نظرات | Stalker
ترتیب نمایش
•رایحه:
بسیار لوکس، عمیق، مرموز-درونگرا، شهودی، مرد تنها، کاریزماتیک، چوبی-قهوه‌ای سوخته-مرطوب،آروماتیک، جنگلی‌مانند با انبوه متراکم سبز تیره، متعادل، تیره.

•ساقه-برگ‌های خیس، با فشار چکمه‌های چرمی که در کارگاهی شخصی‌دوز با وسواس تولید شده بودند، اسفنج‌گونه رطوبت ذخیره‌شده‌ را پس می‌دادند.
تنه‌های قطور، تیره و آمیخته به شیار‌های عمیق، مسیر را به کلبه‌‌ای با شیروانی به سبک معماری اسکاندیناوی هدایت می‌کردند. که چراغ‌های روشنش در آن جنگل وهم‌انگیز، قلب را آرام می‌کرد. همانطور که شکوفه پرتقال در نت آغازین، ژرفای سنگین عود و صمغ را متعادل و رایحه‌ را آروماتیک و بسیار دلنشین کرده است.
استفاده از حداقل عناصر و اتصال ظرافتمندانه نت‌ها به یکدیگر، منجر به درای‌داونی ملیح و متعادل با حفظ دی‌ان‌ای چوبی-فلورال شده است(به نظر بنده تنها در ظهرهای تابستان استفاده نشود بهتر است).

•آکوردها:
چوبی-قهوه‌ای سوخته،سبز تیره، آروماتیک،پودری-صابونی، شبه‌دودی.

رایحه:۸
پخش بو:۷.۵-۸
ماندگاری:۷-۷.۵
شیشه:۸ (اگر در محفظه‌ای مربع-مستطیل با همین رنگ شیشه، درب آهنربایی و ابعادی کوچکتر تولید میشد: نمره ۹).
10 تشکر شده توسط : 🄼🄾🄽🄰 سعید رضایی شوشتری
•امروز این کار رو به مجموعه‌ام‌ اضافه کردم و رضایتمندم از انتخاب.

•این عطر کاملا یه کاراکتر است. فضاسازی برای درک محیط نیست. خیلی با اعتماد به نفس خود را معرفی می‌کند.

رجیو کیست؟
خیلی مصداقی عرض کنم، رجیو یعنی تجسم رابرت پتنیسون در نقش بتمن ۲۰۲۲. با صورتی استخوانی و کاریزماتیک در آن معماری باشکوه و کهن و زمخت. با پوششی کلاسیک و تمام مشکی به‌خصوص پالتویی تا روی زانو که به وقار و ابهت شخصیت ضریب دو چندان می‌بخشد. نگاهی نافذ، نجیب‌زاده، جدی، جوان اما جاافتاده و سرد در رفتار با قلبی رئوف و رقیق که با گذشت زمان ملموس می‌شود.

رایحه:
با گشایش تلخی پوست مرکبات و حضور هوشمندانه لوندر، کاراکتر در ذهن‌مان اسکلت‌بندی‌ می‌شود. جنگلی تاریک را مجسم کنید که همزمان وهمش مرعوب‌کننده اما زیبایی‌اش روحانی و متعالی‌ست(همان امر والا از نظر کانت). در ابتدا فضایی سبز-تیره، صابونی-تمیز اما بسیار لطیف و هنرمندانه آغاز می‌شود. تبدیل نت‌های تلخ و مرکباتی به قلب گلی با همان خصلت تلخی به خوبی اجرا می‌شود. میخک، مهم‌ترین نقش را در قلب ایفا می‌کند. حضوری خلاقانه و به غایت تعیین کننده. ‌میانجی‌گری گرم-شیرین-مخمل‌گونه‌ای که تعادلی متسحکم می‌سازد بین شروع و نت‌های پایانی. آمیخته‌شدن میخک با لوندر در بالا و مشک‌ و وانیل در انتها، آکوردی میوه‌ای می‌سازد که شبیه به بوی انبه‌ است. اما نگویم از این جلوه‌ی میوه‌ای-خامه‌ای-ابریشمی که چگونه بر جان می‌نشید و لذت‌بخش است!
کلیت نت‌ها عطری متعادل و چهارفصل می‌سازد.

