نظرات | Maxxine
ترتیب نمایش
LolitaLand

واخ واخ! به لیست نت های این عطر در فرگرنتیکا سر زدید؟ بازار شامی ست که من تک به تکشون رو با یک چک لیست پاس کردم. والحق که این عطر ماشالا داره!

می دونید.. اسپری اش می کنید و هرچه که پیش چشمتون میاد مصممید بی قید و شرط توشه. آلو؟ بله. هلو؟ صد بله. وانیل، بنزوئین؟ بله بله. فلفل سیاه؟ یا بلینی یا مگنولیا؟ نه که بدونم چی هستند ولی چرا که نه.
یکم از این، یک دنیا از اون. هیچ تفاوتی نداره. تنها کافیه نتیجه یک معجون باشه، اون هم معجونی جهت درمان هیپوگلیسمی!
باور کنید اسپری کردنش حس اسپری کردن گدازه داره. از شیرینی تب کرده، یک گوله آتیشه. برای من تمثیل کمپوت هلویی ست ( and co کمپوت هلو) که شهدش زیر حرارت غلیظ شده.. تو یک پاتیل، روی هیزم.
فصل پیشین چند پافی در یقه پوشیدمش، گُر بود که من نگرفتم :) بوران دِی رو ظهر مرداد بود..

جوهر ملوس صورتی رنگ عطری که در تصویر می بینید، مهر تاییدی ست که دمای این عطر در دمای محیط خودجوش بالا میره که پایین نمیاد! چیزی که من از شیشک سمپل اسپری کردم، منتهاعلیه رنگ کهربایی ست. مذاب.. با جلز ولز.

هر بار می شینم پاش که ببینم تهش چی، راستش من دیگه نمی دونم چی.. دیگه نمی فهمم. گمونم شیره داغ اعلی شیرین اش تار و پود سنسور بویایی ام رو می سوزونه.
مثلا امروز بر مچ دست پوشیدمش، الآن تیکه هلوهای نوچ قندعسل اش کف ابروهامه.. زیر تخم چشم هامه ...تو نبض شقیقه هام. اما بینیم؟ اون مرخص.

والا من نمی دانم.. یکم در کفم. اعجازی داره.. حداقلش زمستون رو درمونه. به گوش مردم اسکاندیناوی رسوندید؟ آفتاب رو نیمه دوم سال در میاره.
18 تشکر شده توسط : فرهاد هاشم پور
Chocolate Greedy

آخ از این دل "چاکلت گریدی".. آخ آخ! ...ما رو کجا می نشونی.

نقدی که خانم Marry برای این عطر نوشتند رو مو به مو زندگی کردم؛ احسنت :)

مدت مدیدی پی عطری می گشتم که روی موهایی قهوه ای رنگ اسپری کنم. باشد که شکلات داغی غلیظ جاری باشند سرتاسر سرشونه هام (: اینجور اِفه ها... )
این هم شد سهم من از گرده غلاتی که الک کردم بین موهام... هر چه هم می تکونم انگار نه انگار! چه ریشخندی بزند آقا مونتَل به من :)

شکلات؟ نوتلا؟ هیهات! آخه این طفل صرفا یک پاکت چی پُف بالشتی منقضیِ آفتاب خورده ست.
می دونید.. اسپری اش می کنید و خشکه، گرد و غبار داره، ترش و مونده ست. اگر عمیق استشمامش کنید گرده غلات ها یحتمل بینیتون رو هم تحریک کنند.

راستش از بدو پوشش اش چیز زیادی از هویتش برای من باز نمی شه جز این که لابد یک گرم پودر کاکائو رو با مثقال ها مثقال وانیل، خشکبار و نارنج بال و پر دادند.. آسمون ریسمونی براش بافتند که حق عرض اندام هر وجه شکلات مسلکی رو پیشاپیش درش مدفون کرده. قشنگ خراب شدن سرش!
خشکباری دوآتیشه و نارنجی که من راستش تا به الآن نفهمیدم چه لطفی بنا بوده از اول ادا کنه ناخونده خراب می شن بر سر پودر وانیلی که کهنه کدر و سالخورده ست. نارنجش هم به سرعت می ترشه... قهوه اش رو هم می ترشونه یک تنه! مبادا از کهنگی هم گروهی ها جا بمونند.

اِیش!

آخه آقای مونتَل، نگفتی این همه ترکیبات خشک کابینت مسلک کجا و تخته شکلات ملیح صیقل خورده ی تر و تازه ی نرم و گرم هلو برو تو گلو کجا؟!

بوی قنادی ها رو داره البته، بوی رخت سفید قنادها... پر از گرده ای از پودر قند و کاکائو و آرد و غبار.
حالا همه چیز محترم می بود تا وقتی که تله ی نامگذاری رو نمی انداختید به پای ما!
21 تشکر شده توسط : فرهاد Neroli
Lolita Lempicka for women
لینک به نظر 7 فروردین 1403 تشکر پاسخ به شهرزاد
سلام 🎑
این از حسن نظر شماست شهرزاد جان!
ارادت ها... 💞
3 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی
Dali Wild 2013

مدرنی نه چندان نوآورانه؟ کلاسیکی نسبتا آوانت گارد؟!
ندانم والا!
اما وحش؟ همممم... خب یک برکه ست از مشک و دسته گلی سفید از گلبرگ های مریم، یاس، گاردنیا و مگنولیا (که این اسبق رو ندیده و نچشیده ام والله :) شناور بر سطحش.
لابد یوزوی مرکباتی ای هم به روش چکیدند که قوای قلب خیس و نمور سبزینگی اش باشه.
تمام تمرکز هم به روی همینه: سبزینگی

سبزِ سبز، بسیار تر. خیس آب کشیده اصلا. یک راست بعد از استحمام.

راستش مخیله ی مقتدر، سوررئال و چه بسا بلندپروازی رو می طلبه که فرضا ماده یوزپلنگِ خوش تراشی رو به وقت استشمام از سرشت شما تصور کنه؛ حینی که لبی دم این برکه تر می کنید و لیسی به پنجه می زنید.. یا یک همچین چیزی...
سوای این قریب به اکثر افراد یحتمل با همین باور سیر می کنند که عجب بوی آشنایی..
" بوی کاشی های حمام خونه ی مادربزرگ شاید؟ "

رایحه ای لیز، واکسی، مرطوب و گُل آگین. (استانداردترین و عمده ترین نوع یک صابون کلاسیک. مگر نه؟)
نه جسوره، نه یاغی. در کمینی هم ننشسته.. مطهرتر از اونیه که راه پنجه هاش به گل و لای هیچ جنگلی باز شده باشند.

کمی هم صبوری کنید چوب متورم و آب کشیده ای در ساعات پایانی رخ می نمایه که خب قشنگه.. اما عمرش کوتاست.
پخش و ماندگاریش هم.

حیف! شیشه اش نازیبا نبود! یا نامش ناثقیل!
22 تشکر شده توسط : فرهاد Pink 🎀
Valentina

مى شد جعبك كوچك فلزى اى تهيه كرد، يك خوشه مريم رو درش گذاشت و هربار گلبرگى ازش بمثابه يك ورق نرم و باريكِ آدامس كند و مصرف كرد.
🥀…

حتى اينجا براى رضاى خاطر و ذائقه ى "آدامسى" پسندها تا حدودى برنده تريم چراكه گلبرگ ها حسابى در بافت يك توت فرنگى تر و تازه ى آبدار تنيده و به خوبى خيس خوردند.
ياس مؤدب و متينى هم كناردست مريم نشسته.
از ازل پوشش عطر، يك رگه ملس و نسبتاً خاكى/Dirty از قارچ توبرى هم در بسترى وانيلى نبض مى زنه.
[كه البته كه من هيچ ايده اى از اين ترافّل ندارم به خودى خود، اما… اين خصلت بويايى اينجا مستلزم يك سببه، سببى كه يحتمل اين قارچ جايى در خفا پشتش نشسته و كارى هم كه كرده، توسعه بافت به نظر* آدامسى عطره ضمن القاى يك حس بالغ و موقرانه؛ شايد كمى هم خصلتى به زعم من پوستِ-تنِ-آدمى-مانند]

در دو فاز ابتدايى عطر، ياس و مريمِ توت فرنگى به خوبى خدمت خودشون رو مى كنند و چيزى كه باقى مى مونه، وانيلى لطيف و شفافه كه مشخصاً زمانى رو با گل ها در دو فاز پيشين همزيستى كرده.

عطر ظريفيه.
به قدرى كه لمسى بيش از حد گلبرگه هاش رو پرك پرك مى ريزونه.
به قدر كافى بالغ و درست به اندازه محجوب و سرزنده.


