• معتدل، چهار فصل، فضای شبه کاجی، سبز-خاکستری، آروماتیک، مرطوب، آکواتیک اما بسیار بسیار ملیح و تخفیف‌داده شده، بیشتر فضایی جنگلی با غلبه‌ی کاج و رگه‌ای ظریف و کنترل‌شده از ترشی را در شروع لمس می‌کنیم.
• اینطور متصورم: پاییز است و خنک. جنگلی با درختانی کاجی و سوزنی‌برگ. خنکایی سبک که تلفیقش با وضعیت شبه خشک-مرطوب جنگل جلوه‌ای روح‌افزا به محیط افزوده است. آسمان ابری،خنثی و نوری نرم و یکدست‌شده و سبزینه‌هایی که به خاکستری آمیخته شده‌اند.
• پیراهن یا پولوشرتی سفید یا سدری رنگ با دستبندی سبز اما با همان فام رنگی سبز-خاکستری.
• علیرغم اینکه در عنوان محصول فوژه ذکر شده است، آنچنان جلوه‌ی فوژه‌ای دریافت نمی‌شود. البته که اسطخدوس رو میان داریم. فضای رایحه نه چنان خطی است که زود مکشوف و عادی شود و نه چنان پیچیده که با درای‌داون شاهد تغییرات گوناگونی باشیم. با این حال به نظر بنده عطری بسیار دلپذیر و دوست‌داشتنی، متین، باوقار و به‌قاعده ‌است با فضایی جنگلی -کاجی و شاید نیمه-کلاسیک.

• با توجه به حجم ۱۲۵ میل ارزش خرید بالایی دارد.
• رایحه:۸-۸.۵
• پخش بو:۷
• ماندگاری:۶-۷
• شیشه:۵

روزی نیست که به رایحه‌ی این عطر فکر نکنم و حسرت نخورم که چرا نخریدمش…

ارادتمندم دوست ارجمندم
ممنونم از توجه و لطف شما🌱

هر دو آیتم پخش و ماندگاری بسیار خوب هستند و بازخوردهای متعدد و خوبی از پخشش در فضا‌ گرفتم.

• سبز!
این چنین خود را معرفی می‌کند. سبز.
سبزی که هم استشمام می‌شود و هم مشخصه‌ی دقیقی از رنگ‌ لباس را ارائه می‌دهد. همان رنگ بطری یا تنالیته‌ای ملیح‌تر از آن.
خنک با جلوه‌ای کلاسیک.
رایحه‌ای تعدیل‌شده که شخصیتی متین و نجیب را ارائه می‌کند.

•هوای نیمه-ابری، صورت اصلاح‌شده، پوششی اسمارت کژوال متشکل از: کت بهاره سبز رنگ مشابه محصول یا سبزی کله‌غازی با غلظتی یک پله سبک‌تر از رنگ بطری. پیراهن سفید. شلوار می‌تواند جین زغال‌سنگی یا کتان به همان رنگ باشد. با کفشی کژوال یا کتانی یکدست تیره، با کفی سفید و رویه‌ی مشکی یا تماما مشکی. ساعت اتوماتیک با بند خلبانی. دستبندی به همان رنگ سبز، پشت ساعت یا در دست دیگر. شاید بتوان استون مارتین کلاسیکی را در گوشه‌ای از پیست اتوموبیل‌رانی نیز متصور شد.

•بطری بسیار زیبا و استفاده از متریال با کیفیت در ساخت.

•این عطر تجای و آیینه‌ی این قطعه‌ی محبوبم می‌دانم. Pink Floyd-High Hopes. شاهکاری ابدی که با آن تک‌نوازی گیتار الکتریک بی‌نظیرش، روح را به سرچشمه‌ی نور متصل می‌کند.
•علیرغم اینکه اسخطدوس یا دانه تونکا را در نت‌ها شاهد نیستیم، اما اتمسفری فوژه‌-مانند را احساس می‌کنیم.
کلاسیک، Timeless، سبز، سبک، لطیف، مه‌آلود، نرم با جلوه‌ای صابونی-پودری.
•جاده‌‌ای پر پیچ و کوهستانی که توده‌ی سبز و مرطوب کنارش، آن را تذهیب کرده‌اند.

•مردی جا‌افتاده،با ته ریش و مویی مرتب.پیراهن سفید، کت و شلواری مشکی که البته کت تک خاکستری هم جایگزین مناسبی است. دستبند نقره‌ی ساده در دست چپ و ساعت حلقه‌ای به همان رنگ در دست دیگر(یاد پاول نیومن افتادم).

