نظرات | TIMELESS
ترتیب نمایش
The Tux
لینک به نظر 22 شهریور 1404 تشکر پاسخ به محمدرضا رابعی نیا
با احترام و عرض ادب
یکی از دوستان عطرافشانی من که بیش از ۱۰ سال است عضو عطرافشان هستند، دو سال پیش فرمودند، عطر الحمبرا د تاکس را تازه خریده بودند و دم درب آپارتمانشان از دستشون میوفته و می‌شکنه، که بوی رایحه‌ ی عطر الحمبرا د تاکس، تا دو ماه فضای راه پله ی آپارتمانشون رو گرفته بود.
به هر حال، ما هم استفاده می‌کنیم از عطرهای خوب الحمبرا و برندهای مشهور اروپایی، و حقیقت را می‌دانیم.
جالب اینجاست که در مرجع عطری فراگرانتیکا هم برای عطر الحمبرا د تاکس امتیاز ۴.۴۳ از ۵ برای ۹۲۷ رای دهنده ثبت شده است که تعداد ۳۷۱ رای برای ماندگاری طولانی مدت و ۴۷۲ رای برای پراکنش متوسط رای دادند.
یعنی ۶۰ ثانیه زمان برای این رای دهندگان، بایستی در سیاه چاله‌های فضایی عطر الحمبرا د تاکس را استفاده کرده باشند که براشون ۶۰ ثانیه، بسیار بسیار کندتر از ۶۰ ثانیه ی زمین بوده است.
سپاس از همراهی بزرگواران...
10 تشکر شده توسط : محمدرضا  رابعی نیا Pooria
در سرای سیمای ساوین تو، پناه گیرم از سرید ساویس تو...
در صفیر صنم صواب تو، پناه یابم از سمای ثمین ثواب تو...
در ساتین ساویز صبای تو، پناه سازم از سراب صارم تو...
..............
نامش باید طلوع زمان می‌شد. سال ۱۳۷۳ یکی از دایی هام که دبیر ادبیات بود تازه نامزد کرده بود. نامزدش هم دبیر ریاضی بود. واسه تولد داییم، زن داییم با مادرم میرن واسش کادو بخرند که داییم ادکلن خیلی دوس داشت واسه همین براش ادکلن خریدن که همین عطر بود.
اون روز چهارشنبه اوایل آبان ماه بود، ظهر که از مدرسه رسیدم خونه، دیدم زن داییم خونه ی ماست اما تنها اومده، تا با مادرم برن بازار واسه خرید کادو. مادرم گفت گاز رو روشن نکن، به کبریت هم دست نزن، سماور رو هم روشن نکن، بعد خوردن ناهار، بشین تکالیفتو انجام بده تا برگردم.
مادرم که رفت، درجا پریدم توو کوچه واسه بازی با بچه‌ها. آخ که چقدر کیف میداد وقتی کسی از والدین نبود که سرت داد بزنه بگه بیا درساتو بخون... آخ که چقدر کیف داشت وقتی می‌دونستی تا عصر هر چقدر بخوای می‌تونی توو کوچه بازی کنی... خلاصه مادرم عصر برگشت و طبق روال همیشگی قبل از ورود به خونه از آنتن محله مون فاطمه خانم آمار منو گرفت که اونم خیلی مردانگی کرد در حقم و بهش گفت از همون لحظه‌ای که تو رفتی، پسرت شاهین تا همین چند دقیقه پیش توو کوچه بود.
خلاصه بازم یه کتک نوش جان کردم، و زن داییم نجاتم داد. این عطر رو خریده بودند. سلفون نداشت یا شاید داشت اونجا توو فروشگاه باز کرده بودن، وقتی مامان و زن دایی داشتن حرف میزدن توو آشپزخونه، من یک پاف زدم به خودم.
چقدر بوی خوبی داشت. به نظرم یه بوی خوش دود میومد که باز هم برام آشنا بود اون زمان. یادم نیست دقیقاً چه بویی داشت، اما با کتکی که خورده بودم، حس خوبی با رایحه ی این عطر بهم دست داد.
اما یه حس عجیبی هم داشتم، چون هوا سرد بود و بخاری نفتی روشن کرده بودیم که اون زمان واسه همه جای شهرمون گاز شهری نکشیده بودند. با رایحه ی این عطر و نزدیک نشستن در مجاور بخاری، حس پوچی بهم تداعی شده بود. حس اینکه من هنوز سوم ابتدایی دارم میخونم و تا چند سال باید بخونم تا مثل دایی ام بشم و بزرگ بشم تا از این ادکلن ها واسم بخرند. اون تیک تاک ساعت دیواری توو اتاق که در گذران ساعت ۶.۳۰ عصر بود رو هنوز جلوی چشمانم یادآوری می‌کنم. انگار همش حس می‌کردم همه چیز تقصیر این ساعت دیواری هست. چرا زودتر و تند تند رد نمیشه تا بزرگ بشم. همیشه اون زمان‌ها تخیل داشتم که کاش یه روز از خواب بیدار بشم ببینم بزرگ شدم و تمام تکالیف مدرسه رو انجام دادم و معلم شدم که دیگه هیچ‌کس بهم نمیاد بگه، بیا درساتو بخون.
اما با گذشت بیش از ۳۰ سال از اون گذران ساعت ۶.۳۰ عصر، الان آرزو دارم که کاش بخوابم و از خواب بیدار بشم، ببینم سوم ابتدایی هستم و زن دایی و مادرم می‌خوان برن واسه داییم کادوی تولد بخرند. هر وقت به ساعت ۶.۳۰ عصر بطور شانسی یا عمدی نگاه می‌کنم، درجا وارد اون صحنه ی تووی اتاق میوفتم که به ساعت ۶.۳۰ عصر داشتم نگاه میکردم.
ای کاش طلوع زمان، در همان غروب ۶.۳۰ عصر، واسم اتفاق بیوفته، تا یکبار دیگر، آن روزگار را زندگی کنم....
کیفیت خوب در رایحه (حداقل خوشایند برای کودکی من)، مناسب تن‌پوش آقایان در فصول سرد (بخاطر خرید مادر و زن داییم در اون فصل از سال)، با ماندگاری و پراکنش به نظرم خوب (چون با همون یک پاف به پیرهنم، بوش تا فرداش هم روی لباسم بود).
سپاس از همراهی بزرگواران....
14 تشکر شده توسط : حسین رفیعی marjanmohamadi
آنگاه که تو از اعماق عشق‌ها آفرینش شدی، من در نوای نزدیک تو، آرمیده بودم...
آنگاه که تو از نوای نزدیک ناظر بودی، من در خزان عشق تو نهان بودم...
و آنگاه که تو در خزان خورشید، رخشان بودی، من در آمال آرزوی تو، آرام بودم...
....................
۲۷ سال پیش بود، همین روزهای آخر شهریور باید می‌رفتیم موهای سرمون رو کوتاه می‌کردیم واسه بازگشایی مدارس که می‌رفتم سوم راهنمایی رو شروع کنم. طبق معمول مدل آلمانی می‌زدیم که هرگز نفهمیدم چه تفاوتی با مدل‌های دیگه داره چون بلاخره همه‌ی پسرهای همسن و سال خودم وقتی موهاشونو کوتاه می‌کردند واسه مدرسه، همین مدلی بود که موهای منو کوتاه می‌کرد.
اون روزها آقا بهروز، جوان پیرایشگر خوشتیپ سر کوچه مون کلا جمع کرده بود مغازشو و منم مجبور شدم برم یه پیرایشگاه دیگه که فاصله ی زیادی با خونه داشت. اسمش اسکندر بود، یه مرد تقریباً میانسال با شکم کمی چاق و طاس، که در کمال تعجب این مرد با این وضعیت ظاهری پیرایشگر بود اونم یکی از بهترین ها بود در صنف خودش.
رفتم مدل آلمانی کوتاه کرد، گفت بچه ی این محله نیستی؟ ندیدمت این ورا. گفتم نه. خلاصه موهامو شست و یه سشوار درست درمان کشید که فکر کنم بیشتر از کوتاه کردن موهام به سشوار کشیدن، وقت گذاشت. واقعاً کارش عالی بود. بعد از سشوار کشیدن، تازه متوجه شدم مدل آلمانی یعنی چی. پیشبند رو باز کرد و دست کشید به صورتم گفت پسر هنوز زوده صورتتو با تیغ اصلاح می‌کنی. راست می‌گفت من یکسال بود که صورتم رو یواشکی با تیغ اصلاح می‌کردم. خلاصه برای اولین‌بار در تاریخ اصلاح موهای سرم در پیرایشگاه، پیرایشگر به من ادکلن زد.
از پشت قفسه ی چوبی شکلاتی رنگش، همین ادکلن رو آورد دو پاف زد به گردنم که کمی سوزوند چون خط پشت سرم رو با تیغ اصلاح کرده بود.
ولی عجب بویی داشت. یه بوی خاکی و سبزگون گیاهی تند و ترش و کمی تیز، اما بسیار جذاب که آشنا به نظر می‌رسد. بویی که انگار همیشه بهش حافظه داشتم و یادآور بوی صابون‌های سبز قدیمی با عصاره ی غلیظ بود. بویی با حس تمیزی بعد از استحمام در گرمابه‌های قدیمی عمومی، یا بویی که از داخل خشکشویی های قدیم ساطع میشد.
خیلی پسندیدم، باورم نمی‌شد اون پیرایشگر (آقا اسکندر) با اون ترکیب ظاهری که داشت، به من ادکلن زده بود. شاید بخاطر اینکه مشتری بشم و سیاست جذب نوجوانان تازه بالغ شده را با این ادکلن زدن ها، بکار می‌گرفت. به هر حال، از اون زمان به بعد، دیگه مشتریش شدم فقط بخاطر همین ادکلن که برم موهامو کوتاه کنم بهم از این رایحه بزنه.
الان متوجه میشم که چرا میانسالان یا کهن‌سالان امروزی، هنوز هم دنبال عطرهای کلاسیک و نوستالژیک هستند. این مدل روایح دیگه هرگز تکرار نمیشن، با اینکه ما از خانواده ی قشر کارگر بودیم، و محل سکونت مان هم از همین قشر بود، و عطرهایی که پیرایشگاه های اون زمان استفاده می‌کردند هم طبیعتاً ارزان قیمت بودند، اما واقعاً این مدل روایح هر چند ارزان قیمت، به نظرم بسیار گرانمایه هستند.
روایحی تکرار نشدنی، که شاید در رقابت برای به رخ کشیدن شخصیت مردانگی بودند، نه فقط جنس مذکر بودن. هنوز هم وقتی در مغازه های عطر فروشی می‌بینم یه آقای سن بالا اومده دنبال دریک، آرامیس، ماکسی، اوپن و امثال اینها، خیلی لذت می‌برم. حتی مردانی که یک موی مشکی در سر ندارند اما هنوز این مدل روایح را علاقمند هستند. و قطعاً با این عطرها، خاطراتی خاص را در قاب زندگی، ثبت نموده‌اند که امروز برای یادآوری آن خاطرات، به دنبال این مدل روایح هستند.
افسوس که در گذر زمان، این عطر را یادم رفت برای تهیه، با اینکه چندین بار در باربرشاپ اسکندر به میزان دو پاف، این رایحه را زندگی کردم، اما نمی‌دونم چرا اقدام به تهیه نکردم. نمی‌دونم الان هم تولید میشه یا نه، اما اگر پیدا کنم قطعاً تهیه می‌کنم، فقط برای یکبار یادآوری همان روزهای اولیه ی درک این رایحه.
کیفیت نوستالژیک و قدیمی در ماهیت رایحه، مناسب تن‌پوش آقایان کلاسیک و نوستالژیک پسند در تمام فصول (نظر شخصی)، با ماندگاری و پراکنش خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران....
20 تشکر شده توسط : سعید رضایی شوشتری محسن جمالیان
یه کپی حرفه‌ای از عطر کازاموراتی مفیستو، در باتل شکیل و خوشرنگ و هاردباکس خوب. هرگز ماهیت عطر مفیستو سلیقه ی من نبود و کلا نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم. اثر انگشت ژنتیکی در من به روایحی مثل مفیستو، مارلی پگاسوس، دیور فارنهایت، دیور ساواج، امواج پرپس، امواج جورنی، کرید گرین آیریش تووید، کرید سیلور مانتین واتر، سیلور سنت و چندین رایحه‌ ی دیگر، واکنش مثبتی برای فیلیا نشان نمی‌دهد.
کیفیت خوب در رایحه (با اینکه سلیقه ی من نیست)، مناسب تن‌پوش آقایان در روزهای بهاری و تابستان و پاییز با ماندگاری خوب و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران...
12 تشکر شده توسط : میثم شفیعی 🄼🄾🄽🄰
از کپی‌های خوب برای رایحه ی شنل کوکو مادمازل در باتل زیبا و ضخیم، که برای بانوانی که برچسب قیمتی شنل گران است، گزینه ی مناسبی می‌باشد. بانوانی که از سال‌های قبل، عطرهای کپی شده از شنل کوکو مادمازل را پیگیر بوده‌اند، قطعاً این عطر از مارک جوزف را تجربه دارند. ماهیت رایحه ی این عطر کپی بسیار حرفه‌ای از کوکو مادمازل است اما همچنان برای شامه ی خودم، عطر اجمل رین دراپس بهتر از این است که البته از خود کوکو مادمازل هم بیشتر می‌پسندم.
کیفیت خیلی خوب در رایحه، مناسب تن‌پوش بانوان در روزهای بهاری و تابستانی و پاییزی با ماندگاری و پراکنش خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران...
10 تشکر شده توسط : میثم شفیعی مهریار
یه عطر باکیفیت در ماهیت رایحه ی عطر کیرکه، که بسیار شایسته طراحی و معماری شده است. برعکس برخی عطرهای بی‌کیفیت کپی شده از عطر کیرکه که باعث سردرد یا خستگی می‌شوند، این عطر اصلا چنین حالتی ندارد و براحتی می‌توان آن را بصورت روزمره پوشید.
کیفیت شایسته در رایحه، مناسب تن‌پوش آقایان و بانوان در روزهای بهاری و تابستان و پاییز با ماندگاری خوب و پراکنش متوسط تا خوب در باتل خوشرنگ و زیبا و مستحکم و هاردباکس جذاب.
سپاس از همراهی بزرگواران....
10 تشکر شده توسط : میثم شفیعی 🄼🄾🄽🄰
از عطرهای بسیار باکیفیت مارک جوزف که رایحه کپی شده از لویی ویتون ال ایممنسیت و بولگاری تایگار است. یعنی میان این دو عطر از لویی ویتون و بولگاری می‌باشد اما بسیار جنتلمن و جذاب است. تغییر نت چندانی ندارد اما بلافاصله بعد از اسپری شدن هم در پوست و هم در پوشاک، بسیار دلربا خودش را آشکار می‌کند که هم برای شخص تن‌پوش کننده و هم برای مخاطبان همراه، خیلی خوشایند می‌باشد. با این عطر، قطعاً بازخورد خوبی خواهید گرفت، چراکه هم خودم و هم تمام دوستانم از این عطر، بازخورد تمجیدی گرفتیم.
کیفیت شایسته برای عطری در مشابه بسیار نزدیک به لویی ویتون ال ایممنسیت و بولگاری تایگار، مناسب تن‌پوش آقایان در روزهای بهاری و تابستان و اوایل پاییز، با ماندگاری خیلی خوب و پراکنش خوب در باتل محکم و زیبا و خوشرنگ و هاردباکس جذاب.
دقت فرمایید در حال حاضر تمامی کارهای مارک جوزف در ایران تولید می‌شوند و این عطر و مابقی عطرهای جدید که از برند مارک جوزف، در این محفل روایت نمودم همگی تولید ایران بوده و برچسب قیمتی بسیار مناسبی زیر ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان دارند.
سپاس از همراهی بزرگواران....
11 تشکر شده توسط : کاید امیر میثم شفیعی
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند خانم فیضی بزرگوار همانطور که فرمودید عطر یارا از برند لطافه واقعاً از جذابترین عطرهای اسپورت بانوان هست. همان سایت‌هایی که دوستان ذکر کردند، نسخه‌ی اورجینال می‌فروشند. ضمناً در همان مغازه‌ای که قبلاً برای خرید اجمل شادو در شهرتان مراجعه داشتین، از همان مغازه هم می‌توانید اورجینال یارا صورتی را خرید کنید. فقط حتما دقت فرمایید تا برچسب هولوگرام لطافه در پشت باکس عطر یارا اول اینکه دارای نماد اصالت سنجی هست و دوم اینکه در طرفین چپ و راست این هولوگرام یکم تلاش کنید شماتیک باتل های یارا و خمره را مشاهده می‌کنید که بصورت سه‌بعدی درج شده است.
بهترین ها برای شما و تمامی بزرگواران....
15 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی میثم شفیعی
زمان دانشجویی یه استاد خانم داشتیم که متخصص پاتولوژی و استاد بخش آزمایشگاه بافت و جنین بود. یه خانم دکتر بسیار مغرور و متکبر با چهره‌ای زیبا که ازدواج نکرده بود و فکر کنم بخاطر غرور بسیار زیادش برای چهره ی زیبایی که داشت و پزشک متخصص پاتولوژی بود، واسه همین نتونسته‌ بود مردی از رشته‌ی خودش رو بعنوان همسر انتخاب کنه. البته این موارد، اغلب برای بانوانی که مدارک تحصیلی عالی و چهره‌ای زیبا دارند، همواره گریبانگیر میشه که بخاطر غرور بیش از حد و انتظارات خیلی زیاد از همسر آیندشون، مجرد می‌مانند.
خلاصه یه روز توو کلاس آزمایشگاه بافت و جنین من زودتر از همکلاسی‌ها رسیدم وارد کلاس شدم دیدم استاد نیست اما کیف شخصی و این عطر روی میزش بود، که یه بوی خیلی آشنایی واسم گواهی می‌داد. نرفتم از نزدیک این عطر رو ببینم اسمشو اما تصویر باتل رو در خاطرم حفظ کردم. بعد چند دقیقه استاد اومد سلام دادم که حتی بخاطر غرورش جواب سلام هم نمی‌داد و با سرش سلام می‌داد.
بوی این عطر خیلی واسم آشنا بود، انگار یه رایحه ی قدیمی یا نوستالژیک رو داشتم به یاد میاوردم. فکرم حسابی درگیر شد توو کلاس که این رایحه رو از کجا میشناسم. خلاصه هر چی فکر کردم یادم نیومد این عطر رو کجا شنیدم. تا اینکه بلاخره توو یه مغازه ی عطر فروشی این باتل رو دیدم که اوپیوم بود، فروشنده یک پاف واسم روی پلیورم تست کرد اما یجوری اسپری رو با نرمی کف دستش فشار داد که خیلی کم اسپری شد. ولی چه بوی دلنشینی با همین یک پاف که نه در واقع، نیم پاف.
بوی بسیار شیک و جنتل وومن و حتی جنتلمن، بوی گلبرگ‌های سپید روی پوست ادویه‌جات مرغوب که هم تلخی داشت هم شیرینی، اما خود شیرینی در جداره‌های تلخ بود. بعد از بررسی کامل این عطر، متوجه شدم تلخی ادویه‌ای این عطر ژنتیک مشابهی با عطر قدیمی اوپیوم زنانه ۱۹۷۷ دارد، با این تفاوت که ۱۹۷۷ به کهنگی یا کثیفی سوق دارد اما این عطر به مدرنیزه بودن در بستر کهنگی تمایل دارد. انگار یه ماشین قدیمی کلاسیک رو بردین به مکانیک و کل ماشین رو حتی مبلهاشو واستون آپگرید کردن اما با این حال، لذت قدیمی بودن را در تجربه‌ی جدید یا مدرن براتون تداعی می‌کند.
ماهیت این عطر هم به نظرم همینطور هست، با بونوازی از رایحه می‌دونین که به نظر قدیمی میرسه اما این قدیمی بودن براتون حافظه‌ی اتوبیوگرافیک از زندگی گذشته را بازسازی نمی‌کند، فقط قدیمی بودن را متوجه می‌شوید.
کیفیت بسیار شایسته در ماهیت رایحه‌ای شرقی گلی که البته برای من، ادویه‌ای تر هست تا گلی تر، مناسب تن‌پوش بانوان کلاسیک پسند با سن حداقل ۳۵ سال به بالا و حتی آقایان کلاسیک پسند، در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش خیلی خوب، در باتل بسیار زیبا با طرحی جذاب از شماتیک گل.
سپاس از همراهی بزرگواران...
17 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی میثم شفیعی
اونی نیست که فکر می‌کنید...تازه وقتی خودتو از بندش رها کنید،‌ متوجه میشید از اول چقدر ناچیز بوده...زمان رو‌ میگم...زمان مثل یه زندان بی قفل هست که شما رو داخلش حراست می‌کنه...مثل یه جدایی ناپذیر در تمام شما با شما همراه هست...سعی می‌کنیم ازش فرار کنیم، اما تنها راه گریز ازش، از دست دادن زندگیست... ما برای ثبت ردپای جدید از خودمان، مجبوریم یه ردپای قدیمی را جا گذاشته باشیم...که این ردپا، همان زمان است...
........................
از عطرهای بسیار جذاب برای بانوان در گستره‌ی زمان قدیم، که ماهیت جذاب و خاصش، ردپایی از متفاوت بودن را برجای می‌گذارد. رایحه‌ای گلی آلدهیدی در بستر میوه‌ای، ادویه‌ای و سیتروسی و‌ طبع گرم و تلخ و شیرین، که شایستگی از هنر معماری عطر را حتی در برآیند کپی کار بودن از عطرهای دیور پویزن، نوید می‌دهد. عطری از برندی کپی کار در کارهای دیور پویزن، که معمار آن، زحمت بسیاری متحمل شده است تا بتواند از ابداع به ارتقاء، جهش یابد.
حتی با اینکه پنجم ابتدایی بودم اما باز هم روایح عطرهای کبری (شیشه‌هایی که دستبند مار داشتند)، آنقدر واسم جذاب بودند که فقط محو بوهاشون می‌شدم. از سجایای شخصیت ژنتیکی خودم، یه موردی هست که از بچگی دلم میخواست یه چیز خیلی خاص و متفاوت داشته باشم تا اون چیز واسم بعنوان والاترین ارزش در داشته هام باشه و یه مقیاسی برای اون چیز داشته باشم که هیچ چیز دیگری رو نتونم باهاش مقایسه کنم یا ارزشمندتر کنم.
اون چیز از تیله های رنگی خاص تا روان‌نویس و ساعت مچی اوماکس و حتی باتل های عطرهای کبری، متغیر بود. اما خوب من زمان کودکی توان مالی نداشتم که یک باتل از همین عطرهای کبری واسه خودم بخرم و فقط و فقط برای خودم نگهدارم تا ارزشمندترین دارایی من باشه. طی سالها شاگرد اول شدن در مدارس، فقط از پنجم ابتدایی به بعد به من و بقیه ی بچه های مدرسه لوح تقدیر دادن از طرف مدرسه، که این لوح تقدیرها تبدیل شدن به والاترین ارزش های زندگیم. نمی‌دونم چرا همچین شخصیتی داشتم که البته هنوزم دارم.
این عطر کبری (چشمان زمردی رنگ) رو اولین‌بار پشت ویترین مغازه ی لوازم خرازی فروشی توو محله ی مادربزرگم دیدم. اون مغازه رو خیلی دوست داشتم چون حتی اسباب بازی مثل تفنگ و تیرهای باروتی با روکش پلاستیکی آبی تیره رنگ هم داشت که اون تیرها موقع شلیک صدای بلندتری نسبت به تیرهای باروتی با روکش پلاستیکی قرمز رنگ داشتن.
رفتم داخل مغازه از اون تیرها بخرم اسم پسر جوان مغازه دار محمود بود، ازش خواستم تا این ادکلن رو بیاره بو کنم، یک پاف زد و اونقدر رایحه واسم جذاب بود که دیگه، تمام فکرم موند پیش این باتل. حتی موقع برگشتن به خونه ی خودمون نگاه می‌کردم به پشت ویترین، و یه حس افسوس که مال من نیست. سال‌ها گذشت و رفتم کار کردم و این عطر رو از همون مغازه ی آقا محمود خریدم که دقیقاً از پشت ویترین آورد خاک روی باتل رو پاک کرد داد بهم. خیلی خوشحال بودم که بلاخره این باتل رو دارم اما بعد از یکسال که بزرگتر از سال قبل شدم از نظر سنی، دیگه برام چندان اهمیت نداشت. می‌خوام بگم یکسال گذر زمان در زندگی انسان‌ها، آنقدر می‌تونه تاثیر عمیقی داشته باشه، که با خودمون فکر کنیم خیلی بزرگتر از سال قبل شدیم. و ما با گذر زمان از عمر، دیگه خیلی چیزها واسمون ارزش چندانی ندارند چون در زمان خودش، اونو نداشتیم.
اما به نظرم تنها چیزی که حتی از زمان هم می‌تونه عبور کنه و ارزشش کاسته نشه، فقط عشق هست. عشق تنها ارزشی هست که هیچ ارزشی در این دنیا، والاتر از آن نیست و نخواهد بود چه در گذشته چه در حال و چه در آینده.
و زمان تنها مقیاسی هست که امید را در انسان جاودانه می‌‌کند حتی امید عشق...
...................
کیفیت شایسته در رایحه‌ای گرم و تلخ و شیرین میوه‌ای گلی آلدهیدی، هر چند کپی شده از عطرهای دیور پویزن، بسیار جذاب برای تن‌پوش بانوان در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش خیلی خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران....

14 تشکر شده توسط : فرهاد حسن شجاعی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan