INITIO PARFUMS PRIVES - Psychedelic Love

سلام بله درسته منم منظورم همون سایت بود
راستش من فقط یکبار چند تا سمپل ازشون گرفتم و بنظرم مشکلی نبود
اما خب با توجه به اینکه شما دوبار خرید داشتید قطعا تجربه اتون بیشتر از منه
(کاربر Npm به این مورد توجه داشته باشید)

سلام آقای کبیری
بله کاملا درست میفرمایید. خود من هم بارها اتفاق افتاده که در چند تست اول نتونستم با عطری ارتباط برقرار کنم و بعد از مدتی کاملا اتفاقی دوباره بهش برخوردم و بسیار متعجب شدم که برداشتم از اون کاملا با تست های قبلی متفاوت بوده.
فکر میکنم با توجه به تعاریف شما side effect رو حتما باید امتحان کنم.
از اینکه راهنمایی کردید خیلی متشکرم 🙏🌷

سلام آقای آرمان
راستش امروز که دوباره تستش کردم، کاملا رایحه دیگه رو ازش برداشت کردم. اون غالب بودن شدید مر خیلی کمتر شده و کمی هم رایحه فلورال استشمام میشه. من طبق توصیه شما عکس دکانت رو در قسمت عطرگرام میگذرام. ممنون میشم اگر شما و دوستان دیگه نظرتون رو بفرمایید.
سپاسگزارم 🌹

درود آقای سخی
راستش من همسن شما هستم و البته خودمان رو جزو جوانان محسوب میکنم چون واقعا تا زندگی و عشق ادامه دارد ما هم جوان میمانیم.
در مورد اینکه این عطر را آقایان بیشتر می‌پسندند بر روی تن خانمها، با شما موافقم. کلا طبق آنچه دیده ام سلیقه بویایی خانمها و آقایان کاملا با هم متفاوت است. هرچند هر رایحه را هر فردی متفاوت با فرد دیگر درک میکند.
البته ترجیح میدهم عطری را داشته باشم که خودم از هر لحظه اش لذت ببرم، و به من حس اعتماد به نفس و زیبایی بدهد. آنوقت است که مرد مورد نظرم نیز آن بو را بیشتر از هر عطری دوست خواهد داشت.
ممنونم از لطف همیشگی شما 🌹

