با اجازه استاد گرانقدر جناب آقای دکتر شاهین اسعدی.
امروز کلاس داشتم. مثل همیشه پس از استحمام، نشستم پای بساط مارگیری ببینم امروز چی رو با چی مخلوط کنم و برم سر کلاس که ناگهان یادم اومد هفتۀ گذشته، خانم «م» از کارمندان بخش آموزش، بهم گفته بود از آرامیس متنفره. علیرغم اینکه عطر امضای پدرش آرامیس بوده.
هرچقدر ازش پرسیدم پدرت کدوم مدل رو میزد یادش نمیومد و فقط میگفت چه فرقی میکنه. آرامیس زهرماره!
به شوخی بهش گفتم ببین دخترم، جلوی نسل ما از آرامیس بد نگو که برامون در کنار عطر، نقش «مکمل ناموس» رو هم ایفا میکنه! :)))
ولی همچنان تاکید داشت «بدترین رایحه دنیا» آرامیسه.
بهش گفتم باشه! از لج تو هم که شده دفعه بعد با آرامیس دوش میگیرم و میام :)))
حدسم این بود که پدرش از آرامیس900 استفاده میکنه (مثل اکثر آرامیسبازان)
قبل از خروج از منزل:
شیشه «آرامیس دوین» که دوسال قبل از عطرافشان گرفته بودم رو برداشتم. چندین پاف به خودم زدم (بابت ماندگاری) و داخل شیشه همراه 5 میل هم چندپاف زدم (حدود یک میل ادکلن داخل شیشه) و بقیه رو تا نصف آب مقطر ریختم و گذاشتم جیبم.
چون زودتر راه افتاده بودم (باید ماشین رو تحویل تعمیرگاه میدادم) بنابراین بازهم زود رسیدم و بازهم برق اون منطقه قطع بود!
لذا درِ اصلی ساختمون هم بسته بود. یک درِ چوبی بزرگ بدون هیچ منفذ و روزنهای. چند پاف از شیشه همراه به خودم زدم و بلافاصله در زدم.
(واژه «درب» که بسیار هم استفاده میشه هیچ ریشهای نداشته و «در» درسته)
چند دقیقه بعد، یکی از کارمندان وقتی در رو باز کرد بدون سلام و مقدمه با کلی ذوق گفت: دکتر. باورتون میشه قبل از بازکردن در، بوی عطرتون تو سالن ورودی پیچیده بود؟! (خب این از دومین بازخورد)
یادم رفت بگم بعد از سپردن خودرو به تعمیرگاه، اولین بازخورد رو از راننده محترم اسنپ گرفتم که بهبه عجب بویی! و بعد هم ادامه داد: ولی خداوکیلی الان با این وضعیت «دیگه کی به خودش عطر میزنه»؟ بعد هم شروع کرد به غرغر کردن از اوضاع مملکت و من هم در فکر اینکه الان این بنده خدا ازم تعریف کرد یا تلویحاً بهم متلک انداخت؟!
وارد ساختمون شدم. داشتم مثل همیشه میرفتم طبقه سوم که خانم «م» از اتاقش پرید بیرون و با صدای بلند گفت:
عجب عطری!!! کی زده؟!!!! و تا منو دید خودش پاسخ سوالش رو گرفت. با هم وارد اتاق اساتید شدیم و گیر سهپیچ داد که اسم عطرتون چیه.
کمی سر به سرش گذاشتم و گفتم که از همین عطرهای اطراف حرم (در مشهد این اصطلاح معروفه) که دبه 20 لیتریش رو 150 هزار تومن میخرم و قبل از اومدن 2 لیوان روی خودم میریزم و از این اراجیف :)
اما زمانی که اصرارش زیادتر شد و اسم عطرم رو میخواست با پاسخی مواجه شد که انتظارش رو نداشت:
آرامیسسسسسسس!
اولش رفت وارد فاز انکار که نه. امکان نداره! بعد از کمی صحبت که بهش گفتم این آرامیس «دوین» هست و پدر شما احتمالاً آرامیس900 استفاده میکرده گفت صبر کنین تو گوشیم باید عکس میز بابام رو داشته باشم (احتمالا منظورش میزتوالت پدرش بوده) نیمساعتی طول کشید تا تونست بین هزاران عکس داخل گوشیش! عکسی پیدا کنه و بعد از زوم کردن، دیدم حدسم درسته و آرامیس900 هست.
گفت یعنی میشه یک مدل از آرامیس اینقدر نفرتآور باشه و یک مدل دیگهش اینقدر شیک و خوشبو؟ (یه حسّی بهم گفت روح مرحوم برنارد چنت با گفتن این حرف، در قبر لرزید!)
گفتم حالا چرا نفرتآور؟! نهایتاً تو خوشت نمیاد. اما میلیونها نفر در دنیا هستن که بهش معتادن، ضمن اینکه میلیونها نفر دیگه که زیرخاک رفتن هم اون رو یک رایحه بهشتی میدونستن.
بریم سر اصل موضوع:
خانم «م» از پرسنل بخش آموزش دانشگاه، دختری سرزنده و بسیار برونگرا و از اون تیپ رفتاریهایی که همیشه آرزوم بوده دختری داشته باشم با چنین خصوصیاتی. خودش هم نگاهش به من به نوعی پدرانه هست. جالب اینکه تا امروز تصور میکردم در رشته «ژنتیک» فارغالتحصیل شده و مشغول کاره، اما امروز تازه فهمیدم هنوزم دانشجوی ژنتیک هست و چند ترم دیگه داره.
صحبت از دکتر اسعدی عزیزمون در عطرافشان شد. گفت اتفاقاً یکی از کتابهای مرجع ما در دانشگاه تالیف این استاد بزرگوار هست.
تا زمان شروع کلاس، یکساعتی وقت بود و نشستیم به صحبت. قبلاً هم اشاره کردم که همصحبتی با این دختر رو ترجیح میدم به همصحبتی با فلان خانم یا آقای دکتر همکارم. چون از صحبتهای بقیه اساتید، نهایتاً چیزی جز شنیدن غرغر و آه و ناله بیرون نمیاد، اما بارها و بارها از این دختر «یاد گرفتم» که برخلاف بسیاری از همنسلان خودش، بسیار اهل مطالعه هست و هرزمان مقاله جالبی میخونه با ذوقی کودکانه میاد و برام تعریف میکنه.
