Dior - Fahrenheit

دیور فارنهایت

مردانه
کد کالا : ATR-30417
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
مشخصات تولید
نام برند : دیور
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 1988
کد کالا : ATR-30417
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 240
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
12,000,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    94
  • نمی پسندم
    61
  • - 25 سال
    12
  • + 25 سال
    49
  • + 45 سال
    22
  • روزانه
    44
  • رسمی
    28
تعداد رای های ثبت شده : 448
توضیحات

عطریست کاملا متمایز و تصفیه شده از بهترین ترکیبات سازنده عطر ، از خانه طراحی دیور. این عطر در سال 1988 ساخته شد و بلافاصله به موفقیت بزرگی دست یافت. این عطر توسط: Maurice Roger, Jean-Louis Sieuzac ساخته شد.

«فارنهایت» امضایی منحصربه‌فرد و تضادمحور دارد که با ردی افسون‌گر و نیرومند به کمال می‌رسد. نت نارنگی ماندارین سیسیلی و آمیزه هیجان‌انگیز نت‌های چوبی مردانه و چرم در کنار آکورد غافلگیرکننده بنفشه به‌زیبایی درون این عطر می‌درخشند.

درختان نارنگی ماندارین در همه کشورهای مدیترانه‌ای رشد می‌کنند، اما بهترین نوع این میوه در سیسیل می‌روید. رنگ‌های متفاوت نارنگی ماندارین (زرد، سبز و سرخ) کاملا بازتاب‌دهنده مراحل مختلفی هستند که این میوه برای رسیدن پشت سر می‌گذارد. عصاره نارنگی ماندارین، نتی مرکباتی را خلق می‌کند و درنتیجه جلوه‌ای باطراوت و میوه‌ای به عطرها می‌دهد. رایحه نارنگی ماندارین غالب‌ترین و شگفت‌انگیزترین نت در میان نت‌های آغازین «فارنهایت» است.

نت برگ‌های بنفشه در این آمیزه جلوه‌هایی نیرومند و منحصربه‌فرد دارند و در کنار نت‌های سبز و گیاهی و همچنین نت‌های نسبتا گل‌فام قرار می‌گیرند. برجسته‌ترین نت در میان نت‌های میانی «فارنهایت» را نت هوس‌انگیز بنفشه می‌سازد.

نت چرم اساسا با این هدف ساخته شده که بوی چرم روسی را تداعی کند؛‌ چرمی که در ساخت چکمه‌های سواره‌نظامان روسی در قرون پیشین اروپا کاربردی ویژه داشت. روند دباغی این چرم لطیف و نرم روسی با استفاده از برگ درخت قان انجام می‌گرفت. عطرسازان دیور از سویه‌های دودی و سوخته چوب درخت قان، بوته وحشی جاوی و ارس خاردار در «فارنهایت» استفاده کرده‌اند تا سرشتی افسونگر و شگفت‌انگیز به آن بدهند. نت‌های پایانی «فارنهایت» کاملا با این نت‌ها گره خورده‌اند.

با استفاده از این ادکلن روزهای لذت بخشی را برای شما آرزومندیم .

 

