تجربه پیمایش شبانه بی اختیار در جنگلی سبز و تاریک تنها و بی صدا، که گویی حتی هیچ موجودی جز خودت در این جنگل نیست..... هراسی از شنیدن صدای خودت که حتی از زمزمه های زبانت هم در هراسی..... دنباله رایحه ای سبز و جنگلی که تنها نور مسیر تو در تاریکیست...... رایحه ای از لابه لای برگهای درختان جنگل که انگار در حال سخن گفتن با تو هستن...... رایحه ای از بونوازی برگهای درختان بلند قامت، که مسیر درست را در تاریکی بر تو آشکار می سازند.....
رایحه ای برخاسته از پوست درختان خیس خورده نم نم باران که تو را تضمین می کنند که در زمین آشنایی حضور داری....
رایحه ای از ادغام پوست درختان و برگهای سبزشان که شبنم امید را در خودشان نهفته اند.... شبنمی که شهد سبز و نور مهتاب را در خودش محبوس کرده است..... و تو با دیدگان این شبنم ها، امیدی در ناامیدی را تجربه میکنی... امیدی که هراس تنهایی و تاریکی را در تو به آرامشی از نور سبز مبدل میسازد که گویی واقعا هیچ حضوری جز تو در این جنگل نیست و این، آرامش توست در پناه سبز.......
عطری واقعا خوشبو و تِم گیاهی و چوبی و ادویه ای بخصوص فلفل سیاه که غالبیت بیشتری نسبت به سایر روایح داره و مناسب چهار فصل حتی روزهای گرم تابستان است. روایحی تقریبا آشنا اما یکم غریب که نکته تمایزش در سایر روایح آشنا، همین است و این غریب بودنش بپاس ملایم و مهربانتر بودنش در رایحه سبزش هست.
شیشه ای سبز خوشرنگ دو پولیشه و زیبا در حجم 50 و 100 میلی لیتر با درپوش جنس پلاستیکی خاص که با لمسش حس خوبی رو ایجاد میکنه که جنس درپوش شبیه جنس درپوش عطر مارکوسروسی تراست من یا اینتنس من هست. باکس زیبا و سبز خوشرنگ.
سپاس از همراهی شما بزرگواران.......

با احترام و عرض ادب
خیلی سپاس از مهر شما....

عطری از ادغام زیست شناسی سایبورگی در شیمی آلی که رایحه ای از طبیعت مصنوعی را تداعی می کند. رایحه ای که یادآور فیلم Blade Runner 2049 است که بر مبنای علم مهندسی ژنتیک و اُپتوژنتیک در سال 2049 روایت شده است. رایحه ای از طبیعت مصنوعی در حجم شیشه ای سبز رنگ که بونوازی در گیرنده وحشی (طبیعی) را به وجد نمی آورد.
رایحه ای تیز از چمن مصنوعی که باز یادآور فیلم Aeon Flux 2005 با اون چمن های مصنوعی تیز که در ظاهر بسیار طبیعی به نظر می رسیدند. رایحه ای از قطره های خنک بارانی مصنوعی که از اَبرهای سایبرنتیک بر سایبورگ های بیولوژیکی که حتی احساسات وحشی را به درستی تشخیص و تجربه می کنند، در حال باریدن است که باز یادآور گِیم دیترویت (Become Human) است.
عطری شاید برگرفته از ماشین های مولکولی در گستره ای از رنگ سایبرگرین برای آشکارسازی طبیعت مصنوعی در دنیای روایح که ظاهرا نزدیک به ورژن های وحشی است اما یک چیز خاص و منحصر به فرد را کم دارد و آن، پدیده ای متافیزیکی به نام روح است که توانایی ادغام شدن روایح با روح انسانی را ندارد......
کیفیتی شفاف مصنوعی در عطر، کیفیت متوسط در ماندگاری و پراکنش و خاص پسند برای آنهایی که رسالت دنیای سایبورگی را بر دنیای وحشی (طبیعی) ارجحیت می دهند....
سپاس از همراهی شما بزرگواران......

شهدی از نوروتوکسینی تند و آتشین از مامبای سیاه که در هر گیرنده بویایی، فلج عصبی را تداعی میکند. شهدی مرگ آور که گیرنده های بویایی، عاشقانه به کام مرگ میشتابند. شهدی تند و تاریک که تاریکی را در نور، آشکار میکند.....
این عطر واقعا آنقدر ردپای بویایی از خود دارد که قدم زدن در مسیری تاریک، بی هیچ نوری و صدایی مسیر درست را پیمایش میکنی. ردپایی بسیار قابل تشخیص و خطی که گویی دقیقا در امتداد خطوط خیابانی با تراکم ترافیکی دو طرفه در تاریکی مطلق در حین حرکت هستین، درست روی خطوط بی آنکه حتی یک قدم از پیمایش شما از لبه خطوط تجاوز کند.
ظرفی با طراحی زیبا و خاص، به رنگ سیاه که شاید نکته عطفش در همین رنگ ظرف خاصش باشد. چراکه سیاهی وجود رنگ نیست، بلکه نبود نور هست..... اما نور این ظرف در شهد داخلش نهفته است تا از بونوازی آن، ردپایی دقیق و یکنواخت در تاریکی پیرامون داشته باشین.......
رایحه ای آنقدر تاثیرگذار که حتی شاید در DNA سلولهای حافظه بویایی هم نفوذ کند و بعنوان یک کُد ژنتیکی (AACCTTGGA) در این سلولها حفظ شود و بصورت میراث ژنتیکی به نسل بعد به ارث برسد....
رایحه ای گرم و چوبی از دارچین تند و تازه و دودی سنتی که یادآور شرق زمین از خاورمیانه است. رایحه ای که بونوازی در هر گیرنده بویایی را فلج عصبی عضلانی میکند، چراکه آنقدر عمیق است که حتی مخاطبان همراه هم شما را براحتی ترک نخواهند کرد. حتی اگر کسی از جلوی شما عبور کند و رایحه را بونوازی کند برای لحظه ای، بازگشت میکند و شما را تا جایی که ممکن است از پشت سر تعقیب میکند تا فقط این رایحه را بونوازی کند.
شایستگی در معماری و آفرینش آمبری یکتا که الگوی وراثتی را در خود نهفته است، الگوی وراثتی وابسته به X غالب.....
کیفیتی یکتا در رایحه و شفافیت عطر، ماندگاری برای دو بار حرکت سیاره پلوتو به دور خود روی لباسهای ضخیم و 12 ساعت روی پوست بانوان و 8 ساعت در پوست آقایان، با پراکنشی بسیار خوب حداقل در سه ساعت اولیه تنپوش و ردبویی بسیار قدرتمند.
سپاس از همراهی شما بزرگواران.....

فرآیندی از فرگشت زیست زایی زندگی که از بیگانه های فرازمینی بر زمین فرود آمدند تا ویتا (حیات) در زمین را تداعی کنند که نشان می دهد زمین تنها مکانی در جهان است که به عنوان پناهگاه ویتا شناخته شده است.......
عطری با رایحه ای ادویه ای با بستر تنباکویی که علیرغم ظاهر بسیار ساده اش، شهد واقعا جذابی را در خود نهفته است. شهدی تند فلفلی و تلخ از ترکیبات اندک اما واقعا یونیک که برایش حافظه بویایی کمتری سراغ داریم. رایحه ای شاید نوستالژیک اما در زیباییِ مُدرن که برای تنپوش روزهای سرد شایسته است. رایحه ای تنباکویی شفاف که بر حسب شیشه بسیار ساده اش، رقیب بویایی برای سایر همتایان خودش بر روایح تنباکویی در شیشه های کریستالی بسیار زیبا محسوب می شود. شاید استاد هانی حافظ شیشه این عطرها را صرفا دقیقا برای همین منظور مناسب تشخیص داده است، چراکه شاید رسالتش بر این باشد که در این دنیا ساده ها و کمپلکس ها هر دو در کنار همدیگر هستند و شاید هر عطر خوشبوی و عام پسند می تواند در اوج سادگی شیشه اش، بیشترین زیبایی را داشته باشد. و این عطر دقیقا از همین موارد هست که با رایحه واقعا خوشبوی خودش اما در شیشه بسیار ساده، حس دوست داشتنی خاصی را ایجاد می کند که در مقابل سایر عطرهای همتا در رایحه و شیشه های کریستالی بسیار زیبا، واقعا برتری در حراست را ایجاد می کند.
کیفیت شفاف در رایحه، ماندگاری تا 12 ساعت روی لباس و 5 ساعت روی پوست، پراکنش متوسط اما راضی کننده و شیشه بسیار ساده. عطری با رایحه ای تقریبا گران قیمت با حجم 55 میلی لیتر و غلظت اِکستریت دِ پارفیوم در شیشه ارزان قیمت.
سپاس از همراهی شما بزرگواران....

چگونه احساسات را درک می‌کنیم؟؟ چگونه بوهایی که استشمام می‌کنیم را درست و دقیق ترجمه می‌کنیم که حتی قادر به ترسیم یا تصویرسازی برای هر رایحه هستیم؟؟؟
نابینایان مادرزادی چگونه می‌توانند رایحه عطرها را به مانند بینایان ترجمه کنند و این توانایی از کجا منشأ گرفته است؟؟
همه ما دارای گیرنده های سلولی هستیم که احساسات از جمله بویایی را برای ما ترجمه می‌کنند‌. اما این توانایی ترجمه بویایی صرفا بخاطر تجربه قبلی مثلا از دوران کودکی نیست که ما بوهای مختلفی را تجربه کردیم و در حافظه بویایی ما ثبت شده اند. مثال بارزش این است که اگر شما به نوزادی رایحه پوست پرتقال را نزدیک مجاری بینی اش قرار دهید، نوزاد واکنشی پس زدن را آشکار می‌کند و جالب است که نوزادی که هنوز هیچ تجربه آموختنی از دنیای پیرامون را ندارد، چگونه می‌تواند بوهای تلخ و ترش رو تشخیص دهد یا حتی وقتی نوزادی پوشک خودش را کثیف می‌کند بلافاصله گریه می‌کند چراکه علاوه بر حس لمسی، حس بویایی پوشک خودش را درک کرده است با اینکه هیچ تجربه یادآوری از دنیای پیرامون ندارد و نباید هم داشته باشد...
اینجاست که حافظه ژنتیکی مطرح می‌شود. حافظه ای از نیاکان باستان که با هر بار تجدید نسل، منتقل شده و در حافظه خاطره ای نسل‌های جدید نمایان گشته است. در واقع، حتی رایحه ای از عطرها هم که بینایان و نابینایان استشمام می‌کنند، به حافظه ژنتیکی نیاکان باستان تعلق دارد، چراکه نابینایان مادرزادی هم در خواب، رویای بصری را هم تجربه می‌کنند و رویای آنها جنبه بصری از هندسی اجسام و رنگها را دارد که حتی بعد از بیداری می‌توانند هندسی اجسام و رنگهایی که در رویا تجربه کرده اند رو هم یادآوری کنند که هرگز در دنیای واقعی آنها را رویت نکرده اند. فلذا حتی رویاهای خواب هم در قلمرو حافظه ژنتیکی از نیاکان باستان و یا می‌تواند از نسل‌های بسیار دور آینده باشد که ما در شبی آنها را تجربه بصری می‌کنیم در حالیکه هیچ ارتباطی به زمان حال ما ندارند....
ترجمه بویایی هم در قالب همین حافظه ژنتیکی، یادآوری می‌شود، یعنی قطعا نیاکان انسان در زمان‌های زیست خودشان، در طبیعت آن زمان مرکبات و گلها و حتی ادویه جات طبیعی را تجربه بونوازی داشته اند، که این تجربه از حافظه بویایی آنها برای نسل‌های بعدی در سلولهای ذخیره اطلاعات حس بویایی ثبت شده اند و ما قادر به ترجمه آنها حتی از زمان خردسالی بر حسب همان دانش اندک می‌شویم که شاید ترجمه خیلی دقیقی نباشد اما ماهیت آن را درست تشخیص می‌دهیم....
عطری بسیار مرکباتی از روایح نارنگی ماندارین، پرتقال، گریپ فروت، ترنج و بادام که واقعا شاید یکی از طبیعی ترین روایح سنتتیک دست بشر باشد که آنقدر شایسته این روایح را داخلش تعبیه کردند که با بونوازی آن، تجسم سبدی از همین میوه جات با برگهای سبز روی ساقه میوه ها، رو تصویرسازی می‌کنین. رایحه ای قطعا مناسب تن‌پوش بانوان که پاییز و زمستان را با تمام سرمای سوزناک، با این عطر تلخ، گرمابخش میشن. رایحه ای از بی بصیرتی میوه جات که طعم تلخ و تیز آن، آشکار کننده شهد درون آن است.
کیفیتی واقعا شایسته در عطر، مناسب برای بانوان علاقمند به روایح مرکباتی محض (بانوانی که فقط حس خوب به روایح مرکباتی دارند، این عطر مورد پسند آنها نخواهد بود)، شفاف و یکپارچه خطی، با شیشه و باکس واقعا زیبا و منحصرا برای شهد عطر. ماندگاری برای ۱۰ ساعت روی لباس بخصوص آستر داخل پالتو و ۴ ساعت روی پوست با پراکنشی متوسط.
سپاس از همراهی شما بزرگواران......

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای بندار، عطر الحمبرا آفرو (AFRO) قرابت نزدیکی با رایحه عطر ممو پاریس آفریکن لدر دارد و کیفیت ماندگاری و پراکنش راضی کننده. تمام عطرهای محبوب و مشهور جهانی را شرکت الحمبرا، کپی قانونی کرده است و تلاش کرده رایحه ها را بسیار نزدیک به نسخه اصلی تولید کند با ماندگاری و پراکنش خوب نسبت به قیمت های مناسب.
سپاس از همراهی شما دوست ارجمند...

… در سرنوشتی خیس می مانم
دیگر درونم یخ نمی بندی … بهمن ترین ماهِ زمستانم
رفتی که من یخچالِ قطبی را … در آتش دوزخ برقصانم
رفتی که جای شال در سرما … چشم از گناهانت بپوشانم
یک بی کجا درمانده از هر جا … سیلی خورِ ژن های خودکامه
صندوقِ پُستِ پَستِ بی نامه … یک واقعا در جهل علامه
سپاس از همراهی و همدلی شما بانوی محترم .......

در واژه های زرد می میرم ... در بعد از ظهری سرد می میرم
باید کماکان مُرد اما زیست ... جز زندگی در مرگ راهی نیست
باید کماکان زیست اما مُرد ... با نیشخندی بغضِ خود را خورد
انسان فقط فوّاره ای تنهاست ... فوّاره ها تُف های سربالاست
من روزنی در جلدِ دیوارم ... دیوارِ حتما رو به آوارم
آوار یعنی دوستت دارم
آوار کن بر من نبودت را ... باروت نه، با فوت ویرانم
از لای آجرها نگاهم کن ... پروانه ای در مشتِ طوفانم
طوفان درختان را نخواهد بُرد ... از ابرِ باران زا نترسانم
بو می کِشم تنهاییِ خود را ... در باجه ی زردِ خیابانم
این شهر بعد از تو چه خواهد کرد ... با پرسه های دورِ میدانم
...............................
عطری با رایحه ای بسیار خوشبو از روایح ادویه ای شرقی از دارچین و لابدانیوم با کیفیت واقعا بالا با طبعی گرم و تند و تیز روبه تلخ که شامه نواز آقایان و بانوان می باشد. رایحه ای بسیار شفاف که شاید براتون آشنایی از حافظه بویایی نوستالژیکی باشد، اما آنقدر باکیفیت است که دوست دارین خودتون رو گول بزنید که این یک عطر بی همتاست در روایح و هیچ عطری مشابهش در دنیا وجود ندارد. عطری هست که حتی مخاطبان همراه را دچار سردرگمی می کند، چراکه برای آنها هم شاید آشنا باشد اما هرگز قادر به تشخیص مارک عطر نخواهند بود، چون هرگز اِپیدمی نشد و همچنان در خفا و پنهان خودش را آشکار
می کند.
ماندگاری برای دو بار حرکت زمین به دور خود در لباسهای ضخیم داخل کمد و 7 ساعت روی پوست با پراکنشی خیلی خوب حداقل برای دو ساعت اول تنپوش. در حجم 100 میلی لیتر و غلظت ادوتویلت.
سپاس از همراهی شما بزرگواران.....

شیفتگی از آغوش گرم در سوز سرما بر تن‌پوش مردانی تلخ که سکوت را همواره زینت خود می‌دانند. مردانی سخت که تنها با دیدگان، پاسخی را انعکاس می‌دهند. رایحه ای بسیار سنگین ادویه ای، گرم و تلخ و شیرین که تن‌پوش آن را بر مردان تلخ پسند و کلاسیک، آسان می‌سازد. رایحه ای تند و تیز از دارچین که شاید در کمتر عطری اینگونه دارچین شارپ را بونوازی کرده باشین.
رایحه ای بسیار مورد پسند آقایان تلخ و تند و تیز پسند و شاید بالای ۳۰ سال، چراکه رایحه ای واقعا سنگین داره و درک اینگونه روایح برای آقایان باتجربه زندگی آسانتر از آقایان جوان هست. بسیار ادویه ای هست و شامه را اگر عمیق بونوازی کنین بخاطر کهربا و چرم کمی دچار سوزش می‌کند اما واقعا بسیار دلپذیر است، با ماندگاری بسیار عالی تا ۵ بار حرکت زمین به دور خود در لباسهای ضخیم و حدود ۱۰ ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار خوب بخصوص در دو ساعت اول تن‌پوش. این عطر برای آقایانی که تیپ رسمی دارند و حتی در گرمای تابستان هم کت و شلوار می‌پوشند، به نظرم مورد پسند باشد.
سپاس از همراهی شما بزرگواران..... ‌