شاید یکسال قبل نمیدونستم چرا، اما امروز و بعد از اینکه سعادت چندبارۀ همصحبتی با جناب دکتر اسعدی در عطرافشان نصیبم شد و فهمیدم ژنتیک به عنوان یک علم مادر، پاسخ به اکثر سوالات فرزندان حضرت آدم رو درون خودش داره، میفهمم که چرا همصحبتی با یک دانشجوی ژنتیک اینقدر میتونه آموزنده و جذاب باشه.
نفهمیدم چی شد که به خودم اومدم و دیدم دارم باهاش درددل میکنم! (یک عمر بر اساس نوع شغلم، پای درددل دیگران نشستم ولی خودم عادت به درددلکردن ندارم)
شاید به این دلیل که احساس میکردم پاسخ بسیاری از سوالاتم در حوزه «کوربویی» رو میتونم از زبان این دختر و بر اساس علم ژنتیک پیدا کنم، که اتفاقاً همینطور هم شد.
اول اینکه اون «کوربویی مادرزادی» که تصور میکردم، برای من صدق نمیکرد. بلکه از مقطعی به بعد دیگه شامه من روایح رو درک نکرد که امروز متوجه علتش شدم.
امروز تازه متوجه شدم که چرا همونقدر که از آرامیس و بروت و پورانهوم و دریک و وانمنشو و ... خوشم میاد، به همون اندازه از تق هرمس و پیور دیستنس ام و مولکول 02 و کلایوکریستین و ... بدم میاد. یا در بهترین حالت برام کاملاً عادی هستن انگار بویی حس نمیکنم.
چقدر به دلم مونده بتونم با تق هرمس آشتی کنم، همین دیشب به خودم زدم، اما بعد از نیمساعت تهوع گرفتم و مجبور شدم لباسم رو عوض کنم و با کمی افترشیو «دنیم» سبز (با رایحه چایپر) حال خودم رو بهتر کنم.
به گفته خانم «م» اینجانب تا یک سنوسالی، مثل بقیه، بویایی عادی داشتم و از روایح خوب اون دوران لذت بردم و این روایح خوش در «حافظه ژنتیک بویایی» من ثبت شد. از «زمانی به بعد» دیگه هیچ رایحه جدیدی نتونست وارد این حافظه بویایی بشه.
اما سوال اصلی این بود که «از چه زمانی» ؟
کلی در موردش حرف زدیم و سرانجام چنین نتیجه گرفتیم که از سنی که سیگار رو شروع کردم، درحقیقت تیشه به ریشه بویایی خودم زدم و بعد از گذشت سه دهه استعمال دخانیات(بصورت سنگین و گاهاً بسیار سنگین) دیگه بویایی من قادر به ثبت بوی خوش نشد که نشد(خودم کردم که لعنت بر خودم باد!)
چرا که این سلولها قدرت و توانایی بازیابی خودشون رو ندارن. بنابراین فقط امکان این رو دارم که از همون روایحی لذت ببرم که قبل از شروع استعمال دخانیات ازشون لذت برده بودم. یعنی همون روایح دوران کودکی که در حافظه بویاییم ثبت شده (روایح کلاسیک)
مثال دیگه: یکی از بهترین بوهایی که میتونم بگم برام از بهترین روایح دنیاست، بوی «ماهی» هست! البته نه بوی بازار ماهیفروشها!!! (منم مثل اکثر شما حالم بد میشه)
بلکه بوی ماهی تازه صیدشده مخلوط با بوی خزههای اطراف رودخانه (که شاید از دیدگاه خیلیها به بوی لجن تشبیه بشه!)
علت: از دوران کودکی که به همراه مرحوم پدرم سالی یکی دو مرتبه میرفتیم ماهیگیری، اون روز، لذتبخشترین روز زندگیم بود و چنین شد که بوی ماهی تازهصیدشده در کنار روایح محیطی رودخانه، در حافظه بویایی من به عنوان یک «بوی خوش و لذتبخش» ثبت شد و امروز همچنان برام یک رایحه بهشتی محسوب میشه.
البته ناگفته نماند که بنده از خوردن ماهی و هرنوع غذای دریایی بشدت بیـزارم! و اگر امروز به ماهیگیری برم همچنان به روش «بگیر و رها کن» هست و نه «بگیر و کباب کن»!! که در کشور ما بسیار مرسومه.
یعنی گرفتن ماهی بدون آسیب رسوندن و بوییدن اون و سپس رهاکردن دوباره در رودخونه.
(میدونم تو دلتون چی میگین! دکتر هم رفتم. گفت امیدی نیست!)
:)))
موارد فوق رو به زبان بسیار ساده (بر اساس درک محدود خودم) نوشتم. امیدوارم جناب دکتر اسعدی افتخار داده و درصورت صلاحدید، این موضوع رو کمی به اصطلاح چکشکاری فرموده تا بهتر به درد دوستان بخوره.
همونطور که بارها عرض کردم، سوالات بنده الزاماً سوال شخصی خودم نیست. بلکه زمانی که احساس کنم سوالی هست که پاسخش میتونه برای بسیاری دیگر مفید باشه اینجا به اشتراک میذارم تا دیگران هم استفاده کنن.
درنهایت امروز چنین برداشت کردم :
شاید اینکه بعضیها به یک رایحه نمره 10 میدن و عدهای دیگر به همون رایحه نمره 1 و 2 میدن(که گاهی اوقات باعث ناراحتی و دلگیری هم میشه) ریشه در همین «حافظه بویایی ژنتیکی» داشته باشه و هر دو طرف کاملاً حق دارن.
همچنین امروز فهمیدم که :
اولاً سعی کردن بیهوده و دستو پازدن برای پیداکردن یک رایحۀ جدید رو کنار بذارم که هیچ فایدهای برام نداره. مثلا بعد از ماهها تلاش و تمرین، تونستم تا حد محدودی با پنهالیگونز لردجورج و الکساندریا2 کنار بیام، اما فروکردن زورکی یک رایحه در «حافظه بویایی ژنتیک» معمولاً نتیجه خوبی نداره. چرا که بازهم یک پاف وانمنشو رو با 10 شیشه اصلی اونها عوض نمیکنم (از نظر بوی خوش عرض کردم نه بحث اقتصادی موضوع!) نهایتاً اگر بخوام سراغ عطر جدیدی برم حتماً باید رگههایی از روایح صابونی و چایپر و خلاصه همه اون عناصر خوش دوران کودکیم رو در کنار هم داشته باشه (مثلا ایو سن لورن تاکسیدو) نه روایح چرم و دارک و دودی و میوهای و گلی و .... هرچقدر هم گرون باشه و سلطنتی.
