Louis Vuitton - Nouveau Monde Louis Vuitton

این رایحه از خیلی جهات شبیه امبرنوماد همین برنده، بنده تفاوت آنچنانی در این دو کار ندیدم! رایحه و مواد بکار رفته در هر دو کار خیلی شبیهن، چرم، عود، کاکائو در هر دو کار غالبه، تنها تفاوتی که ازین دو کار میشه فهمید نت پایانی هستش که در نوویو موند رایحه چرمی غالب تره و رز کمتر و در امبر نوماد بلعکس!

یکی از هنر معماری عطرها در عمق شفافیت روایح که با یکبار اسپری کردن آن، شفافیت تمام ذره ذره ی گستره ی عطر را درک می کنید و به تفکر معماری این عطر، تامل می کنید. عطری بسیار باکیفیت و مرموز که با بونوازی آن، تقریبا یادآور سایر عطرهایی هست که قبلا شاید حافظه دارین اما آدرس دقیق برای سوق دادن به یکی از عطرهای ثبت شده در حافظه را پیدا نمی کنید. ترکیبی از ادویه جات معطر در عمق حس معنوی عود که با روایحی از خشم چرم ادغام میشه و حس گرمای عشق از نوع چایپری را تداعی می کند. واقعا چطور این عطر را معماری کرده اند که همه ی این احساسات را یکجا قادر است تا برای شامه ها تداعی کند؟؟؟؟؟؟ رایحه ی پایدار این عطر، مثل این هست که مثلا 300 گرم شکلات تلخ کاکائویی به همراه شکلات های ریس خشک شیری را بدون روکش پلاستیکی گذاشتین داخل کاپشن چرمی یا کُت چرمی و این شکلاتها آب شده و بر پوشش چرمی جیب کاپشن شما پخش شده است و شما از پشت جیب کاپشن، دارین بونوازی می کنین که حس شکلات کاکائویی تلخ و شیرین با تُندی ملایم چرم را حس می کنید که حاضر نیستید بخاطر بوی بسیار دلپذیرش، کاپشن خودتان را با آب شستشو دهید. این عطر بخاطر روایح پیچیده در عمق سادگی، شاید قادر باشد، انسان نگاری را برای برخی شامه ها تداعی کند.
برخی مواقع دوست داریم که برخی چیزها یا اشیاء را به انسانها تشبیه کنیم تا بتوانیم درک بهتری از اون اشیاء در ذهنیت و تخیل خودمان داشته باشیم و به این پدیده، آنتروپوموفوریسم (انسان نگاری) میگویند. آنتروپومورفیسم، یا انسان‌نگاری، رفتاری را توصیف می‌کند که در آن ویژگی‌های انسانی را به چیزهایی می‌دهید که انسان نیستند، مانند حیوانات، اشیا یا مفاهیم. بنابراین، اگر کسی انسان‌نگاری می‌کند، ممکن است صداها، افکار، احساسات، چهره‌ها، ویژگی‌های فیزیکی یا حتی اخلاق و ارزش‌ها را به هر چیزی غیرانسانی تحمیل کند. اگرچه ممکن است ایده‌ای عجیب به نظر برسد، اما در واقع، این رفتار آنقدر در فرهنگ ما، از کتاب گرفته تا تلویزیون و فیلم و حتی در برخی عطرها یا شیشه های آنها رخ می‌دهد، که ممکن است هرگز متوجه انجام آن نشوید.
یکی از راه‌هایی که مردم انسان‌نگاری می‌کنند، استفاده از حیوانات خانگی است. شما ممکن است به گربه خود به عنوان "کودک" خود اشاره کنید. مثال دیگر شامل کودکانی است که به اسباب بازی های خود ویژگی های انسانی می دهند. این کاملا طبیعی است و جای خجالت ندارد. در حالی که انسان‌نگاری بیشتر در رسانه‌های کودکان رخ می‌دهد، اما در دنیای بزرگسالان نیز رایج است. انسان ها به ارتباط نیاز دارند. بنابراین، آغشته کردن ویژگی‌های انسانی به چیزهایی که انسانی نیستند، می‌تواند حس پیوندی ایجاد کند. همچنین می تواند به مردم کمک کند تا چیزها را بهتر درک کنند. به عنوان مثال، اگر رویدادها یا اعمال را انسانی تر تصور می کنید، ممکن است بتوانید آنها را راحت تر درک کنید. آنتروپومورفیسم اغلب در نوشتار استفاده می شود. دادن ویژگی های انسانی به اقلام غیر انسانی می تواند به خوانندگان و بینندگان کمک کند که با یک کتاب یا فیلم بیشتر درگیر شوند.
