با احترام و عرض ادب
دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم عطری که ندیده و نبوییده اید را بصورت شرط بندی در این محفل روایت نکنید. چراکه من هم نسخه‌ی اصلی تام فورد فابولوس رو در آرشیوم دارم و نسخه‌ی شرکتی الحمبرا را. نسخه‌ی شرکتی الحمبرا کپی خوبی از نسخه‌ی اصلی است، ظرافت نسخه‌ی اصلی تام فورد را ندارد ولی باز هم توانسته است DNA اصلی را کپی کند.
ضمن اینکه، تام فورد توسکان لدر شباهتی به تام فورد فابولوس ندارد و کلا در یه خط و ماهیت روایح دیگه ای هستند.‌ اینکه هر دو عطر در گروه چرم هستند دلیل بر این نمیشه که بهم دیگه خیلی شباهت داشته باشند.

خاطره انگیز در قلب زمان که همچون ساعت قدیمی روی طاقچه ای کهنسال هنوز در تپیدن است. عطری از گذشته های دیروز که برای امروز ما، هنوز مورد احترام است. رایحه ای از جذابیت مضاعف مردانِ بزرگسال دهه ی 60 و 70 شمسی برای دخترانِ محجوب که شاید تنها دلخوشی شان، دیدار مجدد مردِ محبوبشان در ایستگاه اتوبوس بود.
عطر آرامیس دِوین با رایحه ای چوبی چایپری (روایح جغرافیای مدیترانه ای) در طبع گرم و تلخ و تند گیاهی از بستر خسته و کهن، که هنوز هم دلتنگش میشوم. البته من اون دوران که عطر آرامیس دوین خودنمایی میکرد، کم سن و سال بودم اما برای من یادمان پیرایشگاه سر کوچمون هست در پشت ویترین چوبی کهنه اش، این عطر را بصورت نصفه ویترین کرده بود. مردان جوانی که با پیرایشگر دوست بودند میومدند واسه اصلاح سر و صورت که بعد شستن و سشوار کشیدن، این عطر رو به خودشون اسپری میکردند.
یه روز اواسط پاییز سال 1373 فکر کنم ساعت 5 عصر بود که دبیرستان دخترانه زنگ آخرش زده شده بود و دخترای نوجوان داشتند برمیگشتند به منزلشون، منم داخل پیرایشگاه بودم تا نوبتم برسه، یکی از دوستان پیرایشگرمون یه پسر جوان شاید 19 یا 20 ساله بود، سریع اومد داخل و عطر دوین رو برداشت چند پاف به خودش اسپری کرد و گفت دختری که دوسش دارم داره میاد و سریع رفت... اون زمان من سوم ابتدایی میخوندم و قادر به درک این رفتارها نبودم اما یه حس کنجکاوی واسم پیش اومد که این ادکلن مگه میتونه چیکار کنه؟؟
تحقیقات نشان داده است که ما از مکانیسمهای سیگنالدهی مبتنی بر رایحه برای تطبیق سازگاری استفاده میکنیم. براساس تحقیقات انجام شده از رایحه ی تعریق جذب شده به تی شرت های مردان که به زنان ناشناس برای بونوازی داده شد، زنان بیشتر از آنچه که شانس پیش‌بینی می‌کرد، بوی تی‌شرت‌هایی را که مردانی که از نظر ایمنی‌شناختی با آنها شباهت نداشتند، ترجیح می‌دادند. تفاوت در توالی بیش از 100 ژن سیستم ایمنی شناخته شده به عنوان MHC یا کمپلکس اصلی سازگاری بافتی است. این ژنها پروتئینهایی را کُد میکنند که به سیستم ایمنی کمک میکند تا عوامل بیماریزا را شناسایی کند. بوی پیراهنهای مورد علاقه آنها همچنین زنان را به یاد دوست پسرهای گذشته و فعلی خود می اندازد و نشان میدهد که MHC واقعاً بر تصمیمات قرار ملاقات زنان در زندگی واقعی تأثیر میگذارد.
بوی بدن یکی از مظاهر بیرونی سیستم ایمنی است و بوهایی که فکر میکنیم جذاب هستند از افرادی میآید که از نظر ژنتیکی با ما سازگاری بیشتری دارند. بایداضافه کرد که بسیاری از آنچه ما به طور مُبهم "شیمی جنسی" مینامیم، احتمالاً نتیجه مستقیم این سازگاری مبتنی بر رایحه است. به طور معمول، زمانی که نوبت به انتخاب یک شریک سازگار با تولیدمثل میرسد، سیستم بویایی ما، ما را در جهت درست هدایت میکند. اما اگر آنها ما را ناکام بگذارند و ما با همسری روبرو شویم که مشخصات MHC او خیلی شبیه مشخصات ما باشد، چه؟ زنان عموماً بوی مردانی را ترجیح می‌دهند که مکمل‌های ژن MHC آنها با آنها متفاوت است و زمینه را برای بهترین تطابق بیولوژیکی فراهم می‌کند.
بنابراین به نظرم، عطرها نه تنها بعنوان ملزومات خوشبو سازی کاربرد دارند، بلکه با ادغام در شیمی پوست و شیمی جنسی هر کدام از ما، همراه با تعریق بافت پوست ما، در آشکارسازی ایده آل ترین روابط عاشقانه و جنسی برای جنس مخالف، میتوانند نقش بسزایی داشته باشند. چراکه شاید برای همه ی شما پیش آمده باشد، در بین عطرهای آرشیوتان، دوست دختر، همسر یا عشق شما، حداقل یکی از عطرهای آرشیوتان را بسیار بیشتر از سایر عطرهایتان مورد پسندش است و شاید جوری رفتار کند که انگار این عطر هدف، روی پوست شما به عنوان شهدِ بهشتی یا رایحه ای که باعث مَست شدن روح و روان عشق شما میشود، محسوب گردد و شاید عشق شما از شما درخواست کند تا در تمام قرارِ ملاقاتهایتان، همان عطر هدف را تن‌پوش کنید حتی اگر فصل استفاده ی آن عطر نباشد.
(منبع: کتاب زیست روانشناسی عطرها، انتشار 1402)
.................
رایحه ای از مردانِ کهن، مناسب تن‌پوش در روزهای سرد پاییز و زمستان با ماندگاری و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران...

یادم نیست دقیقاً چه سالی این عطر رو توو خونه‌ی قدیمی مون دیدم، شاید اواخر دهه‌ی ۷۰ بود. رایحه‌ای گلی میوه‌ای با یادآوری روزهای نوستالژیک که فقط کسانی که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ زیسته‌اند، می‌توانند یادآوری اون ایام را با چنین روایح نوستالژیکی، دوباره‌سازی کنند. انسان هر چقدر هم شخصیت تخیلی داشته باشد، باز هم قادر نیست روایح یا بوهای مربوط به دوران گذشته‌ای که هرگز در آن زمان زیست نکرده است، را برای خودش یادآوری کند و یا تصور کند. شاید به این فرآیند از منظر علمی، بشه گفت سفر در زمان. اما تخیل سفر در زمان هم نمی‌تواند برای انسان‌ها، حس بویایی در نسل‌های گذشته را یادآوری کند یا تصویرسازی کند. انسان‌ها بخصوص نسل نوجوان و جوان امروزی فقط قادرند، با بونوازی عطرهای نوستالژیک که البته اگر با تحقیق به تاریخ ساخت اون عطرها پی ببرند، نسبت به اون روایح یه نوع آگاهی پیدا کنند که در حافظه‌ی ژنتیکی آنها شاید به شکل رایحه ی قدیمی یا کهنه، تداعی شود و نمی‌تواند خاطرات جوان ها یا مردان و زنانی که در دهه‌ی ۶۰ یا ۷۰ زندگی می‌کردند را در تفکر خودش، تصویرسازی کند.
این عطر هم با رایحه‌ای گلی میوه‌ای در طبع ملایم و شیرین، برای شامه ی من یادآور روزهای زندگی در دهه‌ی ۷۰ یا حداکثر از نیمه ی دوم دهه‌ی ۷۰ است. روزگاری که همیشه آرزو دارم یکبار دیگر به آن دوران بازگشت کنم تا تمام این دغدغه‌های بزرگ زندگی امروزم ازم دور باشند و ای کاش که سفر در زمان برای بازگشت به گذشته و نه آینده، امکان داشت. ولی حتی اگر هم تکنولوژی سفر در زمان ابداع شود، باز هم فکر نمی‌کنم بتوانیم به گذشته بازگشت کنیم که فقط شاید بتوانیم در آینده ورود کنیم. چراکه برای بازگشت به گذشته که سلول‌های بیولوژیکی ما نیز همراه این سفر خواهند بود، دچار تغییرات بسیار عظیمی می شوند که یا پارگی پیدا می‌کنند و یا می‌شکنند. اگر چنین تکنولوژی ابداع گردد، برای بازگشت به گذشته در سلول‌های بیولوژیکی بدن ما، برای هر یک ثانیه در بازگشت به گذشته، شاید یک میلیون سال زمان صرف شود. زمانی که اولین سلول‌های زیستی امروزی ما به همین شکل امروزی در بدنمان تکامل پیدا کرده‌اند...
رایحه‌ای بسیار خوشایند برای بانوان جوان، حتی دختران نوجوان امروزی، در روزهای بهاری و تابستان با ماندگاری و پراکنش متوسط. عطری از جنس هدیه به دختران نوجوان امروزی از طرف پسران نوجوان امروزی.
سپاس از همراهی بزرگواران....

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای رابعی نیا، من چندین عطر از برند آرورا سنتس را در آرشیوم دارم. این برند کلا در امارات تولید می‌شود و مایع عطرهاش تحت لیسانس فرانسه و اسپانیا است. در زیر هاردباکس یا باکس های این برند هم درج می‌شود Fragrance Made in Spain یا Fragrance Made in France.
هر عطری زیر شیشه یا باکسش این مدلی درج شود، اون عطر قطعاً فقط تحت لیسانس هست نه تولید شده در خود کشورهای مذکور.
بهترین کار برند آرورا سنتس هم‌ برای شامه ی من، عطر کووبان وود است.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران

۲۰ سال پیش باهاش رفیق شدم. رفاقتی از جنس سادگی و صفا که توو یه اتاق ۲۰ متری بالای یه خونه‌ی دربستی که بهار خوابش هم بود، باهم رفاقت کردیم. اولش خونه رو من اجاره کردم و سه نفر دیگه هم از دانشجویان بهم ملحق شدن که من رفتم اتاق بهار خواب رو برداشتم واسه خودم. از بچگی چون عاشق موسیقی بودم، همون روز اول رفتم سمساری فروشی، یه ضبط صوت سونی ۵۰۰ گرفتم که به این مدل ظبط صوت ها، ظبط زابلی می‌گفتند که ظاهراً از اونجا وارد کشور می‌شد. دست دوم بود اما خیلی خیلی تمیز بود با دو باند کاستی و یدونه درپوش سی دی خور که فقط سی دی تراک رو پخش می‌کرد یعنی قابلیت پخش سی دی MP3 رو نداشت. صدای واقعاً جذاب برای اون زمان در یه ظبط صوت قدیمی قابل حمل داشت با رادیوی بسیار قوی.
یادش بخیر رایحه ی این عطر در اتاقی از پشت بام خانه‌ای روبه خیابان که شبها چای احمد معطر دم می‌کردم بعد دوش، با صدای بوق ماشین ها و خشم لاستیک‌ها رو پوست آسفالت کهنه‌کار، که گوشنوازی به آهنگ‌های اون زمان حامد هاکان فقید، محسن چاووشی و محسن یگانه، رضا فیاض و .... که خودم همیشه عاشق آهنگ‌های حامد هاکان فقید بودم و هستم بخصوص آهنگ چشم انتظار و یه هم‌خوانی با آهنگی از علی حسینی و نجمه حسینی.
این عطر اون زمان توو پاییز، آنقدر واسم جذابیت داشت بخصوص شبا که اگه یه بعد از ظهر بعد دانشگاه تن‌پوش نمی‌کردم، حس می‌کردم یه چیزی گم کردم. شیفت آزمایشگاهی که کار می‌کردم تا امورات زندگی دانشجویی ام بگذره از ساعت ۱۰ شب تا ۶ صبح بود، واسه همین بعد دانشگاه زود میومدم خونه دوش می‌گرفتم یه چای دم می‌کردم و سی دی آهنگ های حامد هاکان رو پلی میکردم تا برای یکی دو ساعت بتونم آرامش پیدا کنم.
عطری نیست که انرژی بخش باشه یا حس سرزندگی داشته باشه برعکس، با بونوازی این عطر شاید حس غم و اندوه دور یا زخم ناسور براتون تداعی بشه. ولی برای شخصیت های ژنتیکی که همیشه در خلوت تنهایی خودشان بودند، بسیار جذابیت خواهد داشت. این افسردگی محسوب نمیشه ها، فقط برخی انسانها بصورت ژنتیکی شخصیت انفرادی دارند که شاید این تنهایی باعث پیوستن به تفکرات خاص خودشان میشه. شاید این شخصیت‌ها، دنیا را به گونه‌ای دیگر می‌بینند.
البته دیگه از این عطر نمی‌تونم تن‌پوش کنم، چون با بونوازی به اون سالها برمی‌گردم که حس می‌کنم خیلی وقته زنده هستم یا سنم خیلی بیشتر از شناسنامه ام هست.
سپاس از همراهی بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
تنها نسخه‌ای که بوی حشره‌کش برای این عطر داره، واسه شرکت چینی با نام تجاری PRC هست. وگرنه حتی شرکتی های معتبر این عطر هم بوی خوشایند و تقریباً مشابه خودش را دارند. ضمن اینکه برخی عطرهای روغنی اسانسی که بصورت گرمی یا سی سی در سطح شهر به فروش می‌رسانند نیز می‌تونه چنین بویی داشته باشه.

اونی نیست که در روزهای اولیه‌ی تن‌پوش شدن یا بونوازی، مورد پسندتان باشد یا براتون جذاب باشد. عطری هست که حتماً بایستی تا قبل از خرید این مورد، چندین عطر با روایح چوبی گلی مشکی در طبع معتدل در آرشیو داشته باشین تا بتونین این عطر را درک کنید. رایحه در اوایل اسپری شدن به مانند چمن یا برگهای گیاهان هرس شده می‌ماند سبزگون با حالت تلخی، که بعد از دقایقی روایح شیرین و چرب مانند بهش اضافه میشه تا از اون حالت سبزگون گیاهی کاسته بشه و رایحه‌ای چوبی را برجای می‌گذارد.
کل محوریت رایحه ی این عطر، برای شامه ی من با خیلی از عطرهای ماهیت چوبی گلی مشکی در طبع معتدل متفاوت است و بطور کلی آنچنان مورد پسندم نیست. مگر اینکه هیچ عطر چوبی گلی مشکی در آرشیو نداشته باشم، اون موقع شاید برام جذاب تر بود. برای شامه ی اغلب آقایان یا بانوان هم فکر نکنم خیلی جذابیت داشته باشه بخصوص شامه هایی که قبلاً عطرهای چوبی گلی مشکی متنوعی را تجربه داشته باشند.
رایحه به نظرم نیمی مرده و نیمی زنده هست که انگار یه جاندار گیاهی در حال مرگ هست، یعنی طراوت و سبزینه بودن خودش را داره از دست میده. به هر حال، این عطر سلیقه‌ی من نیست. نسخه‌ی شرکتی این عطر هم از برند میسون الحمبرا با نام بولد از لاین لوکس تولید شده است که شباهت خیلی نزدیکی به این عطر داره با ماندگاری و پراکنش متوسط به مانند ماندگاری و پراکنش عطر اصلی.
سپاس از همراهی بزرگواران....

با احترام و عرض ادب
بله دوست فرهیخته تست داشتم و رایحه مشابه عطر بولگاری من این بلک هست. با ماندگاری و پراکنش خوب. البته بچکدهای جدید را برای میزان ماندگاری و پراکنش اطلاع ندارم.

ابتدا عرض کنم که این عطر رایحه‌ای شرقی وانیلی دارد در طبع گرم و شیرین و اندکی تلخ، بنابراین مناسب تن‌پوش در روزهای خنک پاییز و سرد زمستان است و نه طبع خنک.
نسخه‌ی شرکتی این عطر به نام میسون الحمبرا نایت لایف از لاین لوکس، کپی شده از همین عطر نیویورک باند ۹ است. رایحه‌ای بسیار جذاب و دلنشین، که در هیچ عطر دیگری مشابهش وجود ندارد یا حداقل برای شامه ی من، تاکنون مشابهی برایش ندیدم. بستر عطر در سرای یه حالت شیرینی دودی مانند هست که شاید برای برخی شامه ها شباهتی با آدامس های قدیمی دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ شمسی باشد. اما خیلی رایحه ی جذابی دارد با ماندگاری خیلی خوب روی پوست و پوشاک و پراکنش خوب در باتل بسیار زیبا و خوشرنگ و براق و هاردباکس خوشرنگ و جذاب. بعنوان هدیه هم قطعاً یه کار ارزشمند خواهد هم برای بانوان و هم برای آقایان.
البته اگر برای هدیه به بانوان باشد، همراه با یه شال همرنگ باتلش مثل شالهای براق یا طیفی ترکیه‌ای Rosalina یا Miray یا Vesi، گزینه‌ای چشم نواز و ارزنده خواهد بود.
سپاس از همراهی بزرگواران...

سمی ترین عطرهای لطافه که سلامتی ریه های مصرف کنندگان در فراگرانتیکا را به خطر انداخته است:
فخر لطافه با امتیاز ۴.۲۶ از ۵ در میان تعداد ۵۱۳۴ نفر رای دهندگان فراگرانتیکا
عطر لطافه وجود، با امتیاز ۳.۹۴ از ۵ در میان تعداد ۴۳۱ نفر رای دهندگان فراگرانتیکا
عطر ثروت نقره‌ای از لطافه، با امتیاز ۴.۰۵ از ۵ در میان تعداد ۱۷۷ نفر رأی دهندگان فراگرانتیکا
عطر امیر العود اینتنس عود از لطافه، با امتیاز ۴.۲۰ از ۵ در میان تعداد ۴۶۹۴ نفر رأی دهندگان فراگرانتیکا
تعداد جانباختگان عطرهای مذکور لطافه بخاطر مشکلات ریوی تاکنون = ۱۰۴۳۶ نفر حداقل در اعضای فراگرانتیکا
چه جالب...