سلام پرفیومر عزیز

رویال عود رو شخصا بسیار دوست دارم. نمیدونم مقاله عود رو ذیل کدام عطر درج کردم اما اونجاور رفرنس های آشنایی با انواع عود روز ذکر کردم.
سوالاتی که درش از بنده میخوان "بهترین" ها رو معرفی کنم سوالات صحیحی نیستن. از این جهت که تمام لذت عطربازی از بین میره اگر ناگهان در یک لیست تمام خوب ها رو ببینیم. حداقل برای کسانی که ذائقه شون با من مشابهه این بدترین ظلم هست.ولی خب در موزد عود یک مشکل دیگر هم هست. عطرهای عودی قدر رو در ایران نداریم. عبدالصمد القریشی کارهای عودی خیلی خوبی داره. Rauach از jf schwarsloze در ایران نیست. پرل عود از کیلیان حقیقتا خوش ساخت و با کیفیت هست. یا afrika olifant از Nishane. یا کارای عودی اولیور دوربانو. یا اون شاهکار برند kemi یعنی ilm. بماند کارای ناب اجمل و مظفر اترج رو. بگذریم از کارای عودی زرجف مثل اون اعجوبه ش یعنی کامپوچی. یا اون کار بی نهایت لذت بخش برند فونیشیا یعنی realoud. یا عود برند اصغرعلی. عود نت خیلی گرانی هست و یک عطر عودی با کیفیت رقم خیلی بالایی رو از حساب تون کم میکنه. از طرفی عود نتی تجملی و اصطلاحا شیخ پسند و امیر طلب بود که همانطور که برای دوستداران خودروهای شاسی بلند نمونه های ارزان قیمت چینی ساخته شد برای دوستداران عود هم عود سنتتیک کار رو راحت کرد تا این برچسب اشرافیت تنها بر سینه ی عده ای نمونه و این رایحه ای که شما تنها در هتل های گران قیمت ابوظبی و دوحه میشنیدید زمانی اکنون در خیابان ها و سوپرمارکتها هم شنفته بشه.
اما از بین عطرهای عودی نسبتا خوبی که میشه در ایران بهشون رسید:
رویال عود آرمانی - العود آرتیزان - 2022 استفان آمبر لوکاس - عود فور لاو دفزنت کامپنی- عود شمش دفرنت کامپنی- جوبیلیشن امواج- عود ولوت موود کرکجان- آرمی آو لاورز ال ام پارفوم- ایندونزین عود زگنا. عود ملکی شوپارد. بوا د عود پریس مون کارلو و...

م.س عزیز
عدم اشاره به ایتالیا در اون لیست صرفا از این جهت بود که بگیم حتی اگر به کشورهایی که نمیدونیم عطر ساز هستن هم سفر کنیم باز عطرهای مرکباتی ساختار شکن و قدری وجود دارن که صنعت عطرفرانسه سالهاست از تولید چنین محصولاتی عاجزه. ایتالیایی ها که مرکبات رو جزوی از فرهنگ و اصالتشون میدونن و قرار دادنش در اون لیست ضروری نبود.

ممنون از اطلاع رسانیت در مورد نوبیل

سوراکی عزیز. بوی آرایشگاهی رو اصطلاحا بوی افترشیوهای سنتی و قدیمی میدونیم. بویی صابونی و تیز اما نرم و مردانه. فوژه در این حوالی میچرخه. این بو ابزار اصلیش اسطوخودوس هست. اما تونکا ، وتیور ، ژرانیوم و اسمایس هم میتونن به کمکش بیان.

پیشنهادم به شما قرار دادن عطر samharam از arte profumi در لیست تست های آینده هست که یکی از بهترین های 2017 ست تا اینجا.اما اگر حقیقتا بخوایم انتخابی داشته باشیم که هیت محکمی به شما وارد کنه بایستی از یکی از این دو عطار کمک بگیریم. عبدالسلام عطار و سلطان پاشا . از بین کارهای سلطان پاشا:
Resine Precieux
Nankun Kodo
Incense Royale
Encens Chypre

همچنین کسانی کا از کارنال فلاور بعنوان عطری مریمی و شگرف یاد میکنن بد نیست سری به عطرهای مریم سلطان پاشا بزنن.

