ترس از نوشتن
راجب نزاع نزدیکی یا عدم نزدیکی تاکس و تاکسیدو نظری نمیدم تا مورد تازش گروهی واقع نشم. راستش را بخواهید بهانه میآورم. خودم هم هنوز جوابش را نمیدانم. نمیخوام راجبش صحبت کنم.
کوتاه میگم هدفم از آپلود این عکس چیست.
انسان از انتقال تجربههاش لذت میبره. اگر فکر میکنید دروغ میگم، از پدربزرگم بپرسید.
تجربه من از فضای این عطر من را یاد تجربه من از فضای فیلم Eyes Wide Shut اثر سال ۹۹ میندازه. بزنید این عطر را و از سمفونی فریم ها در فیلم لذت ببرید. میخواستم بنویسم تک نوازی تام کروز ولی الحق بازی اون دختر در مغازه لباس (کاستوم شاپ) نظرم را برگرداند.
ربطی به تاکس ندارد...
عطر مثل مومیایی است گاهی و گاهی مثل شیشه پاک کن. مومیایی میکند بعضی خاطرات را تا از گزند نسيان انسان در امان بمانند.
شیشه پاک کن دیگه چیست؟ این را از کجات آوردی.
خب شما هوشتان سرشار و ذهنتان مثل پوست تازه حمام رفته تمیز است درک نکنید شاید.
ذهن ها گاهی طوفانی اند و گاهی طوفانی میمانند. شیشه پاک کن نیاز است تا گرد و غبار طوفان را پاک کند تا مگر اینکه موقتا بتوان ذره ای گاهی از تصاویر خاطرات را دوباره به چشم دید و لذت برد. مشخصا گفتم لذت چون تصویر بد را دوست ندارم با عطر به یاد بیاورم.
از نفیس ترین کارهای الحمبراست این عطر. شباهت بسیار نزدیکی به عطر تاکسیدو دارد چراکه هر دو عطر را در آرشیوم دارم. لذت ببرید از این رایحه ی دلنواز در قاب خاطرات گذشته....که این خاطرات، امروز و فردای ما را خواهند ساخت...
با آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما دوست گرامی...
درود استاد بزرگوار
سپاسگزارم از پیامتون دکتر،
ارزشمند است