سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
عطرهای کالکشن «REVENANTS» مجموعهای از دریافتها و برداشتهای بویایی از چهرههای مشهور و قدیمی بریتانیا ارائه میدهند. شخصیتهایی در دلِ تاریخ که حضورشان هنوز بهطرز نامحسوسی پایدار مانده است.
ادیشن اول ــ «ایرون دوک». ادای احترامی به آرتور ولزلی، دوک ولینگتون (1852-1769). جولی دانکلی (عطرساز) در این عطر به خلق عطر بسیار قدرتمندی دست یافته است که جلوههای عمیق حیوانی دارد ــ عطری متعلق به سوارکاری مشهور، سیاستمداری جنگجو و یکی از پیشگامان در انتخاب لباسهای مردانه خاص.
برند | بیوفرت لندن |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2017 |
گروه بویایی | چوبی ادویه ای |
کشور مبدأ | انگلستان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | چرم ، تنباکو |
جنگجویان ارتش زره، کلاه و چکمه ی نظامیشان را به تن کردند و اسب هایشان را از اصطبل بیرون آوردند.
فرمانده ولینگتون بعد از ادای احترام به پادشاه، سوار بر اسب سیاهش شد و در مرکز ارتش قرار گرفت.
درِ قلعه باز شد و نظامیان از خیل عظیم جمعیت رد شدند. پیر و جوان، همگی برای بدرقه کردنشان گرد هم آمده بودند و همسرانشان نیز، با چشمانی خیس، در گوشه ای نظاره گرشان بودند. ارتش، جمعیت را پشت سر گذاشت و سواره نظام به سرعت، به طرف میدان نبرد حرکت کردند.
گرد و خاک زیادی در صحرا به پا شده بود و دشمن به انتظار نشسته. در چشم بر هم زدنی، همهمه بر پا شد و افراد سخت مشغول پیکار گشتند.
ولینگتون در آن عرصه، مدام همسرش را به خاطر می آورد و لحظه ای چشمان منتظرش را از یاد نمی برد. سخت تر می جنگید و همه را با حرکتی از پا در می آورد.
بعد از گذشت چندین ساعت و مرگ فرمانده ی سپاه دشمن، آنان پیروز میدان شدند.
آفتاب غروب کرده بود و ارتش، شادمان اما با تنی خسته به سمت شهر تازاند. صورت هایشان آفتاب سوخته بودند و رد عرق روی پیشانیشان جا مانده بود. رمق برای اسب هایشان نمانده بود و تن همگیشان بو گرفته بود.
به شهر رسیدند. زنان و کودکان شادی می کردند و بالا و پایین می پریدند.
افرادِ سپاه، بعد از تعویض لباس هایشان به قصر رفتند و در جشنی که پادشاه برایشان تدارک دیده بود شرکت کردند. پادشاه، با صورتی خندان، مدالی به ولینگتون هدیه داد و از او و ارتشش تقدیر فراوانی کرد. و بعد از آن، همگی در حیاط قصر جمع شدند و می رقصیدند و نوشیدنی می خوردند.
در این حین، ولینگتون دست همسرش را بوسید و در گوشه ای با او رقصید و شادی اش را قسمت کرد..
بعد از گوش دادن با چشمان بسته، به قطعه ی op91 از بتهوون که حدود 16 دقیقه و 16 ثانیه بود، تمامی این صحنه ها و تصاویر جلوی چشمام شکل گرفتن.
این قطعه که نام دیگه اش پیروزی ولینگتونه، توسط بتهوون در سال 1813 به افتخار دوک ولینگتون اول یا همون آرتور ولزی، تصنیف شد.
آرتور ولزی یکی از شخصیتهای برجسته سیاسی و نظامی قرن نوزدهم، به خاطر شکست ناپلئون بناپارت در جنگ واترلو در سال 1815 شناخته میشه. همچنین به خاطر مهارتهای دفاعی خیرهکنندهاش مشهور بوده و نقشه های نبردش هم هنوز در آکادمی های نظامی مطالعه می شه.
کاترین سارا دوروتیا ولزلی، یا دوشس ولینگتون همسر ایشونه، که قبل از ازدواجش با نام کیتی پاکنهام شناخته می شده.
ولینگتون بیش از 32 نبرد رو در دوران خودش برد و هرگز شکست نخورد. اما بعد از پیروزی بر فرانسوی ها برای آخرین بار در واترلو، دوک به خاطر از دست دادن همسرش گریه کرد و قسم خورد که دیگه هیچ وقت نجنگه:)))
اما عطر:
فضای بسیار خشک مثل کویر، بوی اصطبل و بدن اسب هایی که ساعت ها دویده ان. بوی زین چرمیِ حرارت دیده و فلزات گرما دیده. برای من به طور نامحسوسی بوی گرد و خاک هم می داد. در نتیجه، فصل استفاده اش فقط و فقط زمستون.