جناب کبیری سلام.
توی هوای مختصر سرد اینجا با پوششی بسته کافی بود که به اتفاق فوژغ نوبیل رو انتخاب کنم تا منجر به این بشه که تمام حسم برای رویوی هر عطر غیر فوژه ای زایل بشه. شیرینی رز گونه ژرانیوم که بسیار بسیار عالی و همه پسند هست در بافت تنباکوی خشک و نیمه اسپایسی بهمراه حالتی خنک و صابونی و نیمه افترشیوی و آرایشگاهی از وتیور و اسطوخودوس جز لذت و سرخوشی چیزی بهمراه نداره. در حالیکه بدونی شیرینی در این کار از بالانس خارج شده و ساختار بندی عزر رو هم ناکامل بدونی اما باز دوستش بداری.
در این وضعیت فعلا تنها در مورد اینسنس عود میتونم بگم حاصل دوران بی اشتیاقی نیکلای هست و کاری هست فست فودی و ضعیف. هرچند کارهای ضعیف پاتریشیا هم کار متوسط به بالایی در بین عطرهای هم نسل خودش هست. پیشنهادش نمیکنم

خانم سارا

ترکیبی از پوشش مدرن تیره با ادیتی نیمه مردانه نظیر پوشیدن کت بر مانتو یا کت بر دامن تمام چیزی هست که وجه افتراق تفکر پشت این عطر با عطرهای زنانه دیگر هست. انتخاب مناسبی برای پوشش ذکر شده ست و انتخاب بعنوان عطری اداری و یا دانشگاهی لطمه به شخصیت عطر هست. قرارهای کاری و دیدارهای رسمی چهره ی واقعی عطر رو نشان میده. کار قابل قبولی بدون توجه به اشکالات ساختاریش هست. مردها به این تیپ روایح با ذکاوت و تامل و احترام بیشتری رفتار میکنن.

شما امر کنید و بی پاسخ بمونه؟
موریاس رو کم کم بیاید با همون کارهای ابتداییش بشناسیم و موریاس جدید رو فراموش کنیم اگر موافقید؟
نه خبری از کیفیت چصمگیر هست و نه از تکنیک و نه حتی از امضای این برند. منتها. کمتر مشابهش رو میبینیم. مشابهینش رو در برندهایی میشه دید که در ایران نیستن . ترکیب دازچین و ناتمگ یک آکورد جانانه ی چوبی و شیرین ایجاد میکنه که جدن دلفریب و به یاد ماندنی هست و لحظه ای که عطر در حال خوانش این دو هست درست لحظه ایه که میگی بزار بخرمش. من در حد همون تست و چند باری که با دکانت پنج میلش بازی کردم خوشم اومد ازش ولی نمیتونمم به کسی که خوشش اونده بگم نخرش. چیزی که من رو بیش از همه قانه به خریدش نمیکنه پرفورمنس هست. شرط اول خرید هر عطری پرفورمنس صحیح به معنای خوانا بودن عطر و محکم بودن و سلیس اجرا شدنشه. تضمین میدم از id از برند میندیتروسا خوشتون بیاد.