سرکار خانم ف الف
چه افتخاری ست همسالی با سرکار .
ضمنا البته که ما زنان کهنسال نداریم در این منزلگاه !
دیگر مثل سابق نیست . حتی بانوان بالای هفتاد سال از زیبایی و دلنشینی رقابت دارند با نوه های خویش :)
یاد خاطره ای افتادم !
رنگ طوسی را خیلی دوست دارم . کل طیف استخوانی تا فیلی را . کت و شلوار طوسی زیبایی پوشیده بودم و پالتوی فوتر فلانل، خلاصه شیک بودم ، کنار خیابان منتظر دوستی ایستاده بودم ، از دور یک مادربزرگ و دو نوه اش که حدود بیست سال داشتند در حال نزدیک شدن بودند . صدایشان را میشنیدم ! یکی از دختران طوسی پوشیده بود و با دیگری مشغول مجادله بود که کدام خوشگلتر اند ! از مادربزرگ میپرسیدند و او میگفت هر دو زیبایید و شیک . از دور که مرا دید به دیگری گفت : این آقا باسلیقه است از او میپرسیم ! ( زرنگ بود و میدانست بر حسب سلیقه ی مشابه ، او را اشاره خواهم کرد ! )
نزدیک شدند و پرسید آقا کدام ما زیباتریم ؟!
گفتم راست اش را میخواهید بشنوید ؟؟
گفتند بله دیگر !
گفتم هرچه نگاه میکنم مادربزرگ از هر دو زیباتر است :)
مادربزرگ گفت : ووی خدا مرگم بده :)
و اینقدر خندیدند که توجه همه جلب شده بود :)
مادربزرگ خودم تا زمانیکه فوت کرد همچون گلی زیبا و معطر بود !
برخی زنان ، پیری نمیبینند ، خصوص زنان امروزی ی دهه ی چهل به بعد و هرچه جلو میرویم بر تعدادشان افزوده میشود خداراشکر .
ضمنا دهه ی ۴۰ تا ۵۰ یا حتی تا ۶۰ از سن زمانی ست که هر شخص بهترین تجربه ، دانش و بهترین توان جسمی ، برای لذت بردن از هرچیز و در کل زندگی رسیده است . قله ی هر انسان است . یال و کوپال دارد ، ابهت دارد ، تجربه ی جذب احترام دارد !
و آنچه از سوی حقیر پیری گفته میشود باید به پیری ی مغز و روح تعبیر شود که با پیری ی جسم متفاوت است . و بله ، اگر سلائق گروهی را ملاک قضاوت قرار دهیم و نه شخصی را ، سلیقه ی زنان و مردان متفاوت است و این طبیعی ست که هر یک به عطور و روایح دیگری گرایش داشته باشند .
و حق با شماست در علاقه به عطر خود ، البته هر شخص به چندین نوع عطر نیاز دارد . یک بار حساب کردم اگر کسی بخواهد اصولی عطر بزند برای یک سال تمام ، به ۲۴ شیشه عطر از گروه های مختلف نیاز دارد لیک هیچکدام ما نه میخواهیم و نه میتوانیم خیلی دقیق و اصولی استفاده کنیم ، اما لذتبخش ترین عطور برای ما آنهائیست که خود از آنها لذت میبریم و نه آنها که برای مجالس یا اهداف خاص استفاده میکنیم و بعید است کسی به منظوری خاص از عطری استفاده کند که رایحه اش را حداقل کمی دوست نداشته باشد !
چیزی یادم آمد !
یک نفر آمد در بهترین فروشگاه عطر و گفت آقا گران ترین عطر شما کدام است ؟ او را بدهید !!
فروشنده پرسید برای چه منظور ؟ پاسخ داد : میخوام زن بگیرم :)
بلافاصله بدون تست خرید و رفت و سوار بنز اش شد . دیگران چقدر خندیدند :)
چون یکی پرسید : آقا گوسفند راءسی چند است ؟ ( یعنی چند گوسفند فروخته تا بیاید و این عطر را بخرد ، البته این بهترین تعبیر بود ) !
من معتقد ام اگر شخصی خود لایق و متعالی نباشد بهترین پوشاک و بهترین عطر را هم اگر استفاده کند و از آخرین سیستم ترین ماشین پیاده شود حتی قبل از اینی که کلامی حرف بزند باز هم این وسایل نمیتواند به بالاتر رفتن شخصیت او کمک کند و همگی بر تن اش زار میزنند حال آنکه برخی به قول عامیانه گونی میپوشند یا عطری کاملا معمولی و ارزان میزنند اما آدم دوست دارد به او نزدیک شود !
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
که " جان " درین شعر به معنای شعور و شخصیت و انسانیت تعبیر میشود .
خلاصه که همه از ما توقع دارند بویی منتشر کنیم که لایق آنیم و این سواد خاص خود میطلبد که عموم ندارند و عطربازان هرچه که ندانند ، این را خوب میدانند !
با ارادت بسیار و لبخند خدمت سرکار و دیگر همه ی دوستان ام :)

جناب سخی بزرگوار
چقدر زیبا و شیرین می‌نویسید. من که از خواندن نوشته هایتان سیر نمیشم و میدانم که بقیه دوستان هم با من هم نظرند.
دلتان شاد 🌷

سلام سرکار خانم ف.الف
شما چه محصولی را سفارش داده بودین؟
اگه دستریز سفارش دادین که محصول اشتباهی به دست شما رسیده
اسانس عطری بیشتر نیست.

