شروع این عطر را دوست ندارم، اما کمی بعدتر تنباکویی ملایم، شیرین و ادویه ای می شود و با اینکه پخش کمی دارد ماندگاری بسیار بالایی دارد. برای این فصل انتخاب خوبی هست با برچسب قیمت عادلانه اش و یونیسکس محسوب می شود. به زعم من کفه به سمت مردانگی سنگین تر است.

رایحه این عطر مسحور کننده است، به بند می کشد آدم را، دیوانه می کند. گلی بودنش، مشکی بودنش، شیرینی اش، دودی-عودی بودنش، چرمی بودنش همه و همه. هر چه می ماند دیوانه کننده تر می شود، دعوت کننده تر می شود. 

با سپاس فراوان از عطرافشان برای این تجربه خرید خوب. باشد که محفل عطربازی مان همچون این دو عزیز گرم و شیرین باشد. تقدیم به نگاه زیبای شما 

درست است که بوی خاصی ندارد اما من به شدت دوستش دارم لیبر را. به نظرم در این فصل بیشتر خودش را نشان می دهد تا فصول دیگر. با خودم گفتم این همه عکسهای زیبا دوستان به اشتراک می گذارند من هم کمی خلاقیت به خرج دهم. تقدیم نگاه عزیزان 

من عطر زنانه جمع می کنم. عطرهای زنانه را به مراتب بیشتر می پسندم برای حظ بویایی بردن‌. دو سه تا عطر دارم که می زنم وقتی میرم بیرون ولی در مکان امن خودم فقط عطرهای زنانه هستند که روحم را جلا می دهند. این فلنکر لا پتیت روب نوآر را شنیدم که توقف تولید شده، صحت و سقمش را نمی دانم و رفتم یکی دیگر هم گرفتم که بتوانم چند سال بیشتر محظوظ شوم. در کامنتها خانم فاطیما به بهترین وجه این عطر را توصیف کرده اند. 

همه ما کابوس هایی داریم که با بیداری مان خاتمه می یابند و یا کابوس هایی که با بیداری مان هم تمامی ندارند. کابوس در کابوس بدترین کابوسی است که می توان تجربه کرد. کابوسی که من از آن بیدار شدم...کابوس سرطان خواهرم بود. جنگید و آب شد و باز جنگید و ما نیز جنگیدیم. خودخواهانه است اما گاهی آرزوی مرگش را هم کردم در آن کابوس لعنتی. نمی دانم شاید هم از سر ترحم بود. اما او هست. باز هم بیدار می شود، دوش می گیرد و انتخاب می کند عطری که می خواهد امروز بپوشد. برای من عطر یعنی خواهرم و حضورش. برای من عطر معنایی فراتر از بوی زندگی خواهرم ندارد.