Pink Floyd-High Hopes

The grass was greener
The light was brighter
The taste was sweeter
The nights of wonder
With friends surrounded
The dawn mist glowing
The water flowing
The endless river
For ever and ever

•میوه‌ای-لوکس-گرم و شیرین در ابتدا و سپس کمی شاداب‌تر در نت‌های پایانی-تقریبا معتدل-پردازش هنرمندانه•

•شروع پر قدرت میوه‌ای، اما ملایم در عملکرد.مانند یک قطعه‌ی ارکسترال کلاسیک. آناناس در نت‌های ابتدایی غالب است اما همزمان رایحه‌ای (چگونه بگویم) معتدل، مطبوع، و بسیار دلنشین نمایان می‌شود که با ملاحت در کنار نت‌هایی مانند هلو و هندوانه که دقایقی بعد ملموس می‌شوند، متجلی می‌شود. این رایحه برایم بسیار فرخ‌بخش و شاداب است ‌و‌ به شکل هنرمندانه‌ای پرداخته‌شده. به گونه‌ای که به تنهایی مجابم می‌کند درباره‌اش بنویسم. ظرافتی در جایگذاری آن، مانند یک ترجیع‌بند در شعر که هر چند لحظه‌ یکبار منتظر شنیدنش هستی. به آرامی خود را ارائه می‌کند و دست‌نیافتنی است. زمان زیادی می‌برد تا با این عطر انس گرفته شود. زمستان این عطر را خریدم و از آن زمان تا الان کوشیده‌ام مواقعی که می‌پوشمش ارتباط و انس بیشتری با آن بگیرم و ظرافت‌‌های تولیدی‌اش را بیشتر احساس کنم. برای پاییز و زمستان مناسب‌تر است اما با اینکه شروع گرم و شیرینی دارد، جلوه‌ی معتدل هم از خود نشان می‌دهد. که این اجازه را می‌دهد تا در اوقات نه چندان گرم مثل اوایل صبح یا عصر به بعد، در بهار یا تابستان هم استفاده شود. شخصا آن نت ساکت و ملیح و آرام و ‌مطبوعی که تقریبا تا انتها حضور دارد و همینطور نت‌های پایانی را بسیار دوست دارم.•

سلام
وقتتون به خیر
با آرزوی سلامتی و شادمانی برایتان
بله بنده این عطر رو دارم

اولین بار این کار رو خارج از ایران امتحان کردم.مسحور رایحه‌اش شدم. تلخ. چه تلخی هنرمندانه و تاریکی. از آن رازگونگی‌هایی‌ که چنان نزدیک‌ات است که بی‌واسطه به قعر خیال فرو می‌روی و به‌قدری دور است که می‌توان همیشه از آن استفاده کرد بی‌آنکه برایت مکشوف شود و یا بتوانی لمسش کنی.

استایل‌های تداعی‌شونده و یا آیکانیک:

•شوالیه‌ای جوان، صورتی استخوانی، مشکی‌پوش با اسبی‌سیاه. زرهی نقره‌ای بر روی ساق‌های دست.جایی در اسکاندیناوی(جغرافیای محبوب من) شاید ایسلند.
در منظره‌ای مشرف به دریای نا‌آرام با ساحلی تیره‌رنگ، آسمانی یکدست ابری و سرمایی روح‌افزا که رو به فزونی می‌رود. پشت‌سر، صخره‌‌هایی تیره از لابه‌لای سبزه‌هایی بلند که باد پریشانشان می‌کرد دیده می‌شدند.

•پالتویی بلند، مشکی یا خاکستری با پیراهن و شلوار و کفش مشکی. زمستان است.بلند‌قامت با ته‌ریشی مرتب و پیکری مانند ورزشکاران رشته بادی کلاسیک. ساعت سوئیسی رفرنس تیتانیوم با صفحه‌ی آبی یخی در دست چپ. عینک پرسول و حلقه‌ای نقره در انگشت کوچک دست راست.

خورشیدِ مشوش و آرام چون یاقوتی سرخ و پر تلالو از اثر جیغ ادوارد مونک پای بر مُلک نهاده بود و در پهنای پنهان آسمان غرق می‌شد. قلب‌ها فشرده و سایه‌ها پیش‌رویمان تشکیل‌شده بود و حرکت می‌کردیم. سکوت، نجوای همگان بود. و آغوش خاک برای لمس گلادیاتور گشوده. ابد می‌رفت که در آنسوی ابهام گلگون ملاقاتمان کند. رخداد پایان یافته بود و زمزمه‌ی طنین‌انداز شدن آن صوت آسمانی به گوش می‌رسید.