ارادت بسیار دارم خدمت شما سرکار خانم
چه افتخاری ازین بالاتر !
سلیقه ، هنرمندی و سطح سواد شما از عکس پروفایل ، عکسهای تقدیمی به دوستان در عطرگرام و انشای شما کاملا هویداست و این همه ، حضور سرکار را در این خانه مغتنم میکند .
یک جمله ی صحیح مهم فرمودید و فراموش شد به آن پرداخته شود !
بله ، یکی از مهمترین خصوصیات زنان معطریت آنهاست . شک نکنید عطر زنان در ذهن مردان نقشی مهم بازی میکند . این هیچ ارتباطی با عطردوستی ی مردان یا عطرباز بودن ایشان ندارد تنها چیزی که در غیاب ایشان ، یک مرد را به یاد زنان می اندازد عطر آنهاست !
و اگر آن مرد عاشق آن زن باشد که دیگر مهمترین نقش را عطر زن بازی میکند و او دیوانه وار در پی ی آن رایحه میگردد .
این یک اصل است که در غریزه مثبوت است ، انسان و حیوان نیز ندارد !
اتفاقا نقشی که رایحه ی منتشر شده از ماده در حیوانات بازی میکند اولین و برترین نقش است که باعث میشود جنس نر از کیلومترها دورتر به سمت ماده شتاب گیرد . من چون خیلی اهل دیدن رازبقا هستم بسیار دیده ام . خشکی و دریا و آسمان نیز ندارد ! از بزرگترین جانداران که نهنگ باشد تا ریزترین حشرات که ریزترین عنکبوت باشد !
حتی حیوانات نری را دیده ام در فیلم که به خود عطر میمالند و سپس به دیدار ماده میروند !!
که این برای من از جالب ترین صحنه ها بود . پستانداران و برخی پرندگان خود همیشه یک شیشه عطر همراه خود دارند :)
آنهایی هم که ندارند از آرایش و مواد معطر مثل صمغ ها یا گلها استفاده میکنند !
پرنده ای را دیدم که منزل اش را با برگ گل آرایش میکرد تا خوشبو و زیبا شود و سپس خود را به گلها میمالید و دم درب می آمد و ماده را صدا میزد و سپس میگفت : بفرمایید ببینید چه خانه ای برای شما آماده کرده ام و بعد خودش با رقص وارد میشد .
ماده طوری رفتار میکرد که :
آقا جان زیادی به خودت مطمئن نباش !
از تو بهتر هم قبلا دیده ام با منزلی بزرگتر و زیباتر و ضمنا پر رو نشو و کنار بایست تا من تماشا کنم و نر هم مدام با بال نسیم ایجاد میکرد تا بوی ادکلن اش به ماده برسد :))
ماده هم میگفت : نخیر ، مرد فبلی ادکلن اش بهتر بود :)
دیدن این صحنه ها مرا دیوانه میکند :)
من عاشق حیوانات ام .
خلاصه که بوی خوش داستان ها دارد که بسیااااری از آنها را ما بی اطلاع ایم !
بوی خوش یک نعمت است ، یک ابزار مهم است ، نقش بازی میکند در بسیاری از اتفاقات !
خلاصه خوشا به حال مردانی که بانوانشان عضو این خانه اند :)
ارادت های بسیار

سلام وعرض احترام،

منم از سایتی که ذکرش کردین دستریز سفارش دادم و متاسفاته موقع رسیدن دستریز دیدم اسانس روغنی که فیکساتور هم اضافش بود فرستاده بودن،
خیلی چرب و لک میذاشت،
هر چقدر هم تماس گرفتم جواب ندادن ومجبور شدم پیام بدم وتوضیح بدم در پیامم، که بازم جوابی ندادن

خلاصه فرق دستریز با سمپل اینجاس، که از سمپل مطمئنی از شرکت سازنده عطره،،
ولی دستریز معلوم نیست که از شیشه اورجینال پرشده یا شیشه فیک وکپی،
علاوه بر این بعضی سایتها در ظرف دکانت از دو شیشه عطر فیک و اورجینال پر میکنن که زیاد مشخص نشه،
که واقعا هم تشخیصش سخت میشه، خصوصا اگه عطری که تازه اولین بار بخوای تستش کنی،

برای همین همیشه نمیشه از دکانت یا دستریز بصورت قطعی نظر داد مگر اینکه صد درصد از سایت وصاحب سایت اطمینان کامل داشته باشید،

چه عجیب و چه ناراحت کننده
من دو سه بار ازشون گرفتم و بر اساس اون دستریز، عطر مربوطه رو سفارش دادم تفاوت قابل تشخیصی نداشتند☹️
ممنون که تجربه تون رو با ما درمیون گذاشتین مرسی از راهنمایی تون

بله ملودی عزیزم ممنونم نازنین بانو

سلام کامبیز جان ، خیلی مخلصم. خواستم خواهش کنم شما و دیگر دوستان عزیز دست از اینگونه کامنتها بردارید. هیچ عطری توان یک همچین کاری رو نداره که جماعت مردان رو بیهوش کنه و یا جماعت زنان رو. عطر فقط میتونه خصوصیت آدمی رو تشدید کنه اگه زیباست زیباتر ، اگه صبوره صبورتر اگه قویه قوی‌تر. یک خطر خیلی زیاد این گونه کامنتها بلایند بای کردن عطره که واقعآ بیشتر وقتها هزینه های غیرقابل جبران سر دست خریدار میذاره . حالا اگر کسی ماهی 300 میلیون درآمد داره خب بره ماهی 20 عطر بخره 100 میلیون ولی کسی که از نون شبش میزنه و یک عطر می‌خره پنج میلیون و بعد میبینه این اون نیست که می‌خواست و واقعآ خسر الدنیا والاخره میشه. در آخر خدمت دوستان عزیزم عرض کنم بعنوان کسی که هفت سال عطربازی کردم و پول‌های هنگفتی خرجش کردم بنا به هزار دلیل که مجال گفتنش نیست ، عطر یک پدیده ی ماندگار نیست ، عطر هویت نیست ، عطر گمشده نیست ، چیزی که الان بزنی و نهایت پنج ساعت دیگه اثری ازش نیست ارزش عشق ورزیدن نداره که به قول حضرت ابراهیم: آنی لایحب الآفلین من فروشوندگان را دوست ندارم .من چیزهای گذرا را دوست ندارم. گمشده ی خودتون رو در جای دیگه پیدا کنید. گمشده ی خودتون رو در کسب معرفت و دانش پیدا کنید. در عشق بیابید ، در خودتان بیابید .عشق در درون ما آدمها پنهان شده ، در وجود خود ماست و ما حیران و سرگشته در دیگران دنبالش هستیم. بقول حافظ: سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد....آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد...ارادتمند همگی دوستان عزیز هستم و یا حق...

درود خدمت دوستان
از زمستون پارسال درگير عطربازي شدم و توي اين مدت هزينه ي زيادي متحمل شدم. دو ماهي هست كه سعي ميكنم كمتر اينجا بيام كه باز هوايي نشم و هزينه رو دست خودم بزارم. اكثر ماها در نهايت يك درآمد معمولي داريم و كلي مشكلات. ب عنوان برادر كوچيكتر همه تون و عضو كوچيكي از خانواده عطرافشان با جناب كبيري كاملا موافقم. در نهايت شما فقط خوشبويي و نه بيشتر و فلان عطر باعث پاك شدن خصيصه هاي بد و يا زشتتون ( زشتمون) نميشه. اونايي كه تعداد خيلي زيادي عطر ندارن و يا در اروزي فلان عطر هستن قول ميدم چيزي خاصي از دست ندادن. با هزينه هاي خيلي كمتر و عاقلانه تر ميشه خوشبو بود. البته عاشق عطر بودن چيز بدي نيست ولي براي ما كه در زمان و مكان اشتباه داريم زندگي ميكنيم مجبوريم از خيلي چيزا بگذريم.

حسن عزیزم سلام
من هم ارادت دارم
نمیخواهم وارد این بحث شوم و فقط به یک پیام بسنده میکنم .
تقصیر ما نیست که شما عاشق نیستید قربان !
دید ما به عطرها اینگونه است و دید شما آنگونه و البته ما هرگز به کسی نمیگوییم دید خود را تغییر بدهید !
هر کس دیدی دارد ، سلیقه ای دارد ، مشامی دارد ، برداشتی و حسی ، طالعی و سرنوشتی !
و اما بلاند بای :
شما تقصیر ندارید عزیزم ، همه ی پیامهای حقیر و دیگر دوستان ما را نخوانده اید که بارها و بارها تاکید کرده ایم خرید بدون تست نه تنها مردود است که قمار است و اغلب منجر به باخت میشود !
به دلائل مشروحه ی فوق ، که هر کس نظر خود و سلیقه ی خود دارد و اگر کسی بگوید من عاشق ام بر خرید بدون تست ، پس باید هزینه ی آن را نیز بپردازد !
من خود بارها گفته ام که حتی خرید اینترنتی نکرده ام تا کنون ! چرا ؟ چون باید ببینم چه میخرم هرچند عطرافشان ازین قاعده مستثنی ست که سیاست اش رویه ی درست است .
و اگر منضورتان سرکار خانم فیضی ست که هزار ماشاله مرا میخرد و در راه خدا آزاد میکند :)
چشم حسدا و بخلا کور باد انشاله .
و اما کلمات مدهوش و امثالهم همراه با مزاح و خنده بیان میشود و بعید است کسی برداشت دیگری کند مگر نیاز به دانش بیشتری داشته باشد در ادبیات و کلمات و ایضا عطور هرچند خدا میداند که من از برخی عطور خصوص زنانه ها مدهوش میشوم و این مدهوشی به غش و ضعف تعبیر نمیشود :))
شما هفت سال عطربازی کرده اید و حقیر چهل سال عشقبازی ! معنی اش این است :
آنطور که باید عشقبازی نکرده ای و چون خریدهای ناخوب ناراحت ات کرده است بقول فرمایش خود حضرتعالی ازین دنیا ناراحت شده اید :(
کاش از نزدیک خدمت میرسیدم تا عطرهایی را تست کنید و عاشق شوید :)
ضمنا من دوستتان دارم و عزیز من اید :)
یک چیز یادم رفت :
ما نه تنها دست نمیکشیم از عشقبازی که دست به دست هم میدهیم و عاشقتر میشویم :))
و عشقبازی ، با جنس مخالف بازی متفاوت است ! آنهایی که دنبال فرومون میگردند در عطرها ، قبلا خدمتشان گفته ایم که نخواهند یافت :)
اما مدهوشی چرا ! که معنی ی مدهوشی این است که هوش ما منعطف میشود به آن اتفاق ( در اینجا به رایحه ) چنان که در آن لحظات به هیچ چیز فکر نمیکنیم مگر به آن عطر !
یک بار ؟؟ من ده ها بار اینگونه شده ام :))

