به داستان من گوش کنید...
من فکر میکنم که هر مردی درواقع مسیر خودش را در زندگی دارد و بنابراین من هم تصمیم گرفتم که داستان زندگی خودم را از طریق عطرها بیان کنم.
برای من، آفرینش عطرها مثل جستوجویی در پی خویشتن خود است، یا توصیف احساساتی که تجربه میکنیم و سپس به اشتراک گذاشتن همان احساسات و جستوجوها با کسی که روزی سرانجام آن عطر را انتخاب میکند.
مسیر یک عطرساز میتواند ظرافتهای زیادی داشته باشد و هرکس بالاخره باید با شغل خود، با سرنوشت خود کنار بیاید، انگاری که آن سرنوشت و شغل درنهایت تنها مسیری بوده است که او باید دنبال میکرده. داستان من بهعنوان یک عطرساز دقیقا چنین حالتی دارد، یا بهعنوان پژوهشگری در قلمروی خاطرات معطری که به عطر تبدیل شدهاند.
من همیشه به استفاده از واژه پژوهش در قلمروی کاری و مطالعات خودم اصرار دارم، زیرا براساس پژوهش پیوسته و روزانه است که زندگی یک عطرساز سرانجام معنا و هدف خاص خودش را پیدا میکند.
امروزه در این دوران مدرن ــ یعنی جایی که ما میتوانیم از تکنولوژیهای زیادی استفاده کنیم ــ من با شادمانی متوجه شدهام که فقط یک چیز همچنان اهمیت دارد: حساسیت به روایح و عطرها.
حساسیت به روایح و عطرها درواقع همان وجه تمایزی است که مخلوقات من را از ساختههای دیگران جدا میکند؛ همچون زمین محکمی که من فعالیت کاریام را روی آن بنا کردهام. چیزی مادی و درعینحال اثیری و نامرئی: مادی بهخاطر اینکه از تجربه در انتخاب بهترین مواد اولیه ساخته میشود و به همگام شدن تجربه، مطالعه و روشمندی بستگی دارد؛ اثیری و نامرئی بهخاطر اینکه زندگی هر کدام از ما درنهایت چیزی متفاوت و منحصربهفرد است و زندگی برای من در سفر، شعر، طبیعت، موسیقی و هنر معنا مییابد. همین پیوندهای اثیری هستند که سرانجام عطرها را به چیزی تبدیل میکنند که من آن را «خاطره معطر زندگی» نامگذاری میکنم. یک نقطه اوج و نهایی که در آن، تعادل کیمیاگرانه بین بخش مادی این کار که جلوه شیمیایی دارد و بخش شاعرانه زندگی که جلوه روحی و معنوی دارد، بهوجود میآید.
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.