ثانیا به عنوان یک زخمخورده، از جوانان عزیز تقاضا کنم قدر نعمت سلامتی (یا حداقل بویایی) خودشون رو بدونن و بین دود و دم یا لذت بردن از روایح «انتخاب» عاقلانهای انجام بدن. امیدوارم بر اساس واژه زخمخورده در متن، متوجه شده باشید که این صرفاً یک «نصیحت» نیست.
با سپاس
پ.ن: مدیریت محترم و گرامی سایت:
ضمن تشکر بابت رفع مشکلات قبلی، گویا این باگ «ردشدن مطلب بنده توسط مدیر سایت» در بخش اعلانات و سپس انتشار همون مطلب، دوباره برگشته. البته شخصاً مشکلی باهاش ندارم و فقط جهت اطلاع عرض کردم. با تشکر از زحمات شما بزرگوار
با سلام خدمت شما بزرگواران
نمیدونم چی میشه که حتی عزیزان هم وطن اینطور اصرار دارن که منکر خیلی از دست آوردهای عالمان و دانشمندان ایرانی وافتخارات علمی شون بشن و این جای سوال داره
و اینکه وقتی مملکتی به واسطه سابقه ی طولانی در تاثیر گذاری در روند علمی و سیاسی جهان بخواد نادیده گرفته بشه قطعا آخرین افرادی که در این موضوع نقشی ایفا میکنن باید مردم همون سرزمین باشن به چی استناد کنم وقتیکه حتی سرچ اینترنتی رو هم که به سادگی به زبان همون سردرمداران این رویه امکان پذیر هست رو منکر میشید و جالبه مشابه بیان جناب اسعدی در موردجناب ابو علی سینا ، از یکی از اساتید معماری این جانب که بسیار مطرح هستن در مورد جناب شیخ بهایی قبلا به کرار سر کلاس درسشون شنیدم که حتی جناب شیخ بهایی رو مردی دغل باز میخواندند همانطور بعضی اذعان میکنن که جناب ابو علی سینا زن باره بوده و یا جناب رازی ملحد و کاش بدونیم این سیاه کاریهای تاریخی قبلا برای چینیها و ژاپنیها و هندیها هم انجام شده اما به شکل منسجم تر و همه جانبه تر برای کشور و مردم عزیز ایران و انشاالله اگر این متن باقی بماند در سالهای آینده که از این مه غلیظ گمراهی بیرون کشیده شدیم آیندگان قضاوت خواهند کرد چه کسی راست گفت و چه کسی تحت تاثیر جریان روشنفکری غیر منصفانه در مورد کشورش بی انصافی کرد
پ ن
اگه از دوستان لینکی مربوط به این گونه دسیسه ها در سراسر دنیا لازم داره و دوست داره پشت پرده های جوامع علمی جهان رو بدونه مخصوصا علم پزشکی نوین اطلاع بدید تا لینک رو با اجازه مدیر سایت قراربدم و راستی این اطلاعات کلا توسط خود غربیها جمع آوری شده و ما ایرانیها باز برای خودمون داستان نساختیم
با سلام خدمت شما بزرگواران
نمیدونم چی میشه که حتی عزیزان هم وطن اینطور اصرار دارن که منکر خیلی از دست آوردهای عالمان و دانشمندان ایرانی وافتخارات علمی شون بشن و این جای سوال داره
و اینکه وقتی مملکتی به واسطه سابقه ی طولانی در تاثیر گذاری در روند علمی و سیاسی جهان بخواد نادیده گرفته بشه قطعا آخرین افرادی که در این موضوع نقشی ایفا میکنن باید مردم همون سرزمین باشن به چی استناد کنم وقتیکه حتی سرچ اینترنتی رو هم که به سادگی به زبان همون سردرمداران این رویه امکان پذیر هست رو منکر میشید و جالبه مشابه بیان جناب اسعدی در موردجناب ابو علی سینا ، از یکی از اساتید معماری این جانب که بسیار مطرح هستن در مورد جناب شیخ بهایی قبلا به کرار سر کلاس درسشون شنیدم که حتی جناب شیخ بهایی رو مردی دغل باز میخواندند همانطور بعضی اذعان میکنن که جناب ابو علی سینا زن باره بوده و یا جناب رازی ملحد و کاش بدونیم این سیاه کاریهای تاریخی قبلا برای چینیها و ژاپنیها و هندیها هم انجام شده اما به شکل منسجم تر و همه جانبه تر برای کشور و مردم عزیز ایران و انشاالله اگر این متن باقی بماند در سالهای آینده که از این مه غلیظ گمراهی بیرون کشیده شدیم آیندگان قضاوت خواهند کرد چه کسی راست گفت و چه کسی تحت تاثیر جریان روشنفکری غیر منصفانه در مورد کشورش بی انصافی کرد
پ ن
اگه از دوستان لینکی مربوط به این گونه دسیسه ها در سراسر دنیا لازم داره و دوست داره پشت پرده های جوامع علمی جهان رو بدونه مخصوصا علم پزشکی نوین اطلاع بدید تا لینک رو با اجازه مدیر سایت قراربدم و راستی این اطلاعات کلا توسط خود غربیها جمع آوری شده و ما ایرانیها باز برای خودمون داستان نساختیم
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند پیشنهاد میکنم یکبار دیگر نظرات من را که دوتا روایت درج نمودم در این صفحه مطالعه فرمایید. من هرگز به بزرگانی چون ابن سینا و امثال آن، کم نگرفتم. منظور من این بود که، در دنیای واقعی علم امروزی، هیچ سندی یا هیچ مرجعی از ابن سینا یاد نمیشود چراکه آن بزرگوار اصلا در حیطه ی علم پزشکی امروزی نبود. فرق بین علمی که میتونه برای آغاز یک فرآیند مفید در حوزهی سلامت یا پزشکی قرار بگیرد، بسیار زیاد است از علمی که در هزار سال پیش بعنوان طبیب در جوامع آن روزگار مورد استفاده قرار میگرفت.