انسان نگاری حتی در عطرها نیز استناد میشود. همه ی ما دیدگاه های متفاوتی برای عطرها داریم و ممکن است برخی از ما، نسبت به برخی رایحه ها و شیشه های این رایحه ها در عطرها، به نوعی انسان نگاری کنیم و آنها را به انسانها تشبیه کنیم که اگر این عطر با این شیشه، شبیه به انسان بود چه مرد و چه زن، چگونه سیمایی داشت یا چه پوشاکی بر تن داشت و یا از چه نوع شخصیت رفتاری و سجایای اخلاقی برخوردار بود.
در مورد عطرها نیز، شاید برای برخی از ما اتفاق بیافتد که برای هر کدام از عطرهای خودمان یک اسم انسانی را انتخاب کنیم و با هر بار تنپوش یا بونوازی هر عطر، آنها را با اسم مخصوص خودشان صدا کنیم و یا باهاشون حرف بزنیم، درد و دل کنیم و یا شِکوه کنیم... طوریکه حتی باور می کنیم که این عطرها چون برایشان اسم انتخاب کردیم، تمام حرف های ما را متوجه می شوند و درک می کنند که ما چه احساسی برای آنها داریم...... که برای عطری که از همه بیشتر عاشقش هستیم، دقیقا همان اسمی را انتخاب می کنیم که در دنیای واقعی عاشق اون اسم یا ضمیرش هستیم (چه واقعی و چه تخیلی) و شاید همین عطری که از همه بیشتر عاشقش هستیم را هر روز یکبار باهاش بیشتر از سایر عطرها، حرف بزنیم و بیشتر از سایر عطرها، شیشه ی آن را با دستمال تمیز کنیم تا همیشه برق بزند، چراکه عاشق جاودانه ی او هستیم..... و حتی باور می کنیم که همین عطر که عاشقش هستیم، از همه ی عطرهای دیگر، سخنان و حس و حال ما را بهتر و عمیق تر درک می کند و با ما همدلی می کند..... و از همه مهتر، این عطری که عاشقش هستیم را خیلی به ندرت تنپوش می کنیم که نه بخاطر زودتر تمام شدن گستره ی عطر، بلکه بخاطر حس انسان نگاری والاتر از پوست و پوشاک ما........
این عطر نیز یکی از عطرهایی هست که با روایح بسیار شفاف و خاصش شاید قادر باشد حس انسان نگاری را در مخاطب خودش، تداعی کند. اما من فکر می کنم همه ی ما به ارتباطات انسانی نیاز داریم و هیچ چیز بهتر از روابط انسانی، قادر به درک والای انسانی بودن نیست که حداقل عطرها یا هر چیز دیگر فقط در یک بازه ی زمانی خاص، قادرند تا ما را به اُرگاسم مغزی برسانند. چراکه اگر بیش از حد بر این ارتباطات انسان نگاری استناد کنیم، شاید نوعی حسادت رقابتی نیز حتی در زندگی مشترک ایجاد گردد و مخاطب دارنده ی عطر، شاید شخص هدف خودش را آنقدر شایسته نبیند که این عطری که بیش از حد عاشقش هست را برایش تنپوش کند و این حس، هر چند به ظاهر خیلی جزئی به نظر می رسد، اما در بازه ی زمانی و تکرار آن، می تواند مشکلات بعدی و جدی تری را در ارتباط زندگی مشترک ایجاد کند....... بنابراین بنظرم، عشق واقعی در حس واقعی بایستی تداعی گردد که هرگز هیچ جایگزینی برای عشق وجود نخواهد داشت....
کیفیت بسیار شفاف در روایح، مناسب تنپوش آقایان در روزهای سرد اواخر پاییز و اوایل زمستان با ماندگاری 4 بار حرکت زمین به دور خود روی لباس های ضخیم و 10 ساعت روی پوست با پراکنش بسیار خوب در 3 ساعت اولیه ی تنپوش.
مشابه بسیار نزدیک این عطر از لویی ویتون، عطر میسون الحمبرا با نام JEAN LOWE NOUVEAU با پرفورمنس دقیقا به مانند عطر اصلی در شیشه همانند عطر اصلی با درپوش مغناطیسی نیمه پیچشی و قیمت بسیار معقول و منصفانه می باشد.
سپاس از همراهی و همدلی بزرگواران............

خیلی عطرو دوست دارم و ترکیبی زیبا از نت های چرم وانیل و عود هست که میتونه یونیسکسم باشه. دکانتشو گرفتم عالی بود

درود
دکانت این عطر رو گرفتم بنظرم نود درصد مشابه مگاماره هست.

نو'وو موند- لویی ویتان


■ یکبار نوشته بودی ، به جای اومغه نومد (ombre Nomade) باید این مطرح میشد .
- همینطور است. اومبغه نومد ، نزدیکتر است به لایه های نوستالژیک ذهنی مخاطب ایرانی. مونده ، کماکان رز را دارد اما رز اینجایک پرده ی سبز-فِرِش دارد که کامپلکس زعفرانی-امبروودی را از نوع جیر-چوبی حفظ میکند. این کمپلکس سه نفره، یک چرم تکانل نیافته را ایجاد کرده است.

■ مونده چه رایحه ای دارد.
مونده چوبی-غیر اسپایسی و در عین حال اتمسفر سبز-چوبی دارد . ساختمان زیرین آن یک لیکور غیر چسناک ، مختصرا شیرین و قدیمی دارد که عودی-گورمند است.

■ یعنی عطر کلاسیک است؟
همسن های مرا پرت میکند به نوستالژی شان از مردهای "باکلاس" دوره ی خودمان. چه قسمت از کار؟ دقیقا لایه های چوبی-سبز که بخشی از آن امبر وود و بخشی نیز استحاله سبز پچولی است ، یک مرد نوستالژیک ایستاده است. یک تعریق مردانه ی کلاسیکی در این عطر است که سن عطر را بالا، و پوشش آن را کلاسیک میکند.

■ اگر عطر را بخواهی کوتاهی تعریف کنی :
- حس آمیزی عطر شما را به سمت نوستالژی که بالا گفتم میبرد . تعریق مردانه ی با کلاسی در آن است که مدرن نیست.

■ یک کلید واژه :
عطر از ریشه ی دیزاینری های دهه ی هفتادی آمده است. کماکان تن پوسی کلی عطر دیزاینری از نوع کلاسیک است اما به شدت با کیفیت و خوش ساخت و بدون فالش.

■ ارزش خرید :
بییار ساده پوش است برای یک پوزیشن رسمی. بسیار هم تکرار شده است . ارزش خرید آن برای مخاطب عام بالا نیست . اما برای مخاطلبی با محدوده ی سنی ۴۰ تا ۵۵ سال ، استایلی رسمی ، محیط های کاری ، در هوای معتدل تا سرد ، که فاکتور قیمت برایش ملاک نیست ، گزینه ی مناسبی ست.

■ امتیاز به کلیت کار :
۶.۵ از ۱۰

■ امتیاز به ماندگاری و پخش:
- ماندکاری ؛ ۸.۵ از ۱۰
پخش بو- در چهار ساعت اول: ۸ از ۱۰
و بعد از ۱۰ ساعت از زمان اسپری اولیه، فقط از فاصله ی بییار نزدیک قابل استشمام است.

عرض ادب و احترام
یکی از معدود ادکلنهایی که اخیرا تست کردم و به احترامش کلاه از سر برمیدارم.بیشترین چیزی که راجب این کار نظرمو جلب کرد اوپنینگشه که به شدت س.کسیه و این حسو بهتون میده که انگار شکلات تلخ اب شده رو دستتون اسپری کردید.در ادامه بوی چرم،یه عود بسیار با کلاس و گرون و بیشتر از همه اینها بوی چوب احساس میشه.یه بویی شبیه به چای هم از این کار احساس میکنم که نمیدونم چه نتی باعث به وجود اومدنش میشه
بی نهایت لوکسه و بعد تستش تازه متوجه شدم که چرا چنین برچسب قیمتی داره.بسیار ارزندست و بزرگترین مشکل قیمت بسیار بالاشه. ولی دوستانی که قدرت خرید این شاهکار رو دارن شک به دلشون راه ندن و این کار رو تهیه کنن و لذتشو ببرن.راستی هیچ عطر اقتصادی با قیمت پایین تر حتی نمیتونه ادای این شاهکار رو در بیاره و بهش نزدیک بشه
با ارزوی بهترینها برای دوستان عزیزم

سلام به همه

این سبک از رایحه و بو رو دوست ندارم یا حداقل تا اینجا کاری تو این سبک از رایحه که مورد پسندم باشه به پستم نخورده. یه سمپل 10 میل که 5 میل ازش مونده رو دارم (که خودم استفاده نکردم) و چون خودم استفاده نکردم برای همین ریویوش نمیکنم، نمره نمیدم و زیادم در موردش نمینویسم.

همونطور که از اسم برند مشخصه با یه کار خاص و گرون طرفیم. بویی که از این کار میگیرم چرمی، شیرین و سنگینه. همونطور که گفتم این سبک از رایحه مورد پسندم نیست ولی باید بگم که بوی خاص و سنگینی داره و با یه عطر معمولی طرف نیستیم. از لحاظ ماندگاری و پخش بو هم باید بگم که هر دو تا قوی هستن (زیادی قوی 😅) به طوری که وقتی به شیشه هم دست میزنم دستام بو میگیره! فک کنم برای استفاده 2 پاف کافی باشه، ممکنه حتی 1 پافم کفایت کنه چون کار قویه. خودم باشم این کار رو نمیخرم ولی ایا پیشنهادش میدم؟ اگه از این رایحه خوشتون میاد و هزینش هم براتون مهم نیست یا اوکیه بله و این یه بله محکمه چون مشخصه بابت پولی که دارید میدید چه کار با ارزشی رو دارید میخرید. سمپل این کار و یه سمپل دیگه از برند ریچولز (Rituals oriental essences collection for him and her) دارم، کسی خواست بهم پیام بده در موردشون صحبت کنیم

زعفران ، عود، کارامل 🤔
چرا حس میکنم بوش شبیه باکارت رژه واقعا هست ؟

با سلام خدمت دوستان، من نسخه شرکت الحمبرا رو گرفتم اصلا توصیه نمیکنم، اصلی‌ رو تست نکردم اگه شبیه باشن اصلا جالب نیست یه بوی عطر مشهدی بسیار بد و خیلی قوی و غیر قابل تحمل داره که کل بازخوردها هم منفی بودن و جوریه که با شستن لباس هم بوش نمیره

متاسفانه با قیمتی که این کار داره تست نسخه اصلی برای من ممکن نیست چون الویت های خیلی بیشتری برای این میزان هزینه تو زندگی دارم :-(
اما نسخه الحمبرا رو تست کردم. قطعا شامه ها و درک رایحه ها متفاوت هست، برای من اصلا بوی عطر مشهدی نمیده و واقعا یکی از کارهایی هست که رز به شیکترین شکل ممکن توی اون خودنمایی میکنه. این بوی رز تقریبا توی چندتا کاری که از لویی ویتون تست داشتم هربار با پیچ و تاب مخصوص همون کار وجود داره.
ابتدای کار بسیار جذابه و برای من کمی تداعی کننده بوی شراب سفید هست. انفجاری از رز و عود و چرم. خصوصا رز قوی تر از بقیه هست و بعدش عود. اما با همون سرعت و قدرتِ ظهور، انگار صدای ولوم آهنگی که ابتدا زیاد بوده و کمش میکنی رز ضعیف میشه و عود جلوه گری میکنه. چرم همچنان آهسته و پیوسته در کنار عود و رز در جریان هست. بعد از مدتی این سه باهم در یک خط قرار میگیرن و رایحه آرام میشه و یک عطر با بوی دلپسند، مورد خوشایند اکثریت و مناسب اکثر فصول اما بیشتر پاییز و بهار ظاهر میشه.
بیشتر به تیپ رسمی میخوره ولی واقعا جزو اوون دسته ایی هست که از نظر من فرقی نمیکنه سن و سال و نوع پوشش. دلپذیر هست برام.
زنونه و مردونه به نظرم نداره اگرچه با اون همه بوی رز بجای زنونه بیشتر سمت مردونه غش میکنه. در کل انگار قراره هر دو رو در لحظه های مختلف راضی نگه داره : )
من بوی وانیل و شکلات رو از این عطر خیلی متوجه نشدم. انتهای کار روی پوست، برام خیلی شبیه بویی میشه که وقتی بچه بودیم با له کردن گل پر های گل رز روی دستمون اون بو پخش میشد(بوی گل محمدی یا رز له شده که کمی بهش گلاب اضافه کردی)

در کل یه رایحه حال خوب کن معمولی، نه خاص و ویژه. ماندگاری و پخش نسخه الحمبرا هم خوب بود.