تو را از اعتیاد زیستی، مرا در امان نیست.....
تو را از گدازه های آتشین، مرا در زمستان مهار نیست...
تو را از معصیت تنپوشت، مرا پرهیز نیست.....
بونوازی در تو از آرامش محض سخن میگوید......
بونوازی در تو از مردانگی محض سخن میگوید.....
بونوازی در تو از رویای نگفته سخن میگوید.....
بونوازی در تو از سیمای آراسته سخن میگوید....
تو را آنقدر شیفتگی هست که ندانم کدامین روز تنپوشت کنم....
تو را آنقدر اشتیاق است که ندانم کدامین کس تنپوشت کنم.....
تو را آنقدر زرین است که ندانم کدامین مجلس تنپوشت کنم....
تو را آنقدر مقبولیت است که ندانم کدامین باطل تنپوشت کنم...
به آغاز عشق تو در هر تاریکی، ایمان دارم.....
به آغاز سپیده دم نور در تاریکی، ایمان دارم.....
به آغاز بهار در زمستان، ایمان دارم.......
به آغاز یکپارچگی در عام و خاص، ایمان دارم....
به آغاز صعود در سقوط، ایمان دارم.......
.......
اسم تو آرامش دلبر زیبای من....
خورشید خجالت کشید از چهره زیبات....
من که اسیرت شدم گوشه نشینت شدم....
کی میشه بازم بشم مهمون چشمات....
دلبر طناز من وای تو زیبای من....
وای عجب حالی ام هستی کنارم، خوبه کنارت باشم محو نگاهت باشم.....
من بدون تو نمیتونستم، خواب من پر شده بود از کابوس، تو به من جرات طوفان دادی واسه آرامش این اقیانوس......
من واسه رد شدن از تاریکی اسمی غیر از تو نمیدونستم، نبض این حادثه دست تو بود، من بدون تو نمیتونستم......
من بدون تو نمیتونستم شاید از حادثه میترسیدم، راه پروازمو گم میکردم اگه رویاتو نمیفهمیدم، مونده بودم در عبور از برزخ روی مرز قفس و آزادی......
این تو بودی که منو فهمیدی، تو همونی که نجاتم دادی.......
خداوندا چرا مرا مرگ نمیدهی تا ناظر این حجم ظلم نباشم....
خداوندا چرا مرا نابینایی نمیدهی تا بینای این حجم تاریکی نباشم..
خداوندا چرا مرا ناشنوایی نمیدهی تا شنوای این حجم ناله نباشم...
خداوندا چرا مرا انجماد نمیدهی تا مذاب این حجم از غم و اندوه نباشم.....
خداوندا تو را قسم به اسمت میدهم تا عطر خودت را بر ما تنپوش کنی............
............
تو را از هراس بدخیمت تنها در تاریکی، تنپوش است...
تو را از دو زیست بودنت در آبها و خشکی، تنپوش است.....
تو را از نمک دلپذیرت در اعماق اقیانوس ها، تنپوش است...
تو را از جوهر سبز رنگت در سبزینه زندگی، تنپوش است....
تو را در آغوش ها نگنجد که بر همگان طوفان عشقی.....
تو را در یادها فراموش نباید که بر دلها جاودانی......
تو را در ظلمات و نور نشاید که بر چشم ها ماندگاری.....
شما را آنقدر قدرتمند در روایحین که مرا از تنپوش شما هراس است....
شما را آنقدر در ژرفای روایحین که مرا از بونوازی شما پرهیزی نیست....
شما را آنقدر در دود و مه دود غالبین که مرا از عشق شما اعتیاد است....
شما را آنقدر مردانگی نهفته است که مرا از همراهی شما، مردان کهن است.....
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.