بانوی فرهیخته هیچ واژهی علمی در پزشکی و زیست پزشکی، از ابن سینا استناد نشده است. حتی کلمهی پروتئین که به معنای لغوی مقام اول، قهرمانترین، نابترین است، از واژگان یونان باستان استناد شده است. چراکه پدر علم پزشکی جهان، بقراط است و براساس همین مقیاس، از واژگان یونان باستان برای واژگان علوم پزشکی بیشتر استناد شده است. ابن سینا در زمان خودش در میان مردمان بی سواد آن دوران، مرد بسیار دانا و باسوادی بوده است که به شهرت رسیده بود. و امروز هم در تاریخچه ی علم پزشکی، بخصوص طب سنتی از همین اسم یعنی ابن سینا بعنوان اولینهای ابداعی طب سنتی خاورمیانه یاد میشود نه بعنوان مرجع علمی در طب سنتی. در برخی موزههای کتابخانههای دانشگاههای جهان هم کتابهای ترجمه شده ابنسینا بهعنوان اولینهای تاریخچهی بالینی موجود است تا دانشجویان علاقمند به علم پزشکی از تاریخ این علم هم آگاه باشند. شایان ذکر است که آلبرت اینشتین از جمله دانشمندانی بود که فلسفهی علم را تحت تاثیر قرار داد و مختص به علم فیزیک مدرن نیست.
به هر حال، منابع علمی با منابع خبری تفاوت بسیاری دارند چراکه چندین نفر از اسامی به اصطلاح دانشمند هستهای ایران که امروز در قید حیات نیستند، اصلا اسمشان در هیچ مقالهی علمی و منبع علمی وجود ندارد و چطور ممکن است که به یک نفر لقب دانشمندی اعطا کنند (البته در ایران) در حالیکه حتی یک مقالهی علمی در ژورنال علمی از خودش ندارد. اما تا دلتان بخواهد در منابع خبری فارسی و خارجی اسامی آنها را بعنوان دانشمند هستهای قید کردهاند و خوب این برای ما مشخص هست که با تبلیغات میتوان الکی یکی را بدون پشتوانه ی علمی پژوهشی در منابع علمی مثل ژورنال های علمی، بعنوان دانشمند در جامعه معرفی کرد و همه ی مردم هم باور کنند این موضوع را.
انشالله که از ما رنجیده خاطر نباشید و همواره سلامت و زیبا زیست کنید...
سلام مجدد خدمت شما جناب اسعدی بزرگوار
متاسفانه یا خوشبختانه این بحث خیلی به درازا کشید
اول در مورد جمله ی آخرتون ،جناب اسعدی ،من بنده حقیر کی باشم که رنجیده خاطرگی من مهم باشه ،اصل بحث ، بحث وطن و بزرگان وطن هست وافتخارات کل مردم ایران که بنده در مقایسه ذره ای بی ارزشم
و دوم اینکه اگه دانشمندان ما اصلا در جهانیکه در دو پست قبل بهش اشاره شد ، که به چه صورت اداره میشه ، مطرح نیستن ، چه اهمیتی داره شما تصور کنید من نوعی به واسطه انواع فریب و دزدی حالا شخص مهم و پر قدرت و ثروتمندی هستم و نظامی رو تشکیل میدم که فقط اونهاییکه منو تایید میکنن یا نفعی برام دارن رو درش اجازه رشد و مطرح شدن ، میدم
به هر حال چه خوب که انسان وارسته و درستکار در این به اصطلاح نظام راه پیدا نکنه
دوم اگه ما دانشمندان مهمی در عرصه ی هسته ای نداریم چرا باید امریکا نگران فعالیت هسته ای ما باشه و اینقدر هزینه به جون بخره تا بیاد و با بمبهای سنگر شکن گرانقیمتش اونو تخریب کنه
و بعد جناب اسعدی بزرگوار من تخصصی در هیچ زمینه ای ندارم اما به لطف خداوند عقل سلیمی دارم که به نظرم تحلیل کردن صحیح هسته ی اصلی علم هست چون اگه نباشه انسان قطعا به خطا میره همانطور که جناب انیشتین با اون کشفشون که در اختیار افراد نادرست گذاشتن باعث کشته شدن تعداد زیادی از افراد غیر نظامی به طرز وحشیانه ای شدن البته بعد هم کلی تحسین شدن در جوامع بین المللی و انیشتین مثالی شد برای نبوغ!!
و بعد عرض کنم این قضیه که ایرانیها در عرصه های مختلف نادیده گرفته میشن توهم نیست و به لطف خدا تیمی از عزیزان فرهیخته و بعضا دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی در سراسر جهان به صورت خود جوش تشکیل شده تا تمامی این موارد روشن بشه (کلا شامل تمام موارد دانشمندان درستکار در سراسر دنیا من جمله ایرانیهای عزیز ) و به امید خداوند به صورت گسترده ای رسانه ای و بعضا به صورت حقوقی پرداخته بشه و انشاالله به زودی مردم عزیزمون خواهند فهمید چه جایگاه والایی در تمامی زمینه های علمی و هنری و ورزشی و ... داشتن که به خاطر سیاستهای جهانی ضد شیعی و و ضد ایرانی مورد اجحاف و انکار قرار گرفته و بعضا هویت خیلی از وطن فروشان در غالب اساتید و سیاستگذار و سیاستمدار هم برای همه رویت خواهدشد ( کمی صبر سحر نزدیک هست)
انشاالله همیشه در پناه حق و به دور از هر گزندی باشید
یا حق
سلام مجدد خدمت شما جناب اسعدی بزرگوار
متاسفانه یا خوشبختانه این بحث خیلی به درازا کشید
اول در مورد جمله ی آخرتون ،جناب اسعدی ،من بنده حقیر کی باشم که رنجیده خاطرگی من مهم باشه ،اصل بحث ، بحث وطن و بزرگان وطن هست وافتخارات کل مردم ایران که بنده در مقایسه ذره ای بی ارزشم
و دوم اینکه اگه دانشمندان ما اصلا در جهانیکه در دو پست قبل بهش اشاره شد ، که به چه صورت اداره میشه ، مطرح نیستن ، چه اهمیتی داره شما تصور کنید من نوعی به واسطه انواع فریب و دزدی حالا شخص مهم و پر قدرت و ثروتمندی هستم و نظامی رو تشکیل میدم که فقط اونهاییکه منو تایید میکنن یا نفعی برام دارن رو درش اجازه رشد و مطرح شدن ، میدم
به هر حال چه خوب که انسان وارسته و درستکار در این به اصطلاح نظام راه پیدا نکنه
دوم اگه ما دانشمندان مهمی در عرصه ی هسته ای نداریم چرا باید امریکا نگران فعالیت هسته ای ما باشه و اینقدر هزینه به جون بخره تا بیاد و با بمبهای سنگر شکن گرانقیمتش اونو تخریب کنه
و بعد جناب اسعدی بزرگوار من تخصصی در هیچ زمینه ای ندارم اما به لطف خداوند عقل سلیمی دارم که به نظرم تحلیل کردن صحیح هسته ی اصلی علم هست چون اگه نباشه انسان قطعا به خطا میره همانطور که جناب انیشتین با اون کشفشون که در اختیار افراد نادرست گذاشتن باعث کشته شدن تعداد زیادی از افراد غیر نظامی به طرز وحشیانه ای شدن البته بعد هم کلی تحسین شدن در جوامع بین المللی و انیشتین مثالی شد برای نبوغ!!
و بعد عرض کنم این قضیه که ایرانیها در عرصه های مختلف نادیده گرفته میشن توهم نیست و به لطف خدا تیمی از عزیزان فرهیخته و بعضا دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی در سراسر جهان به صورت خود جوش تشکیل شده تا تمامی این موارد روشن بشه (کلا شامل تمام موارد دانشمندان درستکار در سراسر دنیا من جمله ایرانیهای عزیز ) و به امید خداوند به صورت گسترده ای رسانه ای و بعضا به صورت حقوقی پرداخته بشه و انشاالله به زودی مردم عزیزمون خواهند فهمید چه جایگاه والایی در تمامی زمینه های علمی و هنری و ورزشی و ... داشتن که به خاطر سیاستهای جهانی ضد شیعی و و ضد ایرانی مورد اجحاف و انکار قرار گرفته و بعضا هویت خیلی از وطن فروشان در غالب اساتید و سیاستگذار و سیاستمدار هم برای همه رویت خواهدشد ( کمی صبر سحر نزدیک هست)
انشاالله همیشه در پناه حق و به دور از هر گزندی باشید
یا حق
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند از همراهی و عنایت شما کمال سپاس دارم. شما بر من و این محفل، ارزشمند هستین چراکه اصالت دارین و این بسیار مهم است.
علاوه بر این، آلبرت اینشتین بمب اتمی را نساخته است، ایشان شکافت هستهای در عنصر اورانیوم و پلوتونیوم و دوتریوم و امثال اینها را از نظر علمی برای کاربرد آنها در صنایع مفید مانند سوخت اتمی برای انرژی های زیاد اثبات کرد و بمب اتمی را، دانشمندی به نام رابرت اوپنهایمر به همراه ۳ هزار نفر از دانشمندان شیمی فیزیک زیست شناسی و ریاضی، ساختند.
همچنین بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی ژاپن توسط آمریکا، هم تقصیر خود ژاپن بود چراکه ژاپن مردمان آمریکا بخصوص در میدوی سیتی و پرل هاربر را به آتش و خاک و خون کشید و آمریکا مجبور شد برای شکست نخوردن از ژاپن در جنگ، بمباران اتمی انجام دهد.
سپاس از همراهی شما بانوی محترم و آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما...
با احترام و عرض ادب
بانوی فرهیخته و ارجمند از همراهی و عنایت شما کمال سپاس دارم. شما بر من و این محفل، ارزشمند هستین چراکه اصالت دارین و این بسیار مهم است.
علاوه بر این، آلبرت اینشتین بمب اتمی را نساخته است، ایشان شکافت هستهای در عنصر اورانیوم و پلوتونیوم و دوتریوم و امثال اینها را از نظر علمی برای کاربرد آنها در صنایع مفید مانند سوخت اتمی برای انرژی های زیاد اثبات کرد و بمب اتمی را، دانشمندی به نام رابرت اوپنهایمر به همراه ۳ هزار نفر از دانشمندان شیمی فیزیک زیست شناسی و ریاضی، ساختند.
همچنین بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی ژاپن توسط آمریکا، هم تقصیر خود ژاپن بود چراکه ژاپن مردمان آمریکا بخصوص در میدوی سیتی و پرل هاربر را به آتش و خاک و خون کشید و آمریکا مجبور شد برای شکست نخوردن از ژاپن در جنگ، بمباران اتمی انجام دهد.
سپاس از همراهی شما بانوی محترم و آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما...
