•در ابتدا عرض کنم. این یک شاهکار است!
Sellier در اعماق قلب ساکن میشود. چای، چرم، کشمران، نتهای چوبی، تنباکو و اوکماس در اجرایی به وحدترسیده فضایی گرم، عمیق، رومانتیک، لذتبخش و به گونهای اسرارآمیز-عرفانی خلق میکنند که البته بنده رایحهای شبیه به وانیل و نارگیل هم از این اثر دریافت میکنم که فوقالعاده زیباست! بسیار زیبا!
•Sellier مانند Stationary Traveller نسخهی اینسترومنتال از Camel است. یا تکنوازیهای Gray Moore. یا آثار جناب Nick Cave. و یا هر اثری که در تاریکی، قلب را مملو از امید، عشق و معجزه میکند. همچون Stalker از تارکوفسکی.
•انشالله این عطر را پیوسته تمدید کرده و البته تعدادی بیشتر برای کلکسیون تهیه خواهم کرد.
•رایحه:۹.۵
•پرفورمنس:۸.۵-۹
•ماندگاری:۸.۵
•طراحی شیشه:۷
•حیرتزده شدم. پس از اولین اسپری داخل جعبه، فضا مملو از رایحهی پیچیدهای شد که چای با لحنی گلی-اگزوتیک-آروماتیک در کنار مرکبات همسرایی میکردند. با همراهی فلفل و یاسمن فضای گلی-مرکباتی رفتهرفته پیچیدهتر شده و نجوایی مرموز با سوناتی تلخ-شیرین بر بستر چوبی-نیمهگرم ارائه میشود. تکنوازی چای در قلب، کلیدیترین نقش را ایفا میکند. معرفی کاراکتر!
اصیل، نجیب، رومانتیک، کاریزماتیک و رئوف.
شروع جوان و سرزنده(مرکبات، یاسمن وفلفل) که بهواسطهی چای به نتهای چوبی و غنی متصل میشوند، شخصیتی شکلگرفته، متین و عمیق را ترسیم میکند.
•بسیار لوکس، زیبا، خوشپوش بهویژه با اکسسوری و یا جواهرات، معتدل.
• دوستش دارم•
طراحی:
•نسخه ۱۰۰ میل: ۹
نسخه ۵۰ میل: ۱۰/۱۰
رایحه:
•شاهکاری لوکس،کلاسیک و تایملس.
چوبی، شبهادویهای، تند و مرکباتی و تلخ. حضور هوشمندانهی لوندر در کنار نارنگی، لیمو و نتهای چوبی در مقاطع بعدی جلوهای صابونی-ادویهای و همینطور کلاسیک و باربرشاپی میسازد. البته که نقش رزماری برای تکمیل تلخی و تندی این شروع کلاسیک کلیدی است. همچنین بواسطهی حضور خزه بلوط در کنار پچولی(به نظر بنده) پس از دقایقی جلوهی فوژه نیز هویدا میشود.
•مهندسی دیالکتیکی مرکبات تلخ و خنک در کنار عناصر سنگینتر و گرمتر(وانیل و کهربا)، “تعادل” را به شیوایی تمام پیاده میکند. از این رو عطر، کاملا قابل استفاده در چهار فصل است.
•این عطر با مخاطبش چه میکند؟
مختصر عرض کنم. آذرخشی لوکس از شگفتی و زیبایی به قعر قلب و خاطرات وارد میشود. مانند مرهمی تند و سوزان التیام میبخشد و چون تندیسی بر طاقچهی گزیدهها ماندگار میشود.
•مردی تنها، دلشکسته، جسور، بالغ و سرزنده.
رایحه:۹
•تلخ-خنک-آبی، کمی گیاهی و یادآور دریا و موج، ترکیب سیب و مرکبات موجب شروعی سفید، بانشاط و توانمند میشود.
رنگ: سبز-آبی با لومینانس بالا.
کمی احساس فلزی و نقرهای بواسطهی حضور فلفل در نوتهای میانی. و عناصر تعادلبخش (چوب در میانه،مشک و اوکماس در انتها) فضای مرکباتی و تند ابتدایی را با جلوهای چوبی-مشکی متعادل میکنند.
مناسب بهار و تابستان.
•رایحه:۶
پخش و ماندگاری:۷
طراحی شیشه:۹
•عکس را با دوربین Sony Alpha۷ Mark III عکاسی کردم.
•رایحه:
لوکس، عمیق، مرموز-درونگرا، شهودی، مرد تنها، کاریزماتیک، چوبی-قهوهای سوخته-مرطوب،آروماتیک، جنگلیمانند با انبوه متراکم سبز تیره، متعادل، تیره.
•ساقه-برگهای خیس، با فشار چکمههای چرمی که در کارگاهی شخصیدوز با وسواس تولید شده بودند، اسفنجگونه رطوبت ذخیرهشده را پس میدادند.
تنههای قطور، تیره و آمیخته به شیارهای عمیق، مسیر را به کلبهای با شیروانی به سبک معماری اسکاندیناوی هدایت میکردند. که چراغهای روشنش در آن جنگل وهمانگیز، قلب را آرام میکرد. همانطور که شکوفه پرتقال در نت آغازین، ژرفای سنگین عود و صمغ را متعادل و رایحه را آروماتیک و بسیار دلنشین کرده است.
استفاده از حداقل عناصر و اتصال ظرافتمندانه نتها به یکدیگر، منجر به درایداونی ملیح و متعادل با حفظ دیانای چوبی-فلورال شده است(به نظر بنده تنها در ظهرهای تابستان استفاده نشود بهتر است).
•آکوردها:
چوبی-قهوهای سوخته،سبز تیره، آروماتیک،پودری-صابونی، شبهدودی.
رایحه:۸
پخش بو:۷.۵-۸
ماندگاری:۷-۷.۵
شیشه:۸ (اگر در محفظهای مربع-مستطیل با همین رنگ شیشه، درب آهنربایی و ابعادی کوچکتر تولید میشد: نمره ۹).
•کاغذ نمناک و چوبی مرطوب. مرا به یاد نقاشی “فیلسوف در حال اندیشدین” رامبراند میاندازد. گویی بوی بوم و پلکان اتاق فیلسوف هر دو ملموس میشوند. لوندر و دارچین حالتی پودری و ذرهمانند میسازند همانطور که گاهی اجرام برادهمانند معلق در هوا را در مقابل منابع نوری مثل پنجره میبینیم. این حالت پودری نه از نوعیست که زنبق میسازد که در دیور اوم اینتنس وجود دارد و نه شبهخامهای و پنکیکی از نوع لوازم آرایشی. بلکه وضعیتی کدر، نیمه-صیقلی، مولکولی و کمی رزینگونه دارد که حاصل همسرایی لوندر، دارچین، وانیل و کهرباست. این خصلت برایم تداعیگر کتابی خطی، منقش به اتودهای اولیه و تکنسخهای از استاد نقاشی را دارد که اکنون به آن مینگریم. اما پس از چندی در نتهای پایه، مشک و چوب صندل بستری مخملی-شبهخامهای میسازند که البته بسیار دلنشین و عمیق است. نتهای غنی انتهایی مانند ردای بنفش گرانبهاییست که بر دوش خالق اثر قرار دارد.
•این عطر در چه موقعیتهایی قابل پوشش است؟
به نظر بنده زرجوف یک فرایند میسازد برای استفاده از عطرهایش. از بستهبندیفوقالعاده تا طراحی شیشه و کانسپتهایش. تبدیل میشود به گنجینهای که صرف داشتنش حالمان را خوب میکند همچون آثار فیلیپو سورچینلی. برای بنده که رشته تحصیلی و شغلم در زمینهی هنرهای تجسمیست، فرصت ارزشمندیست که بیش از پیش به هنر متصل شوم.
•رایحه:
فوقالعاده لوکس، گرانبها، وابسته به تاریخ هنر، دارای کنتراست نور و سایه، لمسپذیر و اشرافی.
•”کیمیای صبح”. خنکایی روحافزا از روی گلبرگهای سفید و مرطوب گاردنیا میگذرد.
مکان: شهری کوچک در کوهستان. کوهپایه مملو از گلهای سفید.
زمان: اولین زمزمههای سحرگاه پس از گرگومیش.
فضا: مه سبک و مرطوب. اگر پنجرهی کلبهی مشرف به آن تکقلهی تیرهرنگ کوه را باز کنی، رایحهی تلخ و معتدل به اتاق میریزد و بر صندلی قدیمی از جنس چوب که در گوشهای قرار دارد خواهد نشست.
•نوع رایحه: بوی گرانی میدهد اما فروتن است. لوکس است اما شوآف نمیکند. خوشپوش مخصوصا با رنگ سفید. چهارفصل.
بواسطهی تسلط گاردنیا، فضا فلورال و سفید شروع میشود. فلفل که نقشی پررنگ تر از لیمو دارد، به تلخی قوت بخشیده و آن را دلچسبتر و مردانهتر میکند. اینطور متصورم که لیمو برای رطوبتدهی اضافه شده است. در انتها چوب کلیت رایحه را وزینتر و متعادلتر میکند.
رایحه:۷-۷.۵
پخش بو:۷.۵
ماندگاری:۶.۵
طراحی شیشه:۷.۵-۸
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.