نكته قياسى كوچكى هست كه گمونم صلاح بدونيد مطرح كنم:
سمپلى كه بنده توسطش اين نقد رو مى نويسم، نسخه سابقى هست كه گويا در سال هاى اخير در بازار جهانى شيشه ى ترانماى سه گلش دستخوش تغييرات ظاهرى كوچكى شده و اون سه گل ادغام شدن كه تك گل قابل تر و چشمگيرترى، نماد رابط بين خانواده ى Valentina ها باشه.
و وعده و وعيدهاى بسيار پشت سرش كه اين عطر صرفاً جامه اى عوض كرده و هويت همان هست كه بود…
من هم چيزى فراى اين از حقيقت ندانم والا، Valentino و خداى خودش؛
ولى چندى پيش، حتى پيشتر از تهيه اين سمپل، در فروشگاهى اون نسخه تك گلِ حاضر رو تست كرده بودم كه يادش به خوبى توسط اين سمپل زنده و همخون شد، فقط اين بار شايد كمى غليظ تر. شيرين تر.

ماندگارى و پخش بو؟ نه آنچنان قابل ملاحظه.
براى ايران ٤فصله با نورگيرى غيرمستقيم، و گر نه گل هاش مى پزن. تابستون رو راه مياد، لنگان لنگان، ولى زير پارچه اى از آفتاب گمونم بسوزن… حال خود بهتر دانيد.
26 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی
Midnight Fantasy

در واقع چيزى كه من متصور مى شم، يك مشت آبنبات سفت و سخت ميوه اى هست كه يك دختركوچولوى مهدكودكى جايزه گرفته، هر كدوم رو بازى بازى مزه كرده و بدون اين كه تمومشون كنه، بى تكلف پرتشون كرده توى يك كيف دستى صورتى پلاستيكى،
و همونجا، جايى در شلوغى كيف، اين آبنبات ها به موهاى عروسك دختركوچولو مى چسبن و تصوير شلخته و بامزه اى از بى نظمى يك دختربچه باقى مى مونه.

اين براى من توضيحى بر فضاى مبتدى و ساده ى اين عطره.

اما به طور كل، اين عطر براى من يادآور يكى از ريزمتعلقات يك دختربچه خردساله!
متعلقاتى كه نه بهادارند و نه كاربردى، و صرف تفنّن و خالى از نياز يك جا جمع و تركيب شدند؛
...يك مدادتراش پلاستيكى شكسته، يك مجموعه از پاك كن هاى رنگىِ معطر كه حتى به خوبى پاك نمى كنند، دستبند مهره اى رنگين و دُم كنده شده يك عروسك پرى دريايى و… .

اما از نظر رايحه:
يك گورماندِ بى محابا!
آبنبات آلو، گيلاس و شفتالو، كه در بِيس وانيل پرورده شدند و گل زنبقى كه تنها در حدى حضور داره كه فضا رو خشك و غير دم نگه داره.
(همين طور القا كننده حس سفت و سخت آبنبات ها براى من)

جدّى. هيچ چيز پيچيده اى نيست.

يكى از خانم ها اشاره كردند كه بوى قليون دوسيب مى ده، من اين رو هم ١٠٠٪؜ هستم. :>

اما، بازار اين سبك روايح بيش از چيزى كه من دوست دارم اعتراف كنم داغه!
و براى اين منظور، گزينه بدى نيست.
" يك رايحه تفنّنى، شنگول و ساده دل "
طبع معتدلش چيزى بين ٤ الىٰ ٥ ساعت به خوبى اعلام حضور مى كنه و پخشش هم براى چيزى كه هست عجيب خوبه.

من كسى نيستم كه بخواد مرزى رو براى سن مصرف عطرها تكليف كنه؛ جدّى؛ خيلى خوش ندارم چنين اساس هايى رو تعيين كنم (بر فرض به عنوان يك لزوم براى درنظرگيرى شما)

اما اگر صلاح بر ابراز ريزنكاته، بالشخصه تصور پوشيدن اين عطر براى دخترخانمى كه تولد ١٦ سالگى< • رو جشن گرفته چندان راحت نيست.

و گر قرين احوال و سبك پوشش منحصر به فرد اون دخترخانم هست، يا صرفاً فياض بخشِ روانشون، چرا كه نه! …نه؟
33 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی

سلام،
خيلى خواهش دارم..🦢

عا… حقيقتش اگر بگم در لحظه ذهنيت تميز و دقيقى از بُن بُن دارم كه بخوام جزئياتش رو باز كنم، راستش رو نگفتم.
اما،
اگر جايز باشه محتاطانه پاسخ سؤال شما رو بدم، مى گم صد البته از هم دور نيستن. از قضا در تم بويايى خيلى هم به هم نزديكن.
گرم و كاراملى، گورماند.
و اگر محتاطانه تر بخوام مقايسه كنم، مى گم كه به گمونم فضاى بُن بُن در قياس با گُلد كوتور تر و تازه تر، شفاف و لطيف تر بود.
كمى هم خبره تر (در تركيب كار ) و به مشام طبيعى تر.

گُلد كوتور پى حضور وانيل تا حدودى سنگين و نمه اى گرفته ست. و شهدى تر… صدبار شهدى تر!
به ياد ندارم بُن بُن اين ويژگى رو اين چنين در خودش شريك مى شد.

جداى از اين، اين ربع اساسى رو هر دو شريكند كه شايد بيش از چيزى كه من سعى مى كنم به خاطر بيارم نزديكيشون رو اثبات مى كنه:
كهربا، كارامل + ياس و چوب صندل سفيد
باقى تركيبات هم هرچند متمايز، اما چندان در ماهيّت از يك ديگه دور نيستند؛ ميوه هاى آبدار و… .

از قضا تا زمانى كه فضاى بويايى رو مدنظر بگيريم و گوشه نظرى به تركيبات داشته باشيم، اين سؤال ممكنه پيش بياد كه از نظر شبيه بودن به بُن بُن، اگر گُلد كوتور نه، پس چى؟
:}
24 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی
‏Viva la Juicy Gold Couture:

يك ظرف رويى برداريد روى اجاق گاز بذاريد؛ كفش يك تكه كهربا و دو سه برگ گل ياس بندازيد و با كارامل پرش كنيد و زيرش رو روشن.
بستر اصلى ويوا لا جوسى، گُلد كوتور خدمت شما.

در اسپرى ابتدايى، خوشمزه ترين و ملوس ترين حال عطر سير مى شه. جاى داره بگم متأسفانه به سرعت…
همون چيزى كه براى من اين عطر رو "عا…حيف!" كرده.
يك مشت ميوه جنگلى تر و تازه ى ملس و حسابى آبدار كه تا ميان مثل ياقوت بدرخشن، گرماى شيرين شهد كارامل/كهربا ذوبشون مى كنه و چيزى كه باقى مى مونه يك مربا از ميوه هاى جنگلى ست كه عوض شربت آب و قند، با كارامل مايع بارش گذاشته باشند.
در نت هاى ميانى جايى هم قصد اضافه كردن پرك درسته وانيل مى كنند كه به گمونم از دستشون در مى ره و يكمى بيشتر از حد انتظار درش دخيل مى كنند.

بارزترين نت ها در اين عطر هم همين كهربا، كارامل و هوايى از ياس هستند به مشام من. شيرينى وانيل تنها غلظت فضا رو بيشتر مى كنه و شيرينى خودش در شيرينى كارامل گم مى شه و حضور ميوه ها تنها در حدى ست كه خيلى به نسخه اصلى بى ادبى نكرده باشند و به قدر كافى درخور لقب "جوسى" باشه.

رايحه بامزه و كاملاً دخترونه ست. شنگول و شاداب و حسابى شيرين. اما…
اگر بگم من در دوران مالكيتش دوستش داشتم و روز و شب به عنوان اولين دارايىِ بهادار خرسند از داشتنش خواب نداشتم، راستش رو نگفتم!
چرا؟
زمانى كه پوشيده مى شه چيزى كه من ازش برداشت مى كنم، يك شربت اعلاى شيرينه كه كمى خصلتى از نوچى رو در خودش القا مى كن به دنبال اين شيرينى.
اين نوچى از ازل استشمام، از مژك بينى گرفته تا انتهاى سيرش در مغز، مى چسبه... مى چسبه و مى شينه و تا مدتى جايى هم نمى ره.
اگر بگم بارها بعد استشمامش روى پوستم، هوس ساييدنش با ليف كنفى و صابون كردم كه بو رو طبق عادت مواجهه با نوچى شربت از بين ببرم دروغ نگفتم.

البته قابل دركه كه اين حال و هواى بويايى ممكنه براى خانم ها (و صد البته آقايون) جذاب باشه.
يك ته بوى ترش و ملس هم ازش قابل برداشته جايى در نت هاى پايانى كه اگر كار اون رگه ى باقى مونده از ميوه ها نباشه، حتماً كار يكى از گلهاست.

براى موندگارى متوسطش هم، پخش بو روى حالت ماژوره. پر كننده و محسوس.

البته براى من كاملاً گرمه. حتى شايد داغه. ياس و كهربا هم به تعديل فضا كمك چندانى نكردند.

احساس مى كنم اين نسخه گُلد كوتور صرفاً جهت ارضاى خاطر دوستداران نسخه اصلى، يعنى ويوا لا جوسى (شيشه روشن تر، پاپيون صورتى) تعبيه شده جايى كه اون قشر از بوييدن ويوا لا جوسى سيراب نمى شدن و جوسى كوتور يك نمونه غليظ تحويل مى ده كه پرونده اعتياد و ميل هرآنى به اون رايحه رو ببنده و دين رو ادا كنه.
اينجور كه "ويوا لا جوسى، اينبار Full Force"
تفاوتشون هم در همينه؛ هرآنچه كه در نسخه اصليه، تشديد و تغليظ شده و ميوه ها هم لِه و شربتى.

اطرافيان بيش از حد انتظارم اين عطر رو پسنديدن، آقايون هم خيلى بلى.
به لطف هر دخترخانمى هم كه در اتاق قدم در مجاورتش گذاشت، با فراخوان شيشه بانمكش، ١٠٠ميلش تا قطره آخر مصرف شد. (بهتر براى من)
اما اگر جوسى كوتورهايى داريد كه بيش از حد محتويات درونش رو عزيز مى داريد، ترجيحاً گهگاهى قايمش كنيد بد نيست ؛}
24 تشکر شده توسط : آیدا حسن شجاعی
Lolita Lempicka 1997

اين عطر رو سال پيش گوشه جاى سوت و كورى پيدا كردم با تخفيف ٣٠٪؜ روى قيمتى از ابتدا ناچيز (ناچيز؟! تا زمانى كه از عطر صحبت كنيم در ١٤٠٠)
٥٠ميل، تك و تنها.
اگر برش نمى داشتم سيب ممنوعه ش شب ها مى افتاد تو خوابم و زير بار فشار حسرتم مى پلاسيد!

و الآن در خصوص رايحه:
شروع كار كمى اسپايسى و تند و تيزه؛ كمى دارويى/Medicinal. (كيفيتى شبيه به تم بويايى كرم هاى ويكس، صرفاً جهت ريفرنس؛ اينجا كمى ملايم تر)

بنفشه و زنبق چون دو رفيق بنفش پوش، پيچ و تاب خورده تو تن هم قدم مى ذارن روى فضايى مملو از خرده ساقه هاى شيرين بيان، يك شيرينىِ …گس؟
شايد اين گسى نتيجه حضور پونه كوهيه، شايد هم از خصيصه خود شيرين بيان؛ بينى ناشى من چندان قادر به تمييز نيست اما اين ويژگى پسنديده ست، همراه كمى وقار.
در دراى داون شيرينى به مراتب تغليظ مى شه، تقسيم وظيفه بين مشك و دانه هاى تونكا، و شايد يك نوك انگشت، اونم انگشت كوچيك از وانيل.
حضور وانيل در اين عطر براى من آنچنان ملموس نيست. گويى در اين جمع چندان راحت خوش نگرفته باشه. شايد هم چيزى كه من از تونكا تعبير مى كنم، همين وانيله؛ اينبار خجالتى و افتاده تر، چيزى كه اغلب چندان در خلق و خوى وانيل نيست.

پايان جايى ست كه براى من بسيار زيباست!
حضور كم رنگ، هرچند قابل توجه و موقرانه اى از علف خس خس. كمى خاكى/Earthy… خيلى كم Dirty، بسى زيبا.
اين خصلت براى من خيلى محترمه!

عطر شيرينى هست، تنها به قدرى كه القا كننده يك عطر خانمانه باشه.
يك شيرينىِ دارك كه روش پودر بنفشى از آسياب باديان رومى، پونه كوهى و پرك بنفشه و زنبق پاشيده باشند.
اون چيزى كه ازش تحت عنوان "گوثيك" تعبير مى كنند، اين عطر گوشه كنارى از قفسه سنگىِ سالخورده ى مزين به پيچكش نشسته.
عا! خودش هم كمى سالخورده ست. نه بدين منظور كه سنى براش تعيين كنم، ابداً. از قضا در نظر من اين عطر از دسته عطرهايى ست كه به سادگى روى شما مى شينه، صرف نظر از سالى چند كه شما ممكنه گذرونده باشيد. اما رسپى، مال اين زمونه نيست؛ حداقل نه مشخصاً.

پخش رايحه +C و موندگارى ٤ ساعت تضمينى. رك و راست.

گويا روى پوست چندان هم گرم نمى گيره؛ اگر هم بگم معتدل خطا كردم اما به خاطر سلامت مشام و روان هم كه شده از پوشيدنش در ٣ ماه گرم سال صرف نظر كنيد. تا اينجاش رو مطمئنم.
اگر كه دلتنگيد، جايى اسپرى كنيد كه خودخواسته براى استشمام نزديكش كنيد، در غير اين صورت، شما را خدا ياور!
33 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan