•باری دیگر “کمال” در ابژهای متبلور شد!
درب نقرهای-آهنربایی از استوانهای به ارتفاع یک بند انگشت با ریزالگویِ نقشبرجسته- شیارمانند شبیه به فلس اژدها و یا پوست کروکودیل(همان کوروکو) تشکیل شده بود.
پایهای فلزی و ساده میان شیشهی عطر و درب آن قرار داشت. در حدود ۳ میلیمتر.
همین عدم اتصال کوچک، ارزش “فاصلهگذاری” در تولید اشیا را همانند دیگر شاخههای هنر و البته طراحی صنعتی بازنمایی میکرد.
پیکر، شیشهای بود با خطوطی برجسته و مورب، اما صیقلخورده. کمربندی نقرهای با عرض ۲سانتیمتر دور تا دور بدنه را در بر گرفته بود. طرح “فلسگونهی برجستهنما” تکرار شده بود اما در جهتی دیگر.
لوگو با قلمی کلاسیک در مرکز غلاف سیمین، متقارن با پلاکی فلزی در پشت فلاکون منقوش به مشخصات تکمیلی برجسته، قرار داشت.
•طراحی، محصول را از کالا به اثری هنری تبدیل میکرد. “شخصیتساز” بود. مرجعی آکادمیک برای طراحی صنعتی.
•فرم:
-استفاده از عناصر اولیه بصری: دایره، مربع-مستطیل، خطوط اریب
-نوع فلز، ضخامت و رنگ
-الگوها و نقوش
-فونت واندازه قلم
-اندازههای بسیار قاعدهمند
و در نهایت اجرای بینقص تمامی موارد فوق، ردای “کمال” را بر تن فرم ارائهشده مبتنی بر رایحهی اثر میپوشاند.
•فضا:
وارد اتاق شد؛ مطمئن. پیراهن سفید بود و چشمانش ریز و نگاهْ نافذ. ریش اصلاحشده و کتی تیره او را در آغوش گرفته بود. طنین گرم صدا و کلمات انتخابشدهاش، نشان از اعتماد به نفسش داشت.
عطرش هم با او وارد شد. مرکبات و رزماری، سپس ریحان در پی آنها.
نفسی عمیق در سکوت حزین اتاق، میشد فضا را سیاه و سفید تجسم کرد. لحظهای بیزمان که دلهای تنگ و چشمان بیتاب گریستن انتظارش را میکشند.
•رایحه:
ابتدا: مرکباتی-معطر
ابتدا به میانه: معطر-گیاهی، سبز-آروماتیک
میانه تا انتها: گیاهی-چوبی-آروماتیک
بیسنت مدهوش کننده است!
بهترینهای شیشههای عطر برای من تا کنون:
۱: کلایو کریستین، هدونستیک: ۱۰/۱۰
۲: پنهالیگونز: اندیمیون کنسانتره
۳: دیور او ساواژ(همین نسخه): ۱۰/۱۰
۴: کیلیان، سری لیکرز: ۹:۱۰
۵:
کاراکتر:
آلن دلون در جوانی، مجدد پاول نیومن در میانسالی
رایحه: ۱۰/۱۰
طراحی شیشه: ۱۰/۱۰
پرفورمنس:۷-۸
چوبی انسانی!
که از تعامل خالصانه دستان انسان و عنصری طبیعی در فرایند تولید به وجود آمده است. چوبی که هالهی حضور انسانی در آن ساکن شده است. گویی بارقهای از روح استاد مجسمهساز در جان سنگ نقش ببند. نوعی “پالیمسست”!(در معماری یا فضا).
یا در عبارت عمومیتر که در ساختمانسازی گفته میشود: سنگ نفس میکشد!
با این تفاوت که در اینجا چوبْ زنده است!
بوی استودیو یا خانه-استودیویی با هنرمندی تنها.
…چوب خیسْ، نوع صندل.
رایحه، عطر تماس فیزیکی هنرمند با اثر تولید شده است؛ ساده، عمیق و خیالانگیز.
نمناک و محزون.
برای اوقات تنهاییست.
خنک است مثل نسیمی که از روی خیابانی بارانخورده بگذرد. و گرم، مانند کت پاییزهای که یقهاش را تا بالای گردن در حالت عمودی باز کردهای تا حتی در خیابان هم اتاقی برای تنها بودن داشته باشی.
•سانتال سی و سه:
نیمهمتراکم، مرطوب و سبک، متعادل، جای خراشههای به جا مانده از تراشکاریهای استاد نجار روی چوب دیده میشود(به واسطهب حضور چوب سدر و پاپیروس، کلاسیک-کژوال.
عطر موقعیت است.
و عطر وضعیت.
موقعیت: اتمسفر و زیباییشناسی روحی پاییز
وضعیت: دلتنگی
استایل:
نیمبوت جیر و یا حتی کارهای کلاسیکتر تیمبرلند، شلوار جین کمی کهنه و کدر اما خوشرنگ. پیراهنی تکرنگ و خنثی با کت کژوال پاییزه و ساعت، همیلتون.
•باران قطع شده بود. صبر کرد تا هوا خنکتر شود و عابران کمتر. پیاده تا جایی رفت که کافهای کوچک، سر نبش خیابانی تاریک انتظارش را میکشید. قهوه، تازه بود و دلچسب. فنجان را روی میز دایرهشکلی گذاشت که پارچهای باشطرنجیهای کوچک سفید-قرمز داشت. انعکاس نیمهشفاف نورهای موضعی خیابان روی آسفالت مرطوب، خیابان را نیمهمتقارن چند بُعدی کرده بود.
•رایحهْ زبری سرو و چوباش را با نتی شبیه به چای تلطیف میکند. سرمستکننده خود را به دست قلب دلربا و اغواگر تمشک میسپارد.
جناب استینگ Shape of my heart را زمزمه میکند. همزمان چرم که از ابتدا با حضور توانمند و توامان ملیحش در کنار گلها دلبری میکرد با همراهی تمشک بر پیکر رزینی-مخملی مشک، وانیل و امبر آرام میگیرد.
•استایل:
بافت یا پیراهنی به رنگ آبی تیره یا مشکی، بر روی آن کت پاییزه قهوهای سوخته با تکسچری زبر و شبه پشمی یا مخملی، شلوار جین و نیمبوت جیر قهوهای تیره.
اکسسوری متشکل از عینکی ایتالیایی با فریم استخواندار، شالگردن با نقوش ترنجگونهای که از رنگهای خنثی-مکمل پوشش اصلی در آن استفاده شده است. ساعت با صفحهای مستطیلشکل با بند چرم.
•ساعتی پس از غروب پاییزی.
خیابان تاریک بود و دلْ، تنگ.
خنکایی غریب، برگهای خشک پیادهرو را زیر پا خرد میکرد.
کافهها با طراحیهای ساده از چوب و نورپردازی مختصرشان در پرسپکتیو میدرخشیدند.
هیجانزده نبش کوچهای تاریک ایستاده بود. همانجایی که عموما یکدیگر را ملاقات میکردند. نسیم زبر پاییزی گونهاش را میخراشید.
چراغها، با فاصلههای مشخص مسیر تاریک را روشن میکردند.
شب چه زیبا بود!
او نبش کوچهای منتظر…
•آیا این تلخی شگفتانگیز به دست میکل آنژ ترسیم شده است؟
چنان تلخ که قلب تسخیر شکوهش و روح بیقرار رفعت آن میشود.
مرکبات، لوندر و نعناع، شفاف و روشن و سبز با جلوهای صابونی در جان تزریق میشوند.
میانه با صیقل گلها کمی متعادل میشود و لطیفتر.
پلی میشود میان بیسنتی کامل از ارکان اصلی معماری فوژه؛ دانه تونکا، وتیور، اوکماس و پچولی.
با قرار گرفتن در کنار مشک، سدر، صندل خامهای و عنبر و هل، عمیق و اغواگر شده و بازخوردهای درخشانی به همراه میآورد.
•فوژهای”پرفکت” که حقیقتا با اولین لمس آن کلمهی”masculinity” از آن متبلور میشود.
•نفسی عمیقتر میکشد تا این عصارهی ملکوتی بر طاقچهی خاطرش ماندگار شود.
•ایماژها و تداعیها:
اگر خودرو بود: استون مارتین و یا رنجروور
ساعت: امگا
و اگر کاراکتر بود: پال نیومن، آلن دلون و یا همینطور جیک جیلنهال با استایلی کلاسیک و ریش یا (تهریش) کلاسیک.
•کلمات:
فوژه-آروماتیک، تایملس، کلاسیک، لوکس، اشرافی، فوقالعاده اصیل و با وقار.
هر آنچه که از یک عطر فوژه- آروماتیک تایملس بخواهیم، این اثر آنرا فراهم میکند.
•اوپیوم پارفوم. نسخهی ۷.۵ میل•
•این کار را برای مجموعهی مادرم گرفتم•
تقدیم به نگاه همه عزیزان🌱
•میوهای-فوقالعاده آرومایتک، چوبی-شرقی-رام و بسیار معطر.
لیمو و هل شروع شاداب و معتدلی را شکل داده و رایحه را در قلب، به دست سیب، وانیل، اوکماس، آناناس و رام میسپارند. حال گرمای آرامشبخش جایگزین طراوت سیتروسی ابتدایی شده و خاطر را به قرار میرساند.
•نت سیب بسیار دلچسب ولدتبخش بوده و رایحه را اعتیادآور کرده است.
•برای زمانهایی است که روز، پر از کار بوده و خسته به خانه رسیده است. دوش آبگرم، خستگی را از تن برده و چای دم میکند. یک پاف روی مچ دست و دیگری داخل آرنج اسپری میکند. روی مبل مینشیند و منتظر دم کشیدن چای میشود.
•مخصوص رستوران رفتن، کافههایی با نورهای موضعی و رنگهای گرم انتخاب فوقالعادهای است.
کت تکی به رنگ قهوهای سوخته و پیراهنی سرمهای تیره که بسیار با میدلنوت و سدر در بیس نت هماهنگ شده و کاراکتر مردانه را تقویت میکند.
جوانترها هم میپوشند؟
بله، اگر بدون کت و تنها با پوششی کلاسیک متشکل از پیراهنی سفید که زنجیر سادهای آن را زینت ببخشد بپوشد و شلواری ترجیحا تیره رنگ، کفشها جیر و هماهنگ با رنگ کمربند.
اصلاح صورت و مو کلاسیک.
ساعت، کلاسیک و استفاده از دستبند ساده در دست دیگر تکمیلکننده خواهد بود.
•خوشگذران اما موقر، دلربا، شاد و اجتماعی اما آدابدان.
•بازخورد:۸.۵
کیفیت رایحه:۸.۵
طراحی شیشه:۸.۵
•اکستاتیک فوران احساس است و اغواگریْ با رنگهای شاداب.
گلهای سفید در قلب هوشمندانه و کاربردی جایگذاری شدهاند. تصاحب”قلب”!
خلسهای به وجود آمده از مواجههی مستقیم با رنگ. مانند نگریستن به تابلوی نقاشی طبیعت بیجانی در قرن هفدهم با شاخصههای فلاندری-هلندی به دست استادی در دربار. و گلهای کمیابی که تنها برای حضور در نقاشی تهیه و چیدمان شدهاند.
•اواخر دوره باروک است و نجوای روکوکو با آن سرخوشی آزادانه و شوریدهاش که بسیار متقارن است با سری Addictive Arts از کلایو کریستین.
•هر دو را خریداری کردم(هدونستیک و اکستاتیک) و شروع نوشتن را با اکستاتیک.
•اکستاتیک، ارمغانی است اورینتال(به معنای کلمه اورینتال) با لحنی وایتفلورال-چوبی-کهربایی و کمی هم میوهای.
اورینتال از چه بابت؟
نه صرفا متریال. بلکه فرم.
سری “ادیکتیو آرتس” تنها عطر نیستند. بلکه پیشکشی هستند از دل ویژهترین بازارهای شرق.
•منزل مزین است به تزئینات روکوکو و معماری بر جای مانده از دوره باروک.
روی میز پارچهای از ابریشم است و گلدانی نقرهای بر رویش. ساقههای سبز و تیره در انحنا رو به پایین دارند و گلها آرام. نور نرم و یکدست از تکپنجرهی سمت چپ آهسته وارد اتاق میشود و گلبرگهای حساس گلهای سفید را و پارچهی سرمهای تیره و دیوار همرنگ با پارچه را روشن میکند.
کلیت از نظر بنده:
•فرصتی پیش آمد از جایگاه طراحی شیشه یا فلاکون در انتخابم بنویسم.
برای بنده که فضای تحصیل و کارم در حوزهی هنرهای تجسمیست، “وسواس بصری” و “امر زیبا” از مهمترین پارامترهایم برای خرید یک عطر هستند.
-برای من داشتن یک عطر همیشه برای استفاده کردن
نیست. گاه نیاز دارم تنها با در دست گرفتنش خاطر را آرام کنم. مواجهه با زیبایی یک شیشهی عطر زیبا خلاقیت و تزکیه بواسطهی “امر زیبا” را در من افزایش میدهد.
مگر میشود این فلاکون آبی کبالت را با آن درب نقرهای زیبایش و بدنهای که اندازه، نوع شیشه و رنگش کاملا به قاعده و هنرمندانه یک شاهکار را میسازند در دست گرفت، از زوایای مختلف رقص نور و جلوههایش را در درون و بیرون این آبی استثنایی دید و قلب رقیق نشود؟
همچنین ابعاد کاملا به قاعدهاش به من اجازه میدهد
که در جلسات متناسب با فضا، گالریها، مراسمها و سفر آن را همراه با خودم ببرم و حضورش برایم بازخوردهای درخشان و البته افزایش اعتماد به نفس به همراه خواهد آورد.
•البته که آیتمهای بسیاری برای بررسی یک شیشهی عطر مورد توجه قرار میگیرد که آن وابسته به “فرم” است که در هر اثر مجزا و مخصوص به خود بررسی میشود. امید که بتوانم در زمانیهای آتی خدمت دوستان ارجمندم انجام وظیفه کنم.
•اکستاتیک اگر…
موسیقی بود: ویوالدی(کلاسیک)-Coldplay(معاصر)
دورهی تاریخی-هنری: باروک-روکوکو و آثار مربتط با آنها
رایحه:۸-۹
پرفورمنس:۸.۵-۹
طراحی شیشه:۱۰ از ۱۰
•عکس کلوزآپ با دوربین سونی آلفا سون مارک III ثبت شده است.
تقدیم به نگاه عزیزان
•شروع ایزولا بلو صرفا سیتروسی و شرقی نیست. از همان ابتدا پیچیدگی الگو میشود. مرکبات، گلها و رگهای شبه رُزی، مرا به سفری میبرد که جغرافیای واحدی ندارد، بلکه نوع سفر و المانهای فضا را وصف میکند.
•قطعا سفری لوکس است. یات سفید بر روی امواج نیمه-لرزان نزدیک به ساحل، آرام گرفته است.
صبحانه در فضای بیرون سرو میشود. بادبان بسته است و صدای نسیم که در میان پارچههای زخیم آن نجوا میکند.
•با پوششی کژوال شامل پولو شرت و شلوار کتان به رنگ سفید، کمربند به رنگی متباین با سفید و کفشها از لورو پیانا. ساعت، یات مستر. عینک ray-ban ویفرر قهوهای و اصلاح موها کلاسیک.
•برخوردی متفاوت و خلاقانه در عطرهای بهار-تابستان با حضور نتها و معماری شرقی.
•ابعاد شیشه و طراحی زیبا، بسیار مناسب حمل در کیف دستیست و همراه داشتن آن برای آفیس در این روزهای مطبوع بهار و همینطور کافههای غیر مسقف بسیار بازخورد خوبی برایتان بههمراه میآورد.
•حال که داریم پا به روزهای گرم میگذاریم، عطرهای گرم را بر طاقچهی قلبم گذاشتم و خنکترها را در ردیف جلو، طوری که دیدنشان هم حالم را خوب میکند. از جمله همین کار.
•بلو در شنل او د پارفم.
ترکیبی معتدل، عمیق و کمی تاریک.
تلخی و خنکیِ کاریزماتیک مرکبات بر بستر سدروود و کهربا و گیاهان در آغاز، بلو د شنل را در میان کارهای دیزاینریِ تلخ-معتدل، تاملبرانگیز میکند. رفتهرفته با ظهور چوب صندل و جوز، تندی اولیه صیغل میخورد. البته که حضور المانهای گلی و مرکباتی در میانه لحن اتمسفر اولیه را ادامه میدهد. دقایقی بعد، رگههای عمیق و غالب نتهای چوبی و فلفل، زنجبیل و هالهی ملیح دودی، مکمل کاراکتر این عطر موقر و خوشپوش میشوند.
•استفاده از رنگ آبی سرمهای در پوشش، به زیبایی و اثرگذاری این عطر قوت میبخشد.
•به نظر بنده بلو د شنل او د پارفم در بین کارهای دیزاینری بواسطهی شخصیت رایحه و طراحی شیشه عطر از پتانسل بالایی برخوردار است به نحوی که شاید بتوان آن را میان دیزاینری و نیش دانست.
•قابل استفاده هم با استایل کژوال و هم نیمهکلاسیک، عمیق-نیمهتاریک، خوشپوش و سِیف.
•رایحه: ۸
پرفورمنس:۸
طراحی:۷.۵-۸
کارهای شنل برای فصل بهار و تابستان از نظر بنده:
۱:بلو د شنل (او د پارفم)
۲:اگوئیست
۳:الیور اوم
• عطرهایی که امروز در ساعات مختلف پوشیدم.
Roja Dove-Isola Blu
Bleu de Chanel EDP
Maison Margiela-Sailing Day
•سال جدید رو خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم و بهترینها رو برایتان آرزومندم.🌱💐🌱
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.