با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی شما عارضم بله آلفا مونته اوردوز را هم در آرشیوم دارم اما برای من نسخه‌ی ۳ سال قبل هست کیفیت خیلی خوبی دارد که به گلاب گون شیفت نمی‌کند ولی متأسفانه نسخه‌های جدید این شرکت رایحه گلاب گون می‌شود حتی میزان ماندگاری و پراکنش افت کرده است.
بهترین مشابه های مگامار با رایحه‌ای بدون حالت گلاب گون در درای داون عطرهای میسون الحمبرا مگارا (اصل خود دبی الحمبرا نه ایرانی)، اطلس از لطافه و هیام نیش لطافه.
عطر هیام لطافه برای شامه ی من بسیار دلنشین تر از مگامار هست.
بهترین ها برای شما و تمامی بزرگواران...

به نظرم یکی از خطرناک‌ترین عطرهای بانوان که حتی از بونوازی درپوش هم عمق احساسات خطرناکی تداعی می‌شود. برای شامه ی من بوی بیمارستان بخصوص بخش اتاق‌های ایزوله بیماران عفونی دارد. ترکیباتش هم روایح گلی را نوید نمی‌دهد، البته شاید برای برخی بانوان خوشایند باشد اما به نظرم تعداد محدودی از بانوان این عطر را برای پوشیدن انتخاب کنند. ماهیت رایحه در طبع گرم است و مناسب فصول سرد پاییز و زمستان اما با این حال، اصلا برای من مورد پسند نشد. چراکه شخصاً برای بانوان روایحی را می‌پسندم که ظرافت زنانگی داشته باشند بخصوص در زمینه‌ی روایح گلی. اما این عطر شروعی تند و شربت دارویی مانند دارد آن هم شربت‌هایی که ترکیبات گیاهی دارند. بعد از دو دقیقه کمی فروکش می‌کنه اما باز هم ماهیت خوشایندی برام نداشت. انگار یه چیزی رو بطور مصنوعی خیلی شیرین کردند که باعث تلخی سم مانند شده است.
در کل، بستر رایحه ی این عطر مخاطب خاص خودش از بانوان را طلب می‌کند که فکر نکنم تعداد زیادی از بانوان علاقمند به همچین روایحی باشند.
مناسب فصول سرد با ماندگاری خوب و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب رنجبر ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما، عارضم که اگر برای این عطر از برند پنهالیگونز مدنظرتان هست، واقعاً فکر نمی‌کنم واژه‌ای نامفهوم روایت کرده باشم، برای مثال منظورم از واژه‌ی ورزش شامه ها در واقع به چالش کشیده شدن شامه ها برای شبیه سازی نسبت به عطرهای آشناست چراکه حتی برای به چالش کشیدن سلولهای مغز هم از اصطلاح ورزش مغز هم استناد می‌شود.
علاوه بر این، نوع نوشتاری من برای عطرها هم از قاعده‌ی خودم برای نویسندگی و تالیفی که در کتابها و مقالات علمی هم این مدلی نگارش می‌کنم، پیروی می‌کند که البته تا جایی که امکان داره سعی می‌کنم ساده نویسی کنم.
به هر حال، همه‌ی انسان‌ها یه نوع الگو یا امضا در نحوه‌ی گفتاری و نوشتاری خودشان دارند و من هم این مدلی نگارش می‌کنم که همین امر باعث تنوع در بخش نظرات میشه وگرنه اگر قرار باشه همه‌ی اعضا از یک مدل نوشتاری استفاده کنند، به نظرم سایت حالت یکنواختی ایجاد می‌کند.
شخص خودم از برخی نوشته های کاربران که به حالت طنزآمیز برای عطرها نگارش می‌کنند هم خیلی می‌پسندم و یا برخی دیگر از اعضا که در این محفل معرف حضور شما و همگان هستند، از نوع نگارش‌های ادبی استفاده می‌کردند که برای عطرها شاید چندان موثر نبود اما ما را با نوعی ادبیات متفاوت به بهانه‌ی عطرها، آشنا کردند که مورد پسند اکثریت اعضای عطرافشان شدند.
از نقد شما ناراحت نشدم دوست عزیز و سپاسگزارم از توجه شما برای من و این محفل.
بهترین ها برای شما و تمامی بزرگواران...

خوبه که هم در وسط روایت و هم در آخر روایت، درج کردم که برای پوشیدن در روزهای سرد هست. از این پس باید وقتی از جمله هر مکان زمان استفاده می‌کنیم داخل پرانتز هم قید کنیم که فصول سرد منظورمان هست یا فصول گرم از این مکان زمان.

جناب Norik سلام
مشخص هست که هنوز روایت‌های من را درک نکردید البته اهمیتی هم ندارد. چراکه من یادم نیست برای عطر مستر سم نوشته باشم مناسب پوشیدن در هر مکان زمان از بهار و تابستان هست و نوشتم در هر مکان زمان از پاییز و زمستان مناسب تن‌پوش شدن هست.
به هر حال تعجیل کنید و بدون درک درست از روایتها به آنها پاسخ دهید.

همه چیز، همه جا، همزمان، به یکباره...
آقای تامسون در همین یک جمله برای من خلاصه می‌شود. رایحه‌ای مجهول برای ورزش شامه‌ها که هم چوبی گلی مشکی، هم چوبی شرقی، هم شرقی وانیلی به نظر می‌رسد. رایحه‌ای از نماد خوش یومنی یعنی فیل که در فرهنگستان شرقی بعنوان نماد ثروت، قدرت، وفاداری و موفقیت استناد می‌شود.
عطری که علم شیمی آلی و شیمی تجزیه را بیشتر آشکار می‌کند که به ظاهر از نت‌های مشهور در عطرهای معروف استناد کرده است اما این معماری برای خلق چنین ترکیبی از همه چیز در همه جا به همزمان یکباره، کاری ارزنده و محترم است. شاید هدف از تولید این عطر یا حداقل هدف از استناد نماد فیل برای این عطر، بیشتر بر مبنای تداعی کردن حس قدرت و اعتماد به نفس برای تن‌پوش کننده بوده است تا بر مبنای رایحه‌ای خاص که محبوب خاص و عام باشد.
و شاید این عطر مدعیست که زمان آن رسیده است تا مخاطبان عطرها، ساختارهای سنتی را بشکنند و به روایحی مدرنیزه تر از روایح کلاسیک علاقمند باشند، درست به مانند داستان‌های فیلم‌های سینمایی یا کارتونها و انیمیشن‌های سینمایی که مخاطبان نوجوان و جوان امروزی، سینمای خودش را بسیار بهتر از سینمای میانسالان امروز می‌داند و مورد پسندش است. همانطور که میانسالان امروزی، سینمای خودش (سینمای کلاسیک) را بهتر از سینمای مدرن امروزی می‌داند و بیشتر مورد پسندش است.
کیفیت شایسته ی مدرنیزاسیون در ماهیت روایح آشنا، مناسب تن‌پوش ترجیحاً آقایان در روزهای سرد با ماندگاری متوسط تا خوب و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران....

عطر رادکلیف به نظرم دقیقاً مرز و حدود ارزندگی را برای مخاطبان ترسیم می‌کند. رایحه‌ای به ظاهر سیاس، خیانتکار، اغواگر، فریبا، ولگرد، ولخرج، هرزگی...اما در کالبدی متین، نجیب، وفادار، باوقار، و دلداه به عشق آرمیده است.
رایحه‌ای که قبل از تن‌پوش تو را بر دو مسیر به چالش می‌کشد: مسیر سبز و مسیر سیاه.
اگر سبز را گزینش کنی، تو را آگاهی دهد که سیاهی درست روبروی توست با ظاهری لذت‌بخش...
و اگر سیاه را گزینش کنی، تو را یادآوری باشد که هنوز برای سبز بودن دیر نیست...
عطر رادکلیف به نظرم در مرز بین سبز و سیاهی قرار گرفته است که به نظرم کثیف‌ترین عطر تمیز جهان است، برعکس همزاد نزدیکش لورد جورج که همیشه در سیاهی بود.
رایحه‌ای ادویه‌ای در طبع گرم از میانه‌ای تلخ و شیرین با کرانه‌هایی از تنباکوی دود نشده یا خیس، که شور و هیجان جوانی برای دلدادگی از عشق را آبستن است، مناسب تن‌پوش آقایان در روزهای پاییز و زمستان با ماندگاری تقریباً خوب و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما عارضم اگر دقت فرمایید من در روایت قبلی برای این عطر از پنهالیگونز، مدعی نبودم که عطر روزمره هست، فقط مطرح کردم که این عطر نسبت به سایر عطرهای این برند، از امنیت برای پوشیدن در هر مکان زمان برخوردار است. بعبارتی منظور من از هر مکان زمان این بود که این مدل عطرها را میشه در هر مهمانی یا مناسبتی حتی قرار ملاقات‌های روزمره هم میشه تن‌پوش کرد. البته در روزهای سرد.
یه موردی هم مطرح کنم برای تمامی بزرگواران این محفل که تمامی روایت‌هایی که در این محفل درج می‌شوند صرفاً نظرات شخصی هست بنابراین لطفاً تعجیل نکنید برای درج پاسخ به یه روایت عطرها، سعی شود چند بار روایتی که از هر مخاطبی درج می‌شود، مطالعه شود و اگر نیاز به پاسخ بود، پاسخ منعکس گردد.
علاوه بر این، ممکنه یه عطر برای یک نفر بصورت روزمره تلقی شود اما برای شخص دیگر بصورت رسمی یا روزهای خاص محسوب گردد. فلذا نمی‌توان این مورد را در تمامی عطرها مستند دانست. چراکه عطرهایی مثل بلک افغان یا امواج اینترلود و امثال اینها، معمولاً بعنوان عطرهای روزمره امنیت پوشیدن ندارند ولی باز هم ممکنه یک نفر همه ی این مدل عطرها را در هر مکان زمانی استفاده کند که البته ایرادی برایش نیست اما از نظر اخلاقی شاید کار شایسته ای نباشد، چراکه ممکنه مخاطبان پیرامون شخص تن‌پوش کننده از این عطرها متنفر باشند یا براشون حالت تهوع یا سردرد ایجاد کند.
به هر حال،‌‌ هر شخصی با توجه به ژنتیک منحصربفرد خودش،‌ روایح را بصورت منحصربفرد درک می‌کند و همین باعث تنوع در دنیای روایح شده است.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران...

با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی شما عارضم که برای من از لاین خمره‌ها، همون خمره ی اولیه بیشتر مورد پسندم است و خمره قهوه هم خیلی کم نت قهوه دارد که تشخیص را برای آنان که هر دو عطر خمره کلاسیک و خمره قهوه را همزمان ندارند، سخت می‌کند. عطر خمره دوخان هم رایحه ی ترش و شیرین دارد که ترشی آن به لاست چری قرابت دارد و به نظرم خمره‌ها ترجیحا برای بانوان مناسب هستند تا آقایان. خودم هم صرفاً بخاطر داشتن در کلکسیون آنها را خریداری کردم وگرنه معمولا دلتنگ عطرهای خمره نمیشم در فصل پاییز یا زمستان.
شایان ذکر است که هیچکدام از خمره‌ها به عطر بای کیلیان آنجلز شر شباهت معناداری ندارند، فقط شماتیک شیشه از این عطر بای کیلیان استناد شده است. فلذا اگر شما به خاطر شباهت به بای کیلیان آنجلز شر میخواهید عطرهای خمره را خرید کنید، به نظرم انتخاب مناسبی نیست. اما عطر الحمبرا مجیک کیسمت کپی خوبی از عطر بای کیلیان آنجلز شر است که می‌تواند گزینه ی مناسبی برای مقرون به صرفه ی اقتصادی آنجلز شر باشد.
سپاس از همراهی شما و تمامی بزرگواران...

از اون عطرهای محبوب برای شامه هاست که با بونوازی حتی برای اولین‌بار هم، حس آشنایی را تداعی می‌کند که برای شامه ی من، میانه‌ای از عطرهای هالو د لون له آرک آرژنتینوم و مارلی لیتون هست اما ملایم‌تر از هر دوی آنها.
عطری هست که همیشه میشه بهش اعتماد کرد، چراکه بر خلاف سایر عطرهای مردانه ی این برند که مکان زمان خاص خودش را می‌طلبد، اما این عطر را می‌توان در هر مکان زمانی پوشید. در روزهای سرد پاییز بارانی، واقعاً عطر ارزنده‌ای است بخصوص در هوای ابری بارانی با آسمان خاکستری ساعت ۴ بعد از ظهر، حس و حال خوشایندی را تداعی می‌کند. البته خودم همیشه از ساعت ۴ بعد از ظهرها متنفرم در هر فصلی که همواره سعی می‌کنم هیچ‌ روزی از شبانه روز به ساعتم در ۴ بعد از ظهر نگاه نکنم تا یک ساعت بگذرد و ۵ عصر برسد، اما این عطر در همین ساعت از روزهای خزان پاییز، همراه دلبرانه ای برایم هست.
کیفیت شایسته در ماهیت رایحه ی چوبی ادویه‌ای با خراش‌های تنباکوی آشنا، مناسب تن‌پوش آقایان در روزهای سرد با ماندگاری خوب و پراکنش متوسط.
سپاس از همراهی بزرگواران.....