سلام کامبیز جان ، مخلصم دوست و برادر عزیزم. خب اگر خانم فیضی نگرانی مالی ندارند که هیچ ، خدا بیشتر بشون بده انشااله و فکر کنم که خود شما هم خیلی مشکل مالی برای خرید عطر ندارید، خدا به شما هم برکت بیشتر دهد انشااله. من موزیسین هستم که نوع موزیکی که ارائه میدم نه تنها در ایران که حتی در اروپا و خاستگاه اصلی اش هم خیلی مخاطب ندارد. تنها شغل و کسب درآمدم تنها تدریس این موسیقیه که براش جوانی و عمرم رو گذاشتم ، نه دنبال پول بودم نه شهرت و نه اعتبار اجتماعی اگر عاقل بودم و عاشق نبودم باید عطایش رو به لقایش میبخشیدم ولی به قول حافظ صلاح کار کجا و من خراب کجا...ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا....خلاصه کنم این بود که تا هفت سال پیش بیماریی سراغم آمد و منو از کارم و شغلم و هنرم دور کرد و یکباره دچار خلآ روحی شدید شدم . تنها دلخوشی من همین عطر بازی بود. کسانی که کامنتهای منو خوانده اند باید فهمیده باشند که نگارنده ی آن سطور خیلی بیمار ، بیکار و تنهاست. خبر خوب ولی از دو سال پیش به این طرف بیماری رو با قوت عشق ، ایمان و صبر شکست دادم و دوباره برگشتم به کارم ، هنرم و شغلم ولی این عطر بازی تمام پس انداز منو بر باد داد. ناراحت نیستم ولی شاید میشد این قدر هزینه های گزاف رو نمیکردم ولی باز ناراحت نیستم چیزی بود که گذشت و شاید از این بهتر راهی نبود. عطر رو هنوز دوست دارم ، کلآ فشن رو دوست دارم. لباس رو دوست دارم ، ماشین رو هم دوست دارم ولی اینها همه نباید هویت من باشند که ارزش هم هویتی رو ندارند. یه بار یه نفر پیام داده بود آقا عطر قسطی هم میفر‌وشید؟ بابا کسی قسطی عطر نمیخوره خب نخر مگه چی میشه؟ و حالا دیگه نه مریضم ، نه تنها و نه بیکار و حالم خوبه و خوشحالم از این پروسه ای که بر من گذشت چرا که نگاهم رو و دیدم رو به جهان ، زندگی و آدم‌ها عوض کرد و از من آدم بهتری ساخت. عطر رو باید مصرف کرد ولی وقتی کسی عطر انبار میکنه و مصرف نمیکنه یعنی یه مشکلی وجود داره. نمیگم مصرف نکردم مصرف کردم و میکنم ولی تعداد عطرها خیلی بیشتر از مصرف بود. شنیدم یه نفر میگفت شخصی یک میلیارد تومان عطر داره ولی یک پراید نداره و این فاجعه ست. این یعنی مشکلی در زندگی داره و میخواد با عطر بپوشاندش. قل اعوذ برب الناس ..ملک الناس...من شر الوسواس الخناس...خدایا از شر وسوسه‌هایی که بصورت آرزویی هستند که سریع پدیدار می‌شوند و سریع پنهان می‌شوند به تو پناه میبرم. خیلی ها فکر می‌کنند با ازدواج خوشبخت میشند و می‌کنند و باز احساس خوشبختی نمی‌کنند خب بچه بیاد کامل میشه و نمیشه خب خانه ی بزرگ ویلایی و باز نمیشه خب ماشین خیلی لوکس و باز نمیشه خب گرانترین عطر و این دفعه دلش نمیاد مصرف کنه بس که گرونه و تمام شدنی و هکذا ...درد و رنج بشر ادامه دارد. آزمودم مرگ من در زندگی ست....چون رهم زین زندگی پایندگیست...از مولانا. و یکبار مردم قبل از آنکه واقعآ مرده باشم. فهمیدم که هیچ چیز و هیچ کس ارزش هم هویت شدن نداره باید زنده به عشق شد ، زنده به یزدانی که از ناچیز چیز آفرید و ما جزئی از او هستیم. ببخشید که طولانی شد و سرتان رو درد آوردم. انشااله همگی پیروز و بهروز باشید دوستان عطر افشانی و بخصوص شما کامبیز جان....

یک مورد بسیار مهم به ذهن ام رسید که لازم است همه ی ما مد نظر بگیریم :
یکی از بدترین ِ اخلاق ها این است که کسی مسئولیت اخلاق ، فطرت و کرده ی خویش را نپذیرد و انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه رود که اغلب ما در زمان کودکی از برخی دوستانمان دیده و شنیده ایم که برخی همیشه تقصیر را بر گردن دیگران می انداختند :)
این موضوع فرای بحث امشب ماست و نیز ورای متمول و فقیر و ایضا هیچ ارتباطی با خرید عطور ندارد و یک مبحث کلی ست که در رابطه با عطور اتفاقا من همیشه مُبلغ عطور ارزان بوده ام و بارها بخاطر این مورد در عطرافشان مورد انتقاد قرار گرفته ام اما موضوع بحث چیزی دیگر است و آن اینست که هرکس باید مسئولیت کرده ی خویش بپذیرد که در غیر اینصورت فاقد اراده ی شخصی ست .
رفیق بد و توصیه ی بد و امثالهم همگی گفتارهای بی ارادگان و بی دانشان است و در مورد عطر این نه تنها اعتراف به آن است که تا مرز خنده پیش میرود که کسی بگوید من تمامی ی توصیه ها در خصوص عدم بلاند بای و خرید عاقلانه را شنیدم و نشنیده می گیرم و بخاطر توصیف دیگران میخرم و میبازم و ناراحت میشوم و سپس به رسم آنان انگشت اتهام به دیگران نشان میدهم :))
آنهم برای عطر ! که اگر هر صفحه ای از هر عطری را باز کنید عده ای تا مرز توصیف به عالی پیش رفته اند و عده ای دیگر تا مرز افتضاح !
" داستان " عطور هم که مبحثی دیگر است و ارتباطی با کیفیت و قیمت ندارد بلکه با هویت از پشت عینک هنر !
خاطرات هم که اصلا ارتباطی با قیمت ندارد و هر کس میتواند با ارزانترین عطور خاطره بسازد .
خلاصه که ای برخی از دوستان عزیزم :
اگر توانایی ی پذیرش کرده و اراده ی خویش ندارید پس توصیه این است که به هیچ وجه هیچکدام از ریویوها را نخوانید زیرا تعاریف از عطرها شما را به خرید بدون تست ترغیب میکنند حال آنکه شاید آن عطر ، عطر شما نباشد و تکذیب سری ی دیگر از ریویوها شما را از آن عطر بری میکنند حال آنکه ممکن است همان عطر ، عطر شما باشد !
برای بار هزارم :
تنها علاج و تنها پاسخ پرسش ، تست شخص شماست .
و تمام !
و با ارادت

یک داستان واقعی :
سال هشتاد و دو تازه رفته بودیم سر خانه و زندگیمان. دانشجو بودیم و هشتمان گرو نهمان بود. ۲۲ ساله شدیم و درسمان تمام شد. همسرم رفت سربازی و من رفتم طرح . با پول ناچیز طرح ،اجاره خانه و کل هزینه های زندگی افتاد گردن من. اونقدر حساب کتاب هر صد تومان ( صد تا تک تومنی ) رو میکردم که مغزم خسته میشد. گاهی وسط ماه پولمون کلا تموم میشد و شکل‌های خاصی از زندگی رو تجربه میکردیم. مثلا آوردن ناهار سلف دانشگاه( طرحم داخل دانشگاه علوم پزشکی بود) به خونه و با نون خوردنش برای دو نفر. پیاده رفتن های طولانی برای صرفه جویی در پول اتوبوس حتی.
طرح تمام شد. سربازی تمام شد. یک دختر نازنین به جمعمان اضافه شد و ...... خودتان اوضاع را تصویر کنید.
هر دری زدیم برای کار. سالها با کمترین حقوق و مزایا کار کردیم اما در کنار هم و قوی و پر از انگیزه. پسرم که به دنیا آمد هم ارشد می‌خواندم هم استخدامی یک وزارت خوب پذیرفته شدم‌ . بماند که چطور درس خوانده و در ارشد قبول شده بودم . رفتم کارمند رسمی شدم با هفت خوان رستمی که ازش گذشتیم. با اولین حقوق هایم در کلاسهای درمانگری تهران شرکت کردم. با دو تا بچه کوچیک هر دو هفته سه روز میرفتم تهران . بچه ها می‌ماندند پیش مادر و همسرم. هیچ روز تعطیلی معنا نداشت برام. تلاش و تلاش و تلاش. درمانگری رو نه که یاد بگیرم ، حرفها و روش‌ها را انگار می‌بلعیدم. می‌خواندم و یاد میگرفتم. شدم از درمانگرهای خوب . حالا هم هر روز ساعت ۵.۳۰ صبح بیدارم و ساعت ۶.۳۰ میرسم اداره تا ۴. بعد هم هفته ای چند روز کلینیک و درمان دردهای انسان‌هایی که انگار خودم هستند. همسرم هم به جهت صداقت و کاردانی چند سالی است که از یک شرکت معتبر دعوت شد به کار و درآمدش خوب شد. هنوز برای هر نیازی وام میگیریم و برنامه ریزی برای هزینه های سنگین زندگی . اما بعد ۲۰ سال تلاش شبانه روزی چند وقتی است برای عشق دیرینه ام یعنی عطرها میتونم هزینه کنم.
اینها را گفتم که بگویم جناب سخی اولا که من هیچکس نیستم.
ثانیا در این اوضاع ناامیدی و بیم ، بگویم که آنکه تلاش کند به خواسته هایش می‌رسد. تا خواسته های هر فرد چه باشد.
به احترام تمام دوستان عطرافشان تمام قد می‌ایستم .......

