تصویر ها | یاس

چشمِ من بیا منو یاری بکن

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گریه مگه میشه کاری کرد

کاری از ما نمیاد زاری بکن 

اونکه رفته دیگه هیچوقت نمی آد

تا قیامت دل من گریه می خواد

هر چی دریا رو زمین داره خدا

با تموم ابرای آسمونا...!

کاشکی میداد همه رو به چشم من

تا چشمام به حال من گریه کنن

قصه ی گذشته های خوب من

خیلی زود مثل ی خواب تموم شدن

حالا باید سر رو زانوم بزارم

تا قیامت اشک حسرت ببارم

دل هیشکی مثل من غم نداره

مثل من غربت و ماتم نداره

حالا که گریه دوای دردمه

چرا چشمم اشکشو کم میاره

آره خورشید روشن ما رو دزدیدن

زیر اون ابرای سنگین کشیدن

همه جا رنگ سیاه ماتمه

فرصت موندنمون خیلی کمه!

سرنوشت چشاش کوره نمیبینه

زخم خنجرش میمونه تو سینه

لب بسته،سینه ی غرق به خون

قصه ی موندن آدم همینه...!

اون که رفته دیگه هیچوقت نمی آد

تا قیامت دل من گریه می خواد

اویدنس

گودگرل

لدورا

اسندنت از برند اوریفلیم_و کوچیکه هم از برند کالکشن

یادِ بعضی آدمها هیچوقت تمومی نداره! با اینکه نیستن،با اینکه رفتن،ولی هیچوقت خاطره شون تموم نمیشه! میدونی...بودنِ بعضی از آدمها،تازه از نبودنشون شروع میشه. 

تمام شیشه های عطرم تو تصویر که نصفه مصرف شدند و باقیشون همچنان هست متعلق اند به زمان قبل از ویروس لعنتی کرونا،روزهای خوب و خوشی که به سرعت برق و باد سپری شدن وهنوز خواهر جان نازنین و دوست داشتنی ام زنده بود و در کنار ما زندگی میکرد به نقل قول قدیمی ها همسایه دست راست مادرم بود و مادر عازیزتر از جان دوستش میداشت به دل،اونزمان هنوز در عطرافشان حضور نداشتم واز هر رایحه عطری خوشم می آمد بدون توجه به اینکه از چ برندی و اورجینال یا شرکتی ویا ساخت چ کشوری   تولید چ سالی است نا آگاه میخریدمش،آن روزها و ماهها وسالها،دوران خوشی و عشق وامید بود،دقیق مثل این روز و این ماه و این و تاریخ که چقدر تلخ است و چه تلخ واندوهگین خاطره نوازی میکند و روح و روان را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد واحساس و عاطفه را جریحه دار میکند،مادرم شیره زن ویل ایل کورد او (خواهر ناز ونازنینم)را با مهر ودر فصل مهر_فصل خزان زیبای پاییزی زاییده بود اما روزگار با بی مهری و به وسیله ی کرونای جانسوز و ویرانگر در شهریور تابستان در همین روز جان شیرینش را ستاند و برای همیشه در دل سرد وتاریک خاک به خاموشی سپرد.با رفتنش آتش به خانمانمان کشید و داغش بد جور قلب مادر را تیکه💔کرد،این فلک بی رحم،بی وفای،بی اقتدار با ستاندن جان جگر گوشه اش آنچنان زخم عمیقی بدل مادر نهاد که ذره ذره ی وجود مادرم که بسان فولاد سخت و ازآهن محکمتر بود را در آنی آب و ذوب کرد ودر هم کوبید، وقتی نگاهم به نگاهش تلاقی میکند آه باورم نمیشود آیا این تن وجسم تکیده ی ایستاده در مقابل دیدگانم نعش وجسد مادرم هست! نحیف،ضعیف،شکسته،با چشمانی کم سو و ناتوان،مادر جانم زنی بودشجاع و سخت جگر آور،از آن دسته زنان بود که مادر بزرگ زورگو و قدرتمند وبا اقتدارم مانند مرد بارش آورده بود،زیبا،مغرور،قرص و محکم وبا ابهت و سم دار،یادم نمی آید  من و خواهرها و برادرهایم از پدرم ترسیده باشیم اما از مادر جان همه مان سخت میترسیدیم و حساب میبردیم حتی برادرهایم با اینکه مرد بودند از سم قیافه ورفتارش میلرزیدند دست بزن داشت و بسیار محکم میزد در طول۳۹سال زندگی در کنارش هرگز ندیدم با صدای بلند بخندد برای هیچ احدی سر خم نمیکرد وفوق العاده شخصیت سنگینی داشت و بسیار شکاک و محتاط همیشه حواسش به همه چیز دقیق بود،باورم نمیشود که روزگار به چه جرمی وبه چه گناهی باهاش اینطور تا کرد آیا به جرم مادر بودن باید اینگونه تاوان پس بدهد اگر واقعا اینطور است چرا؟؟ از آنهمه شکوه وعظمت و جلالش،از ابهت نگاه وچشمان سم دار وسنگین وزیبایش،از اندام بلند و قامت  راست و شانه های پهن زنانه اش با اینکه سن بالایی داشت اما همچنان ظرافت زنانه اش پا بر جابود هنوز خطی در چهره ی ماهش نمایان نبود وپشتش صاف بدون قوز کمر،اکنون با داغ فرزند دلبندش فقط پوست واستخوانی از او باقی است برای یک مادرجای هیچکس  را هیچکس دیگر نمیتواند پر کند همیشه دم دمای غروب در مویه هایش می سراید که دلبندم تو تمام آرزوی من بودی تو را خدا بمن داد اما چیزی که دل وروحم را در نبودت می آزارد این است  که جانت را خدا نگرفت بندگان خدا با بی رحمی وانتشار این ویروس لعنتی خانمانسوز گرفتند نفرین من مادر دلسوخته بر این ظالمان که نام عالمان و حامیان حقوق بشر به خود داده اند و بنام عدالت و حمایت از نسل بشر و کم کردن جمعیت آدمیزاد در طی این دو سال نشر این بیماری جان میلیونها انسان بی گناه را که آرزو وامید ودلخوشی عزیزانشان در زندگی بودند با بی رحمی و سنگدلی هدف گرفتند و به دل خاک نشاندند ومادرهای بی گناه را داغدار اولادشان و خانواده های بیشماری را بی سرپرست و عزادار نمودند و زخم و خون به دلها مُهر کردند این زمزمه ی هر روز مادرم است که در سوگ بچه اش شکایت میکند به نزد حاکم اصلی به انتقام ودلجویی از خودش.