نوع عطر ادو تویلت
برند دیور
عطار میشل آلمیراک، ژان لوئیز سوزاک
طبع گرم
سال عرضه 1988
گروه بویایی چوبی گلی مُشکی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
اسانس اولیه ترنج ، نارنگی ماندارین، لیمو ترش، اسطوخودوس ، سدر ، جوز ، بابونه ، زالزالک
اسانس میانی سدر ، چوب صندل سفید ، میخک صدپر ، یاس، گل برف ، جوز ، برگ بنفشه ، پیچ امین الدوله
اسانس پایه دانه تونکا ، مشک ، کهربا، نعناع هندی ، خس خس ، چرم
نمره کاربران
Fahrenheit-دیور فارنهایت
رایحه
7.9
120 رای
ماندگاری
7.8
149 رای
پخش بو
7.7
150 رای
طراحی شیشه
7.8
120 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند دیور
اخبار برند دیور
عطرگرام
نظرات کاربران (173 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
دوستان عزیزم سلام
امروز آلبوم عکسهای دوران خدمت سربازی را میدیدم که یاد خاطره ای افتادم .
امید که سرگرمتان کند .
انتهای آموزشی در ۰۲ تهران بود و آخرین کار و مهمترین کار و آزمایش ، تیراندازی بود که آن سال به شدت مهم شده بود چرا که فرمانده ی کل آموزش های تیراندازی ی کشور که یک سرهنگ ترک زبان بود و بسیار معروف بود در ارتش قرار بود در آن سال شخصا جهت اخذ آزمایش و امتحان مراجعه کند و شخصا ناظر باشد . گویا خبر کم کاری شنیده بود در این بخش .
قبل اش عرض کنم یک گروهبان یکم وظیفه مسئول آموزش ۰۲ بود که با وجودیکه نام ها یادم نمیماند نام ایشان را به یاد دارم که کریم قهرمانی بود و ترک بود .
از زیبایی از آلن دلون کم نداشت و عین گروهبان فیلم غلاف تمام فلزی آموزش میداد ! خشن ، مستبد و دیکتاتور .
با من دوست شد . شبها که همه خواب بودیم می آمد و مرا بیدار میکرد و اشاره میکرد که بریم و شربت بخوریم !
ما صد نفر آخر بودیم در روز آخر که خود سرهنگ قرار بود شخصا حاضر شود .
شب قبل اش چنان برفی آمد خاطره انگیز . صبح زود فردایش سوز سردی می آمد . ما را بردند در کوههای تلو در اطراف تهران ( اگر اسم اش را درست گفته باشم ) در رشته کوه البرز که میدان تیر آنجا بود . صد درجه زیر صفر :)
صد رحمت به فریزر !
سیبل ها را آماده کرده بودند و پشت اش تپه های خاک ریخته بودند . سرهنگ آمد . حتی فرمانده ی پادگان که درجه اش بالاتر بود از او حساب میبرد !
فرمانده ی پادگان نزدیک ام شد و گفت : حتی یک نفر از صد ، پنجاه هم نگرفته است ! من عمدا تو را در لیست امروز گذاشتم که سرهنگ هست . ببینم چه میکنی
به کریم گفتم بدجوری سرد است ! گفت در ماشین شربت آورده ام ! گرم ات میکند . بیا .
شربت را که خوردم سرحال شدم و از جیب اورکت ام این عطر را در آوردم و حسابی روی گردن و صورتم پاشیدم
دوازده نفر آخر به خط شدیم و در وظعیت دراز کش ژ ۳ ها را دادند
دوستان میدانند که ژ۳ را توپ دستی مینامیدند .
لگد اش آدم را پرت میکرد . همه از این لگد میترسیدند و پس از نشانه گیری صورتشان را از اسلحه جدا میکردند و شلیک میکردند که این کار ، کار را خراب میکند .
من بدلیل بوکس ، زیر چشمان ام و گونه ام سِر و بی حس بود و نه تنها نگران لگد نبودم که ضربه اش لذت هم بهم میداد !
از شانس خوب ام ، بدترین اسلحه به من رسید :)
سه تیر قلق دادند ، پس از شلیک دیدم همه به ساعت ۱ سیبل خورده اند ! که باید ساعت ۷ را نشانه میگرفتم که به خال سیاه بخورد . فاصله ۲۰۰ متر .
حال با اعصاب خراب برگشتم و دراز کشیدم و آماده ی شلیک که بقل دستی ام شروع کرد :)
سلام آقا . گفتم سلام علیکم
دوباره هدف گرفتم . آماده ی شلیک ! دوباره گفت عجب بوی خوبی میدهید گفتم ممنون دوباره هدف گرفتم و آماده که گفت تا حالا چنین عطری نبوئیده ام !
و دیگر رها نکرد ! نمی گذاشت متمرکز شوم !
خلاصه چندین بار آماده شدم و هربار چیزی گفت
اسمش دیور است یا فارنهایت ؟ چه شکلی است ؟
قیمت اش چند است ؟ از کجا خریدی ؟
تا عاقبت شیشه را بهش دادم و گفتم این خدمت شما تا من تیراندازی کنم :)
از دور هم داد میزدند که آنجا چه خبر است ؟
خلاصه لابلای شلیک مدام حرف میزد و شلیک که میکردم میدیدم خاک از تپه ی پشت سیبل بلند میشود در حالیکه هیچ کدام از سیبل های دیگر اینچنین نمیشد !
با خود گفتم خراب کردم !
سرهنگ و فرمانده ی ما و چند نفر پشت سرشان نزدیک سیبلها شدند برای بررسی .
از آنطرف میدیدند و می آمدند . من نفر آخر بودم .
لحظاتی جلوی سیبل حرف زدند و مرا صدا کردند !
با خود گفتم بعله ! ببین چه افتضاحی کرده ام که صدایم زده اند تا شماتت و توبیخ کنند . این عطر و این پسر کار دستم دادند !
ده متر به سیبل مانده بود سرهنگ پرسید :
شما از کرمانشاه آمدی ؟ ( فرمانده ام گفته بود )
گفتم بله جناب سرهنگ
گفت همین است ! همه ی کردها ذاتا تیراندازند . آفرین
پانزده روز تشویق اش کنید . نمره ی کامل
و نزدیک شدم دیدم هیچکس خال سیاه نزده است در حالیکه هر هفت تیر من در خال سیاه نشسته است !
اینقدر حالم خوب شد که عطر را پس نگرفتم هر چند کمتر از نصف شده بود . بیچاره سیبل اش کاملا سالم بود !
این یکی از خاطرات ام بود از این عطر .
دوستان عزیزم امید که سرگرمتان کرده باشد .
شاد باشید و دلگرم انشاله
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
51 تشکر شده توسط : حسن غافلی مهدی فتوحی
درود بر سخی بزرگوار و دوست داشتنی

آقا عجب خاطره ای تعریف کردی ، تن من بعد از چندین سال لرزید
عجب سرمای وحشتناکی داشت منطقه تلو!!!
شب ها که وحشتناک تر میشد و من نمیتونستم بخوابم
روزها بهتر بود و در فرصت تیراندازی به محض نمایان شدن آفتاب دراز بر زمین و پشت اسلحه ژ-۳
خوابم میبرد
البته نفرکمکی که وظیفه جمع کردن پوکه ها رو موقع شلیک داشت ، مراقب بود
تو اون هوای سرد و اونهمه بی نظمی تنها دلخوشیم بند چرمی ساعت فورتیسی که بدست داشتم بود
روی اون عطر فاخر و گرانقیمتی رو تست کرده بودم
و تمام دلخوشیم این شده بود که این چند روز بالاخره تموم میشه و میرم اون عطر رو میخرم
اون عطر کرید ایمپریال بود و اون زمان ۲۰۰۰۰ تومان بود ، شیشه طلایی و بسیار های کلاسی داشت
البته بعدا که خریدم ، اون ساعت فورتیس نازنین رو که خیلی دوست داشتم موقع فرار از پادگان گم کردم
یادش بخیر...
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : معین عباسیان مهدی ارجمندی
با سلام.
جناب سخی عزیز و جناب IRRO بزرگوار، من واقعا از اینکه یک عطر رو در موقعیت های خاصی مورد استفاده قرار بدم، جدا پرهیز میکنم. واقعا اون عطر رو برای من از بین میبره. جناب سخی مطمینم هر وقت شما بوی زیبای فارنهایت بهتون بخوره یا هر وقت ازش استفاده کنین، درست تلپورت میشین به این خاطره و شرایط. حالا برای هر کسی متفاوته. اگه اون شرایط، شرایط بدی باشه که دیگه واویلا. قید اون عطر رو باید بزنه. همونطوری که من قید چند تا از عطرام رو زدم :(
به همین دلیل من هر روز سعی میکنم ی عطر مختلف بزنم. همچنین در مسافرت ها، شرایط و مکان های خاص هم نه تنها به هیچ وجه عطر نمیزنم، بلکه سعی میکنم لباسی انتخاب کنم که هیچ بویی نده. یکی عطر این خاصیت رو داره، یکی هم آهنگ. آهنگ هم همینطوره. خاصیت مشترک عطر و آهنگ تداعی خاطرات گذشته است. اما خوب در مواقعی هم این یک امتیاز محسوب میشه. لحظه های عاشقانه، لحظه های موفقیت، لحظه های خرم و مثبت.
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : Hani علی صفاری
سلام
منم فکر کنم همدوره های شما باشم در سربازی .من آذر 68 رفتم خدمت و میدان تیر و سرما و اسلحه های ژ3 که همه بعد از شلیک گیر میکردن و سرمای وحشتناک بیابانهای ذوب آهن اصفهان .یادمه یک شیشه عطر یاتاقان با خودم برده بودم.اون موقع اگر یادتون باشه هنوز افشانه مد نشده بود و عطرها رو میریختیم کف دستمون و میزدیم.در عطر شل شده بود و نشتی داده بود توی کیسه انفرادیم.خلاصه تمام آسایشگاه پر شده بود از بوی یاتاقان و به حفاظت اطلاعات گزارش داده بودن که توی آسایشگاه بوی حشیش میاد .و بعد از جستجو رسیدن به کیسه انفرادی من و سوال جواب و .....آخر سر متوجه شدن که کار یاتاقان عزیز بوده .و از بازداشت نجات پیدا کردم.خاطره های عطر و سربازی...
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : امیر هوشنگ طاهری 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
حمید عزیزم سلام
کاملا درست فرمودی و بقول معروف زدید به خال
اما چه کنیم که بسیاری از خاطرات ، غیر منتظره پیش می آیند و از حیطه ی اختیار خارج اند .
در تایید فرمایش ات
مثلا سال ۶۵ که دوازده سال ام بود به اتفاق پدرم رفتیم بیمارستان ، دیدن مادرم که خواهر کوچک ام دنیا آمده بود
۱۵ خرداد بود و صدام ملعون پیغام داده بود در رادیو که به مناسبت ۱۵ خرداد ، ۱۵ موشک زمین به زمین ، کرمانشاه را میهمان خواهم کرد ! البته ۵ فروند ، زد .
حین برگشت ، یکی اش کنار ماشین ما خورد ( البته با کلی فاصله ) که موج اش ماشین ما را از پهلو بلند کرد و سقف اش به تیر برق خورد و مجدد سر جایش برگشت !
شانس آوردیم سرعت ماشین بسیار کم بود !
پدرم آن شب دانهیل پور اوم زده بود که هر وقت این میبویم ، خود را در آن لحظه میبینم !
دانهیل دیزایر زده بودم ، در منزل دوستی ، خواستم فندک ام را گاز کنم
علائدین روشن بود ( اواخر سالهای نفت بازی ! )
منفجر شدم :)
اینطرف اوپن آشپزخانه بودم ، پس از انفجار ، آنطرف اوپن بودم :) چطور با این وزن معلق زده ام آنطرف ، نمیدانم !
دیزایر که میبویم ، چشمم دنبال گاز و آتش میگردد !
اما راه دارد :
پس از خاطره ی بد ، چندین بار از آن عطر در خاطرات خوش استفاده کنید . از بین نمیرود اما متعادل میشود .
آزمایش شده است !

از ایرج عزیزم هم بابت خاطره ی قشنگ و همراستای اش سپاسگذارم . بله . فریزر بود ! هیچکس خال سیاه نزد چون همه ی دستها و تن ها در حال لرزش بود :)
من ولی گرم بودم :)
با ارادت به هر دو و همه ی دیگر دوستان ام
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : عباس بهرامی محمدرضا
ارژنگ عزیزم سلام
عجب خاطره ی خواندنی و پرخنده ای بود
زنده باد
چند روزی بود اینطور نخندیده بودم .
فدای تو
15 آذر 1400 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : عباس بهرامی 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆

اگر‌رویوهای مختلف راجع به دیور فارنهایت رو بخونید میبینید که بازخورد به این عطر دو جوره. عده ای میگن اه چه بوی سردردآوری و گازوئیلی و بدی . و عده ای میگن: چه بوی خوب و نشاط آور و جالبی.
۲۵ درصد از مایع عطر در دیور فارنهایت رو iso e تشکیل داده‌ . این مولکول که یه ترکیب سنتتیک و کتونی هست در نقاط مختلف دنیا بین ده تا ۷۰ درصد افراد بهش نابویا هستن. در اون‌ مطلب راجع به اینکه بوی واقعی iso e چگونه ست صحبت کردم. و اینکه در دماهای مختلف پرزنت این بو مختلفه‌. اگر‌شما به این مولکول نابویا باشید در عطری‌مثل فارنهایت رایحه ی امبرگریسی-شیرین- چوبی و آروماتیکش رو احساس نمیکنید و فکر‌میکنید با یه کار بد و بدبو با پخش بوی پایین مواجهید. این اتفاق در تغ هرمس‌نسخه توایلت تشدید میشه. در اونجا بیش از ۵۰ درصد مایع عطر رو این مولکول تشکیل میده. در اونجا رایحه ی شیپغی، خزه ای ، سیتروسی و آروماتیک و پچولی مانندی که بعضی ها ازش صحبت میکنن و بعصی ها در‌پاسخ میگن : "کوش؟" زیر سر همین iso e هست.
اگر به این مولکول نابویا هستین و در نتیجه عطرهایی‌که این ترکیب رو دارن زیاد اسپری کنید( چون فکر‌میکنید پخش بو ندارن )دچار سردردهای بدی میشید چرا که این مولکول کتونی و سنتتیک هست.
ضمن اینکه از اونجایی که ما عادت داریم عطرها رو روی گردن اسپری کنیم جا داشت در این رابطه تذکر بدم. ثابت شده که این مولکول میتونه باعث واکنش های ری اکتیو در گره های لنفاوی بشه و اونهاورو بزرگ کنه.(مقاله ای در پایگاه اطلاعاتی national instutue of enviromental health sciences مربوط به سال ۲۰۱۰ با عنوان ntp report. Iso e super on BALB female)
این رو بر خودم وظیفه دونستم که در جریانش باشید‌. نکته ی خطرناکی‌نیست‌ . منظور این بود که اگر‌ از دیور فارنهایت تعریف زیاد شنیدین و حال فکر‌میکنید پخش بوش پایینه یا بو نداره ، سعی نکنید با اسپری های زیاد جبرانش نکنید. همین قضیه رو ر اجع به تغ هرمس توایلت، کنزو ایر، لالیک انک نواغ و اترنیتی سی کی هم در نظر داشته باشین.

به قلم آقای ایکاروس در تاریخ 5 خرداد 95. 🖋️👌🏼😎


📌ملودی نوشت 1 : حضرات _حقوق بشر_ و _دلیلی نمیبینم_ و _اساس نامه_ با آقای ایکاروس هم خوب نیستن راستی 😆😐

📌ملودی نوشت 2 : یک سری ادم بله فقط قهرمان زندگی شخصی خودشون هستن ولی بعضیا قهرمان و حتی ناجی زندگی دیگران هم میتونن باشن آبولا آبولا ی دوست نداشتنی 😂
14 بهمن 1401 پاسخ تشکر
42 تشکر شده توسط : علی عزیزی ابوالحسن
وی در حالی که آیرون دوک را به تیرک کنار راهبند بسته بود جای بوسه سالومه را از لُپ خود پاک میکرد و فانتوماس چکان ، لیوان شیری در دست ساطور اتات دلیبق چرخان سعی در احیا انصاف و محبت داشت .
پرواردگارا عتایت فرما بر همه‌یِ ما :
چنین دختری و به قدر پهنای شانه ای سوراخ که در آن جان عزیز را حفظ نماییم وقتی که انصاف را به بد زبانی و به عبارتی .... آبولا آبو..... استغفرا......استغفرا....
15 بهمن 1401 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : فرهاد Rohaam
چند سال پیش برای تکمیل یه پروژه ی دانشجویی داستانی نوشتم که ماجرای مردمانی رو روایت میکرد که از تاریخ های دور و ناشناخته به زمان حال اومده بودن. برگ بر تن و استخوان بدست و فقط یک منطق داشتن _شکار_ و یک صوت از حنجره شون خارج میشد _آبولا آبولا_ بهشون میگفتی دوستت دارم میگفتن آبولا آبولا. باید برای افزایش دانش خود و دیگران هرکاری میتونیم انجام بدیم آبولا آبولا. چه خوب که به هر بهانه ای صدها شاعرانه رو برای مردم غمدیده سرزمینمون بازخوانی کنیم آبولا آبولا. همیاری داشته باش آبولا آبولا. کسی که مینویسه انسانه نه یه تیکه سنگ پس یه نوشته خاطره ، عشق ، شکست ، دوستی ، شعر ، مرگ درد و هر چیز دیگه رو میتونه تو خودش جا بده آبولا آبولا. دنیا جای همه ست نه فقط شما آبولا آبولا. معیار مناسبی برای تعیین استانداردهای زندگی خودتم به نظر نمیرسی پس لطفا از استاندارد جمعی صحبت نکن آبولا آبولا. حیف وقت ندارم وگرنه بیشتر مینوشتم که باعث خنده ی دوچندان اقای کامبیز مهربان و فعالان _اینجا هرگز_ بشه 😎😅☢️ ای انسان حسود ، فتنه گر ، زورگو ، غارنشین ، دورو و منفور نباش بیا تا دوست باشیم. استخوان بدست ابتدا سکوت کرد و سپس صدا آمد که آبولا آبولا 😂 بقول اقای کامبیز _دانا به اشاره_ 🖤 🥂:)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عاشق از معشوقه‌ی خود پرسید تو چیستی، کیستی، چگونه‌ای، چندی و چنانی؟ چطور باید از تو نوشت؟ پاسخ داد من آنم که خود دانی پس همان‌گونه که می‌دانی ازمن بنویس...! از موسیقیِ باخ تا سینمای برگمان. از ایشان تا پینا باوش و از او تا گوستاو دوره، کنستانتین برانکوژی، دون مک‌کالین، ویلیام بلیک، گاردونی، میکوتی، تاور و... فرقی ندارد. شما جان و قلب دارید که تپش دارد؛ نیز احساس و منطق می‌شناسید. پس می‌توانید از هر هنری بنویسید و با آن هم‌زیستی داشته باشید. هیچ خط‌کشی درکار نیست و نوشتن در این‌باره اصولِ مطلق یا چارچوبی ندارد. آلبر کامو به‌هنگامِ دریافت جایزه‌ی نوبل رو به حاضرین می‌گوید : هدفِ هنر نه وضعِ قانون است و نه قدرت‌طلبی. وظیفه‌ی هنر درک کردن است. هیچ اثرِ نبوغ‌آمیزی بر کینه و تحقیر استوار نیست. هنرمند سربازِ بشریت است و نه فرمانده. قاضی نیست بلکه از قیدِ قضاوت آزاد است. او نماینده‌ی دائمیِ نفسِ زندگان است! [نفس به‌مثابه وجودیت] ........... مخالفم با هر تفکری که بخواهد آدم‌ها را به طبقاتِ مختلف تقسیم‌ کند. تمام انسان‌ها ممتاز هستند و همگی جرقه‌ای از کهکشان را درون خود دارند. این همه دیوار بین ما کشیده‌اند کافی نیست؟ برلین هم بودیم درهم می‌شکستیم! نفسی که برای بشر باقی نمانده همین تتمه‌ی دم و بازدمِ ضعیف را برای یک‌دیگر سخت‌تر نکنیم. قدر بدانیم باهم بودن را وقتی اصلِ زیستن به یک شوخیِ مسخره تبدیل شده است.

به قلم آقای مسیح در تاریخ 1 مهر 1401 🖋️👌🏼😎🥂

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دعای روز پدر : 🤲🏻 پرواردگارا عنایت فرما بر همه‌ ی ما مردانی که قلب زن در سینه دارن و میدونن به وقت جراحت ، محبت بازی مسخره ی افسانه هاست و زمانی که به شما توهین شد اگه بگی _خودتی_ قبیح نیست چون نه عامل هستی و نه علت و به اندازه‌ ی سر سوزن جرات که سینه ستبر و از حقیقت مراقبت کنن که انصاف بعد از حقیقت ظهور میکنه تا مثلا ملودی نامی نخواد بگه انسان باشید آبولا آبولا! 🌻:)

[EDITED] 1401/11/16 09:19
15 بهمن 1401 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : هاشم پور امین
چجوری میشه با شما در تماس بود
03 اردیبهشت 1402 پاسخ تشکر
درود بر شما، سپاس بی حد از تحلیل جامع و مبسوط تون
و علی الخصوص تشکر از نکات خوب علمی و راهنمایی های کاربردی که لطف کردید و به اشتراک گذاشتید
22 خرداد 1402 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : محسن جمالیان بابک

درود بر همه عزیزان
دوست داشتم به یک مبحثی ورود کنیم که خیلی کم در موردش بحث شده
کانال های تلگرامی فروش عطرهای دست دوم و نو
دو سه تا کانال هستند که در این زمینه شاخصن و اتفاقا قوانین سختگیرانه ای هم برای خرید و فروش ها وضع میکنن و من شخصا ندیدم موارد خاصی در کارشون باشه
فقط خواستم یک هشدار به عزیزان بدم همه ما میدونیم عطرها دیگه اون عطرهای سابق نیستند چه در بحث پرفورمنس و چه در بحث خود اسانسها و ترکیباتشون دستخوش تغییراتی شدند و بر هیچکس پوشیده نیست تولیدات جدید عطرها به نسبت سالیان گذشته افت محسوسی داشتند
این امر اشتیاق خرید عطرهای قدیمی را بالا میبره و بازار را دو دستی تقدیم برخی افراد بی انصاف میکنه قیمتهای عجیب غریبی مثل
قیمت ۶/۳۰۰ برای فارنهایت ۵۰ میل ۲۰۰۹
قیمت عجیب ۱۲ میلیونی برای هوم پرفیوم ۲۰۱۷ ورژن ۷۵
قیمت وحشتناک ۱۲ میلیونی برای ال اینستنت ۷۵ میل
قیمت ۷ میلیونی برای پولو گرین جعبه قدیمی
قیمت ۱۳ میلیونی برای هوم اینتنس ۲۰۱۴
و قیمت عجیب ۷ میلیونی انکرنویر در همین سایت محترم عطرافشان که در کنار خوبیهای بسیار این نقد به کارشون وارد هست
خواستم بگم عطرهای قدیمی به هر قیمتی ارزش خرید ندارند عزیزان خیلی ازین عطرها سالهاست در ویترینها نگهداری شدند و به تاریخ انقضا نزدیک میشن خیلی ازین عطرها رسما تولیدات جدیدترشون هم راضی کننده هستند(هوم پرفیوم)خیلی ازین عطرها قدیمیهاشونم اون پرفورمنس عالی را نداشتند(هوم اینتنس)
اسیر هیجانات و بازار داغی برخی نشید هرگز برای عطرهای قدیمی مبالغی در حد دو برابر یا بیشتر پرداخت نکنید به طور مثال صحبت هوم اینتنس در این سایت بود این عطر از سال ۲۰۱۵ به بعد همه مدلهاش افتضاحن اگر ۲۰۱۴ هم پیدا کردید باید قیمت منصفانه داشته باشه در غیر اینصورت مدل جدید آکبند تهیه کنید و از رایحه خوبش لذت ببرید
برقرار باشید
29 تیر 1402 پاسخ تشکر
37 تشکر شده توسط : الف ش هاشم پور

X
10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
گاهی مواقع اشتباه هم پیش میاد.
گاهی مواقع نتیجه ی نهایی اون چیزی که فکر میکنی نمیشه.
و گاهی مواقع وقتی یک دیزاینر یک عطری رو طراحی میکنه برای فروش که یکباره میبینه کارش شبیه دیزاینری نیست بلکه شبیه یک نیشه.
این کار به هیچ عنوان شباهتی به هیچ کار دیزاینری نداره که برای فروش تولید شده باشه. از هر ۱۰۰ نفر فقط ۲۰ نفر از این کار خوششون میاد و ۴۰ نفر ازش متنفر هستن. در طی زمان بارها این کار ملایم تر شده و من یادم هست یک زمانی مثل اگزوز خاور بو میداد. اینی که الان دارم مال ۸ سال پیش هست ولی بابا علاقه فراوانی به این بو داشت و بارها از این عطر تهیه کرد.
برای من این کار تا حدی بوی بابام رو میده و همچنین برای من خیلی تکراری شده ولی زمانی بوده که تاپ لیست عطرهایی بوده که عاشقشون بودم و هنوز هم یک بوی مرموزی داره. در نهایت این یک مار تاپ هوی هست و ماندگاری فراوانی از همون روز اول نداشته. هنوز هم که هنوزه کسی از این کار نتونسته کپی کنه و فقط تونستن ازش الهام بگیرن که باعث میشه فروش داشته باشه.
و اما پخش بو: ۴ تا ۸ پاف، این روزها رو نمیدونم ولی پخش بوی متوسط رو به زیاد.
ماندگاری: ۴ ساعت
بویایی: یک چیز متفاوت. بوی خیلی چیزها رو میشه توش حس کرد در حالی که اون چیز توش واقعا وجود نداره. بوی پترولی که توی این کار هست واقعا نتیجه ی یک هنرمند بوده که تونسته تولیدش کنه.
ولی قراره خوشتون بیاد؟ بعید میدونم. بلایند بای که جایگاهی نداره ولی انقدر این کار قدیمی هست که بلاخره یا خودتون داشتین یا یکی رو میشناسین که ازش زده و با بوش آشنا هستین.
09 بهمن 1401 پاسخ تشکر
34 تشکر شده توسط : مهریار هاشم پور

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
اواخر دهه هفتاد به نوعی رنسانس سینمای ایران بود. سوپر استارای سینما بعد از سالها جنگ و تعقیب و گریز با قاچاقچی ها حالا نقشای جدیدی گرفته بودن.نقشای عشقی و احساسی!
پر پرواز، اواز قو، دستهای الوده و..یکی بعد از دیگری رو پرده سینما میرفتن و تو دل نوجوونای اون دوره اتیشی به پا کرده بودن.
همزمان تو دنیای عطر هم اتفاقات جدیدی افتاده بود و عصر طلایی عطرای دیزاینری شروع شده بود.
نت های جدیدی وارد دنیای عطر شده بود که کاراکتر جدیدی از عطرای مردونه بیان میکردن. نت های فرش و دریایی و اوزونیک،بنفشه، ایزو ای سوپر و... بله فاکتور جدیدی به عالم عطرای مردونه اضافه شده بود. فاکتور عشق و احساس!
عرصه نوپا بود و هر برندی سعی میکرد یه کار تو این سبک بیرون بده‌. اما ریسک کار هم بالا بود و اکثر عطرای این سبک یه جای کارشون می لنگید. یا وجه مردونه کار ضعیف میشد یا بالعکس. یا دوز نت های جدید و سنتتیک بالا بود یا کار تکراری و بی رمق بود.
ولی این وسط یه کار مثل جواهر تو عطرای این سبک میدرخشید و اون فارنهایت بود. هم وجه مردونه ش بالانس بود و هم وجه احساسیش. هم چرمش به اندازه بود و هم بنفشه ش. و از همه مهمتر خلاقیتی نشون داده بود که تا حالا هیچ عطری تو این سبک نشون نداده بود. و اون معرفی ایزو ای سوپر بود. اصلا خود کاراکتر مرد عاشق پیشه بود.
واکنش ها نسبت بهش اعجاب انگیز بود و مخصوصا تو شب غوغا میکرد.ایزو ای سوپر برای مردم اشنا بود اما نمیتونستن توصیفش کنن و همین مخاطب رو کنجکاو میکرد و جنبه ای راز گونه به عطر اضافه میکرد.
ریفورموله فارنهایت در زمان خودش یکی از بزرگترین ضربه ها به طرفدارای عطرای این سبک بود و یه جورایی منو یاد فیلم سینما پارادیسو میندازه‌. زمانی که کاراکتر اصلی فیلم بعد سالها برمیگرده به شهرش و میبینه که سینمایی که اکثر خاطرات کودکیش اونجا گذشته رو دارن تخریب میکنن تا جاش یه سینمای مدرن بسازن. من که هیچوقت ازتوجیهاتی که برای این ریفورموله اوردن قانع نشدم.


28 آبان 1400 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : مهریار Mehdi

7
رایحه
6
ماندگاری
5
پخش بو
7
طراحی شیشه
این عطر منو میبره به دوران دانشجوییم یادش بخیر بیست سال قبل این عطرو خریدم شاید سومی یا چهارمین عطری بود که خودم خریدم اون موقع خیلی باهاش حال میکردم الان بعد از بیست سال با وجود اینکه دیگه این عطرو نخریدم ولی هنوز رایحش رو میتونم به یاد بیارم حس بویایی حس عجیبی هست آدم شاید خیلی از تصاویر یا رویداد های زندگیش یادش بره ولی رایحه عطرها رو هرگز از یادش نمیره حداقل در مورد من اینجوری هستش دنیای عطرها دنیای عجیبی هست مثل باتلاق آدمو تو خودش غرق میکنه همیشه دوست داری همه روایح رو استشمام کنی شاید یکی از دلخوشی های زندگی برای من همین استشمام روایح عطرها هست دنیای بدون عطر دنیای عجیبی میشه و اصلا زیبا نیست
04 خرداد 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : بابک فرحان خسروی

یکبار در پمپ بنزین ، شخص موتورسیکلت سواری رو دیدم که بعد از اینکه بنزین زدنش تموم شد و درب باک رو بست، مقداری بنزین که اطراف دهانه باک جمع شده بود رو به انگشتانش کشید و به اطراف بینی اش مالید. وقتی تعجب کردم، کنار دستی ام گفت مگه تا حالا ندیدی؟ بعضیها هستن به بوی بنزین معتادن. میتونید با سرچ " اعتیاد به بوی بنزین" نتایج جالبی ببینید.
شاید علاقه به بوی گازوئیلی یا بنزینی فارنهایت هم چیزی از همین جنس باشه ، هرچند من از نسخه های فعلی (و اصلی) فارنهایت دیگه چندان بوی گازوئیلی نمیگیرم.
بعضی افراد از رایحه هایی مثل چسب، بنزین ، استون، و یا بوهای دارویی ممثل دتول و بتادین و .... خوششون میاد. و البته در حالت افراطی اش میشه حتی خوردن این مواد غیر خوراکی (اختلال پیکا)
10 بهمن 1402 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : هاشم پور IRIS
ایی دسخوش بالاخص بوی خاک خیس یا بوی مهر جا نمازی من که تا نصفه مهرو میخورم
29 بهمن 1402 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : IRIS مانی والی‌زاده
گفتی بتادین داغ دلم تازه شد!! توسکان لدر بوی بتادین میده!!!
11 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : IRIS Perfumoholic
نه
12 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : یاس

6
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
بعد از سرماخوردگی برگشتم سراغ فارنهایت
یعنی انقدررر گفتن بوی گازوئیل میده که اگه نخوام هم بازم بوشو حس میکنم😄
من از دوسال پیش که اولین بار اسپری کردم، تا به الان درست نتونستم ارتباط بگیرم باهاش البته که سن هم تاثیر گذاره.
وقتی اسپری میکنید، از دور که بوش توی هوا پخشه بوی خیار و بابونه به وضوع به مشامتون میخوره ولی وقتی محل اسپری رو (برای من روی پوست) بو میکنید، یه بوی تیز مانند بنزینی-گازوئیلی رو حس میکنید همچنین برای من مثل کفشی هست که تازه واکس خورده.
باز وقتی دستم رو بو کردم، گفتم چه بوی حیوونی میده! که به خاطر چرم اون هستش. من تا حالا برگ بنفشه رو نبوییدم ولی به نظرم بوی خیار مانند به دلیل این نوت هستش چرا که در نارسیسو فور هیم هم برگ بنفشه وجود داشت ولی خبری از نوت خیار در توضیحاتش نبود با اینکه بوی خیار میداد.
کمی فضای آروماتیک هم داره؛ فضای گیاهی رو هم میشه متوجه شد( برای من مثل حالتیه که چوب تَر رو از درخت میکَنیم و اون لایه روش رو جدا میکنیم). رفته رفته بوی گلی غالب میشه که خیلی خوشایند و جذاب تر هستش.
عطر خاصی هست و باید مراقبش بود و در جای مناسب استفاده کنیم چرا که ممکنه بازخورد های منفی تحویلمون بده.
20 مهر 1403 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : محمدسعید خیاطی هاشم پور

9
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
سلام خدمت تمام دوستان خوش بوی عطرافشانی.
میخوام یه تجربه شخصی رو به اشتراک بذارم و نظر دوستان رو هم در این مورد بپرسم.
سالهای خیلی قبل،زمانی که شامه مبتدی و تربیت نشده داشتم و اینطور عاشقانه وارد دنیای روایح نشده بودم،چندتا از ادکلنهای معروف و بولد رو استشمام کردم و تمامشون ،رایحه ناخوشایندی به نظرم اومد،مثل همین فارنهایت، یا ایپک،پورانوم کبیر،دیور اینتنس،بنتلی آبسولو و چندتا کار دیگه.و به شدت نسبت بهشون دافعه پیدا کردم و حتی اون اوایل که بصورت جدی تر،وارد دنیای زیبای روایح شدم، چون ذهنیت بدی نسبت به این کارها ،پیدا کرده بودم،دوست نداشتم سراغشون برم،تا اینکه چندسال پیش،بر اساس اتفاق،مجبور شدم ایپک رو بپوشم،اون اتفاق هم این بود که یک شب مجبور شدم بنا به دلایلی ،منزل یکی از دوستان بخوابم،فرداش که میخواستیم از خونه بزنیم بیرون،و من اصلا نمیتونم بدون اینکه ادکلن بپوشم، برم بیرون،و چون دوستم فقط ایپک رو داشت، مجبور شدم به اصرار دوستم،ایپک رو بپوشم،دوستم گفت حالا که عادت داری حتما بوی خوب بدی تا از خونه بری بیرون، ایپک رو استفاده کن،فوقش رسیدی خونه،لباست رو بشور و دوش بگیر که رایحه اش بره،ولی به محض اولین اسپری، فقط گفتم واوووو،چه رایحه محشری،جوری از رایحه اش خوشم اومد که ۲ روز بعدش، سریع رفتم یه ایپک خریدم،اون روزها هم که ادکلن اینقدر گرون و وضع اقتصادی ما،اینقدر خراب نبود.
خلاصه، بعد از اون اتفاق،مجاب شدم، تمام ادکلنهایی که نسبت بهشون دافعه پیدا کرده بودم،دوباره تست کنم،و یکی از اون کارها،که نسبت به بقیه،بیشتر برام ناخوشایند بود،همین فارنهایت بود،الان دیگه جوری عاشق و معتاد رایحه و برگ بنفشه این کار شدم، با اینکه این همه بلا سر رایحه اش اومده و تقریبا ضعیف شده، ولی باید همیشه داشته باشمش،وقتی هوا گرم هست و نمیشه برای بیرون پوشیدش،توی خونه حداقل روزی یکبار استشمامش میکنم وقتی هم که هوا سرد میشه، این عزیز دل،یار جدا نشدنی منه،این و دیور اینتنس و ایپک و پورانوم،یاران جدانشدنی روزهای سرد من هستن.
اگه صدتا ادکلن خوش بوی دیگه هم استشمام کنم و یا بخرم، باز این ۴ عزیز،برای من یک چیز دیگه هستن.
عذر خواهی میکنم که کلامم طولانی و گزافه شد،به خصوص از اساتید عطرافشان
06 آذر 1401 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : مهریار هاشم پور

9
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
واقعا،حیف و هزاران افسوس ،از نابود شدن ،پرفومنس این الهه عشق.
ولی هنوز هم،در سرمای جانسوز هوا،عشق را با این الهه عشق، زندگی میکنم.
28 آذر 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : ابوالحسن هاشم پور

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