رز، از روایحیه که هیچ وقت تو زندگیم ازش سیر نمیشم، یادمه بچه که بودم حرم و مشهد رو بخاطر بوی خوش رز میشناختم، همیشه از مغازه های اطراف حرم اسانسای سبز رنگ مشهدی میگرفتم و رو خودم خالی میکردم و وقتی تموم میشد میخواستم برگردم تا دوباره اون اسانس سبز رولی بگیرم.هیچ نوتی به اندازه نوت رز و گلاب به من آرامش نمیده، استشمامش انگار تمام نگرانیم رو از بین میبره و یادم میاره که طبیعت، با وجود بی رحم بودن تمامش، چه هدیه های زیبایی برای ما به جا گذاشته، شایدم هدیه نیست و ابزاریه که برای ما به جا گذاشته تا بتونیم راحت تر با سختی های زندگی کنار بیایم، کنار اومدن با آزردگی ها و پوچی ها و وحشت ها و احساس تنهایی و بی کسی بی نهایت وحشتناک ادمیزاد تو تمام دوایر تاریخی، شاید همین آزردگی ها دلیل تکامل احساسات و حس تعلق و درک معنوی تو مغز ما بوده، وقتی بیشتر از بقیه موجودات بفهمی اما به جوابی نرسی، راهی هم برای کنار اومدن با سیاهی ها و تنهایی ها تو یه کره خاکی معلق تو این جهان بی نهایت و تاریک باید داشه باشی، وگرنه دووم نمیاری و از هم میپاشی. قدمت رز به حدود پنج میلیون سال تو این کره خاکی میرسه و رایحه رز از ده ها هزار سال پیش استفاده میشده، شایدم صد ها هزار، از تمدن هایی که اثراتشون صد ها متر زیر خاکه و احتمالا تاریخشون پاک شده، تا تمدن هایی که ده ها متر زیر خاکه و سرگذشت گلچین شدشون تو تاریخ اومده، تا به امروز. از معطر کردن دربار پادشاه های قدیم اروپایی و آسیای شرقی و غربی بگیر تا استفاده از روغن رز تو مراسمات فرهنگی قبایل مختلف تا شست و شوی مقبره های افراد مهم تاریخی با گلاب. از شرق تا غرب رایحش با نژاد های مختلف ارتباط بر قرار میکرده، و حتی تو کشور خودمون هم تو تو اماکن مذهبی استفاده میشه و هزاران ساله که به عنوان داروی آرامبخش و ضد التهاب استفاده میشده، اما خب هیچوقت نفهمیدم چرا رایحه رز تو جامعه ما به چشم "جک" بهش نگاه میشه، عطر مشهدی،گلاب، قطع کردن دست و اموجی خنده، البته غریزه گله ای و دنباله رو به هیچی رحم نداره، میتونه زیبا ترین چیز ها رو تا جای ممکن پایین ببره و یه عروسک مسخره ترند شده با قیاقه زشت رو بالا ببره تا همه دنبالش برن.
دوباره عکسی از افتادن از دو ور بوم "گرون" و "ارزون" یه ژانر عطرسازی گرفتم که جفتشونو دوست دارم( شایدم ارزونرو بیشتر😉)، سمت راستی از روایح عودی رزی هست که سعی کرده همه چی تموم باشه و شاید بگم از مراحل آخریه که یه دوستدار رز و عود بهش میرسه، پنج نوع رز، چهار نوع عود با سیوت و مشک آهو، کاملا طبیعی اما الکی گرون، عطر چپی هم رایحه رز و عودیه که تازه کشفش کردم و قیمتش عالیه و به عنوان عطر ارزان قیمت با کیفیت عالی فروخته میشه، همچنین رایحشم عالیه، و اصلش توسط یه عطار خبره ساخته شده. هر دو به زیبایی رایحه رز رو با آکورد های مختلف تزیین میکنن و به طرفداران این نوت ارائه میدن، هر دو رو فوق العاده دوست دارم و از بهترین های رزی-عودی مجموعم میدونم، در کل بنظرم رز و عود از جالب ترین ترکیبای دنیای عطر سازیه، هر دو خاصیت های آرامبخش دارن و از قضا ترکیبشون هم از نظر رایحه لذتبخشه.
