انسانها همواره در تلاش هستند تا بیشترین سود زندگی را به ازای پرداخت کمترین انرژی کسب کنند. این انرژی از هر عاملی منجمله واحدی به نام پول، میتواند متغیر باشد. اما آیا واقعاً کسی که پولدار هست، ثروتمند نیز هست؟ آیا پول میتواند به مانند ثروت برای انسان، امنیت معنوی تداعی کند؟
من فکر میکنم ثروتمند بودن به کسی اطلاق میشود که در این دنیای فانی دارای فاکتورهایی باشد که با هیچ واحد انرژی دیگری قابل قیاس نباشد از جمله پول.
بعبارتی در نظر شخصی خودم، کسی ثروتمند است که دارای عشق (عشق عاشقانه)، فرزند خوب و سالم، رفتار نیک و مردم دوست، مهربانی و گفتار نیک و متین، علم، صنعت، غیرت برای ایثار به همسر و خانواده و .... باشد.
فلذا اگرچه پول قادر است بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل کند اما قطعاً در بوجود آوردن فاکتورهایی که ذکر شد، تاثیر بسزایی ندارد. چراکه با پول نمیتوان عشق واقعی را ایجاد کرد، یا پول نمیتوان فرزند سالم (بیماریهای ژنتیکی یا ایدیوپاتیک) را به دنیا آورد، با پول نمیتوان رفتار نیک و گفتار نیک را خریداری نمود، با پول نمیتوان محبوبیت اجتماعی یا حتی جایگاه در دنیای پس از مرگ در پیشگاه خداوند را خریداری کرد.
هر کسی در هر دین و مذهبی باشد یا اصلا نباشد، اگر فقط به وجود نیروی فوق نیروها یعنی خداوند و روز رستاخیز معتقد باشد، سعی خواهد کرد در این دنیای فانی و زودگذر، واحدی به نام پول را مبنای زندگی خویش قرار ندهد. چه بسیار کسانی که در این دنیا با حقوق کارگری یا زیر خط فقر زندگی میکنند اما با داشتن حداقل یکی از آن فاکتورهای مذکور مثل عشق، از ثروتمندان تمدن بشری محسوب میشوند و چه بسیار کسانی که غرق در پول انبوه هستند اما دریغ از ثروتی مانند عشق، که به نظرم از فقیرترین فقیران تمدن بشری هستند.
در مورد عطرها هم به نظرم، هر رایحهای بر مبنای شخص تنپوش کننده اش، میتواند برای مخاطبان پیرامون بیانگر رایحه ی ثروت باشد. چراکه اگر یکی از دوستان یا فامیل شما که بپاس سجایای اخلاقی و شخصیت محبوبش، برای شما بسیار محبوب و دوست داشتنی هست، حتی اگر عطر ارزان قیمتی هم پوشیده باشد، باز هم در تفکر شما رایحه ی عطر این شخص، بسیار جذاب و ثروتمندی خواهد بود، چون قبل از بوییدن عطر آن شخص، شما شخصیت محبوب او را همواره پسند کردین و همین عامل باعث غنی شدن رایحه ی ارزان قیمت آن شخص برای شما خواهد شد. برعکس اگر کسی که خیلی پولدار است اما شخصیت رفتاری و گفتاری ناپسندی دارد، حتی اگر عطر شوموخ (گرانقیمت ترین عطر جهان) را هم پوشیده باشد، برای تفکر شما رایحه ی این عطر، ناخوشایند و نامطبوع تداعی خواهد شد.
حتی موقع دست دادن به نشانه ی سلام کردن هم برای شخصیت های محبوب، از چند ثانیه بیشتر یا حداقل یکی دو دقیقه هم برای شما طول کشیده است، اما همین دست دادن به نشانه ی سلام کردن برای شخصیت های ناپسند هر چقدر هم پولدار باشند، شاید با یکی دو ثانیه تمام شود. چون شما به اجبار این فرآیند دست دادن را متحمل شدهاید.
به نظرم انسانها اگر چندین متر زیر خط فقر باشند، به مراتب شایستهتر از این است که حتی یک میلی متر زیر خط فهم باشند.
سپاس از همراهی بزرگواران....
گُل گفتی
درود و عرض ادب خدمت دکتر اسعدی گرامی
به نظرم انسان ها اگر چندین متر زیر خط فقر باشند، به مراتب شایسته تر از این است که حتی یه میلی متر زیر خط فقر باشند
این جمله رو باید با طلا نوشت درود بر شما
کاملا حق با شماست.متاسفانه متر و معیار قضاوت اکثریت ادم ها در این زمونه پوله و کمتر کسی به شخصیت و فهم طرف مقابل اهمیت میده
من معتقدم اگر کسی ثروتمنده نباید عطر گران،ساعت گران،ماشین گران یا هر چیز دیگه ای بیانگر این موضوع باشه بلکه باید وقتی طرف دهن باز میکنه و شروع به صحبت میکنه مشخص بشه که قبل از هر چیزی شخصیت ثروتمندی داره چرا که ثروتمند بودن بدون داشتن یه شخصیت گرانبها به هیچ دردی نمیخوره
درود برشما جناب اسعدی...
پول ثروت می آورد ثروت هم پول می آورد...
فردی که پول رو برای چیز مناسب و معنوی خرج بکنه شایدهم اون پول سود معنوی برایش بهمراه داشته باشه...
دست نیازمندان رو گرفتن با اون پول باعث ثروتمند شدن ما از نظر معنوی میشه...
کمک کردن به دیگران هم با دانش و ثروت معنوی..پول می آورد...
راجب به عطرهم بله باید به تن فرد بنشیند...
باید با شخصیت ما همخوانی داشته باشد...
سخن شما متین هست...
موفق باشید...
گُل گفتی
سپاس از همراهی شما دوست گرامی...
درود و عرض ادب خدمت دکتر اسعدی گرامی
به نظرم انسان ها اگر چندین متر زیر خط فقر باشند، به مراتب شایسته تر از این است که حتی یه میلی متر زیر خط فقر باشند
این جمله رو باید با طلا نوشت درود بر شما
کاملا حق با شماست.متاسفانه متر و معیار قضاوت اکثریت ادم ها در این زمونه پوله و کمتر کسی به شخصیت و فهم طرف مقابل اهمیت میده
من معتقدم اگر کسی ثروتمنده نباید عطر گران،ساعت گران،ماشین گران یا هر چیز دیگه ای بیانگر این موضوع باشه بلکه باید وقتی طرف دهن باز میکنه و شروع به صحبت میکنه مشخص بشه که قبل از هر چیزی شخصیت ثروتمندی داره چرا که ثروتمند بودن بدون داشتن یه شخصیت گرانبها به هیچ دردی نمیخوره
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای دکتر مهربد عزیز از همراهی و عنایت شما سپاسگزارم و بهترین ها را برای شما آرزومندم...
درود برشما جناب اسعدی...
پول ثروت می آورد ثروت هم پول می آورد...
فردی که پول رو برای چیز مناسب و معنوی خرج بکنه شایدهم اون پول سود معنوی برایش بهمراه داشته باشه...
دست نیازمندان رو گرفتن با اون پول باعث ثروتمند شدن ما از نظر معنوی میشه...
کمک کردن به دیگران هم با دانش و ثروت معنوی..پول می آورد...
راجب به عطرهم بله باید به تن فرد بنشیند...
باید با شخصیت ما همخوانی داشته باشد...
سخن شما متین هست...
موفق باشید...
سپاس از همراهی شما دوست گرامی...
تن آدمی شریف است به جان آدمیت...
درود ها بر شما جناب اسعدی
پایدار و رستگار باشید🌹
تن آدمی شریف است به جان آدمیت...
درود ها بر شما جناب اسعدی
پایدار و رستگار باشید🌹
سپاس از همراهی و همدلی شما دوست فرهیخته...
بسیار عالی بیان فرمودین جناب اسعدی بزرگوار
هرچند این موضوع بجز عطر، شامل ساعت مچی و زیورآلات و ... هم میشه. چون اونها هم بسته به اینکه چه کسی ازشون استفاده کرده مغز ما ناخودآگاه در مورد اصل یا فیک بودن اونها قضاوت خواهد کرد.
برگردیم سرموضوع اصلی: یعنی تفاوت «پولداربودن» با «ثروتمندبودن»
یکی از مطالبی که در هر دوره از کلاسهام بیش از 30 دقیقه روش زمان میگذارم، بحث تفاوت بین «پولداربودن» و «ثروتمندبودن» هست ولی همیشه دو سه مثال بیشتر نداشتم و ممنون از شما که مثالهای بنده رو کامل فرمودین.:)
من اگر صاحب 1000 میلیارد تومن باشم در برابر کسی که صاحب 100 میلیون تومن هست قطعاً «پولدارتر» هستم. اما آیا «ثروتمندتر» هم هستم؟
اجازه بدین بزنیم به جاده خاکی! شاید بیربط به موضوع به نظر برسه. ولی ربط داره. همونطور که مستحضرید زبان شیرین فارسی در بعضی موارد، قادر به ادای حق مطلب نیست و زبان انگلیسی خیلی بهتر میتونه منظور واژهها رو بیان کنه.
بطور مثال:
Problem Solving یا همون «مهارت حل مسئله» که یکی از مهارتهای مهم و حیاتی برای مدیران ارشد سازمانهاست و جزو 10 مهارت برتر دنیا توسط سازمان بهداشت جهانی(WHO) اعلام شده و جزو دروسی است که توسط اینجانب تدریس میشه، بخشی از زمان ما در ابتدای این کلاس، به این موضوع برمیگرده که زبان فارسی نمیتونه حق مطلب رو به درستی ادا کنه. چرا؟
چون ما در فارسی میگیم «مشکلی» دارم که باید حل بشه. اما در اصل قرار نیست و نمیتونیم «مشکل» رو حل کنیم. اونی که حل میشه «مسئله» هست نه «مشکل» !
همونطور که در محاورات روزمره، به وفور میبینیم و میشنویم، زبان فارسی مشکل و مسئله رو در یک معنا به کار میبره اما در زبان انگلیسی و مخصوصاً دورههای «مهارت حل مسئله» در بلاد کفر، دو واژه Trouble و Problem کاملاً از هم مجزا بوده و یکی از مهارتهای اصلی در شروع «حل مسئله» در قدم اول، تبدیل مشکل(Trouble) به مسئله(Problem) هست.
مثال دوم:
در محاورات فارسی، ما خیلی از افراد «موفق» یاد میکنیم. حتی باهاشون مصاحبه میکنن و میپرسن چطور شد که شما «موفق» شدید؟ راز «موفقیت« شما چیست؟ و از این دست خزعبلات
ولی مگه هرکسی که مالک مثلا بزرگترین کارخونه ... در ایران هست و زیر پاش ماشین 20 میلیاردی هست و خونه 5000 متری داره و حساب بانکیش رو به انفجاره، لایق واژه «موفق» هست؟
پاسخ:
گویا در فارسی بله!
اما در انگلیسی خیر!
انگلیسیزبان میگه اگه مالک اینها هستی آفرین بر تو. ولی تو تا اینجا فقط یک «برنده» یا همون Winner هستی که در مسابقه «پولدارشدن« از نفر قبلی خودت، یه قدم جلو زدی. همین و بس! ولی اگه اونها رو داشتی و زخم معده و فشارخون و دیابت و هزار و یک درد و مرض با منشا روانتنی نداشتی و بدون قرص خواب تونستی شب سرت رو راحت بذاری و بخوابی، اونجاست که تو به «موفقیت» یا همون success دست پیدا کردی.
امیدوارم تونسته باشم با دو مثال فوق تا حدی موضوع رو باز کنم. ضمناً فکر خاصی هم نکنین! زبان انگلیسی بنده هم ضعیفه و هم بسیار بهش بی علاقه هستم :)
از تفاوت انگلیسی و فارسی که بگذریم، در خود زبان فارسی به تنهایی، شاهد فجایع مشابهی هستیم. مثلا با کمال تاسف، دو عبارت «پولدار» و «ثروتمند» رو بطرز وحشتناکی اشتباه بکار میبریم که مثالهای عالی جناب اسعدی و دیگر دوستان، بهتر از جملات بنده بیانکننده موضوع هست.
حالا که تا اینجا اومدیم بذارین یه شیطنت کوچولو هم داشته باشیم! اگه به آقا یا خانم مسنی کمکی کردین و بهتون گفت ایشالله «عاقبت بخیر بشی جوون» این بار نگین مرسی. یقهش رو بگیرین و محترمانه ازش بخواین واژه «عاقبت بخیر» رو براتون معنا کنه. بندگان خدا معمولاً برمیگردن به تنظیمات کارخونهشون!! :)))
(شوخی کردم. این کارو نکنین. این عزیزان احترامشون واجبه. فقط خواستم عرض کنم در زبان فارسی، فراوان داریم واژههایی که خیلی بکار میبریم اما معناشون رو نمیدونیم)
در آخر، یادی کنم از یکی از اساتیدم (منظورم استاد واقعی هست که در نسلهای قبلی بیشتر میدیدیم، نه شبهاساتید پلاستیکی دنیای اینستاگرامی امروز!)
ایشون بجز حوزه «تفکر سیستمی» که یکی از سختترین دروس ما بود، یه جورایی استاد اخلاق ما هم محسوب میشد. یک جملهاش هیچوقت فراموشم نمیشه که نقل به مضمون عرض میکنم:
«یک انسان ثروتمند واقعی، بخوبی میدونه که بخشی از درآمدش مال خودش نیست»
جمله فوق، علیرغم سادگی و کوتاه بودنش از نظر وزن، کمرشکن هست!
یعنی چی؟
یعنی آقا یا خانمی که بخشی از درآمد یا مال خودت رو صرف کار (بقول معروف) خیر میکنی یا به یک نیازمند کمک کردی.
اگه توی ذهنت داری با خدا معامله میکنی و انتظار پاداش نیک داری، نکن عزیز من! نکن! ارزش خدا رو در حد یک معاملهگر پایین نیار!
بلکه هرزمان اون کار رو انجام دادی و توی دلت گفتی اون پول مال اون شخص بود نه مال من (یعنی من هیچ لطفی نکردم) اونجاست که یک قدم به تکامل یا با ادبیات این کامنت، یک قدم به «ثروتمندبودن» نزدیکتر شدی که چون این موضوع برای اکثریت مردم، مطلقاً کار راحتی نیست. پس شاید بشه نتیجه گرفت که:
پولدارشدن بسیار راحتتر از ثروتمندشدنه.
مانا باشید و برقرار
بازهم ممنون جناب اسعدی بزرگوار
این جمله را از نظریه پرداز و جغرافی دان معروف جناب ژان ژاک روسو شاید قبلا هم اینجا بازگو کرده باشم، به نقل از ایشان قبل از هر علم و تخصصی«انسان بودن» مهم است، و طبق فرمایش حضرتعالی قبل از هر پول و ثروتی انسان بودن و داشتن فهم و شعور انسانیت ارجحتر است انسان از هر طریقی میتونه پولدار شود و عنوان ثروتمند بودن وصله ی تن اش بشه ولی انسانیت و مقام و درک انسان دارا بودن را با هیچ پولی و از طریق هیچ راهی نمیشود خرید و به شخصیت آدمها دوخت و پینه کرد...
سپاس از درک و شعور والای جناب دکتر اسعدی فرهیخته و بزرگوار و پرداختن به این داستان علمی،اخلاقیِ پر محتوا در این محفل مزین..
شایسته ترین ها نصیب شما استاد شایسته شخصیت این خانه🙏🌹