بسیار زیبا و عبرت آموز بود خانم فیضی ، نمونه های خاطره و روایت شما رو اکثر افراد کم و بیش در اطراف خود می‌بینند اما نه هر چشمی بَصَر دارد که درک معنا کند...

با یک بیت از صائب تبریزی سخن رو به اتمام میرسونم:

همت بلند دار که با همت بلند
هر جا رَوی به توسن گردون سواره ای

دوستان عزیزم، من هم داستان خودم را برایتان تعریف میکنم. هرچند از زمان کودکی عاشق روایح مختلف بودم، ولی داستان عطربازی یا به قول دوستان عشقبازی من از حدود ۵ سال پیش شروع شد. آنموقع درآمد نسبتا خوبی داشتم و ماهی چند تا عطر میخریدم. بی هوا هم میخریدم و الان خیلی پشیمانم. بیش از صد تا عطر در کلکسیونم دارم که بی اغراق میتوانم ۸۰ تاشان را بفروشم برود ( که البته کسی نمیخرد). الان مدتیست به دلایلی کار نمیکنم و طبعا عطری هم نمیتوانم بخرم ولی این عشق تمام شدنی نیست. از نظر من عطر ها مثل موسیقی هستند. میشود ساعتها به آنها گوش‌ داد و خسته نشد.
در آخر هرچند همه یک صدا بر این باوریم که اعتیاد به هر صورت آن، چیز خوبی نیست، ولی من عقیده دارم هر کس به چیزی معتاد است در زندگی. چیزی که با آن بتوان یا زندگی را قابل تحمل تر و یا زیباتر کرد. مگر جزو افراد خیلی معدود و خاصی باشیم که بتوانیم به چنان کمالی برسیم که از هر چیز فانی مستغنی شویم.
ممنون که خواندید.

توصیف درخور و قانع کننده ای بود

کاش جای مطمئنی برای خرید و فروش پیدا میکردم البته به خاطر شرایط نتوانستم در تلگرام و … مواردی ک دوستان ذکر کردن رو هنوز پیدا کنم اما خریدم فروش عطر دست دوم خیلی عالیه برای هر دو طرف
از طرفی من تشنگی مو برای تست عطر های جدید با دکانت سعی میکنم رفع کنم خیلی موارد شده که واقعا کشش یه عطری بیش از یه میل برام نبوده… و در معقول هزینه کردن خیلی تاثیر داشته

حسن عزیزم و سرکار خانم فیضی ی عزیزتر ام
ارادتهای بسیار
با نگرانی بیدار شدم که مبادا فکر کرده باشید منظور پیام دوم من شما بوده باشید که خداراشکر هر دو عاقلترین اید و اینگونه برداشت نکرده اید و اصلا هیییچکس نباید چنین برداشتی کند چون من یک بحث کلی را مطرح کردم و خدا میداند هیچکس را در نظر نداشتم بلکه همه را .
خداراشکر .
به به . خواندن خاطرات برای من زیباست . چرا ؟
چون سراسر درس است . چطور ؟ سرنوشت ما همه یکسان است با تفاوتهایی ریز .
شاید روزی داستان ام را تعریف کردم من هم .
حسن عزیزم ، من فقیرترین ام اما این را خود انتخاب کردم که پادشاه زمان بودم !
سرکار خانم فیضی عزیز ، انشاله همان بشوید که من گفتم :)
از ته دل از خدا میخواهم همه ی دوستان ام آنچنان ثروتمند باشند که هر آنچه به چشم آمد بدست آید .
این دو سه روز و روزها هم میگذرد !
فیلمهای قدیمی دیده اید ؟
تا کنون به این فکر کرده اید که هییییییچ یک از تمامی ی عوامل آن فیلم و کل حاضرین اش ، اکنون نیستند ؟؟
همه خاموش و فراموش شده اند !
ما نیز همین شویم !
پس قدر این با هم بودن را بدانیم .
ارادتها به همه ی دوستان ام