•نوع رایحه:
تلخ در شروع و کمی شیرین در انتها، تاریک، لوکس اما شوآف نمی‌کند، اشرافی، کلاسیک با رگه‌هایی معاصر، شخصیت‌محور، تکامل‌یافته.
21 تشکر شده توسط : سورنا مقدم سعید رضایی شوشتری
•کاغذ نمناک و چوبی‌ مرطوب. مرا به یاد نقاشی “فیلسوف در حال اندیشدین” رامبراند می‌اندازد. گویی بوی بوم و ‌پلکان اتاق فیلسوف هر دو ملموس می‌شوند. لوندر و دارچین حالتی پودری و ذره‌مانند می‌سازند همانطور که گاهی اجرام براده‌مانند معلق در هوا را در مقابل منابع نوری مثل پنجره می‌بینیم. این حالت پودری نه از نوعی‌ست که زنبق می‌سازد که در دیور اوم اینتنس وجود دارد و نه شبه‌خامه‌ای و پنکیکی از نوع لوازم آرایشی. بلکه وضعیتی کدر، نیمه-صیقلی، مولکولی و کمی رزین‌گونه دارد که حاصل هم‌سرایی لوندر، دارچین، وانیل و کهرباست. این خصلت برایم تداعی‌گر کتابی خطی، منقش‌ به اتود‌های اولیه و تک‌نسخه‌ای از استاد نقاشی را دارد که اکنون به آن می‌نگریم. اما پس از چندی در نت‌های پایه، مشک‌ و چوب صندل بستری مخملی-شبه‌خامه‌ای می‌سازند که البته بسیار دلنشین و عمیق است. نت‌های غنی انتهایی مانند ردای بنفش گرانبهایی‌ست که بر دوش خالق اثر قرار دارد.

•این عطر در چه موقعیت‌هایی قابل پوشش است؟
به نظر بنده زرجوف یک‌ فرایند می‌سازد برای استفاده از عطرهایش. از بسته‌بندی‌فوق‌العاده‌‌ تا طراحی شیشه و کانسپت‌هایش. تبدیل می‌شود به گنجینه‌ای که صرف داشتنش حالمان را خوب می‌کند همچون آثار فیلیپو‌ سورچینلی. برای بنده که رشته‌ تحصیلی‌ و شغلم در زمینه‌ی هنرهای تجسمی‌ست، فرصت ارزشمندی‌ست که بیش از پیش به هنر متصل شوم.

•رایحه:
فوق‌العاده لوکس، گرانبها، وابسته به تاریخ هنر، دارای کنتراست نور و سایه، لمس‌پذیر و اشرافی.
18 تشکر شده توسط : سورنا مقدم KAVEH
•رایحه:
چوبی، شبه‌ادویه‌ای، تند و مرکباتی و تلخ. حضور هوشمندانه‌ی لوندر در کنار نارنگی، لیمو و نت‌های چوبی در مقاطع بعدی جلوه‌ای صابونی-ادویه‌ای و همینطور کلاسیک و باربرشاپی می‌سازد. البته که نقش رزماری برای تکمیل تلخی و تندی این شروع کلاسیک کلیدی است. همچنین بواسطه‌ی حضور خزه بلوط در کنار پچولی(به نظر بنده) پس از دقایقی جلوه‌ی‌ فوژه نیز هویدا می‌شود.

•مهندسی دیالکتیکی مرکبات تلخ و خنک در کنار عناصر سنگین‌تر و گرم‌تر(وانیل و کهربا)، “تعادل” را به شیوایی تمام پیاده می‌کند. از این رو عطر، کاملا قابل استفاده در چهار فصل است.