لعنت به باعث و بانی  وآن  ملعونی که این ویروس لعنتی را ساخت .لعنت به این روز،لعنت به این ماه  ولعنت به این تاریخ که تو دیگر در میان ما نیستی خواهر مظلوم ومعصوم وبی دفاعم....

 

 

در سرم نیست دگر غیر تو رویای کسی

قبلا هرگز نشدم این همه شیدای کسی

آنچنان در همه جای دل من جا شده ای

که به غیر از تو نباشد دل من جای کسی

همه دنیای مرا برده نگاهت نکند

بشود خیره بلرزد دل و دنیای کسی

من تماشگر تصویر توام ماه منیر

این چنین هیچ نبودم به تماشای کسی

پای تو هستم و پا پس نکشم از دل تو

نگذارم به دلت باز شود پای کسی

تو تمنای من و جان من و یار منی

پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی

من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست

تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی!

من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام

عشق را جز تو ندیدم به سراپای کسی

عطر پیش روتون کپی ادکلن فرنچی لوند هدیه تولدم از طرف برادرزاده جان پیشاپیش تقدیم کردند چون روز تولدم که تقریبا نزدیکه حضور ندارند از این تریبون ازشون به تایبه ت تشکر میکنم و دست تان زور زور خوشبه گیان دلکم چاوه کمی،مثلا اینجاست وداره میبینه الکی الکی😊

اورجینال فرانسوی این عطر سال۲۰۲۱ معرفی شد از اون عطرای خنکیه که نفستو جا میاره تو رده ی گروه بویایی معطر فوژه س یونیسکسه از یه برند مطرح وجز لاین عطری نیش با کیفیت عالی ودرجه یک.هر چی ویژگی مثبت هست رو داره ی جا،گیاه خوشرنگ وخوشبوی لوندر یکی از نتهای تشکیل دهندشه که کاربردش تو عطرسازی به تنهایی میتونه موفقیت بوی عطر را چندین برابر کنه و معجزه ساز باشه در کنار لوندر روایح مرکباتی ترنج و لیمو را داریم که سرشار از انرژی ان وحس خنکی دارن+بهار نارنج که آرامش مطلق منتقل می کنه وباعث میشه که جذب مخاطب داشته باشی ومدام بهت نزدیک شن واسمش وازت بپرسن و در آخر کارم می رسیم به ی مقدار  روایح چوبی،دانه تونکا و عنبر که یه حس و تم دودی تری میگیره وهمین باعث میشه که دوام و ماندگاری عطر یه مقدار بیشتر و بالاتر بره.وقتی متوجه شدم این عطر را برای هدیه انتخاب کردند برام از خوشحالی بال درآوردم چون فکر کردم اورجینالش و واسم خریدند اما خوب انصافا اینم خوشبوعه ومن هم راضی ام،بهر حال هر چه از جانب دوست آید،خوش آید و بسی نیکوست.

دهاتی ام،کمر و کوهسار را بلدم

خطوط کوه و الفبای غار را بلدم

کرشمه بازی آهوی چشمه را حفظم

هنر نمایی چشمان یار را بلدم

سرود چشمه،برای بلوط را خواندم

زبان کُردی فصل بهار را بلدم

شکست شاخ زمان،با تفنگ خشم پدر

خماندن کمر روزگار را بلدم

تفنگ برنوی بابابزرگ دست من است

چگونه ماشه چکاندن،شکار را بلدم

صدای ساز و دهل را هنوز می شنوم

مقام زله نواز دیار را بلدم(1)

شب غلامرضا خان ارکوازی را(۲)

کبیر کوه،رنو،قله قله ی مانشت(۳)

ورق ورق،سند و افتخار را بلدم

سیاه چادر مهمان نوازی پدرم

اصالت کهن این تبار را بلدم

کتابنامه ی ایلام،امپراطور(۴)

تمدن و ظفر و اقتدار را بلدم

زنده یاد مرحوم#شاعر#استاد_کیومرث_مرادی

ادکلن ویسکی متعلق به بیست سال پیش هنوزم شیک و بیاد ماندنی ورایحه اش دلنشینه،موندگاری حدود۴ یا ۵ ساعت وپخش متوسط روبه ضعیف البته برای شامه ی من،با رایحه ی گرم و ملیح پودری وچوبی که آزار دهنده نبود رایحه اش واسیه بنده،دوستان در عطرافشان اشاره کرده بودند که خیلی سریع میپره شاید بدلیل این که هوا گرمه زود تبخیر میشه وبه احتمال قوی در هوای سرد وزمستان بیشتر بمونه وبهتر خودش را نشون بده.

نمیدونم چرا وقتی شیشه ی مگنولیای آرام  وگلی را میبینم یاد عروس خانومهای قدیم میفتم با سیمایی معصوم سرشار از زیبایی طبیعی وسادگی و مهربانی و پاکی که خود این ادکلن هم با گلهای زیبایی(گاردنیا*یاس قوی*مریم) که توش بکار رفتن نمادی از پاکی ونجابت است،،آخرای اسفند۱۴۰۱خریدمش وجز یکی دوبار ازش استفاده نکردم هنوز،یاد ایامی بخیر که بنده سال سوم دبیرستان بودم و زنداداش زیبا ومهربانم این عطر و تازه خربده بودند و تنپوش کرده بودن که من فردای اونروز امتحان تاریخ ادبیات داشتم وبا صدای بلند داشتم شعری از شاعر پارسی گوی جناب میرزاده ی عشقی را میخواندم با توجه به اینکه ادبیاتم بسیار قوی بود وحافظه ی ادبیاتی ام قویتر داستان وسرگذشت شاعران و شرح حال نویسندگان خیلی سریع با یکبار خواندن توی مغزم هک میشد  واز این لحاظ درس تاریخ ادبیات برام درس بسیار شیرینی بود وهمیشه از این کتاب نمره بیست میشدم خانم معلمم به این خاطر خیلی دوستم داشت و همیشه ازم تعریف وتمجید فراوان میکرد در باب استعداد ادبیم ومیگفت که وقتی شعرها و متنهای ادبی را بسیار زیبا و با صدای رسا وبلند میخوانی از گوش دادن به تن صدایت لذت میبرم خودشم بسیار مهربان وخوشرو وخنده به لب بود همیشه یاد ایامی که هرگز به عقب باز نمیگردند وبی تکرارند بخیر،چند بیتی از شعر که از حفظ میباشم را برایتان مینویسم چون طولانیه اینجا مجال نوشتن تمام اش نبود شعر بسیار زیبایست بشنوید؛

اوایل گل سرخ است و انتهای بهار

نشسته ام سر سنگی کنار یک دیوار

جوار دره ی دربند و دامن کُهسار

فضای شمران اندک ز قرب مغرب تار

هنوز بُد اثر روز،بر فراز اوین

نموده در پس کُه آفتاب تازه غروب

سواد شهر ری از دور نیست پیدا خوب

جهان نه روز بود در شمر نه شب محسوب

شفق ز سرخی نیمیش بیرق آشوب

سپس ز زردی نیمیش،پرده ی زرین

چو آفتاب پس کوهسار،پنهان شد

ز شرق از پس اشجار،مه نمایان شد

هنوز شب نشده،آسمان چراغان شد

جهان ز پرتو مهتاب نور باران شد

چو نوعروس،سفیداب کرد روی زمین

اگر چه قاعدتا،شب سیاهی است پدید

خلاف هر شبه،امشب دگر شبیست سپید

شما به هر چه که خوب است،ماه می گویید

بیا که امشب،ماه است ودهر،رنگ امید

به خود گرفته همانا در این شب سیمین

جهان سپیدتر از فکرهای عرفانیست

رفیق روح من،آن عشق های پنهانیست

درون مغزم از افکار خوش،چراغانیست

چرا که در شب مه،فکر نیز نورانیست

چنانکه دل شب تاریک تیره است و حزین

نشسته ام به بلندی و پیش چشمم باز

به هر کجا که کند چشم کار،چشم انداز

فتاده بر سر من فکرهای دور و دراز

بر آن سرم که کنم سوی آسمان پرواز

فغان که دهر به من پر نداده چون شاهین

فکنده نور مه از لابه لای شاخه ی بید

به جویبار و چمن زار خالهای سفید

بسان قلب پر از یاس و نقطه های امید

خوش آنکه دور جوانی من شود،تجدید

ز سی عقب بنهم پا به سال بیستمین

درون بیشه سیاه وسپید دشت و دمن

تمام خطه ی تجریش سایه و روشن

ز سایه روشن عمرم رسید خاطر من

گذشته های سپید و سیه ز سوز و محن

که روزگار گهی تلخ بود وگهه شیرین

........ادامه دارد و قلم یاری نوشتن نکرد

روز و روزگار شما همیشه شیرین انشاءالله

دیویدف زینو 7 مرداد 1402

من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی

تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی

این تاول و تب خال و دهن سوختگی ها

از آه زیاد است نه از خوردن آشی

از تنگ پریدیم به امید رهایی

ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی

یک بار شده بر جگرم زخم نکاری

یک بار شده روی لبم بغض نپاشی

هر بار دلم رفت و نگاهی به تو کردم

بر گونه ی سرخابی ات افتاد خراشی

از شوق هم آغوشی واز حسرت دیدار

بایست بمیریم چه باشی چه نباشی

ادکلن دیویدف زینو را بهمن ماه۱۴۰۱ که تو عطرافشان برای اولین بار عضو شدم و دیدم و چون دوستان گفته بودند نوستالژیکه خریدم، از نظر بنده یک ادکلن کاملا مردانه ی رسمی هستش، نمیدونم من چرا به عطرهای مردانه بیشتر علاقه دارم تا زنانه، این ادکلن و بهمراه بوگارت سیلور سنت گرفته بودم هر دو هم اورجینال،رایحه بوگارت وخیلی دوست دارم یادمه همون بهمن ماه تو ماشین برادربزرگم نشسته بودیم و من و یکی دیگه از داداشام دو پاف بوگارت زده بودیم برادر بزرگم هر از گاهی سرش ومیچرخوند وازتو آینه ماشین ی نگاه چپی بهمون مینداخت من زیاد دوام نیاوردم و زدم زیر خنده😅 خودشم ی لبخند کوچک واجباری با گوشه لب زد چون خیلی جدیه بندرت پیش میاد بخنده با همون لبخند نیمه به گوشه لب با صدای ارومی همراه با طمانینه گفت کدومتون این عطر و که بوی نفت و بنزین میده زدید بخودتون سرم درد گرفته داره میترکه پیچیده تو ماشین🤣🤣 بیچاره ماسک زد تا حس نکنه بوش را😎😍خلاصه که اینم از ادکلنهای اورجینال نوستالژیک ما ایرانیهای اصیل😊 رایحه زینو را وقتی تنپوش میکردم اطرفیان بهتر میپسندیدن تا بوگارت،اما خودم بیشتر از رایحه بوگارت خوشم میاد🦋

 

 

 

 

 

ای آسمان باور نکن. کاین پیکر محزون منم..

من نیستم!..من نیستم!

رفت عمر من،از دست من

این عمر پست و مست من

یک عمر با بخت بدشش بگریستم، بگریستم!

لیک‌ عمر پای اندر گلم

باری نپرسید از دلم 

من کیستم؟ من چیستم؟

ادکلن خوشبوی مای وی،نقد خاصی برای وصف این ادکلن ندارم چرا که رایحه اش در شامه بنده فقط تک نت آدامس بود وتا آخر جز رایحه آدامسی چیز دیگه ای به مشامم نخورد و اینکه کاملا معتدل و آرومه، تا حدودی خطی اما برای من حداقل آزار دهنده نبود،دادمش به مادرم اما بقول خودش همش وخودت زدی و جز و اون چند میل چیزی ازش نزاشتی ته شیشه به نقل از مامانم تا تمومش نکردی دست ازش بر نداشتی😂،من همیشه عطرهایی که میخرم نصفه که شد زود ازشون خسته میشم ورایحه برام تکراری میشه وتقدیمشون میکنم به مامان جانم🤗💫💥💫

عشقها!  ای خاطرات... ای آرزوهای جوانی!

اشکها!  فریادها ای نغمه های زندگانی

سوزها.... افسانه ها.... ای ناله های آسمانی

دستتان را میفشارم با دو دست استخوانی

آخر.... امشب رهسپارم سوی خواب جاودانی

هر چه کردم یا نکردم،هر چه بودم در گذشته

گر چه پود از تار دل،تار دل از پودم گسسته

عذر میخواهم کنون و با تنی در هم شکسته

میخزم با سینه تا دامان یارم را بگیرم

آرزو دارم که زیر پای دلدارم بمیرم

تا لباس عقد خود پیچد به دور پیکر من

تا نبیند بی کفن،فرزند خود را، مادر من

پرسه میزد سرگردان بر دیدگان تار، خوابش

تا سحر نالید و خون قی کرد،توی رختخوابش

تشنه لب فریاد زد،شاید کسی گوید جوابش

قایقی از استخوان،خون دل شوریده آبش

ساحل مرگ سیه،منزلگه عهد شبابش

بسترش دریای خونی،خفته موج وته نشسته

دستهایش چون دو پاروی کج و درهم شکسته

پیکر خونین او چون زورقی پارو شکسته

میخورد پارو به آب و میرود قایق به ساحل

تا رساند لاشه ی مسلول و بیکس را به منزل

آخرین فریاد او از دامن دل میکشد پر

این منم فرزند، مسلول تو، مادر،باز کن در

باز کن، از پا فتادم.... آخ.... مادر

آخ......م...ا...د...ر

ادکلن خاطره انگیز بیژن،با رایحه ای صابونی_تند وگرم وتلخ،اورجینال این ادکلن را یکسال قبل از بیماری کرونا خریدم اما حتی یکبار هم ازش استفاده نکردم چون با اولین اسپری سردرد شدید میگرفتم با بوش،به استناد اینکه چند سال پیش یکی از عموهام این واستفاده میکرد خریدمش قدیما انگار بوش بهتر بود از الان،متاسفانه چیزی نبود که بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم امروز اتفاقی تو آرشیوم دیدمش و این مقدار هم ازش که طول این چند سال استفاده شده توسط خانواده و آشناهایی که به خونم اومدن مصرف شده بوش فقط خاطره های قدیمی رو یادآوری وزنده میکنه برای آدم......

خنک_فرش_ مرکباتی_ دریایی

ادکلن هرمس او دس مرویلس بلو یا به تعبیر عطربازان حرفه ای مقوه بلو هم صداش میزنند به زبان عامیانه ی عطری😊اولین بار موقع تنپوش این عطر تنها با اسپری دو پاف ازش وسطهای فصل بهار که اسمون همیشه ابری وبارونی بود بهمراه وزش باد سرد وقتی رایحه اش بمشامم میخورد حس تازگی ونشاط وطراوت خوبی ازشم می گرفتم وبرام خیلی دلنشین بود اطرافیانمم میگفتند چ بوی خوبی میدی،اما کلا اخرای کار وقتی می رسید به نتهای دریا،شوری آب وجلبک و بوی ماهی مانند حس وحال بدی با استشمام رایحش بهم دست میدادمتاسفانه از بوی ماهی وشوری دریا وکلا بوی آبی که ابزیان دریایی توش باشندخوشم نمیاد وباهاش میونه ی خوبی ندارم کلا، این ادکلن پخش وماندگاری خوبی داره ودر کل نمیشه گفت بده ادکلن خوبیه اگرچه اکثر دوستان عطرافشانی با رایحه ونتهاش آشناهستند اما اگر کسی آشنایی نداره وقصد خرید داره حتما قبل از خرید تست کنه،

پ.ن قصد توضیح اضافه نداشتم اما چون بعلت کم بودن تعدادکارکتر متنم تصویر ثبت نمیشد مجبور شدم  مقداری اضافه ترخدمتتون  توضیح بدم🤗🌺👍

🔶️یونیک لاکچری آکدنیز

UniqUee luxury_Akdeniz

این ادکلن در عین کیفیت وماندگاری فوق العاده بالایی که داره بی آزارترینه و شاید همین خصیصه علت برتر ومحبوب شدنه اخیرشه،جنسیت زنانه_مردانه داره،به محض اسپری کردن عطر رایحه ی خنک وشیرین(در لحظاتی کمی تلخ) به مشام میخوره،نت های اصلی ادکلن برگرفته از روایح میوه ای،دریایی وچوبی ودر دسته عطرهای نیش قرار می گیرد،مناسب برای هر۴فصل سال وماندگاری۱۰از۱۰وپخش بو هم از نظر من نمره۱۰از۱۰میدم،پارسال همین فصل زمانی که تن پوش میکردم این ادکلن را عده ای میگفتند بوی ادکلن بلک افغان و ازت حس میکنیم ی عده هم میگفتند یک بوی شیرین وملایم وبی آزار ولی در عین حال شیک وباکلاس به مشاممون میخوره من خودم هم شامه ام مبتدیه وهم کلا با اولین اسپری هر عطر زود پر میشه بعلت مبتدی بودنم نت های روایح را هم بصورت مختصر میتونم متوجه بشم نمیدونم شاید دلیل شباهتش با بلک افغان که دوستانم میگفتند همین نت چرمی باشه که داخل این ادکلنم بکار رفته البته شاید بازم تاکید میکنم نمیدونم،بهرحال بهمین اطلاعات اندکم که دارم برای شروع کار وگزاشتن عکسی به این افتضاحی وتوضیحاتی که شاید از نظر اساتید این محفل هنوز جامع وکامل نیستند بسنده میکنم وراضیم انشاءالله شما هم بپذیرید از بنده شاگردکوچکتان🙏داخل شیشه هم جز چند قطره اثری از این خنک جان لاکچری مشاهده نمیکنید که بوضوح هم معلومه تو تصویر😻خلاصه بگم خدمت بزرگوارتون که اینم از نتایج دست ودلبازی بیش از حد واندازیه بنده تو مصرف عطر وادکلنه که همیشه مورد مواخذه اطرافیانمم قرار گرفتم بخاطرش😂ومتاسفانه نمیشه کاری هم کرد من همینم که هستم غیرقابل تغییر🤓شیشه خالی ادکلن قرار بود تقدیم بشه به استاد بزرگوارم کامبیز خان سخی که باز هم ایشان سخاوت بخرج دادند و فرمودند شیشه را نفرستید ونزد خود نگه دارید چون سخاوتمند بی مثالی هستند استاد وگرنه یک شیشه خالی ارزش ی ذره از دریای پر از مهر ومهربانی و مرام ومردانگی وجود پربارشان را نخواهد داشت هرگز🌻🌼🏵

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan