GUERLAIN - Oud Essentiel

من رایحه عود رو تو هر ادکلنی که باشه خیلی دوست دارم . ابهت و وقار خاصی به عطر میده و به نظرم خیلی شیک و کلاسیکش میکنه اون عطر رو . دوستان ادکلن زنونه با رایحه غالب عود که خشن و مردونه نباشه معرفی می کنید ؟

من این سری از کارهای گرلن رو دوست دارم.یک شکوه و عظمت و هیبتی توشون هست که تو عطرهای دیگه تجربه نکردم. تا امروز چهار کار از این گروه رو تست کردم بارز ترین ویژگی که توشون دیدم رایحه و نتهای مشترکه که بین هر چهار کار تکرار شده و به فراخور نامشون شدت و ضعف پیدا میکنند و گاهی برجسته شده و گاهی در پس زمینه قرار میگیرند این ویژگی به اندازه ای بارزه که به آسانی میتونم این چهار عطر رو از میان نزدیک به صد نمونه دکانت و سمپلهام بیرون بکشم.بویس میستریو ،امبر اترنل ،سانتال رویال و عود اسنشال.با این تفاوت که بویس میستریو و امبر اترنل روایح انیمالیک بسیار تند و پیشرویی دارند در حالی که عود اسنشال و سانتال رویال متعادل تر و ملایمترند.

گرلن عود اسنشیل
نفیس شرقی!

قبلا اشاره کرده بودم که سری LES ABSOLUS D'ORIENT از برند Guerlain واقعا کیفیت و جایگاه خاصی داره و نماینده فضای شرقی هست.
پیشتر، ذیل همین عطر، بحث مفصلی درباره ارتباط خاستگاه شرق و غرب بودن عطرها، بین دوستان رخ داده بود...
بنظر بنده میتونیم نظر همه یا هیچ نداشته باشیم. قطعا تجارب کهن خاوریان با نو آوری های باختریان همنشین شده و روایح دلپذیر کنونی رو خلق کرده.
یکی از تجلی های این تلاقی ارزشمند، آفرینش عطر عود اسنشیال، برخاسته از اعماق فرهنگ شرقی هست تا جاییکه برند گرلن، خود معترف است که در این عطر، یک رویارویی بویایی منحصر به فرد بین شرق و غرب رخ میده. آنجاکه تیری واسر بزرگ، از چوب عود الهام میگیرد!
این عطر چرمی ملایم و تند، نت های اسرارآمیز چرم و کندر و نت های شیرین رز بلغاری را در یک کیمیاگری ظریف ترکیب می کنه. در ابتدا چرم چوبی، فضایی مجلل، کاریزماتیک و فریبنده ایجاد میکنه که در کنار عود و بخور، فضایی سنگین و کمی تلخ رو به ارمغان میاره. در کنار این فضای شرقی، کندر و چوب سدر سعی در خشک کردن این سناریو دارن که زعفران به آهستگی فضا رو تلطیف کرده و نهایتا گل سرخ، به سان لبخندی در تاریکی، غوغایی تازه به پا میکنه!
پخش بو و ماندگاری گرلن عود اسنشیال بسیار خوب هست و برای موقعیت های رسمی یا روزانه در فصلهای پاییز و زمستان بسیار توصیه میشه.

کیفیت فوق العاده روایح در کنار پیام مشخص این عطر، عاشقان عود رو به بهشت پرواز میده! خوشحالم که با ورودم به دنیای روایح معطر، لحظاتی رو تجربه میکنم که بعضی هاش قابل توصیف نیست...

نمره 9.5 از 10

عطر و حدا !
سلام دوستان معطر ام
بسیار مقاله راجع به ارتباط عطر با روح و تقدس و سابقه ی آن خوانده ام . و جاهایی نت برداری کرده بودم طی سالها .
دیشب برای نوشتنش برای شما از ساعت ۱۲ تا ۱۰ صبح ( یکشنبه ها معمولا استراحت میکنم ) گشتم و آماده کردم اما اینقدر خسته شدم ، دیدم حال نوشتن ندارم ، و خوابیدم !

سابقه ی معطر یابی حتی قبل تر است از خدا یابی برای بشر . در طبیعت بسیار مواد معطر یافته بودند .
انسانها بعد از یافتن خدا ، لایقترین هدیه به او را ساخت محل هایی ( معابد ) برای عبادت و برای حصول بهترین فضا ، از عطر بهره میجستند .
اما عطری به این سبک و سیاق امروزی ، نه
مواد معطری یافته بودند از برگ گیاهان و انواع صمغ که از درختان به جهت حفظ خود از آفات ترشح میشد و نیز رزین هایی که برخی حشرات از خوردن برخی گیاهان از خود دفع میکردند .
اینها را در آتشی میریختند که همیشه در معابد روشن بود و نشانه ای از نور ( اهورا ) بر علیه تاریکی ( مزدا ) بود
جالب است بدانید ایرانیان قدیمی ترین بوده اند در خداپرستی و ساخت معابد
معبد مهر ورجوی که در آنجا ایرانیان خورشید را به نشانه ای از نور و خدا میپرستیدند ، دانشمندان قدمت اش را
" پیش از تاریخ " نگاشته اند !
و معبد زیگورات چغازنبیل در دوره ی عیلامی و مربوط به ۲۲۲۵ سال قبل از میلاد مسیح است !
از ابتدای شروع تا انتها ریختن عطر در آتش ادامه داشته و حتی معابد ، شخصی را مامور میکردند تا آتش و عطر مداوما برقرار باشد .
معتقد بودند خدا با نور و عطر ، حاضر میشود .
و بعد ها به تمام ادیان و معابد ( کنیسه ، کلیسا و مسجد ) به ارث رسیده است .
پس از ایرانیان ، مصریان در معابد حاص که مهمترینشان برای ایشان معابد مُردگان بود و محل مومیایی از عطری استفاده میکردند که از عربستان به مصر میبردند و چون از عربستان به مصر میرسیده آنرا صمغ عربی مینامیدند که از درختی بنام آکاکیا سنگال بدست می آمده .
صمغ کتیرا ، صمغ کاریا ، انزرموت ، زدو ، سوزنی برگان ، لاک مغسول و کهربا از جمله آنهاست
و رزین ( تولیدی ی حشرات ) چون گزانگبین ، گز علفی و گز شهداد و نیز شیرخشت ، بیدخشت ، ترنجبین و شکرتیفال هم استفاده میشده است که گفتن منشا هر کدام به درازا میکشد .

اما گرانترین ، مهمترین و بهترین آنها صمغ عود ( درخت آگار ) و صمغ خشخاش ( تریاک ) بوده که فقط در زمان اجتماعات مهم یا مراسم خاص یا حضور بزرگان مورد استفاده قرار میگرفته است .
در همه ی ادیان معتقد بوده اند که تا نور ( آتش ) و عطر نباشد خدا حاضر نخواهد شد .
ریختن ِ معطرات در آتش ، امروزه در بکارگیری ی اسپند و کندر ( که گیاهان معطر هم درو هست ) به ما ، به ارث رسیده است و اعتقاد استفاده از معطرات در آتش و حضور خدا و فرشتگان به همان زمانهای دور برمیگردد .
در دین اسلام که دیگر عطر به شکل امروزی موجود بود عطر گل رز ایرانی که بدلیل علاقه ی خاص پیامبر به این عطر ، آنرا گل محمدی نامیدند بیشتر در مساجد استفاده میشده است .
روایات و احادیث بسیار راجع به عطر دوستی ی پیامبر خوانده ام که بهترین اش از نظر من این است که پیامبر ثلث درآمد ماهانه ی خویش را صرف خرید عطر ، خصوصا عطرهای ایرانی و بالاخص عطر رز ایرانی میکرده است و بسیار موکد بر خوشبویی ی مسلمانان تاکید داشته است .
روایت هست به شخصی ماموریت داد در شهر دیگری و در مجلس خاصی که بزرگان ِ همه ی ادیان قرار بر حضور داشتند ، پیغامی بر مسلمانان آن شهر ببرد .
شخص پرسید چگونه همکیشان خود را بیابم ؟
فرمود : ببین و ببو !
شیک پوشان و نظیفانی که مو و صورت اصلاح کرده دارند و لبخند بر لب دارند و از همه مهمتر معطر اند را بجو
آنها همکیشان تو اند ( مسلمانند )
حال چقدر دستورات پیامبر در بین ما مسلمانان امروزه رواج دارد ، بماند :)
اما کوچکترین شکی ندارم که اهالی ی عطرافشان
مسلمان
و از آن مهمتر انسانهایی شایسته اند .
دوستان معطر ام
امید که مفید بوده باشد
و فراموش نکنید
چون هماره معطرید پس
همواره خدا همراه شماست !
با ارادت

درود
گرلن عود اسنشل
باز همون چرم و عود معروف و کلاسیک که برای من یادآور سوپرم عود است و به تعبیری آدمُ یاد عود معابد میندازه.
هرچند تم کلاسیک این کار برایِ خیلی از افراد مطبوع نیست و به تعبیری همون بویِ سنتیِ زیارتگاهیِ ، اما باید بگم من دوستش دارم.
حضور رز ، مخصوصا در دقایق اولیه شاید همون چیزیِ که باعث شده خیلیا بهش رای منفی بدن اما حضور رز در کنارِ عودوچرم کلاسیک بیجا نیست. رز در انتها بسیار مطبوع میشه.
سنِ پوششِ عطر بالاست اما من شخصا می پسندم. اصالت داره این کار . ظرافت و کیفیت داره.
نقطه ی اوج این عطر در میدل نت و جایی هست که زعفران به کار اضافه میشه و در عین اینکه سنگین بودن کارُ حفظ میکنه ، روحنواز و لطیفترش میکنه و از اون حالت خشک و جدی کمی بیرون میاد و اینجاست که میشه گفت یک کم گرایش یونی سکس پیدا میکنه.
عطر پیچیده ای نیست اما سمپل کمتر از ۱ میل اینکار خیلی کم حجم بود . ای کاش میشد با دستریز تهیه کردش.
در هر صورت لذت بردم از رایحه ی غنیِ این عطر.
پرفورمنس میانه و گزینه ی خوبی برای هدیه به بزرگترهاست.
بدرود

بر خلاف بسیاری از دوستان که علاقه ای به رایحه ی رز ندارن و اگرهم دوست داشته باشن دنبال کارهایی هستن که رز در اونها در پس زمینه باشه و یا کاملا هارش نباشه .من عاشق عطرهایی غنی از رز و زعفران هستم .
مثل همین عود اسنشیال.
حس میکنم(بنظرم ) عطرهایی مثل کارتیه دکلریشن دون سواق و حتی لیریک امواج تشنه میبرن لب چشمه و برمیگردونن.
هرچی شرقی تر بهتر.
خدایا خودت رحم کن از عطر خنکی مثل ورساچه اوفرش به کجا رسیدم .

درود این عطر رو امروز تست کردم. بسیار عطری مذهبی و سنگین. کم پیش میاد کسی بتونه ارتباط برقرار کنه باهاش پخش و ماندگاریشم خوبه

امیدوارم پیش نیاد ... ولی اگر بخوام تو مراسم تدفین یا ختم در فصلی غیر از تابستان شرکت کنم به شدت تم مناسبی داره این کار.

شدیدا تم عربی داره و به نظر من بیشتر برای آقایون مناسبه تا خانوم ها. خیلی سعی کردم دوسش داشته باشم اما یه چیزی توی این عطر منو اذیت میکنه و از اون نت اصلا خوشم نمیاد. از اونجایی که حرفه ای نیستم و نمیتونم به خوبی تشخیص بدم، نمیتونم قطعی بگم چیه که منو از عود اسنشیال فراری میده اما احساس میکنم رایحه ی کندر باشه. چون یادمه پدرم از مشهد کندر آورده بود و من از بوی اون اصلا خوشم نیومد. بویی شبیه به همین نت توی عود اسنشیال بود، بوی تلخی میداد. و من به عطر های تلخ علاقه ای ندارم.

بعضی رایحه ها ادم رو پرت میکنن به یه جای دوردست در گذشته .اولین بار عود اسنشیال منو پرتاب کرد به 30 سال پیش زمانی که پیر مرد همسایمون از کوچم میگذشت و به مسجد میرفت .
اوائل این تناظر بین مغز و خاطرات بسیار قدرتمنده .
برای فهم بهتر هر پدیده ای باید این پیش زمینه ها رو دورریخت.اونوقته که بلاواسطه با روایح مواجه میشیم و درکمون درک درست تریه و لذت بیشتری میبریم .