هر وقت که به نیلوفرای آبی نگاه میکنم ،
یاد تو می افتم ...
دادگر زر میزند، بیدادگر زر میزند!
هر کسی در حد خود، این دور و بر زر میزند
از نگاه زِر شناسی جنگ، جنگِ قدرت است
طبق این قانون ابر قدرت اَبر زِر میزند
دود اگر بالا نشیند، کسر شأن شعله نیست
هر که بالاتر نشيند، بیشتر زر میزند
یک نفر را میشناسم از نژاد مرغ حق
از سر شب مینشیند تا سحر زر میزند
میستاند ازعوام الناس پول زور و زِر
فکر کردی مُفت دارد اين قَدر زر میزند؟
هرکجا گندیست کار بچه های آدم است
پس چرا پشت سر شیطان بشر زر میزند؟
زر زدن در حال حاضر کار خیلی راحتیست
یک جماعت مینشیند ....
میبینم صورتمو تو آینه ،
با لبی خسته میپرسم از خودم ،
این غریبه کیه از من چی میخواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم !
و گهگاهی دو خط شعری ،
که گویای همه چیز است و خود ناچیز ...
من تمام هستی اَم را در نبرد با سرنوشت، در تهاجم با زمان
آتش زدم ، کُشتم ...
من بهار عشق را دیدم ... ولی باور نکردم
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم ،
من زِ مقصدها پِی مقصودهای پوچ افتادم ،
تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم ،
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت ،
بهارم رفت ...
عشقم مرد ..
یارم رفت ...
وحشتناک ترین کار تو دنیا کشتن یه آدمه !
چون نه فقط هرچی که داشته ؛
بلکه هرچی قرار بوده داشته باشه رو ازش میگیری !
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.