PARFUM D'EMPIRE - Wazamba

این هم شاهکار دیگه ای که ایکاروس عزیزم بم توصیه ی اکید کرد .شاهکار بالسامیک ،رزینی و بخوری.
تلخ ،تلخ و باز هم تلخ به تلخی روزگار آدم عاشق و تنها.بهترین عطر و دوست و همنشین آدم تنها که حتی کسی نیست بر جنازه ش بگرید.
قبلاً ایکاروس عزیز رویوش کرده در یکی از صفحات بی ربط این عطر که انشااله دوباره در اینجا باز نویسیش کنه.
منتظر بازخورد مثبت ازش نباشید ولی همه هاج و واج و بهت زده و با حیرت نگاهتون میکنند.

به نیما
نیما جان این عطر رو در لیست علاقه مندی های شما دیدم لطفا تجربه خودتون از این کار بیان بفرمایین،پیشاپیش ممنونم.

سلام واحترام خدمت جناب آقای حسن کبیری عزیز و دیگر دوستان عطر افشان
چند هفته پیش برای انجام ماموریتی به تهران اعزام شدم بعد از انجام کار برای تست چند عطر به خیابان وزرا رفتم و عطر وازامبا را با راهنمای های حضرتعالی و ایکاروس عزیز تست کردم و خیلی مورد توجهم قرار گرفت تا اینکه هفته قبل این عطر را اینترنتی از همان فروشگاه خریداری کردم. مدتها بود که دنبال این رایحه با نوت سرو می گشتم .همین رایحه سرو رو با اندکی تفاوت در تاپ نوت Jovoy Paris La Liturgie des Heures قبلا" تست کرده بودم ولی رایحه سرو در نیم ساعت اول در عطر jovoy محو میشه .
بقیه نوتها بغیر از سیب و آلو در این دوعطر تقریبا" مشابه هستند ولی بنظرم کیفیت jovoy خیلی بالاتره . همچنین پخش بوی وازامبا محدود به 4 ساعت اول بعد از اسپری روی پوست و لباس است در صورتی که jovoy تقریبا" دوبرابر این زمان پخش و همچنین ماندگاری داره.
از حضور شما دوست عزیز و دیگر بزرگان در این سایت کمال تشکر و قدردانی را دارم پاینده باشید.

با سلام جناب کبیری عزیز
اقا حسن من این پرفیوم رو از یکی از دوستام در حجم 30 میل باقیمونده سال 95 هدیه گرفتم و با معرفی اون توسط ایکاروس در همون سال یا قبل تر به شما طی چندین مرتبه تست عاشقش شدم کامنت شما رو قبل تر مطالعه کردم میتونید نزدیک ترین پرفیوم ها رو به این نام ببرید و ایا هنوز محصولات این خونه کیفیت قبل رو دارند در ضمن محصول تست شده موندگاری و نشر تقریبأ خوبی داشت
سپاس فراوان از محبتت

پارفوم دی امپایر وازمبا.
یه عطر اینسنسی_ امبری_ ادویه ای
اپنینگ کار ترکیب روایح اینسنسی و صمغ کندر هست.
بر خلاف اکثر کارای اینسنسی این رایحه اینجا اون تم گازدار و برگ گردو مانند رو نداره بلکه در ترکیب با امبر تمی اسپایسی و غبار گرفته و کهنه داره.
کمی بعد تو میدل نت روایح صمغی( مر و اپوپوناکس و لابدانوم) به این ترکیبات اضافه میشن که البته من رایحه شیرین و سوخته و ادویه ای اوپوپوناکس رو بیش از بقیه تشخیص میدم.
نت های میوه ای ( الو و سیب)هم ذکر شدن امامنظور میوه های تر و تازه نیست و تو درای داون یه تمی شبیه میوه های خشک رو میشه حس کرد.
وازامبا نوعی ساز ایینی افریقایی هست و این کار قراره فضای یه مراسم افریقایی رو تداعی کنه. اما تصویری که تو ذهن من میسازه صندوقچه کهنه چوبی یه کولی هست پر از ادویه جات و خشکبار و داروهای ناشناخته با تاثیرات جادویی ..
ظاهرا این کار منبع الهام خیلی از عطرای این سبک بوده اما شبیه ترین کاری که تو این سبک دیدم یه عطر از گریتی هست به نام دلیریوم که تو نت های امبر و اینسنس و چوب و اوپوپوناکس با این کار مشترک هست و البته شباهت های کوچکی هم با فونشیا از جیمز هیلی داره.
پرفورمنس نسبتا خوبه اما تو این قیمت اخیرا رقیب زیاد پیدا کرده( از جمله دلیریوم با یک چهارم قیمت) . یونی نیست و مناسب فصل سرده.

وازمبا یکی از خوبای برند پارفوم دی امپایر،عطری اورینتال با محوریت صمغ مر ، بخور و سرو...

در ابتدا تمی امبری ، رزینی بالزامیکی و دُز زیادی از تلخی صمغ مر رو داریم که روی بستری شبه جنگلی ، سبز ، چوبی وکاج مانند سرو سوار شدن ، در پس زمینه ی این بستر غباری از دود نشسته که در ادامه قدرت میگیره و بالا میاد.
توی بطن این فضای صمغی، رزینی و کاج مانند ، تمِ شیرین اپوپوناکس و رگه هایی فروتی از آلو و سیب رو داریم که به تلخی سرو و صمغ مر یه شیرینی خاص و متفاوت میدن ، دراینجا نت های میوه ای رو انگار چندساعتی توی سرکه خوابوندن و بعد روشون شکر ریختن و کمی تفتشان دادن و کاراملیزه شدن.
حدود نیم ساعت بعد، رایحه ی اسموکی که ابتدا در پس زمینه نشسته بود بواسطه همبستر شدن با صمغ کندر قدرت میگیره و بالا میاد و مثل یه هاله ی نازکِ اسموکی و اینسنسی دور تا دور بستر را احاطه میکنه.

درادامه با فروکش کردن نت های ابتدایی ،کمی چوب و رگه هایی از آلدهید رو حس میکنم ، در اینجا الدهید یه حس متالیکی و فلز مانند به عطر میده که در کناره فضای ملایم شدۀ صمغ ها ، سرو و بخور رایحه ی خاص و شامه نوازی را رقم میزنه.
( باشنیدن اسم آلدهید اولین چیزی که به ذهن میاد بوی صابونِ ، الدهید در دُز مشخصی یه حس فلزی را تداعی میکنه، بخوام رایحه واقعی آلدهید را توصیف کنم : بویی که هنگام خاموش کردن شمع بلافاصله به مشام میرسه خیلی شبیه رایحه ی آلدهید، پس بودن آلدهید در هرم بویایی عطر لزوماً به معنای صابونی بودن اون عطر نیست، الدهید بسته به تعداده اتم کربنش میتونه بویی لیمویی، صابونی، مومی و فلزی داشته باشه ).

شروع وازمبا ممکن برای بعضی شامه ها خیلی خوشایند نباشه ولی بیست دقیقه بهش زمان بدین، از اون عطراست که تغییر نت هاش بسیار محسوس و هرچه میگذره خوشبوتر میشه و وقتی به بیس کار میرسه عالی میشه.
با تشکر از عطرافشان.

وازامبا :
رقصی غریب و خاص با بدن های سیاه عرق کرده در میان انبوه جنگلی تاریک، گرد آتش و دود همراه با صدای دمام های آفریقایی
کاری تلخ و بالزامیکی با حضور روایح صمغی که توسط روایح اینسنسی آرایش شده اند. صمغ و رزینی که کار شده به نظرم کاملا سبز گون هست. کاری به شدت سنگینه و یکم حال و هوای عرفانی داره البته نه اون حالت عرفانی مربوط به کلیسا و ... بلکه فضایی از مراسم وودو(جادو) یا گردهمایی های مذهبی بین قبایل آفریقایی که با ساز و آتش، سوزاندن مواد معطر و رقص های خاص خودشون همراهه.
شاد و سالم باشید دوستان عزیزم

مرور گذشته ای اندوهگین و از دست رفته با حالتی دریغ از امید اما پر از علت و بهانه برای تکرار و تکرار و تکرار.
مرور روزهایی که از دست رفته . مرور روزهای خوشی که در اون نفس به شمارش نمیفتاد . مرور تاریخی سرد اما پر از ریشه های دونده و سوخته . مرور روزهایی که بی بهانه خنده بر لب ها مینشست اما کار از کار گذشته و هیچ راه بازگشتی نیست . پس باید واقع بین بود یا بهتره بگیم مجبوریم به واقع بینی .
وازامبا برای من تداعی فضایی تاریک اما اندوهگین هست . فضایی که رکن اصلی داستان زندگی ها بوده اما براش پایانی تلخ نوشته شده . اما شاید در گوشه ذهن خواننده این متن فضای عاشقانه رقم خورده باشه اما داستان چیز دیگریست . داستان ادم هایی هست که حق داشتن نباشن . داستان ادم هایی که رقصنده ارکستر واقعیت زندگی بوده اند .
داستان غم انگیزیست ... داستان فردی که چله مرداد براش سردترین شب زندگی هست . داستان فردی که با چنین حسی ، در سرما ، کنار اتشی مینشینه و برای تسکین قلبی که حالا کم رمق تر میتپه ، کندری دود میکنه و سعی میکنه اروم بگیره چرا که قلبش نلرزیده اما بی رمق تر میزنه . دلتنگه اما نه دلتنگ شخص خاصی بلکه دلتنگ شرایط و روزهایی که باهاشون روزمرگی میکرد اما الان باید روزمرگینگی کنه . در هیاهوی گرم شدن در سردترین شب سال در چله مرداد ، نسیم سردی از پشت میوزه بهش و اتش درونش رو شعله ور میکنه ...
وازامبا عطر بسیار قابل احترامی هست برای من . صحبت راجبش باید با دونستن و تجربه کردن روزهای سخت همراه باشه . صحبت راجبش باید همراه با تجربه ای از طلوع صبحی پس از سردترین شب سال باشه . اگاهی از انتهای هر مسیر ، چیزی هست که وازامبا میخواد به ما بفهمونه .
راجب رایحه بخوایم صحبتی داشته باشیم ، فضایی بخوری - ضمغی که رایحه رو بسیار بالانس کرده . شاید میشد گفت اگر حتی مقدار اندکی کندر در اون بیشتر بود چنین زیبایی ای در بالانس و اصالت کار نمیشد متصور شد . برند امپایر برند خیلی محترمی هست و کارهای خوبی داره و نیازمند توجه هستند . فضای گیاهی چوبی خیلی جنتلمنانه ای در خودش در کنار سایر روایح جای داده که کار رو خیلی شیک تر کرده . شاید در این هیاهوی فضای بخوری ، میشه درصد اندکی یاد یک سری عطرها افتاد . عطرهایی نظیر ایتالین سایپرس ، خود امبر روس ، اتمان زامان ، لاوز و ... . اما حتی نمیشه به شباهتشون فکر کرد اما میشه یه گذزی ازشون در گوشه ذهن داشت .
داستان بسیار زیبایی برامون رقم زدن و پیشنهاد میکنم با حوصله و زمان سمتش برین و روزتون رو تغییر بدین ( نه لزوما خوب ) .
10/10 ، پرفورمنس خوب .

نگهبان به اتاق یکی مانده به آخر راهرو او را مشایعت کرد وارد اتاق که شد در را از پشت بست و از روزنه کوچک وسط در به او فهماند که اگه زیاد سردش شد میتونه لحاف تشکی که قبل از خودش معلوم نیس چه بخت برگشته ای روش خوابیده بوده رو دور خودش بپیچونه تا شدت سرما رو کمتر حس کنه،تو تاریکی به این طرف و اون طرف چشم مینداخت تا بلکه تخت خوابی که تو تاریکی محو شده رو پیدا کنه بعد از لحظاتی خودشو به تخت رسوند و لم داد به تخته چوبی که روزگارش از اون تخته چوب کله شق تر و سیاهتر بود،محو افکار و خیالاتش شد هیچ چیزی رو نمیدید حتی تاریکی،یاد شکستهاش،بدشانسیاش،بی مروتی دنیا در حقش،از دست دادن تنها عشقش و افتادن به این گودال بی ته آزارش میداد،خم به ابرو میاورد و مشت محکم خودشو به زمین میکوبید،صدای ناله نازک ‌و دوردستی به گوشش میرسید که واسش قابل درک وبی آنکه بداند چه کسی است و چه جرمی مرتکب شده خودشو همدرد و غمخوارش میپنداشت،نمیدانست چه فرجامی در انتظار خودش هست!!صبح آزادی یا گیوتین تاریکی؟؟چشمانش روی هم رفت و بی آنکه حس کنه به خواب رفته لحظاتی را در خواب به سر برد اما طولی نکشید که کابوس وحشت در وجودش رخنه کرد و با حالتی ترسناک و وحشت زده از خواب پرید و دوباره آن سناریوی دراماتیک در ذهنش شروع به کار کرد
بعدها از او بعنوان قربانی عشق نافرجام که مملو از تضاد و دوگانگی(وفا و خیانت،محبت و نفرت،بی میلی و اسارت)بود یاد میکردن که برخی او را مستحق گیوتین و دلداگان عاشق او را مبرا از گناه و سرزنش و مستحق الگوبرداری میپنداشتن

🌲وازمبا
عطری صمغی،رزینی،بخوری تلخ و باوقار که نقطه ای از یه جنگل سبز و پرطراوت که هاله ای از دود اونه گرفته در ذهنم شکل میگیره صمغ مر با قدرتِ تمام عنان کار رو به دست گرفته و با ورود نتهای میوه ای کمی شیرینی که تلخی کار رو متعادل میکنه وارد میشه و نت بخوری که در ابتدا زیاد شاهد حضورش نبودیم شروع به خودنمایی میکنه،بوی چوب و کاج با درآمیختن در بخور و سایر نتها بویی به شدت طلسم کننده و شیک رو به ارمغان میاره،من بعد از هر تست عاشقتر و دیووانه تر از قبل بیشتر شیفته آن میشدم و زوایای جدیدی از این اکسیر دوست داشتنی را کشف میکردم

وازامبا از اعماق جنگل می آید