عطر «دان زنانه» نمادی از گریز به درون جهان رویاهاست؛ آنجا که فقط آرامشی صلحآمیز و ابدی جریان دارد. «دان زنانه» شبیه به آن کرانه ساحلی است که خورشید بر دریا بوسه میزند و پرتوهای نور نیز نهتنها پوست را نوازش میکنند، بلکه در میان شنهای گرم ساحلی چشمک میزنند، حال آنکه نسیم اقیانوس انبوهی از بوی سوسن و گل صدتومانی را همراه با خود به مشام میرساند.
«دان زنانه» در سال 1991 به بازار آمد. آمیزه این عطر که توسط نیلا باربر خلق شده، در نتهای آغازین از ترنج، نارنگی ماندارین، پالیساندر، آلدهید، گل صدتومانی و طاووسی و در نتهای میانی از گل یلانگ، سوسن، شببوی زرد و گلسنگ سرشته شده است. نتهای پایانی را هم وانیل، نعناع هندی، لوبان، چوب صندل، کهربا، خزه درخت بلوط و مشک خلق کردهاند. بطری این عطر که طراحی نوآورانه و لبههای گردی دارد، توسط ورونیک موناد طراحی شده است. عطر «دان» در سال 1993 توانست جایزه Fifi را هم برنده شود. این عطر جذاب در قالب ادو تویلت و در بطریهای 30، 50 و 100 میلیلیتری و همراه با محصولات مخصوص حمام و بدن روانه بازار عطرها شده است.
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | دیور |
عطار | ژان لوئیز سوزاک، نیلا باربر |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 1993 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، نارنگی ماندارین، اقاقیای برزیلی ، آلدهید ، گل صدتومانی |
اسانس میانی | رز ، یاس، گل یلانگ ، گل سوسن، شب بوی زرد |
اسانس پایه | لوبان ، مشک ، کهربا، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب صندل سفید |
دهه نود دههی عطرهای دریایی بود. دیور دیون حرکتی خلاف جریان آب بود، عطری دریایی بدون استفاده از هیچ نت دریاییای. اسم عطر به معنی تپه شنی یا تلماسه است و کمپین تبلیغاتی هم بر روی همین متمرکز شد. دیون هنوز هم تولید میشود اما به یکی از اتاقهای زیرزمین کاخ دیور تبعید شده و جزو معدود عطرهای دیور است که تقریبا طی بیست و چند سال فقط دو فلنکر از آن لانچ شده که یکی از آنها هم دقیقا با همان ترکیب دیون اصلی تولید شد (دقیقا مانند فیلمهای اروپاییای که برای بازار آمریکا با همان فیلمنامه و همان دکوپاژ عینا دوباره فیلمبرداری میشوند اما بازیگران زیبای آمریکاییپسند نقشها را به عهده میگیرند، همواره نسخه اروپایی نسخههای بهتریند). دیون عطر بیمانندیست، حداقل من مشابه به حقی برایش سراغ ندارم، ممکن است لحظاتی از دیون یادآور عطرهای دیگری باشد اما کلیت عطر خیر، از دیون دنبالهرو حقیقی یا حتا کپی نزدیکی هم وجود ندارد.
بسیاری از دیون به عنوان تداعی کننده شنهای داغ بیابان یا ساحل اسم بردهاند، ریویوهای زیادی حول محور شن گرم نوشته شده، اما من فکر میکنم بیشتر این تداعیها نه از دل رایحه دیون بلکه از دل کمپین تبلیغاتی آن سربرآوردهاند. تپههای شنی وهمی از دل تبلیغات دیور است. اگر تیزر تبلیغاتی دیون را دیده باشید، صورت زنی است در میان شنها، دیون برای من نه تپههای شنی بلکه زن دراز کشیده و گونه و چشمان و پوست نرم او است، دیون برای من تپههای نرم صورت زن است در قاب آن کلوزآپ. به عنوان یک عطر دریایی هم به نظر من بیشتر از آنکه با دریا یا ساحل مواجه شوید با رزونانسی از احساس خودمان از دریا مواجه میشویم، درست مانند کودکیمان که صدفها را روی گوشمان میگذاشتیم و به صدای امواج دریا گوش میدادیم؛ بعدها فهمیدیم صدفها هیچ صدایی از دریا با خود ندارند و هر شیء گود دیگری هم صدای محیط اطراف ما را مانند صدای امواج دریا به درون گوشمان بازتاب میدهد. دیون دقیقا به مانند همان صدفهاست که فکر میکردیم چون از دریا آمدهاند صدایی از دریا با خود دارند. دیون صدای دریا میدهد اما حاوی هیچ صدایی از دریا نیست.
دیون مثل ماهی لیز است، درست لحظهای که فکر میکنید به چنگاش آوردهاید از دستتان لیز میخورد، عطری شیرین و در عین حال تلخ، فضایی نمناک و سبز اما در عین حال خشک و گرم، فضایی تیز و ترش و در عین حال نرم و پودری و لطیف، آشنا اما در عین حال غیر قابل فهم، به شدت زنانه اما با صلابتی مردانه، عطری سهل و ممتنع، عطری سرراست اما سوررئال.
دیون با تاپ نتی سیتروسی و گلی و حضور قدرتمند آلدهیدها شروع میشود، تداعیگر آفتاب و بادی گرم، (کسانی که از آلدهیدها به خاطر وجه صابونی و کلاسیکش دل خوشی ندارند حتما دیون را تست کنند چون استثنای آنان خواهد شد) پایهی این بنای زیبا بر روی آمبر، وانیل، صندل، پچولی و صمغ گذاشته شده، بادی گرم که رایحهی گل ها را به سمت تان میآورد. نتهای بیسنت لحن کاملا شرقی ایجاد میکنند و با برگاموت، نارنگی، رز، یاس و سوسن به این باد شرقی خشک طراوت، لطافت و تازگی بخشیده میشود. بگذارید برای یافتن و تحلیل رایحهی نتهای دیون تلاش نکنیم، اصلا کار بیفایدهای ست. دیون همهی نتهایش است و هیچ کدامشان نیست. نتهای دیون مرزی ندارند، حتا آکوردهای دیون هم مرزی مشخص و روشن ندارند، همه چیز در هم تنیده است بدون هیچ مرز و محدودهی مشخصی، سیال و روان، در دیون رنگها چنان در کنار هم آمدهاند که از همنشینیشان دیگر هیچ رنگی خود واقعی آن رنگ نیست. دیون نمادی از یکپارچگی و انسجامی خارقالعاده ست. دیون مانند رمانهای مدرنی است که به کلاسیکهای امروز پیوستهاند، رمانهایی که با وسواس زیاد نوشته شدهاند، رمانهایی که همه اسمشان را میدانند اما نمیخوانندشان.