•این عطر با مخاطبش چه می‌کند؟
مختصر عرض کنم. آذرخشی از شگفتی و زیبایی به قعر قلب و خاطرات وارد می‌شود. مانند مرهمی تند و سوزان التیام می‌بخشد و چون تندیسی بر طاقچه‌ی گزیده‌ها ماندگار می‌شود.

•مردی تنها، دلشکسته، جسور، بالغ و سرزنده.
18 تشکر شده توسط : محمدرضا  رابعی نیا بابک
•”کیمیای صبح”. خنکایی روح‌افزا از روی گلبرگ‌های سفید و مرطوب گاردنیا می‌گذرد.
مکان: دهکده‌ای کوهستانی. کوهپایه‌ مملو از گل‌های سفید.
زمان: اولین زمزمه‌های سحرگاه پس از گرگ‌ومیش.
فضا: مه سبک و مرطوب. اگر پنجره‌ی کلبه‌ی مشرف به آن تک‌قله‌ی تیره‌رنگ کوه را باز کنی، رایحه‌ی تلخ و معتدل به اتاق می‌ریزد و بر صندلی قدیمی از جنس چوب که در گوشه‌ای قرار دارد خواهد نشست.

•نوع رایحه: بوی گرانی می‌دهد اما فروتن است. لوکس است اما شو‌آف نمی‌کند. خوش‌پوش مخصوصا با رنگ سفید. چهار‌فصل.
بواسطه‌ی تسلط گاردنیا، فضا فلورال و سفید شروع می‌شود. فلفل که نقشی پر‌رنگ تر از لیمو دارد، به تلخی قوت بخشیده و آن‌ را دلچسب‌تر و مردانه‌تر می‌کند. اینطور متصورم که لیمو برای رطوبت‌دهی اضافه شده است. در انتها چوب کلیت رایحه را وزین‌تر و متعادل‌تر می‌کند.

رایحه:۷-۷.۵
پخش بو:۷.۵
ماندگاری:۶.۵
طراحی شیشه:۷.۵-۸
16 تشکر شده توسط : فرهاد امیر رنجبر
•صریح و مؤدبانه خود را معرفی می‌کند؛ چوبی، تلخ، اسپایسی‌. مردی اصیل و کاریزماتیک بی‌آنکه قصد خودنمایی داشته باشد، می‌گوید: این عطر را با وسواس انتخاب کرده‌ام!
•فلفل و زنجبیل در سوناتی کلاسیک-مدرن فضا را پر می‌کنند. تیز و برنده است اما زیبا، روشن و شفاف.

•تلخی‌اش چه لحنی دارد؟
فکور است.تیز و برنده. به عمق ذهن نفوذ می‌کند اما کاملا تحلیل‌پذیر نیست. فلفل و سدر شخصیتی معنوی به چوب سبک، مرطوب و شفاف‌مان داده‌اند.
توازنی که بواسطه‌ی دیگر اجزای نیمه-خاموشی که نجوا‌گونه بروز یافته‌اند ایجاد شده است، کنتراستی دلنشین و رایحه‌ای چهارفصل و آروماتیک را ارائه می‌کند.

•کلاسیک، تایملس، چوبی، جوان اما جاافتاده، برومند و عمیق، با اعتماد به نفس و موقر، عجب تلخی خارق‌العاده‌ای، با روحیه‌ای حساس و هنرمندانه.

•بگذار از تصویر این “تلخی” بگویم. هربار که این عطر را استشمام می‌کنم:
ناحیه‌ای پایین‌تر ازگوش چپ روی گردن، آنجا که رگ‌ از زیر پای عطر جریان می‌یابد برایم تداعی می‌شود. یقه‌ی آن پیراهن سفید محاصره‌اش کرده است و فضا که اکنون پرشده از “عطر” است برایم لذت‌بخش گشته.
21 تشکر شده توسط : mohsen hoseinjani Maxxine
•بگذار اشک بریزم.
حزین و شیرین. گویی عصاره‌ی مشتی گلبرگ مچاله‌شده بر زمین چکیده باشد. انگار گل‌های زوال‌یافته‌ی سبز-خاکستری، پیش از مردن جاودانه‌ شده باشند. پونکتوم(اتاق روشن رولان بارت) دارد. قلب را سوراخ می‌کند، بر جان نقش می‌بندد و آویزان می‌شود. دلتنگ‌کننده و‌ یادآور است. شعله‌ور، تنها و امیدوار. بگذار آن‌ قلب مذاب با اشک‌ریختن تسلی یابد. پس از آن، واقعه خود را به خنکای باد بسپارد.

•چقدر زیباست.
به قرار رسیده است.
پیکر خسته،
و قلب سبک گشته است.

•رایحه: گلی، اما غریب و ناآشنا شاید کمی اگزوتیک، پودری، رزینی، شیرین از نوع ملایم، سبزی کاملا ابری و مرده، کدر و رها، روشن و دلنشین.

•رایحه:۹
•ماندگاری:۸-۸.۵

14 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali امیرعلی نجاتی
‏•Lavs را جلوه‌ی مجسم Requiem موتزارت می‌پندارم. روزنه‌ی نوری که در قلب Lavs لمس می‌شود، تجانسی متقارن دارد با “رستگاری”که موتزارت در”مرثیه”خلق کرد.
•رمزآلود و عرفانی. پیچیده و ژرف و به غایت دست‌نیافتنی. تاریکی زیبا و کنترل‌شده‌ای که برای تجلی‌یافتن آن رشته‌ی نور صورت پذیرفته است. این “دیالکتیک” هم در بعد فنی و هم در بستر انتزاعی که شامل ایده‌پردازی تولید‌کننده و سپس برداشت مخاطب می‌شود بروز یافته است و این اثر جاودانه‌ را در کالبد “تعادل”ارائه می‌کند. همچنین معماری متعادل، استفاده از این عطر را در چهار فصل سال ممکن می‌کند.

•رزینی-کهربائی، مات و کمی کدر، صیقل‌یافته، درای‌داون بی‌نظیر، تاریک اما عرفانی.

•بنده شخصا عاشق این کار هستم و دوست داشتم کمی بیشتر می‌نوشتم. شاید در زمانی دیگر و به شرط حیات، چند سطری به همین متن اضافه کنم.

•رایحه: ۱۰.
•ماندگاری: ۹
جزو ۵ عطر برتر بنده
24 تشکر شده توسط : marjanmohamadi نیک یوسفی
•محبوب من رایحه‌ای است که دست‌نیافتنی باشد. تا چشمانم را ببندم و به آن خاطره‌ی ازلی متصل شوم.

•به قدری برایم عزیز است که همراه با Lavs و Lascia ch'io pianga در محفظه‌ی مخصوص عطرهای برترم نگه می‌دارم.

مختصر عرض کنم:
•آرت‌دکو سایپرس؛ پونکتوم دارد(ارجاع می‌دهم به اتاق روشن رولان بارت). مسحورکننده است. صابونی‌ و (به نظر بنده) با جلوه‌ای شرقی.

•اشرافی-دلربا-لوکس. یادآور یک اسطوره.
19 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی Mahmoudreza ganjali
Vetiver Parfum
لینک به نظر 25 مرداد 1403 تشکر پاسخ به Shahrokh
دوست ارجمندم سلام
خیلی متشکرم از توجه شما
به به! چقدر عالی!
خوشحال شدم
امیدوارم همیشه سلامت باشید و به شادی از این عطر فوق‌العاده استفاده بفرمایید🌱
6 تشکر شده توسط : آرش فرهاد

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan