•حیرتزده شدم. پس از اولین اسپری داخل جعبه، فضا مملو از رایحهی پیچیدهای شد که چای با لحنی گلی-اگزوتیک-آروماتیک در کنار مرکبات همسرایی میکردند. با همراهی فلفل و یاسمن فضای گلی-مرکباتی رفتهرفته پیچیدهتر شده و نجوایی مرموز با سوناتی تلخ-شیرین بر بستر چوبی-نیمهگرم ارائه میشود. تکنوازی چای در قلب، کلیدیترین نقش را ایفا میکند. معرفی کاراکتر!
اصیل، نجیب، رومانتیک، کاریزماتیک و رئوف.
شروع جوان و سرزنده(مرکبات، یاسمن وفلفل) که بهواسطهی چای به نتهای چوبی و غنی متصل میشوند، شخصیتی شکلگرفته، متین و عمیق را ترسیم میکند.
•بسیار لوکس، زیبا، خوشپوش بهویژه با اکسسوری و یا جواهرات، معتدل.
رایحه و موسیقی که باهم تلفیق شوند، اثرگذاری اش بر جان مخاطب دو چندان میشه.. بطری چون پرده های سرخ تالار؛ درب باز و رایحه نواخته میشه.. Serenade بهش میاد؛ گلگون و شاعرانه :) آخرین قطعه ای که شوبرت نوشت.. "در هزارتوی امید و اشتیاق"..
تصاویر هم بسیار زیبا هستند؛ خصوصا اولی..
به عافیت بپوشید🌹
سلام و احترام
خیلی متشکرم از توجه و نثر دلنشین شما.🙏
•دقیقا همینطور هستش که میفرمایید. از این رو برای بنده این دو، نقش مکمل یکدیگر را ایفا میکند. گویی آن "انعکاس صدای افلاک" که در Lacriomsa موتزارت ملاقات میکنیم، از ملکوت به عالم ملک آمده و در محفظهای شیشهای و جواهرگون تجسم مییابد. و همینطور رایحهای که از عناصر زمینی متولد شده است ما را به آن خاطره ازلی متصل میکند. مانند Lavs سورچینلی.
•این کار(Matsukita) هم بسیار رایحهی فرحبخش، معنوی از نوع شرقی-آسیایی دارد که کیفیت بالای متریال در خود عطر و طراحی شیشه، اثر را به جواهری دوستداشتنی تبدیل میکند.
•ناقابل هستش. با آرزوی سلامتی و شادمانی برایتان.