•ماکسیموس(راسل کرو در گلادیاتور) اشک میریخت.
•شروع میشود: سبز-صابونی، رام-وانیلی-امبری، خامهای-صابونی، مخملی-اسطخدوسمانند و تمیز بر بافتی رامگونه.
•سبزی به غایت اشرافی و غنی با فام زیتونی. چرمِ جیر به رنگ قهوهای سوخته.
مبلمان هم چرمی بود؛ نه براق و نه تماما کدر. دکوراسیون داخلی از چوب تیره و پنجرهها مشرف به جنگل.
.فندک روی میز بود، از جنس طلا. مرد، موقر بر مبل چرمی نشسته بود که دکمههای زینتی کارشده روی پوستهاش، گوشت بدنه را فشرده کرده بودند.
خط ریش زیر گلو، اصلاح شده بود و عطر تمیزش با دود سیگار رایحهای غریب میساختند. دست، سیگار را از گوشهی لب امانت گرفت و به جاسیگاری روی میز سپرد.
اتاق چوبی تاریک بود و هیزم در آتش میسوخت.
نور طلایی شومینه تنها بر عمق سیاهی میافزود.
آن شب سرد، آسمان روشنش سرخ و مشوش بود، اما زیبا. از آنها که نوید باراش برف میدهند.
•واژهها برای این عطر:
بسیار اصیل، لوکس، فوقالعاده اشرافی، تنها، کلاسیک از نوع اتمسفرسازی، عمیق و مجرب، اهل خرد و اندیشه.
•موسیقی؛
دارک-راک، گوتیک-راک: از جناب Nick Cave
•کاراکتر:
راسل کرو، تام هاردی، جرارد باتلر(هر سه از بازیگران محبوبم)
•رایحه:۹.۵ از ۱۰
پرفورمنس: ۷.۵-۸
طراحی شیشه: ۸.۵-۹
بازخورد: ۸.۵-۹