جاش میر عطار آکادمیکی نیست. یه جوون کالیفرنیایی که از شانس و اقبال خوبش مهاجرت میکنه مورتلند و اون فضای شگفت انگیز صبحگاهی مه آلود و بارانی و اون عصرهای دیوانه کننده ی شاد و مطبوعش. نه درس عطر رو خونده و نه حتی دوره ای رفته. نه از بچگی شروع کرده و نه حتی خیلی اهل مطالعه ست. یه آدم عااقه مند که در بافت تحسین برانگیز اورگان و پورتلند در آرامش و تحسین دیگران علاقه ش رو به عطر نشان میده و با کنجکاوی خودش در عرض چند سال شروع به ساختن عطرهاش میکنه. در soft lawn از نتی به اسم توپ تنیس رونمایی میکنه که گریپ فروت و صندل وود و لیمو هست. جاش اینجوریه که هر ایده ای به ذهنش میرسه میشینه با هزار نفر راجع بهش صحبت میکنه. و از شانس خوبش با فابرس پنات هم دوست است که یه برادر بزرگتز برای تموم جوونای امریکایی عاقه مند به عطر هست. کسی که به محض اولین برخورد باهاش چنان عاشقانه باهات رفتار میکنه و با دلسوزی راهنماییت میکنه که نمیتونی به عطر علاقه مند نشی.
م.س عزیز!
فقط فضا و جو مناسب. باور کن همین. جاش میر به ندرت اهل رمان خوندن هست و شاید بیشتر از ویلیام گادیس رو نشناسه. یک دوست دختر خیلی عااقمند به ادبیات داره که با عاقه باهاش راجع به ادبیات حرف میزنه و او هم سعی میکنه با کمک دوستانش که هیچ کدوم عطرباز نیستن ازش ایده بسازه. و بعد با جستجوهای بسیار زیاد نت هایی که میشه باهاش حسش رو منتقل کنه رو پیدا میکنه. من قبلا یه مثال زدم که از زبان جاش هم شنیده بودمش. اینکه تو اولین روز عطرسازیت ده قطره جسمین رو با ده قطره رز قاطی میکنی و میبینی کل لطرت بوی رز میده. بعد میای ده قطره رو زتبدیل به دو قطره میکنی و میبینی یکم بهتر شد و متوجه میشی قدرت رز از جسمین بیشتره. و آروم آروم دست فرمونت رو اصطلاحا پیدا میکنی.
برای اینکه بفهمیم چقدر ایده هایی کهبا الهام از ادبیات یا نقاشی یا عکاسی ایجاد شدن تونستن موفق باشن یکی خب همون شهود و زببایی شناختی هست. یکی دیگه اینکه یافتن یک ترنسلیتور و یک زبان مشترک بین عکاسی و عطر. برای یک هنرمند فهم این قضیه خیلی زمانبر نیست. چون کسی که واقعا هنرمند است دیگه آبجکت های نقاشی رو به شکل رنگ و نقش در ذهنش کدینگ نمیکنه بلکه تبویلش به کدی میکنه که در تمام هنرها قابل لمس باشه. و بعد کدی که از ادبیات استخراج کرده رو به زبان عطر بیان میکنه. هر فردی کدینگ متفاوتی داره البته و ممکنه از نظر من این تبدیل ایده درست اجرا نشده باشه و تو نظرت متفاوت باشه.
در مورد هرم نت ها. هیچ قاعده ی کلی در بین نیست. اما اساسا رسم بر این هست تصویر دیگران رو در هرم بیان کنیم. عطار با نفرات زیادی صحبت میکنه و میپرسه از عطرش چه برداشتی داشتن و یک میانگین از اونها رو در هرم نت ها قرار میده. جاش میر به تبع کوتی بزرگ از همین شگرد استفاده میکنه.
در نورد تکنیک در این برند: همه چیز حاصل انتقال حس و جستجو و تحقیق زیاده. خبری از اون تکنیک های ناب عطرسازی بهیچ وجه نیست و روایت عطر ساده ست. اما ایده ی پشتش دوست داشتنی و فکر شده ست.

پیشنهاد گردهمایی عطربازها یک روال و رویه معمول هست که حتما بایستی استارت بخوره. برندی نایاب به اسم nadia z به دستم رسیده که کارهاش اعحاب انگیز هستن. یقینا بایستی فرصتی باشه که این تجربه رو با همه شیر کنم ولی کجا؟ تا کی میشه به رویو اعتماد کرد؟ تنها کاری که میکنم این هست که مثل همیشه به فروشندگان و تهیه کنندگان سمپا ایمیل میدم و پیشنهاد میدم در لیست خریدشون بزارنش تا دیگران هم لذتش رو تجربه کنن.
هزینه های تهیه دکانت و سمپل بالاست و تنها راه اینکه عطربازی رو منطقی و درست پیش ببرید تقسیم کردن هزینه هاست. بایستی در گروههای چند نفره مبادرت به خرید عطرهای رفرنس کنید و بعد با تاریخچه عطرسازی به جلو پیش برید. و بعد به امروز برسید. حقیر بیش از دو هزار رویو رو در اینترنت منتشر کردم و بیش از دو هزار رویوی دیگر هم مکتوب دارم. و شاید چند برابر این تعداد رو هم تست کرده باشم. اما کماکان برندهایی رو میبینم که خواب از چشمم میگیرن. وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم میشده خیلی ها رو تست نمیکردم اگر گروهی هم رای و مطمئن در کنارم بودند که تذکر میدادن سراغ برند ایکس نرم یا میشده بواسطه ی یک فعالیت گروهی تعداد بیشتر و با کیفیت تری رو تجربه میکردم. همین اکنونش لیستی دارم که بیش از سیصد برند درش درج شده که بایستی در آینده به سراغشون برم. و تا آن زمان باز بهمین تعداد بهشون اضافه میشه. این ترن آور بالا تنها نیازمند یک همکاری جمعی هست و الا با این سرعت بالایی که جهان عطر در پیش گرفته درمانده و سردرگم میمونیم.. اشتباه من رو تکرار نکنید و از مستقل بودن در تهیه سمپل ها پرهیز کنید.

Perfume addicted عزیز سلام و احترام.

امبر سلطان رفرنس کهربای تحریف شده ست. رفرنسی که باید بپذیریمش بعنوان رفرنسی که تحریف کرد امبر رو و به جهت استقبال عمومی گزینه ی قابل اعتمادی برای عطاران بعدی شد.. رفرنس کهربا کماکان از نظر من امبرلوپ رانیا جی و به دنبالش امبر اکستریم ل آرتیران و ghost fire از alkemia ست. هرچند امبر مولتی رفرنس هست و در تینکچرهای مختلف میشه رفرنس های متعددی انتخاب کرد. از امبر فتیش آنیک تا امبر روسی پارفوم امپایر.
رفرنس ریواس vervine james heeley و آیدس ونوستاس هستن. و رفرنس انجیر فیکو دی امالفی از اکوا دی پارما و فیلوسایکوس از دیپتیک هستن.
کماکان رفرنس آیزو ای سوپر همین هست.
عودها 5 کتگوری و دوازده ساب تایپ دارن که هر کدوم رفرنس جدایی داره. چرم 9ساب تایپ داره که در مقاله خودش عنوانشون کردم.
زنبق پنج زیرگونه داره و از بافت خامه ای تا بافت گیاهی-حیوانی متغیره.
بهمین ترتیب بسیاری از نتها چند رفرنسی هستن.
امسال ایندی نیش ها دارن کولاک میکنن و از دم بازتعریفی بر اکثر نت ها داشتن. تا پنج سال آینده چهره عطرها به طور کلی تغییر اساسی پیدا میکنه و وازه ای به اسم رفزنس از معنی ساقط میشه. گرس و جیودان دارن همزمان عطارهایی تربیت میکنن که از نسل قبلی به پرداخت هنری عطرها واقف تر هستن. در کنار اینها عطاران مستقل هم کارهای شگفت انگیزی کردن. یک برند ترکی به اسم pekji به دستم رسیده که جلوش زانو میزنم این روزها. با اینحال اون کاربرد اولیه ی عطر که خوشبویی هست داره کمرنگ میشه و بیشتر به سمت شخصی سازی عطرها داریم پیش میریم که خوشبویی درش ملاک برتری نیست.