیل، وَهم... انتهاج، طریقت
مکاشفه یوحنا، ایرج میرزاست کنارش
چرم چیه... گازوئیل... دارک تلخ گس آغشته...
منو که به خاک و خون میکشه...
هیپوفیزم کاملا از کار افتاد، اختلال هرمونی پیدا کردم.
حس میکنم دارم مبتلا به اکرومگالی میشم...
دقیقا این عطر چیزیِ بین باکرگی و روسپی گری
البته چندشب پیش وحی شده بود یه چرمِ غمگین به سرزمینِ کفر من نازل میشه! حیف که من هیچوقت ایمان نیاوردم و همواره از کشتی نجات نوح جاموندم!

بُکش این مختصر آدمِ بی بند و بار را
بکش من را ای اغوای مطلق
تو ای سرخ ترین ابعادِ اغفال
تو ای قاتل، تو ای جانیِ سمیِ تبهکار
خونَم را بنوش، ای خونخوارِ پَری رو
مرا محکوم کن به سیاهی شب
مرا بیگانه کن از نور آفتاب
بسوزانم... تو ای تَب دارترین شعله ی آتش...
مرا خاکسترم کن
به بادم ده، رهایم کن از آن وضعیت سوء...

یه جنگ جهانی هم داشت پیش میومد البته
یکی از این آدم های بی بنیاد که مشکلِ عدم کنترل فک دارن و وقتی حرف میزنن میفهمی محصولِ تماشایِ تلویزیون ملی هستن واکنش منو که دید شروع کرد خندیدن... چند دقیقه بدون حرف نگاهش کردم خودش فهمید امکان داره اتفاقی بیوفته که تهش مخزنش بترکه! دیگه نخندید. درسته ملت سرخوش و خودمختاری هستیم ولی دیگه با ژرمن سلیه که شوخی نداریم...!

عطری گَس، تلخ و اَخمو که با آکوردهای چرمی صمغی انیمالیک، جریان های فلورال و قیافه های اسپایسی بارز میشه و مرکبات جدی تو خاطراتش داره که خیلی قابل تاملِ اما زیر پای ساحره ی چرمی و تاریکیِ فضا هیچوقت نمیتونه خودش رو پیدا کنه...

شیپغ، گرم تلخ، چرمی انیمالیک دودی صمغی، فلورال الدهیدی، اسپایسی چوبی خاکی که عمیقا قلبِ گَس، زُهم، اسپاسم و مضطربی داره

باتل، ماندگاری، سیاژ، رایحه : هشت
بدون جنسیت. زمستان پاییز.

همه این ها یعنی چی؟ یعنی بادهوا... خودتون باید تست کنید.


یکی میگفت ای بابا! این چه برخوردیِ؟ برای من که یک عطر کاملا معمولی! تیرگی هم توش احساس نمیکنم! شیرینم هست تازه!
حالا چرا این اتفاق میوفته؟ چون او وقتی این عطر رو میپوشه خودش رو تو خیابان های یخ زده وَرشاوا و بین جنازه ی دختران جوان لهستانی که بعد از تجاوز آلمان‌ها برروی آسفالت یخ زده رها شدن تصور نمی‌کنه...!
عزیزانم این عطر حوالی سال 1944 خلق شده!! یعنی چی؟ یعنی سالی که اُتو گونشه وَ روخوس مِش داشتن آماده میشدن که خبر خودکشی هیتلر رو به دنیا بدن وَ والتر پیپی کا(یِ) هفت میلی‌متریِ آدولف هیتلر تشنه ی خونِ آلوده به شَرِ مغزش شده بود!
دوستان شوخی نگرید عطرها رو!
فکر کنید بین جنازه آلمان ها و لاشه های روان برروی آب‌ها! بعد از اون همه کشتار که بویِ کربن و خاکسترسوخته ی یهودی‌ها کُلِ اروپا رو گرفته بود یک خانم که اون زمان 35 سال داشت آبستن چنین مرثیه ای میشه و برروی سیلِ اشک ها جنینِ فتیش رو به دنیا میاره!
قطعا زمانی که من احساساتم تشنج میکنه و کف بالا میاره همه ی اینها رو درنظر می‌گیرم
من وقتی چنین عطری رو میپوشم حس میکنم دارم لباسِ نظامی هیتلر، موسولینی، چرچیل و هیروهیتو رو بو میکنم!
بوی فیلم کام ان سی اِلِم کیلیموف رو میده
بوی اردوگاه کاراجباریِ آشویتس...!
بوی خیابان های سرد و نمدار بلاروس!
بوی قبرهای دسته جمعی
بوی اتاق گاز!

خلاصه اینکه پشت داماسک و کَبِج رزهای صورتی و رمانتیک امروزِ ما یک چرم سیاه و غمزده مخفی شده که عمیقا به انسان و تاریخِ شرارت هاش نزدیکه! وَ من همیشه برای رنگ صورتی و عطر رُز شلخته بودم!


Germaine Cellier
Gustave Dore - Bach
Warszawa, Poland
Otto Gunsche; Rochus Misch
Adolf Hitler, Walther ppk
Mussolini, Churchill, Hirohito
Elem Klimov, Come and See 1985
Auschwitz
Cabbage rose, damask rose
24 آذر 1400 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
آقا این مونولوگ باید اجرا بشه یا حداقل نمایش نامه خوانی بشه ، بگید کی و کجا؟
24 آذر 1400 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
چه غریبانه... شبیه به دستِ محبت کشیدن بَر سر یک یتیم!
مرسی جانم. یادم می‌مونه که این چرم تیره و پَرت رو بینِ رزهای سرخ و بَراق رها نکردی :)
اما عصر رزهای سرخِ...
چرم... شبیه به پسربچه ای می‌مونه که گوشه ی حیاط مدرسه رویِ پله هایی که هیچکس از اون ها بالا نمیره، می‌نشینه؛ تو خودش مچاله میشه و به بازی های ساده و دم دستی بچه های دیگه تو وسط حیاط نگاه میکنه :)
حواست باشه جانم...
تو به این پسربچه ها هیچوقت نباید بگی بیا بریم بازی...
اون ها رو باید روی همون پله ها رها کنی... :)

اما گفتی مونولوگ و اجرا...!
سال 91 یکی که چشمای مشکی و موهای مشکی تر داشت یک چمدون نوشته از من گرفت وَ باخودش برد اتریش... :)
نوشته هام خارجی شدن یهو...
اونجا ترجمه کرد چندتاش رو... روی صحنه بُرد و مدرک مستریِ نمایش و فلسفه گرفت با همون نمایش ها :)
هیچوقت هم به من نگفت مرسی که گذاشتی نوشته هات رو بدزدم!
عجیبه نه؟ قبلا دزدهای این شکلی تشکر میکردن :)
وَ من هنور دارم فکر میکنم که آیا وقتی داشت میرفت فکر می‌کرد من نمیدونم قرار چی بشه؟ واقعا میرنجم اگر خیالش این باشه که گولم زده :)
25 آذر 1400 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
موافق ام :)
با این تفاوت که من هیتلر را دوست دارم !!!
این که هم نژاد من هست و از کل دنیا علاقمند به آلمان و ایران ما بود بماند
اینکه داستان اش بشدت تحریف و هماره معکوس جلوه داده شد ( که یهود را نفوذ ، بسیار است ! ) بماند ( نظر به هولوکاست )
اینکه خواست اش ، به خیانت همرهان منحرف گشت بماند
اینکه برخی زیر دستان جانی به جنایت بودند بماند
اینکه عده ای معدود ، مسلط به حقیقت شدند لیک قادر به تسلط بر نفوذ یهود نشدند و مسکوت گذاشتند بماند
بلافاصله و پس از مدت کوتاهی امریکا از حمایت شوروی پشیمان و گفتند ای کاش این نمیکردیم که یهود و کمونیست دنیا گرفتند !
ایران قرار بود منفعت زیاد حاصل کند در دوستی با آلمان خصوص بازپس گیری ی ممالک قصب شده توسط شوروی به زحمت آلمان نیز حکومت بر آسیا خصوص خاورمیانه .
هیتلر جز ایران به رسمیت نمیشناخت
حتی آرم و علائم از تاریخ پادشاهی ی ایران اقتباس شد
متاسفانه متفقین آگاه و ایران بیطرف اشغال و رضاخان اخراج کردند
هیتلر گرچه با دنیا بد بود لیک با ایرانیان خوب
گرگ صحرا گر دهد شیر مرا ، میش من است
هرچند میدانم این نظر مخالفین به تعدد دارد لیک نظر حقیر است که معروض شد !
که منطبق بر سلیقه نیست ، آنچه کتب بوده مطالعه و هرآنچه مستند و فیلم راوی ی حقایق بوده دیده ام
نیز بزرگ مردانی در دانش ، حکمت ، فیزیک و متافیزیک بودند و معتقد بر سرنوشت .
که گفتند سرنوشت میپذیریم و میرویم !
جنایات امروزه ی یهود و کمونیست و مشتقاتشان کم از جنایات معدود زیردستان هیتلر نیست بلکه بیش !
با علم بر اینکه در جنگ ، تر و خشک میسوزند .
فیلمی مقتبس از حقائق از چند روز آخر عمرش دیدم که نام اش یادم نیست و در مورد استخدام آخرین منشی اش هست که در انتهای فیلم نیز با وی که اکنون پیر است مصاحبه شده ست و حاوی ی وقایع روزهای انتهای عمرش و سپس خودکشی ی اوست که دیدنش توصیه میشود .
به یکی از خائنین میگوید : هیچ کدام از دستورات من اجرا نکردید که حتی معکوس ! و آنچه خود خواستید کردید !
حیف از شکست آریا
بر من ببخشایید که این نظرات حقیر است که میدانم مخالف متعدد دارد لیک بر دوستان ام معروض شد :)
25 آذر 1400 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : مهدی فتوحی الف ش
جناب مهندس سخی
البته علت جالب بودنش برای من بیشتر از محتوی و ایده ها یا ایدئولوژی ها سبک نوشتن آقای صفوی هست که خیلی نمایش گونه و سوررئال و احساسی هست البته گویا یکبار گفتند که در این زمینه هم فعالیت دارند و شما هم همینطور.
25 آذر 1400 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
بله . متوجه ام سرکار خانم آلالیتای نازنین و سلام و ارادتهای زیاد .
25 آذر 1400 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : عباس بهرامی هاشم پور

Cuir Mauresque Serge Lutens for women and men
Knize Ten Knize for men
این دو عطر توی سایت موجود نیستند اما به دلیل فضای مشابه با بندیت اینجا مینویسم.

کویر مائورسک (کوئیغ موغسک) یا چرم مراکشی
چرمی صابونی /پودری با شیرینی صمغی خامه ای
نوع چرم در اینجا شباهت به پرداخت چرم در بندیت رابرت پیگوئت داره. چرم یک حالت صابونی داره که از طرفی مشابه تم صابونی در عطرهای متعددی مثل او ساوژ ها هست که بر پایه وتیور و مشک و گاهی وانیل (سرد) هست به همراه نوتهای گلی مثل نرولی و گل مریم که در مجموع یک توهم چرم واکس خورده با حس سردی ایجاد میکنن. البته این نوع چرم برای ما ایرانیها چندان آشنا نیست و ممکنه بیشتر برامون یادآور صابونهایی باشه که چنین رایحه ای دارن (مثل یکی از مدلهای صابون قدیمی ایمپریال لدر) .
آکورد گلی واضحی در تاپ نوتها داره که چیزی بین شکوفه پرتقال و گل مریم هست. اما با گذشت زمان نوتهای شیرین مر و پرتقال ماندارین و ... یک حالت صمغی خامه ای شیرین و بسیار دلنشینی در کنار چرم ایجاد میکنن که باعث میشه عطر یونیسکس باشه. نوت انیمالیک سیوت هم با تلاش قابل پیدا کردن هست اما اصلا هارش نیست و نتیجه کلی رو انیمالیک نمیکنه و بیشتر صابونی پودری و خامه ای هست. در درای داون میشه رگه های ضعیف چوبی عودی رو هم حس کرد. اما فقط اگه هرم بویایی رو دیده باشید! هرچند وانیل در نوتها ذکر نشده اما حس میشه (شاید جزو نوتهاییکه برای شبیه سازی چرم بکار رفته و ذکر نشده).
حس کلاسیک و متینی داره و کاملا مناسب محیط های کاری هست. بخصوص اگر براتون مهم هست که در فصلهای سرد (که عطرهای فرش رو نمیشه استفاده کرد) بوی تمیزی بدید . البته اگر صرفا تم صابونی پودری وانیلی این عطر رو دوست دارید، کارهای ارزونتری مثل کارون پور ان هوم هستند که شما رو ناامید نمیکنن.

Knize Ten
این عطر هم شباهت خیلی زیادی به کوئیر مائورسک داره اما با تست همزمان تفاوتها مشخص میشه. نوت گلی توی کنیز تن کمتر هست. حس پودری وانیلی رو داره اما چندان شیرین و گورماند و صمغی نیست به اندازه کوئیر. ضمنا حضور خزه بلوط و گل میخک کمی این عطر رو متمایل به عطرهای فوژه کلاسیک کردن و بیشتر مردانه. با این وجود به نظرم هنوز هم میشه اون رو یونیسکس دونست (بندیت هم به عنوان عطر زنانه معرفی شده).
با توجه به تم شیرین پودری و صمغی کوئیر، اون رو بیشتر از کنیز میپسندم.
هر دو عطر پخش و ماندگاری متوسط دارند.
23 شهریور 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin

6
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
6
طراحی شیشه
رابرت پیگه بندیت.
عجیبه که این کار به عنوان یه کار زنونه معرفی شده.
یه عزر چرمی_ صابونی بسیار کلاسیک که رایحه ی بسیار اشنایی داره.در واقع سرراست ترین برداشت از یه عطر چرمی کلاسیک.
یه چمدون چرم بود قدیما که توش لباسای مادرم بود و همیشه یه چن تا صابون اپریال لدر هم توش بود. این کار دقیقا اون رایحه رو به یادم میاره.
کسایی که کارایی مثل نایز تن و ارامیس مردونه رو دوست دارن حتما این کار رو هم میپسندن.
پرفورمنس کار بالاست و مناسب فصل سرده اما به نظرم کاملا مردونه ست.
26 آبان 1399 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : مجید جوادی هاشم پور
سلام آقای ارشیتکت،
این عطر رو نمیدونم مردونه هم هست یا نه ولی واقعا این کار زنونس و به تن خانومای میانسال و کهنسال خیلی زیباست.
البته من خودم دوسش ندارم و اروماتیکس الکسیر رو بهش ترجیح میدم هرچند کار فاخر و ارزشمندیه.
مرسی
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : هاشم پور 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
عطارش هم خانوم کالیس بکر نیست، یعنی عمرش به ساخت این عطر قد نمیده.
جرمن سلیه پرفیومرش بوده
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : هاشم پور محمدرضاسپهی
پاسخ مدیر : سلام عرض ادب
تشکر اصلاح شد
سلام به شما خانم خاتون.
البته من خودم زمانی رو یادم میاد که چمدون مادر خودم هم همچین رایحه ای داشت و البته این عطر به شیرزنای اون سالها میومد ولی الان دیگه سالهاست ندیدم خانومها همچین عطرایی بزنن.
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : الف ش هاشم پور
به شدت بوش برام آشناست اما اصلا نمی‌دونم که کجا بوش کردم،کسی اطلاعی داره که قدیما این عطر معروف بوده یا نه مثلا مثل دریک که خیلی ها استفاده میکردن؟چونکه به شدت برام آشناست
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : هاشم پور marjanmohamadi
پاسخ به mdr
معروفترین و شاید بنیانگذار این سبک رایحه تو کارایی که من میشناسم کار نایز تن هست که فک میکنم یه چیزی حدود صد سال قدمت داره.
اما یه زمانی حدودای ۳۰ سال پیش کارای زیادیرتوداین سبک وجود داشت و برندایی مثل ارامیس و حتی بوگارت کارایی تو این سبک داشتن که فک میکنم تو ایران هم کاملا شناخته شده بودن.
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : الف ش هاشم پور
دوست عزیز mdr
به هر حال عطری که حدود ۸۰ سال تولید شه عطر معروفی هست ولی اینکه توی ایران خیلی استفاده شده یا نه رو نمیدونم،تا جایی که اطلاع دارم کشورای اطراف روسیه این عطرو زیاد استفاده میکنن ولی خیلی شبیه عطر اروماتیکس الکسیر و ارامیس ۹۰۰ مردونه هست.
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : هاشم پور 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
دست شما درد نکنه،ممنون از پاسخگویی شما جناب architect و خانم خاتون
27 آبان 1399 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : خاتون architect
درود ، ایا اینکار مشابه یاتقان هست ؟ چونکه نت هایی که اینجا واسش اعلام شده تقریبا همون ترکیبات یاتاقان .... زنانه ؟! یاتاقان زنانه ؟!
28 آبان 1399 پاسخ تشکر
پاسخ به اسنودن
سلام دوست عزیز. نه این کار چندانمشابه یاتاقان نیست.
چیزی که من برداشت کردم اینه که این کار یه رایحه چرمی صابونی بولد داره( چرم با پرداخت مشک) و نت هایی مثل میخک و وتیور به همراه پخش بالا کاراکتری کلاسیک و حتی به نسبت کارای زنونه امروزی خشن ازش ساختن.
اما یاتاقان چرم نداره و در عوض ترکیب درمنه و کاستوریم درش غالب هست که یه بوی گیاهی و انیمالیک ملایم و ارام هست.البته هردو تم کلاسیک و انیمالیک دارن.
28 آبان 1399 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : هاشم پور محمدرضاسپهی

8
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
رایحه این عطر زنانه ثبت شده ولی کاملا یونی هست. ماندگاری و پخش هم عالیه.
20 آذر 1401 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : هاشم پور آرامیس

10
رایحه
7
ماندگاری
9
پخش بو
8
طراحی شیشه
15 دقیقه میشه روی پوستم اسپریش کردم، بوش خیلی آشناست برام انگار هزار بار توی بچگیم بوش کردم ولی نمیدونم چی بوده و کجا،
با اولین اسپری به قدری انرژی رها میشه روی مرده بپاشی زنده میشه، مدام دارم بوش میکنم،
محشره، توی عمر سی ساله ام همچین عطری ندیدم، بوش عامه پسند نیست ولی روح دهاتی زاده هایی مثل منو جلا میده
19 بهمن 1398 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : هاشم پور 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆

مرشد و مارگريتا...
16 آبان 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : nazanin MR IMPOSSIBLE

دوستان عزیز سلام اقای کبیری ازتون یه راهنمایی میخواستم من این کارو توی صحفه جناب دکتر (ایکاروس ) دیده بودم بل عنوان یه کار مردانه ایا شما این کار تست داشتین چطور میبینن این کار رو اگر کسی دیگه از دوستان هم ازش تست داشته راهنمایی کنید
09 دی 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : خاتون
سلام مهدی عزیز
بندیت کاری چرمی -انیمالیک بسیار عالی و کاملاً مردانه ست.در ژانر خودش یک شاهکار تمام عیاره.
فقط و فقط رایحه ی قدیمی داره مثل Knize Ten که اون هم در همین ژانر بندیت هست.
هر دو نمره ی ۱۰ از ۱۰ میگیرند بدون حس رایحه ی قدیمی شون.راستش من روایح قدیمی رو دوست ندارم.یک جور احساس کهنگی به آدم دست میده که من دوست ندارم ولی خیلی ها از جمله ایکاروس عزیز به این شکل به عطر نگاه نمیکنند.
یادمه یه بار در صفحه ی شخصی شون گفتند:
بندیت رو تست داشتید و ۳ شیشه ازش تمام نکردید؟!
09 دی 1396 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
ممنون دوست عزیز اقای کبیری از راهنمایتون یعنی یه چیزی تو مایه های ارامیس اینا میشه این کار یا نه وبعد ایا تانگو از برند مسک هم هم همین طوره یا نه اگر تست داشتین پخش بوی این دوکار چطوره اخه من با کاری مث الکسیر آرماتیک خیلی حال میکنم یعنی این دوتا در اون رایحه ها هستن و پخششون هم چطور
09 دی 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : هاشم پور ssh
مهدی عزیز سلام مجدد
آره ،بندیت ،آرامیس ۹۰۰ و الکسیر آروماتیک کلینیک هر سه جزو شاهکار های تکرار نشدنی هستند.این سه کار رایحه ی قدیمی دارند ولی چیزی از اهمیت و کیفیت کارشون کم نمیکنه ولی تانگو ی ماسک حسابش از سه کار فوق جداست.
تانگو کاری مدرن و رایحه ای نو و جدید داره.البته کاراکترش مردی بالای چهل سال میطلبه نه به این معنی که رایحه قدیمی و کهنه ست بلکه کاراکتر مردی ست که همه چیزش در بهترین و عالی ترین سطح کیفی ست و چنین مردی معمولاً سنی بالای چهل سال و در دوران میان سالگی قرار داره.
هر چهار کار مذکور پخش و ماندگاری عالی دارند.
10 دی 1396 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
جالبه خود تولید کننده و تمام سایت های خارجی این عطر رو زنونه معرفی کردند
18 تیر 1398 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : marjanmohamadi

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