#بورتنیکوف عود ماکسیموس Oud Maximus
#میسون الحمبرا جین لوی امبر Jean Lowe Ombre
عود، از معدود نوت هاییه که با استشمامش به گذشته های خیلی دور بر میگردم، گذشته هایی که شاید هیچ کدوم ما وجود نداشتیم. واقعا نمیدونم کی اول عود رو کشف کرد، کی فکر کرد که اگه تنه درخت آکولاریای سابقا مریض (که با تلاش زیاد سلامتی خودشو پس گرفته) رو قطع کنه و بعد قسمتی که رزین سخت شده داره رو به سختی جدا کنه و بعد بسوزونتش یا روغنشو بگیره اونوقت میفهمه که رایحه جالبی داره؟ رایحه ای با حس غالب چوبی، کمی نفتی و بنزین مانند، روایح سبز و علفی به همراه کمی حس مریض و حیوانی در پس زمینه با ویژگی های ثانویه که در عود ها با خاستگاه های مختلف متفاوته(مثل حس شیرین، خاکی و جنگلی، میوه مانند، ادویه مانند، پودری، تمر هندی مانند، وانیلی، پوست بز مانند و ....)، ترکیبی از ویژگی های طبیعی، تلاش طبیعت برای زنده موندن و بقا و فرار از نابودی، کشش غریزی، حس تعلق و حس یکی بودن با این کره خاکی. با استشمامش احساساتی تو عمق وجودم زنده میشه که دقیق به خاطر ندارم کی و کجا و تو کدوم کالبد تجربشون کردم. عود کلاسیک و تخمیر شده در صورت استفاده به تنهایی، از روایحی هست که برای عموم منزجر کنندست، شاید ده درصد آدما ارتباط عجیبی باهاش میگیرن و اکثرا منزجر کننده ترین ماده تو کل طبیعت میبیننش، شاید تفاوت های ژنتیکی و طبیعی باعث میشه شامه ما عود رو به صورت یکسان تجربه نکنه، یا شایدم خیلیا عود رو تو یه ترکیب زیبا تجربه نکردن. کریس موریس از معدود هنرمنداییه که شخصا عاشق عوده و به همین خاطر عود رو جوری تو کاراش استفاده میکنه که ویژگی های دوست داشتنی تر عود بیشتر بدرخشه تا دوست داران این نوت رو به وجد بیاره و کاری کنه تا عود برای عموم و قابل درک تر باشه. سیلان از کارای مورد علاقه من از این عطاره، ترکیب دوز بالا از عودی تلخ، چوبی و حیوانی که با روایح شیرین تر صیقل داده شده و در پس زمینه، سایر نوت های حیوانی چند بعدی در دوز پایین مثل آکورد امبری دریایی، سیوت و مشک آهو ( جمعا رایحه مخملی، روغنی، کمی ادرار مانند، خونی و چرمی به عطر میدن) به زیبایی تمام با سایر روایح ترکیب شدن که ترکیبی گرم و چوبی و زنده ای رو پدید میاره که تصویر فوق العاده ای رو برای دوست داران اینجور روایح تجسم میکنه.
۱۲۰۰ دلار یا ۱۰ دلار؟ دو عطر با ژانر شیپغ، یکی روایح سبز و صابونی داره که روی بیسی از لابدانوم و کستوریوم و چوب ساخته شده و یکی گلی و مرکباتیه که روی بیسی از سیوت و خزه و روایح چوبی ساخته شده. هر دو از عطرای مورد علاقه من با تم حیوانیه، اما سوال اینجاست،آیا روژا صد و بیست برابر بهتر از بوگارته؟ خیر، به هیچ وجه. حتی دو برابر هم از لحاظ کیفیت بهتر نیست، لذت و دوپامینی هم که هر دو عطر به من میدن در یه حده. اگه از من بپرسید، برای لذت بردن از دنیای روایح هزینه کردن حداکثری لازم نیست، فرقی نمیکنه عطری که خریدید چه قیمتی داره، بهتون قول میدم هزینه ساخت مایع داخل همه عطرا کم و بیش یکسانه، یا بهتره بگم تو یه بازه مشخصیه( بین یک تا نهایت ده دلار). حالا یه برند هزینه برند و پرستیژشو میگیره و یه برند هزینه واقع نگرانه محصولشو. حالا میپرسید چجوری برندای لوکسی مثل روژا عطری که هزینه تولیدش پنج دلاره رو دویست برابر ارزش واقعیش مثل نقل و نبات به خریدارای خوشحالش میفروشه و روز به روز پولدار تر میشه؟ برای بدست آوردن حیاط خونمون گربه ها همیشه سرش دعوا میکنن و همو تا حد مرگ تیکه پاره میکنن، آخر سر اونی که قوی تره و بزرگ تره و سالم تره برنده میشه و تو قلمرو خودش میخوابه و پادشاهی میکنه و کنار گربه های خانومش احساس برتری میکنه، ما آدما هم با این گربه ها فرقی نداریم، چون تو تمام عرصه های زندگی ما هم سعی میکنیم از بقیه جلو بزنیم و از همه بهتر باشیم، چون قانون طبیعت همینه، ضعیف از بین میره و قوی میمونه و میتونه خودشو ادامه بده. یه برند میدونه که ادما ذاتا دنبال برتر دونستن خودشون نسبت به همدیگه هستن و سعی میکنن با طرق مختلف اینو به همدیگه ثابت کنن، ممکنه این اثبات توهم "برتری" با خرید و تو چشم بقیه کردن ماشین گرون قیمت ساخته بشرشون که مشتی آهن بی احساسه باشه، موقعیت اجتماعی کسب شدمون باشه که با خوندن جزوه های آکادمیک طی سالیان سال با زندانی کردن خودمون و حروم کردن عمر و چشممون تو اتاقی کوچیک باشه، لباسی که مشتی پارچه بیش نیست با نوشته برندی به خصوص که هیچ ارزش واقعی نداره باشه، تلفنی که سیب کرم خورده صد و پنجاه میلیونیش خوب پشت آینه سلفی بیوفته باشه، بچشون که پنج سالشه و بزور فرستادن تا پیانو بزنه تا چشم فامیلو کور کنه باشه و ... .بله، دلیل وجود اینجور برندا همین نیاز برتر دونستن ادمیه، برندی که میاد با ساختن پرستیژ و ایجاد توهم "احساس ارزش مصنوعی" برای برندش از این غریزه آدمی سو استفاده میکنه تا محصول خودش رو صد ها برابر ارزش واقعیش بفروشه، فرقی هم نمیکنه جناب روژای پرنده باشه، سرژژووف باشه ، لویی ویتاااااان باشه یا ....، و چه خوب هم موفق میشن و در آخر برنده های واقعی همینان و مای بازنده میمونیم با توهم پوچ خودمون. برگردیم به عطر، نوت سیوت یا کستوریم؟ برای من با اختلاف کم سیوت با حس گرم و غریزی و عرق کردش در مقابل حس چرمی کستوریم برندس.
#روژا داو دیاگیلو Diaghilev
#جکس بوگارت وان من شو One Man Show
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.