سلام مجدد جنای اسعدی گرامی
ممنون از نظر لطفتون و سپاس بابت حضور شما
جناب اسعدی اگه فیلم اوپنهایمر رو دیده باشید ، متوجه میشید که خودشون هم اذعان دارن که انیشتین کمک شایانی به ساخت بمب هسته ای کرد (کاملا در ساخت بمب مستاصل شده بودن که از ایشون کمک گرفتن)
و در مورد ژاپن اگه حتی گفته ی شما درست باشه ( که دلایل زیادی برای نقضش هست) آیا درست هست در یک جنگ تن به تن و برابر (تازه از نظر خیلی جهات امریکا برتری داشت و فقط فاقد داشتن غیرت و شجاعت مردم ژاپن برای جنگ بودن ) از سلاحی کشتارجمعی که انسانهای غیر نظامی رو هدف قرار میده استفاده کرد ، جناب اسعدی بزرگوار احساس میکنم تحلیلتون درست نیست و تحت تاثیر تبلیغات غرب هستید الان کلا دنیا از مرحله ی تعریف و تمجید و سفیدشویی غرب گذر کرده و به سمت شفاف سازی پیش میره و دیگه نمیشه مانند قبل از امریکا و در کل ،غرب دفاع کرد چون کلی مدارک مستند بر علیه این نظامها و راههای غیر انسانیشون برای سیطره بر جهان هست
به امید حق
سلام مجدد جنای اسعدی گرامی
ممنون از نظر لطفتون و سپاس بابت حضور شما
جناب اسعدی اگه فیلم اوپنهایمر رو دیده باشید ، متوجه میشید که خودشون هم اذعان دارن که انیشتین کمک شایانی به ساخت بمب هسته ای کرد (کاملا در ساخت بمب مستاصل شده بودن که از ایشون کمک گرفتن)
و در مورد ژاپن اگه حتی گفته ی شما درست باشه ( که دلایل زیادی برای نقضش هست) آیا درست هست در یک جنگ تن به تن و برابر (تازه از نظر خیلی جهات امریکا برتری داشت و فقط فاقد داشتن غیرت و شجاعت مردم ژاپن برای جنگ بودن ) از سلاحی کشتارجمعی که انسانهای غیر نظامی رو هدف قرار میده استفاده کرد ، جناب اسعدی بزرگوار احساس میکنم تحلیلتون درست نیست و تحت تاثیر تبلیغات غرب هستید الان کلا دنیا از مرحله ی تعریف و تمجید و سفیدشویی غرب گذر کرده و به سمت شفاف سازی پیش میره و دیگه نمیشه مانند قبل از امریکا و در کل ،غرب دفاع کرد چون کلی مدارک مستند بر علیه این نظامها و راههای غیر انسانیشون برای سیطره بر جهان هست
به امید حق
با احترام مجدد
بانوی فرهیخته من سالها در آمریکا تحصیل کردم و تمام تاریخ جنگها را میشناسم. متأسفانه تعداد تبلیغات فیک و سرعت تبلیغات فیک بسیار حجیم و سریع تر از حقیقت است و مردم قطعاً همه چیز را نمیدانند. به هر حال، من همواره مستند حرف میزنم. شخصاً حمله ی اتمی آمریکا را کار بسیار ناجوانمردانه میدانم و غیر انسانی. اما آمریکا قبل از حملهی اتمی به ژاپن، اقتداری در جهان نداشت و ژاپن با تهاجم وحشیانه به آمریکا، مردمان غیرنظامی آمریکا را به آتش کشید که آمریکا مجبور شد از بمب اتمی استفاده کند.
به هر حال، خدمات آلبرت اینشتین امروزه و تا سالیان دور هم مورد استناد علم جهان قرار خواهد گرفت و همواره از آلبرت اینشتین و امثال او به نیکی در جهان علم یاد خواهد شد.
در مورد دستاوردهای علمی ایرانیها هم خودم شخصاً به تمام آنها عنایت دارم، که البته تمام آن بزرگان علمی در خارج از ایران هستند و خارج از ایران این مهم را کسب نموده اند. مثال بارزش هم استاد بزرگ ریاضیات مریم میرزاخانی فقید بود که با ایشان در یکی از تحقیقاتم برای توپولوژی DNA ماهواره، مشورت علمی داشتم.
به هر حال، عقیدهی شما هم محترم است و اگر اجازه بفرمایید تا همینجا برای این مبحث، کفایت شود.
با آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما بانوی محترم....
با احترام مجدد
بانوی فرهیخته من سالها در آمریکا تحصیل کردم و تمام تاریخ جنگها را میشناسم. متأسفانه تعداد تبلیغات فیک و سرعت تبلیغات فیک بسیار حجیم و سریع تر از حقیقت است و مردم قطعاً همه چیز را نمیدانند. به هر حال، من همواره مستند حرف میزنم. شخصاً حمله ی اتمی آمریکا را کار بسیار ناجوانمردانه میدانم و غیر انسانی. اما آمریکا قبل از حملهی اتمی به ژاپن، اقتداری در جهان نداشت و ژاپن با تهاجم وحشیانه به آمریکا، مردمان غیرنظامی آمریکا را به آتش کشید که آمریکا مجبور شد از بمب اتمی استفاده کند.
به هر حال، خدمات آلبرت اینشتین امروزه و تا سالیان دور هم مورد استناد علم جهان قرار خواهد گرفت و همواره از آلبرت اینشتین و امثال او به نیکی در جهان علم یاد خواهد شد.
در مورد دستاوردهای علمی ایرانیها هم خودم شخصاً به تمام آنها عنایت دارم، که البته تمام آن بزرگان علمی در خارج از ایران هستند و خارج از ایران این مهم را کسب نموده اند. مثال بارزش هم استاد بزرگ ریاضیات مریم میرزاخانی فقید بود که با ایشان در یکی از تحقیقاتم برای توپولوژی DNA ماهواره، مشورت علمی داشتم.
به هر حال، عقیدهی شما هم محترم است و اگر اجازه بفرمایید تا همینجا برای این مبحث، کفایت شود.
با آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما بانوی محترم....
استاد بزرگوار. بنده فقط میتونم از اعماق وجود از حضرتعالی عذرخواهی کنم که این اتفاقات و هدررفتن وقت گرانبهای شما در صفحه اینجانب افتاده.
البته شخصاً به عنوان بازکنندۀ این صفحه، نسبت به این موضوع بیتفاوت نبوده و چندشب قبل یک متن 6000 کلمهای بسیار تند نوشتم برای جمع کردن بحث که به دلیل اشاره به بعضی خط قرمزها، توسط مدیرمحترم سایت رد شد.
مجدداً یک متن طولانی دیگه نوشتم بازهم با همین امید، که اونهم به دلیل عدم رعایت خط قرمزهای سایت رد شد!
البته شکایتی ندارم. از مدیریت محترم سایت هم بابت این حجم بالا از مسئولیتپذیری و دقت و ریزبینی در نوشتهها سپاسگزارم و آرزو میکنم ایکاش تمام دستاندرکاران کشور ما (در هر حوزهای) این حجم از مسئولیتپذیری و دقت در کار رو میداشتن.
درنهایت زمانی که در یک مباحثه، یک طرف با عینک «نگاه سیستمی» به موضوع نگاه کنه و طرف مقابل با عینک «تعصب» ، این مباحثه، نه ده روز و دهسال که سالها و چه بسا در تاریخ دیده شده که قرنها هم بطول خواهد انجامید! بدون هیچ فایدهای
متاسفانه بنده حقیر هم کمی دیر متوجه شدم که نباید بحث میکردم.
از حضرتعالی مجدداً از صمیم قلب عذرخواهی میکنم.
مانا و برقرار باشید
استاد بزرگوار. بنده فقط میتونم از اعماق وجود از حضرتعالی عذرخواهی کنم که این اتفاقات و هدررفتن وقت گرانبهای شما در صفحه اینجانب افتاده.
البته شخصاً به عنوان بازکنندۀ این صفحه، نسبت به این موضوع بیتفاوت نبوده و چندشب قبل یک متن 6000 کلمهای بسیار تند نوشتم برای جمع کردن بحث که به دلیل اشاره به بعضی خط قرمزها، توسط مدیرمحترم سایت رد شد.
مجدداً یک متن طولانی دیگه نوشتم بازهم با همین امید، که اونهم به دلیل عدم رعایت خط قرمزهای سایت رد شد!
البته شکایتی ندارم. از مدیریت محترم سایت هم بابت این حجم بالا از مسئولیتپذیری و دقت و ریزبینی در نوشتهها سپاسگزارم و آرزو میکنم ایکاش تمام دستاندرکاران کشور ما (در هر حوزهای) این حجم از مسئولیتپذیری و دقت در کار رو میداشتن.
درنهایت زمانی که در یک مباحثه، یک طرف با عینک «نگاه سیستمی» به موضوع نگاه کنه و طرف مقابل با عینک «تعصب» ، این مباحثه، نه ده روز و دهسال که سالها و چه بسا در تاریخ دیده شده که قرنها هم بطول خواهد انجامید! بدون هیچ فایدهای
متاسفانه بنده حقیر هم کمی دیر متوجه شدم که نباید بحث میکردم.
از حضرتعالی مجدداً از صمیم قلب عذرخواهی میکنم.
مانا و برقرار باشید
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند ضمن سپاس از همراهی و عنایت شما، عارضم که اصلا برای این مباحث پیش آمده ناراحت نشدم. من ۵ سالو ۸۲ روز در آمریکا زندگی کردم که ۱۸ ماه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست بودم و مابقی رو به شهر بوستون ماساچوست منتقل شدم برای کار در بیمارستان که البته تا چند سال دیگه خدمت سنوات علمی من در ایران تمام خواهد شد و دوباره برمیگردم به بوستون. کشورهایی مثل آمریکا به درس تاریخ از همان دوران ابتدایی تا دبیرستان، بسیار اهمیت میدهند تا فرزندان آنها با تاریخ، پرورش پیدا کنند و نه آموزش. چراکه این تاریخ هست که خط مشی کیفیت و کمیت زندگی را هموار میکند و با استناد به تاریخ، در امور زندگی میتوان برای بهبود بهداشت روان زندگی، تلاش کرد.
خودم تمام تحقیقات علمی ام را که تاکنون داشتهام مدیون دانشگاههای بسیار معتبر آمریکا و جهان هستم چراکه اگر اینها حمایت نمیکردند، قطعاً نمیتوانستم تحقیقات علمی ام را به اتمام برسانم حالا در قالب مقالات یا کتابهای علمی تالیف و منتشر کنم. تمام دوستان ایرانی من که امروز دارای اعتبار علمی جهانی هستند، تمام دستاوردهای علمی خودشان را با حمایت این دانشگاهها کسب نمودهاند و من هم هرگز منکر اعتبار علمی آنها نیستم. اصلا باکس ایمیل من هر روز دهها ایمیل از طرف همین بزرگان علمی و ژورنالهای علمی جهان ارسال میشه که یا از مراکز تحقیقاتی یا بیمارستانی از سراسر جهان نسبت به تشخیص و تفسیر برخی بیماریهای خاص ژنتیکی یا ایدیوپاتیک ازم مشورت علمی میخواهند یا ازم برای داوری مقالات علمی کمک میخواهند جهت انتشار در ژورنال خودشان یا مقاله برای انتشار در ژورنال خودشان میخواهند و یا مقالات علمی جدیدی که در حوزه ی علاقمندی هستند را بصورت دسترسی آزاد واسم ارسال میکنند.
دوست فرهیخته تمام زندگی جوانی من برای علم ژنتیک و زیست شناسی سلولی و مولکولی گذشته است و از این پس هم بر مبنای همین خواهد بود. تاکنون بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب تألیف و منتشر نمودم که ۳۷ عنوان از این کتابها در انتشارات علمی اسکولارز پرس و لامبرت آلمان به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، روسی، لهستانی، پرتغالی، آلمانی، سوئدی، نروژی، دانمارکی، ژاپنی، چینی، کره ای، عربی، منتشر شدهاند و در سراسر جهان از فروشگاههای بینالمللی اعم از آمازون، eBay، و بسیاری از فروشگاههای بینالمللی آنلاین جهان به فروش میرسند. همچنین تاکنون بیش از ۷۰۰ مقالهی علمی تالیف و منتشر نمودم که بیش از ۴۰۰ مورد از این مقالات به زبان انگلیسی هستند و در ژورنالهای علمی بینالمللی آمریکایی، اروپایی و آسیایی منتشر شدهاند.
به توفیق خداوند و تلاش بیوقفه ی خودم برای همین موارد علمی که داشتم، جوایز علمی متعددی اعم از مدالهای علمی و لوح تقدیرها و لوح تندیسهای علمی متعددی از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی چندین کشور جهان منجمله ایران هم دریافت نمودم که بسیار واسم تا پایان عمرم ارزشمند هستند.
این موارد را عرض نمودم که مطرح کنم با تمام این ارزشهای علمی، هرگز خودم را فرد برتر از هیچکس ندانستم و تمام تلاشم این هست که با اخلاق خوب و محبوب از این زندگی عبور کنم تا پس از مرگم، نام من را صرفاً برای تحقیقات علمی ام یدک نکشند و بیشتر برای محبوب بودنم بخاطر رفتار نیک نام من را یادآوری کنند. که این مورد حتی در دنیای پس از مرگ هم در پیشگاه خداوند، برایم امتیاز مثبتی خواهد بود تا شاید از مجازات گناهانم در این دنیا، کاسته شود.
به هر حال، بسیار خرسندم که با شما دوست هستم و رفاقت با افراد فرهیخته ای همچون شما، حتی در فضای سایبری مثل عطرافشان، از موهبت های نیک است.
با آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما دوست گرامی...
استاد بزرگوار. بنده فقط میتونم از اعماق وجود از حضرتعالی عذرخواهی کنم که این اتفاقات و هدررفتن وقت گرانبهای شما در صفحه اینجانب افتاده.
البته شخصاً به عنوان بازکنندۀ این صفحه، نسبت به این موضوع بیتفاوت نبوده و چندشب قبل یک متن 6000 کلمهای بسیار تند نوشتم برای جمع کردن بحث که به دلیل اشاره به بعضی خط قرمزها، توسط مدیرمحترم سایت رد شد.
مجدداً یک متن طولانی دیگه نوشتم بازهم با همین امید، که اونهم به دلیل عدم رعایت خط قرمزهای سایت رد شد!
البته شکایتی ندارم. از مدیریت محترم سایت هم بابت این حجم بالا از مسئولیتپذیری و دقت و ریزبینی در نوشتهها سپاسگزارم و آرزو میکنم ایکاش تمام دستاندرکاران کشور ما (در هر حوزهای) این حجم از مسئولیتپذیری و دقت در کار رو میداشتن.
درنهایت زمانی که در یک مباحثه، یک طرف با عینک «نگاه سیستمی» به موضوع نگاه کنه و طرف مقابل با عینک «تعصب» ، این مباحثه، نه ده روز و دهسال که سالها و چه بسا در تاریخ دیده شده که قرنها هم بطول خواهد انجامید! بدون هیچ فایدهای
متاسفانه بنده حقیر هم کمی دیر متوجه شدم که نباید بحث میکردم.
از حضرتعالی مجدداً از صمیم قلب عذرخواهی میکنم.
مانا و برقرار باشید
جناب متین راد
اگه امکانش باشه شماره ی همسرم رو در اختیار سایت میذارم تا شما اون مطلب شش هزار کلمه ای بسیار تندتون رو در قالب پیامک برای همسرم ارسال کنید اگه این باعث میشه حس بهتری پیدا کنید
و دوم اینکه باید بگم منم تمایل به ادامه ی بحث با هیچکدام از شما عزیزان رو ندارم اما جناب اسعدی نظری بیان کردن که در رابطه با نظر اینجانب بود و منم باید بیاناتمو واضح و روشن تر عرض میکردم
و در ضمن این صفحه ی شما حقی به عنوان مالک سایت در اختیارتون قرار نمیده و سعی کنید قبل از بی حرمتی کردن ،کمی شان طرف مقابل رو در نظر بگیرید و به واسطه قلم شیواتون ، خودتون رو محق بی احترامی نسبت به دیگران ندونید
و دوباره اشاره کنم تمامی بحثهایی که از طرف اینجانب شد، بسیار واضح واستدلالی هست نه تعصبی ،و هر عقل سلیمی متوجه میشه که کدوم تحلیل درست صورت گرفته و کدوم تحلیل تعصب غرب رو به دوش کشیده
و در ضمن کمی صبر داشته باشید همه چیز روشن خواهدشد
جناب متین راد
اگه امکانش باشه شماره ی همسرم رو در اختیار سایت میذارم تا شما اون مطلب شش هزار کلمه ای بسیار تندتون رو در قالب پیامک برای همسرم ارسال کنید اگه این باعث میشه حس بهتری پیدا کنید
و دوم اینکه باید بگم منم تمایل به ادامه ی بحث با هیچکدام از شما عزیزان رو ندارم اما جناب اسعدی نظری بیان کردن که در رابطه با نظر اینجانب بود و منم باید بیاناتمو واضح و روشن تر عرض میکردم
و در ضمن این صفحه ی شما حقی به عنوان مالک سایت در اختیارتون قرار نمیده و سعی کنید قبل از بی حرمتی کردن ،کمی شان طرف مقابل رو در نظر بگیرید و به واسطه قلم شیواتون ، خودتون رو محق بی احترامی نسبت به دیگران ندونید
و دوباره اشاره کنم تمامی بحثهایی که از طرف اینجانب شد، بسیار واضح واستدلالی هست نه تعصبی ،و هر عقل سلیمی متوجه میشه که کدوم تحلیل درست صورت گرفته و کدوم تحلیل تعصب غرب رو به دوش کشیده
و در ضمن کمی صبر داشته باشید همه چیز روشن خواهدشد
بانوی گرامی سلام
لطفاً دوباره متن آخر بنده رو بخونید. نمیدونم چرا چنین پیامی دریافت کردین که خدای نکرده متن تند بنده خطاب به شما بوده!!!! شاید مشکل از نگارش من هست.
اون متن طولانی بصورت بسیار کلّی و بدون مخاطب خاص بود و الان هم اگر کوچکترین اشارهای به محتوای اون بکنم بازهم تایید نخواهد شد! (ظهر امروز همین جواب رو نوشتم و فقط اشاره کوچکی به محتوای اون متن کردم که امشب اومدم و دیدم تایید نشده)
ضمن اینکه منظورتون از «مالک سایت»!!!! رو متوجه نشدم. اشاره بنده به «بازکننده این صفحه» بود و این صفحه، یعنی همین یک صفحهای که بنده سوالی مطرح کردم، نه کل سایت! :)
و منظور از «بازکننده صفحه» از نظر خودم یعنی:
سرایدار این صفحه...
خدمتگزار این صفحه...
کلیددار این صفحه...
یا هر چیز مشابهی که اگر چنین اتفاقاتی در حین بحث افتاد خودم رو ملزم به عذرخواهی بدونم. از جناب دکتر عذرخواهی کردم. از شما هم عذرخواهی میکنم. اگر هریک از خوانندگان هم وقتشون با این بحثها گرفته شد از اونها هم عذرخواهی میکنم.
درست یا غلط، معتقدم اینها آداب اولیه کلیدداری صفحهای هست که ما در سایتها با سوال یا مطلب اولیه توسط خودمون اون صفحه رو افتتاح کردیم.
با سپاس
مدیر محترم سایت: خودم متن رو قیچی زدم بزرگوار! انشاالله این یکی قابل انتشار باشه! ممنون