فرشته ی عشق....

تو همون بودی که من خوابشو دیدم…
تو همونی، که میخوام براش بمیرم...

تو همون فرشته ای، از جنسِ آدم...
تو واسم نشونه، از خدایِ عالم…

تو همونی، که توو خنده هام شریکی… 
تووی درد و غصه هام، واسم طبیبی...

تو همون رویای پاکی، که توی شبهای من بود...
تو یه قطره، از خدایی...

تو همون بودی و هستی که میخوام براش بمیرم...
از خدا خواستم، همیشه پیشِ تو آروم بگیرم...

تو واسم دنیای عشقی... تو تموم لحظه هامی…
تازه میشه روح و جونم… وقتی که تو پا به پامی…

از خدا میخوام همیشه، که کنار تو بمونم...
شمع باش پروانه میشم، تا کنار تو بسوزم...

وقتی چشمات گریه میکرد… آرزوم بود که بمیرم…
کاش بودم کنارت ای گل، تا که دستاتوُ بگیرم...

..............

عطر زنانه ی اجمل شادو آمور با رایحه ای گلی میوه ای در طبع شیرین و بسیار بسیار خوشبو و اسپورت با روایحی از سیب زرد و گلابی و هلو و انبه که واقعا بسیار بسیار شهد خوشبو و فرشته مانندی را در خودش نهفته است. مناسب تن‌پوش بانوان در روزهای بهاری و تابستان با ماندگاری و پراکنش خوب در حجم ۷۵ میلی لیتر. 

رایحه ای آنقدر فرشته ای و عاشقانه که حتی آقایان هم دلشان می‌خواهد این عطر را در آرشیو خودشان داشته باشند تا هر روز یکبار این عطر را بونوازی کنند. رایحه ای از ستایش عشق پاک و ساده که در روزهای بهاری اوایل عید نوروز، مدام در انتظار آمدن یا رفتن به خانه ی معشوق به همراه خانواده برای عید دیدنی و سلامی آرام و نگاهی خجالتی اما در جنون عاشقی که معشوق نیز نیم نگاهی به عاشق می‌اندازد. رایحه ای از تراکم حس عشق در نوجوانی عاشق که مدام در انتظار شنیدن طنین صدای معشوق در منزل معشوق هست. رایحه ای از عطر سیب زرد و قرمز تازه و درشت در سفره ی نوروزی که نوجوان عاشق، در انتظار تعارف معشوق به این میوه هاست تا نیم نگاهی خجالتی را به معشوق داشته باشد. رایحه ای از بوی کاغذ رنگی در لابلای دفتر خاطرات معشوق که نوجوان عاشق با دیدن این دفتر خاطرات، تمام زندگیش پی بردن به مطالب این دفتر معشوق بود. رایحه ای از امانت گرفتن کتاب درسی توسط معشوق از نوجوان عاشق، و پس دادن آن که داخل یکی از صفحاتش، معشوق جمله ای با خودکار مشکی نوشته است: ای غریبه ی آشنا تو را همیشه در انتظارم........ 

رایحه ای از تیله های رنگین کمانی که نوجوان عاشق، تا ماه ها پول توو جیبی خودش را جمع کرد تا تیله های رنگین زیبا را بخرد، و زیباترین آنها را فقط و فقط برای معشوق جمع کرده است تا روزی این تیله های خوشگل را به معشوق هدیه کند. 

رایحه ای از آبنبات رنگین چوب پلاستیکی و بسیار خوشمزه که نوجوان عاشق با وجود اینکه خودش عاشق این آبنبات بود اما آن را نخورد و به معشوق هدیه کرد...... و معشوق نیز این آبنبات را تا سالها در صندوقچه ی کوچکش حراست کرد..... رایحه ای از مدفون شدن عاشق و معشوق در گستره ی زمان که تا سالهای سال همدیگر را ندیدند.... اما یک روز دوباره همین عاشق و معشوق در گذرگاهی مشترک به یکدیگر برخورد کردند که وسایل داخل کیف معشوق بر زمین جاری می‌شود و عاشق با عذرخواهی به کمک معشوق میآید و وسایلش را جمع می‌کند که یکی از این وسایل داخل کیف معشوق، همان آبنبات مدفون شده در کپسول زمان عشق بود.....!!!!!! که عاشق با دیدن این آبنبات لحظه ای در خاطرات گذشته اش منجمد می‌شود و در همان حالت نشسته به معشوق نگاه می‌کند و می‌بیند چشمان معشوق غر گرفته و پر از اشک هست...... که معشوق در همان لحظه ی برخورد، عاشق را شناخته بود..... 

..........

عطری بسیار بسیار خوشبو و خوشمزه با پرفورمنس خوب و ظرف بسیار زیبا و خوشرنگ که تنها با دیدگان خود ظرف عطر، حس آرامش را تجربه می‌کنید چه برسه به شهد درون آن. عطری ماندگار در روان و حافظه ی ژنتیکی عاشق و معشوق.....