نظرات | nazanin
ترتیب نمایش
شما خودتان را بیشتر از هرکسی می شناسید و می دانید در قلبتان چه می گذرند. همه ی ناراحتی ها هم از همین جا سر چشمه میگیرد
ولی از خداوند تشکر کنید که قلبی متعالی به شما داده که بتوانید درباره ی مسائل فراسو بیندیشید.
زیرا که منزلگاه واقعی مان در آسمان هاست. خداوند به قلبتان اجازه داده راه حل را در همین دنیا بیابید و راه هایی را هم که باید در پیش بگیرید تقدیس کرده است.
سالک دستش را بلند کرد و خواست از همان رو به روی صندلی اش برای ایوان دعای خیر بخواند و برایش صلیب بکشد ولی ایوان بی درنگ از جایش بلند شد، رفت جلوی سالک و پس از شنیدن دعای خیر دست اورا بوسید و به جای خودش برگشت
این حرکت او و گفت و گویش با سالک که کسی از او انتظار نداشت، به حالتی معما گونه در همه ی حاضران اثر گذاشت، به نحوی که همگی لحظه ای سکوت کردند و حرفی نزدند.
(برادران کارامازوف)
منو برد تو حال و هوای کلیسا و اتاق سالک، و آلیوشایی که بر خلاف پدر و برادرانش برای داشتن زندگی بهتر به سالک پناه برده بود..
یه سری عطرها رو تست میکنم و صرفا از بوشون لذت میبرم
اما یه سری دیگه از عطرها هم هستن که کلا منو میبرن یه جای دیگه، حال و هوامو حسابی عوض میکنن، انگار برای چند لحظه ی واقعا لذت بخش از این دنیا دورم میکنن. این مدل عطرها واقعا ارزش دارن.
ارزش نوشتن یه متن ادبی بلند بالا، یا یک داستان با فضای مرتبط بهشون. عطرهایی که صرفا برای پوشیدن خلق نشده ان، بلکه برای این ساخته شدن تا به یک اثر هنری تبدیل بشن. مثل کتاب های ادبی و فلسفی معروف
مثل نقاشی های مشهوری که صرفا برای تماشا کردن خلق نشده ان.
فرقشون از زمین تا آسمونه
مثل فرق بین یه رمان معمولی با اثری مثل چنین گفت زرتشت
یا تفاوت بین یه نقاشی مدرن با اثر شام آخر
دسته ی دومو میگیم بزار یبار دیگه بخونمش، یبار دیگه نگاه کنم ببینم چی کشیده، یبار دیگه قطعشو گوش کنم ببینم چرا یهو نت هاش اینطوری شد، یبار دیگه بوش کنم، چرا هربار بوش میکنم یه چیز جدید ازش کشف میکنم، منظورش چی بود از این جمله، چرا طرح هارو اینطوری زده، ینی منظورش چی میتونسته باشه؟!..
استاد فیزیک من همیشه میگن شما برای درک و لذت بردن از هر چیزی که بهش برمی خورید باید از هردوتا نیمکره ی مغزتون استفاده کنید. اول توسط نیمکره ی چپ مغزتون اون موضوع رو با منطق تحلیل کنید و بهش فکر کنید
بعد بفرستیدش نیمکره ی راستتون و اونو با اشکال و هنر های مختلف ببینید، سعی کنید ربطش بدید به طبیعت و با قلبتون درکش کنید
اینطوری میشه که اون مسئله رو به خوبی یاد می گیرید و ناخودآگاهِ شما به راحتی باهاش ارتباط برقرار میکنه، اونوقته که چنان لذتی ازش می برید که محاله اونو از یاد ببرید و از این به بعد این شمایید که به دنبال مسئله های زیادی میرید و سعی میکنید حلشون کنید. دنیای عطرها هم دقیقا همین جوری ان، سراسر لذت و حال خوب.
47 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali مهریار
دیگه آدم چی بگه
اسپایسی، چوبی ، پودری با تلفیق بی نظیر و بی نقص دارچین، عود، وانیل و کهربا
به یه سری ها میگفتم عجب چیزی هستی تو، این ازوناست که اصن زبونم نمیچرخه یه کلمه حرف بزنم. رفتم نصف لیوان آب خوردم، یه گوشه نشستم و خیره به مچ دستم نگاه کردم.
به خانم ها نمیاد ابدا، شاید اگه مدانا کت شلوار بپوشه بتونم بگم اندازه ی 20 درصد بهش بیاد، شااید.
میتونم بگم به هر مردی هم نمیاد، زیر سی سال هم واقعا نظری ندارم.
ولی..
تصور کنید،
یک مرد جدی، مرموز، با ته ریش و موهای مرتب شده، نگاهی نافذ به رو به رو، استایل اولد مانی، سیگار مونته کریستو..
ایشون به تنها چیزی که نیاز داره تا استایل و کرکترشو کامل کنه زرجاف الکساندریا 2عه.
همین..
36 تشکر شده توسط : علی Mahmoudreza ganjali
Psychedelic Love
لینک به نظر 6 دی 1401 تشکر پاسخ به علیرضا ر
سلام بله درسته منم منظورم همون سایت بود
راستش من فقط یکبار چند تا سمپل ازشون گرفتم و بنظرم مشکلی نبود
اما خب با توجه به اینکه شما دوبار خرید داشتید قطعا تجربه اتون بیشتر از منه
(کاربر Npm به این مورد توجه داشته باشید)
6 تشکر شده توسط : M  Wolf Amirhossein
سلام
سایت ع*ط*ر*ی*ن*ه دکانت های 2، 5 و 10 میلش رو موجود داره.
5 تشکر شده توسط : Amirhossein Perfumex
من بلک اوپیوم رو هم دوست دارم اما بلک اوپیوم اکستریم بنظرم خیلیی جذاب تر و صدالبته متفاوت تره.
یکم اسپایسی، پاچولی و وانیلیه. وقتی تستش کردم انگار دونه های درشت قهوه و کاکائو رو دستم گرفتم و مشغول بوییدنشون هستم.
هم زمان هم شیرینی کاکائو رو داره و هم تندی و تلخی قهوه رو.
عطر تقریبا رسمی ایه، در حین رسمیت و جدیتی که داره، بنظرم کاملا صمیمیه.
برای مجالس مهمونی، قرار با خانواده، پارتنر و دوستان و.. واقعا گزینه ی خیلی خوبیه.
با استایل های زمستونی عالی میشه، مخصوصا پالتوهای چرم یا خزِ تناژ کرم_قهوه ای.
کیف میده اینو بپوشید و خودتون رو به یک فنجون قهوه یا شاید هم شیک قهوه توی یک کافی شاپ دنج مهمون کنید.
باتلش هم واقعا زیباست و پخش بو و ماندگاری خوبی هم داره.
و یه نکته ی دیگه هم هست اونم اینه که خیلی منو یاد گودگرل انداخت و بنظرم شبیه همن تا حدودی، در نتیجه میتونه جایگزین خوبی برای گودگرلی باشه که خیلی خیلی تکراری شده.
25 تشکر شده توسط : پریا ROSA
فکر کنم شهریور ماه بود که این عطرو هدیه گرفته بودم و اونموقع اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم. فکر میکنم 3 4 پاف ازش زدم و بیرون رفتم، که حسابی سردرد گرفتم و بلافاصله گذاشتمش کنار.
الان که هوا سرد شده دوباره سراغش رفتم و خب فکر میکنم زود قضاوتش کردم.
برای این هوا واقعا میتونه عطر خوبی باشه. و فکر میکنم جز همون دسته از عطرهاییه که جا و فصل استفاده ازش خیلی روی بازخوردی که ازش میگیرید تاثیر داره.
مناسب استفاده توی مکان های باز و هوای سرده. از اواخر پاییز تا اوایل بهار مناسب ترین زمان استفاده اشه. و مناسب سنین بالای 25 سال.


28 تشکر شده توسط : M  Wolf ROSA
این عطر امضای یکی از دوستان منه. در کل خیلیی معمولیه، من فکر میکنم پارسال دکانت 20 میل ازش گرفتم که هنوز هم ازش باقی مونده و من به ندرت برای تنوع فقط توی خونه ازش استفاده میکنم. الان که اصلا ارزش نداره بخواید 6 تومن هزینه کنید برای همچین عطری.
شروعش گلی و میوه ای و کمی تنده، مدتی که از اسپری کردنش میگذره وانیلی، میوه ای، مشکی و بسیار شیرین میشه. در کل بوی رز هم کاملا مشهوده.
بیشتر به درد استفاده توی خونه میخوره بنظرم، یا حالا مثلا پاییزی بهاری بخواید پیکنیک یا پارکی جایی برید هم خوبه.
گرم هست ولی اونقدر قوی نیست که بگیم مناسب زمستون و روزهای سرد باشه. مناسب استایل ها و مجالس رسمی هم نیست حقیقتا.
21 تشکر شده توسط : M  Wolf Cat
رز پریک (نیش رز)
اصلاا گول پکیجینگ گوگولی و رنگ صورتیشو نخورید. این عطر کاملا با ظاهر باتلش در تضاده. فقط کافیه به اسمش دقت کنید، گویای همه چیز هست.
در شروع بسیار تند و بسیاار فلفلی و کمی چوبیه.
نت های بیسش نعناع هندی و تونکا هست که بعد از گذشت چند دقیقه از شروع تند و فلفی کار، کاملا متوجهش میشید.
فکر میکردم یک حس گلی رزی ازش میگیرم اما در کل اصلا خبری ازش نبود.
یک حالت خاصی داشت، انگار رگه های ریزی از رز به مشامم می رسید اما نه یک گل رز معمولی. بیشتر مثل رزی بود که با خاک میکس شده. دقیقاا همین بود.
کاملا یونیسکسه و اصلا عطر شاد و شیطونی نیست، برعکس کاملا خنثی، دارک و خاکستریه.
تصور کنید، توی یک روز سرد و خشک ابری وارد یک باغی شدید و بین بوته های فلفل و نعناع هندی و درخت ها، شاخه رزی توجه شمارو به خودش جلب کرده. نسیمی می وزه و همزمان با پایین اومدن قطرات بارون عطر خیلی ضعیفی از رز و خاک به مشامتون میرسه. به قصد چیدن گل دستتونو جلو می برید و بعد از چیدن گل اونو نزدیک بینیتون میکنید تا عمیقا استشمامش کنید که در کمال ناباوری رز همون جا بین دستان شما خشک میشه.
و حالا شما موندید و بوته های نعناع و هوایی خاکستری و گلی که خشکیده. همچین وایبی برای من داشت.
در کل من دوسش داشتم، نه خیلیی، اما خوب بود.

43 تشکر شده توسط : inas M  Wolf
توی چهار عطر ناسوماتو ( فانتوماس ، بلک افگانو، برائوندا و بلاماژ) که من تست داشتم تا الان، به راحتی متوجه رایحه ی مشک شدم.
یکی از خلاقیت های جالبه عطاره. انگار میخواد یه وجه شباهتی حالا کوچیک یا بزرگ بین عطرهاش بزاره. مثلا من خودم از قبل بلک افگانو رو تست داشتم، بعد که فانتوماس و بعدش بلاماژ و برائوندا رو تست کردم اصلا حس غریبی نسبت بهشون نداشتم‌. اتفاقا برام آشنا بودن.
جدا از این ها، از نظر من، این عطرها برای استفاده مداوم مناسب نیستن. نه اینکه بد یا آزار دهنده باشن نه، اتفاقا جذابیت های خاص خودشون رو دارن. اما فکر میکنم حیفه اگر بصورت مداوم و در هر جا بخواید بپوشیدشون. از جهت ارزشمند بودنشون هست که اینو میگم.
27 تشکر شده توسط : علی موسوی Mahmoudreza ganjali
هنر یعنی همین!
منو برد به چهار پنج سال پیش، همون روزهایی که شروع کرده بودم کتاب جنایت و مکافاتو بخونم. قشنگ منو پرت کرد تو همون کتاب. بزارید براتون از راسکولنیکوف بگم..
مدتی بود که سخت حساس و تحریک پذیر شده بود، چونان سر به گریبان و در خود فرورفته و گوشه گیر شده بود که از سایه ی خودش هم میرمید.
بیرون هوا داغ بود و خفقان آور. گرد و غبار هوا، داربست های ساختمانی با کپه کپه آجر و آهک و ماسه ای که سر راه ریخته بودند، بوی گند غریبی که برای همه ی پترزبورگی هایی که وسعشان نمی رسید ویلایی در حاشیه ی شهر بگیرند، بویی آشناست.
دیگر جای درنگ نبود، تبر را بیرون کشید و دو دستی بالابرد. تقریبا بی هیچ کوششی ماشین وار ته تبر را بر فرق سر پیرزن کوبید. پیرزن فریادی کشید گرچه ضعیف، همان دم ضربه ی دوم با تمام قدرت فرود آمد و بعد ضربه هایی دیگر، هربار با ته تبر و بر فرق سر.
خون شرو شر بیرون ریخت مثل آب از لیوان برگشته ای.
اما این کار باید می شد. این ها را از پیش هم می دانست. بالاخره با دلی گرفته حکم خودش را صادر کرد؛ این ها همه اش مال این است که ناخوش ام، زیادی خودخوری کردم. خودمم نمیدانم باید چکار بکنم. وای خدا، چه سیر شده ام از همه چیز! همانطور که راه می رفت احساسی تازه و سمج و سرسخت دم به دم به دلش چنگ می انداخت. یکجور احساس دلزدگی از همه چیز و هر چیز که پیش چشمش می آمد. احساسی کین آلود و یکدنده! کشنده!
از آدم هایی که در خیابان میدید بدش می آمد. از قیافه هایشان، از طرز راه رفتنشان، از حرکاتشان...
این خیلی عجیبه که یک عطر بتونه احساسات آدمی رو بدست بگیره که اصلا و ابدا احساسی نیست. این اعجوبه ها دست منو میگیرن و منو از خودم واقعیم دور میکنن. نقطه ی ضعفم افتاده دستشون:) عیبی هم نداره، نه اصلا عیب نداره
اینا عمیق ترین لبخند هارو روی لبام میارن، لبخند هایی که اگر هرچیز دیگه ای رو توی دنیا بهم بدن با هر قیمت و ارزشی، ابدا صرفشون نمیکنم. ابدا
34 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali ماهور

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan