با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند از اهدای نظرات ارزشمند شما برای این محفل سپاسگزارم. متأسفانه اغلب کسانی که از این عطر به بوی بد یا نظرات منفی اشاره داشتند، نسخه‌های فیک این عطر را تهیه کرده‌اند که خودشان هم یا نمی‌دانند یا قادر به تشخیص نسخه‌ی فیک و اصل این عطر نیستند. وگرنه عطر خمره یا خمره قهوه و خمره دوخان، روایح دلنشین دارند با ماندگاری و پراکنش خوب. یه سری هم هستند که کلا با محصولات معطر اماراتی مشکل دارند و فکر می‌کنند که عطر باید فقط تولید اروپا و آمریکا باشد. همچنین چون این عطرهای شرکتی برچسب قیمت مناسبی دارند و برای عموم مخاطبان هم قابل خریداری هستند، و مهمتر از همه اینکه، این عطرها کپی شده یا الگوبرداری شده از عطرهای اروپایی مشهور هستند، برای همین واسه این افراد قابل تحمل نیست این موضوع که چرا باید خودش 20 میلیون تومان به یه عطر اروپایی پرداخت کند در حالیکه یک نفر دیگر یا دوستش یا فامیلش همان رایحه را به قیمت 2 میلیون تومان از نوع شرکتی خرید کند و همان رایحه ی 20 میلیون تومانی از اون شخصی که 2 میلیون تومان پرداخت کرده است، ساطع شود.
متأسفانه انسان‌ها همواره به دنبال برتری خودشان هستند و در ایران هم این موضوع خیلی مهمتر جلوه می‌کند. وگرنه در نظر شخصی خودم هیچ اشکالی ندارد که عطرهای محبوب جهان با قیمت بسیار مناسب در اختیار عموم قرار گیرند تا آنها هم بتوانند از تمام روایح لذت ببرند.
خودم اون دسته از عطرهایی که بسیار واسم خوشایند هستند رو به همگان حتی به کارگران زحمتکش ساختمانی هم پیشنهاد میدم و هرگز واسم اهمیت نداره که عطری که من تن‌پوش می‌کنم نباید هر شخصی اونو داشته باشه که همیشه مخالف این موضوع هستم. چراکه ارزش انسانی به نظرم بسیار والاتر از این چیزهاست و خوش قلب بودن برای من، از هر چیزی ارزشمندتر است.
همه‌ی ما بلاخره روزی مرگ را تجربه خواهیم کرد، پس چرا با مهربانی و انسان دوستی، زندگی نکنیم و بخیل و حسود باشیم‌.
انشالله بتوانیم با سربلندی و رفتار نیک از زندگی عبور کنیم.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند از همراهی و عنایت شما سپاسگزارم. از نظر من عطرهای میسون کریویلی عود ماراکوجا و میسون الحمبرا مموری آف عود بسیار نزدیک به هم هستند با ماندگاری و پراکنش خوب. البته فراگرانس ورلد هم این عطر را کپی کرده است و یا لطافه آرت آف نیچر 1 هم مشابه همین عطر هست. اما برای شامه ی من، نسخه ی الحمبرا کپی حرفه‌ای تر است که بعد از یک روز از پوشیدن هم، خود رایحه همچنان خوشایند و جذاب باقی می‌ماند اما در نسخه ی فراگرانس ورلد بعد از یک روز، رد بویی ظاهراً کهنه باقی می‌ماند. نسخه‌ی لطافه آرت و آف نیچر 1 هم کمی تلخ تر یا وحشی تر از عطر عود ماراکوجا است که برای عاشقان همچین روایح وحشی چرمی تلخ، ممکن است اعتیاد آور برای مدام پوشیدن حتی در روزهای گرم باشد.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران....

بوی آنسوی زندگی جامانده در برگ‌های تاریخ سرگذشت که تا همیشه، یادآور مهر مادری خواهد بود. بوی پاکیزگی از پوست سرخ شده ی حمام داغ در پارینه ی زمستان زندگی. بوی قدمگاه کوچه‌های باریک که ازدحامی از بزرگان را آبستن بود.
بوی مادرانه های آنروی زندگی در گواه تقویم سرنوشت که تا همیشه، یادمان مرام مادری خواهد بود.
چقدر دلتنگ آن روزگار نوجوانی هستم که با این عطر، سفر در زمان از دوران نوجوانی واسم تداعی میشه. نمی‌دونم چه سالی مادرم این عطر رو خریده بود شاید سال ۱۳۷۷ بود اما خود رایحه و باتل واسم بسیار یادآور دهه‌ی ۷۰ هست. روزگاری که همه چیز به معنای واقعی خودش بود. از بقالی های سر کوچه تا نانوایی‌ها که نان به معنای نان و در طعم واقعی نان بود. از شکلات‌های جنس سخت به شکل ماشین در رنگها و طعم‌های مختلف تا بیسکوییت شیرین گندمک و مادر که طعم واقعی بیسکوییت داشتند.
افسوس برای امروز که هیچ چیز معنای واقعی خودش را ندارد و هیچ چیز طعم ندارد. ما امروز در پهنای گرفتاری‌های زندگی آنقدر غرق شدیم که دیگر معنای زندگی برایمان غریبه شده. کاش معنای زندگی امروز هم به مانند رایحه ی همین عطر هنوز دست نخورده باقی می‌ماند...
رایحه‌ای بسیار نوستالژیک در طبع معتدل روبه گرم، کمی تلخ و کمی شیرین که برای بانوان سنین بالای ۳۰ سال به نظرم مناسب‌تر است. برای روزهای سرد گزینه‌ای مناسب است با ماندگاری و پراکنش متوسط تا خوب.
رایحه جوان پسند نیست یا حداقل برای بانوان امروزی فکر نکنم چندان جذاب باشد. فلذا مناسب بلایندبای برای کسانی که قبلاً تست نکرده‌اند، نیست.
سپاس از همراهی بزرگواران....

با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند عطر خمره از لطافه فقط طرح باتل از عطر آنجلز شر الهام گرفته شده نه خود رایحه اما عطر الحمبرا آنجل کیسمت که ظاهراً در تولیدات جدید شده کیسمت مجیک، کلون عطر آنجلز شر هست. البته نه عطر آنجلز شر و نه الحمبرا آنجل کیسمت هرگز عطرهای مورد پسند من نبودند و فقط بپاس تجربه ی روایح آنها، خرید داشتم. تاکنون هم فکر کنم دو یا سه بار این عطرها رو پوشیدم که از یک نفر بازخورد خوب گرفتم البته عطر آنجل کیسمت الحمبرا رو تن‌پوش کرده بودم اون روز و داخل مغازه ی آجیل فروشی بودم که صاحب مغازه اسم عطرم رو پرسید.
به نظرم این مدل عطرها برای خود شخص تن‌پوش کننده شاید چندان جذاب نباشه اما در پیرامون برای مخاطبان همراه، روایح خوشایندی تداعی می‌شوند.
ولی عطر خمره یا خمره قهوه با پوشیدنش حس خوبی واسم تداعی میشه اما نه اینکه بتونم در طول هفته یکبار بپوشم بلکه شاید در کل ۶ ماه فصول سرد پاییز و زمستان کلا دو بار دلتنگ عطرهای خمره برای پوشیدن بشم. ضمن اینکه عطرهای خمره و خمره قهوه، بعد از یک روز از آغشته شدن به لباس، رایحه‌ای خیلی دلنشین تر از ساعات اولیه ی پوشش تداعی می‌کنند درست مثل عطر روزندو متئو نامبر ۵ یا عشق الشیوخ طلایی از لطافه.
بنابراین به نظرم عطرهای لاین خمره را نبایستی به عنوان مشابه های خوب یا مفید برای عطرهای محبوب و معروف اروپایی دانست چراکه در نظر من، این عطرها مستقل هستند، هر چند از سایر عطرهای غربی در نت ها یا آکورد بویایی استناد کرده باشند.
سپاس از همراهی شما و بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای مهدی گ، مرجع اصلی و معتبر سایتهای اینترنتی برای خرید عطر، فقط عطرافشان است. در ضمن، این سایتی که ازش خرید داشتید، کلا یه سایت چند منظوره هست از ساعت مچی تا عطر که اونم عطرهای گرمی اسانسی را داخل شیشه های مشخص، تعبیه می‌کنه و به مردم می‌فروشه. بنابراین برای خریدهای آتی عطرها، حتما چند روز دقیق بررسی کنید که کدام سایت برای بلایندبای معتبر است و عطر اصلی یا شرکتی واقعی با نام تجاری ثبت شده را به فروش می‌رساند، نه مثل همین سایت س..راد که عطرهای خودجوش را به اسم عطرهای اصلی به فروش می‌رساند.
بهترین ها برای شما...

پاییز سال ۱۳۷۹ بود که این اثر رو پشت ویترین یه مغازه ی لوازم تحریر دیدم. اولش فکر کردم مداد تراش هست چون دختر داییم یه مداد تراش گوی شکل مشابه همین عطر داشت. بعد از دو هفته دوباره از جلوی اون مغازه رد شدم و رفتم قیمتش رو بپرسم. فروشنده یه آقای جوان فکر کنم ۲۵ ساله بود که گفت اون ادکلن هست. خیلی تعجب کردم چون اصلا فکر نمی‌کردم یه ادکلن همچین باتلی داشته باشه.
از پشت ویترین آورد و نشونم داد، یه سوراخ در قسمت پایین بدنه ی پلاستیکی مانندش داشت که مایع عطر از اونجا اسپری شد. باتل شیشه ای رو به پایین فشار داد و مایع از پایین اسپری شد.
رایحه اش دقیق یادم نیست اما فکر کنم یه رایحه ی گلی خاکی مانند یا گلی کهنه داشت. یعنی مثل عطرهای گلی امروزه، طراوت نداشت.
خلاصه دیگه پشیمان شدم و راغب نشدم تا بخرم. اما الان با دیدن این باتل با خودم گفتم کاش اون موقع اینو تهیه میکردم که بعنوان یه اثر هنری آنتیک و دکوری الان داشتم.
داخل باتل یه عروسک پلاستیکی زن بود که لباس مجلسی ماکس ثرمیه ای یا مشکی رنگ پوشیده بود و داخل مایع هم زردار بود یعنی وقتی تکون داد عطر رو زرهای براق طلایی نمایان شدند و اکلیلی می‌کردند.
کاش الان هم عطرها در باتل همین گوی های موزیکال موجود در بازار تولید شوند که به نظرم کاری جذاب و فانتزی خواهد بود.
سپاس از همراهی بزرگواران...

بهمن ماه پارسال یه عطر رو تست کردم در یکی از مغازه‌های شهرم که خیلی نظرم رو جلب کرد. اسمش کوردوبا ماتادور بود که یه عطر چوبی ادویه‌ای در طبع گرم اومد به نظرم، اما رایحه‌ای واقعاً لوکس و اعیانی داشت. البته فروشنده به دروغ مدعی شد که فرانسوی هست درحالیکه اومدم بیرون مغازه، سرچ کردم دیدم کلا یه کار ایرانی هست. خلاصه از رفتار فروشنده خوشم نیومد و نخریدمش. اما باید در آرشیوم داشته باشم، و با اینکه یه کار ایرانی بود ولی واقعاً خیلی عطر خاصی بود. ماندگاری و پراکنش خوبی هم داشت در باتل مشکی استوانه‌ای شکل با درپوش طلایی رنگ استوانه‌ای براق و هارد باکس. قیمتش هم اون موقع ۴.۷۰۰ بود اما الان نزدیک ۶ میلیون تومان شده.
به نظرم ایران واقعاً در صنعت عطرسازی داره پیشرفت می‌کنه و اگر موقعیت و شرایط مناسب فرهنگی اقتصادی برای این صنعت فراهم بشه، شاید محصولات خاص ایرانی هم به سایر کشورها صادر بشه. البته من مخالف برچسب قیمتی عطرهای ایرانی هستم چراکه بلاخره در ایران تولید شده‌اند و نباید در ردیف قیمت‌های عطرهای اروپایی باشند. عطرهای ایرانی حداکثر قیمتشان بایستی همانند عطرهای اماراتی باشند.
به هر حال برای دوستان خاص پسند پیشنهاد می‌کنم در صورت امکان عطرهای برند کوردوبا بخصوص کوردوبا ماتادور را تست کنند.
سپاس از همراهی بزرگواران....

از اون دسته عطرهایی است که برای شامه های دافعه از بوی رزگون یا گلاب گون، به نظرم می‌تونه جذاب باشه. رایحه از روی درپوش به ظاهر، گلاب گون شیرین میاد اما با اسپری کردن روی پوست یا پوشاک، یه رایحه ی ادویه‌ای مانند ازش ساطع میشه که انگار در لحظه‌ی خروج مایع عطر از افشانه، در تونلی از گلبرگ‌های رز شبنمی به سوی مزرعه‌ای از ادویه‌جات هدایت می‌شوید. با اینکه شاید بیشتر، برازنده ی بانوان باشد اما برای من نیز مورد پسند است. طبع عطر برای شامه ی من گرم هست و ماندگاری و پراکنش خوبی دارد. روی پوشاک خیلی بهتر از پوست، ماهیت خودش را آشکار می‌کند بخصوص پوشاک پولار.
نسخه‌ی شرکتی هم دارد که میسون الحمبرا آن را به خوبی تا ۸۰ درصد مشابه ساخته است. برای شامه ی من، تنها تفاوت این عطر با کپی الحمبرا به نام جین لاو متیئر، درست در همان لحظه‌ی خروج مایع عطر از افشانه هست که عطر لویی ویتون در لحظه‌ی اسپری، یادآور شربت شیرین انگور دانه بزرگ مشکی یا قرمز هست که در نسخه‌ی شرکتی الحمبرا در لحظه‌ی اسپری، شهد گلاب گون تداعی می‌شود. نسخه‌ی شرکتی الحمبرا هم ماندگاری و پراکنش خوبی دارد.
سپاس از همراهی بزرگواران....

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند از مهر و همدلی شما سپاسگزارم. بله در یکی از سایتهای جنوب کشور این برند رو دیدم و انشالله با توجه به پیشنهاد شما، حتما در برنامه ی خرید قرار میدم.
سپاس از شما و تمامی بزرگواران...

یکی از دوستانم دکتری هماتولوژی (خون‌شناسی) است و فقط از عطرهای لویی ویتون در آرشیو شخصی داره. امروز مهمان بودم در منزلش، ردیفی از عطرهای متنوع لویی ویتون رو چیده بود روی میز اتاق خوابش، که دونه دونه اونایی که تجربه نداشتم رو بونوازی کردم.
ابتدا همین عطر کالیفرنیا دریم رو بونوازی کردم که از همان بونوازی درپوش هم بوی شهد دلنشین نارنگی پوست نرم نارنجی رنگ یا نارنگی خونی واسم تداعی شد. اسپری نکردم حالا خود دوستم هم خیلی اصرار کرد که دونه دونه تست کن، اما فقط از روی درپوش بونوازی کردم چون با دونه دونه اسپری کردن هم روایح قاطی می‌شد و دیگه ماهیت دقیق عطرها برام آشکار نمی‌شد.
اما این عطر لویی ویتون واقعاً بوی خوشایند داشت حتی با اینکه من فقط بوی نارنگی آبدار را حس کردم، بازم خیلی خوشایند بود واسم. امیدوارم شرکت الحمبرا بزودی این کار را به صورت حرفه‌ای به مانند افترنون سوویم هم کپی کند تا همگان بتوانند از این روایح استفاده کنند و لذت ببرند.
سپاس از همراهی بزرگواران...