Thierry Mugler - A*Men Pure Malt Creation

سلام جناب کبیری عزیز
راستش من بعد از امبر سلطان سرج لوتنس از کهربا و اکورد امبری متنفر شدم. ترکیبی که من دوست ندارم. فارغ از بحث های کیفی شخصا ذایقه م‌اینگونه کهربایی رو نمیپسنده. قبلا توصیح دادم که اکورد امبری چگونه ساخته میشه: وانیل + بنزوئین+ ...
این سه نقطه با موارد متعددی میتونه پر بشه. امبر سلطان ترکیبی از وانیلی که من متنفرم ازش و بنزوئین بنزات که ته بویی نزدیک به بوییدن سنگ داغ داره. برای من شاید حتی امبرفتیش انیک‌گوتال، هابانیتا از مولینارد و یا بل امبر از ژاکس فث بر آکد ارجح باشن چرا که هنوز فنوتیپی از امبر سلطان در اکد حضور داره. همچنین پروفومی دلفورته ورسیلا وینتیج هم کار بدی نیست. امبر اکوردی نیثت که به راحتی بشه پوشیدش. سخت پوش هست.‌
اما آیدل رو من هم دوست دارم بین این شاخه از الفکتوری .

Songo reale mendittrosa از من نمره ۹ و نیم میگیره. و جزو پنجاه عطر اول من هست. و سومین کار خوبی‌که توی ۲۰۱۵ تست کردم. شاید با برخورد با کیفیت رام و کهربا در این کار بکل فراموش کنین عطرهای دیگر این رده رو. از طرفی راحت پوشی و قابل پوشیدن بودن این عطر علی رغم حضور‌کاستوریوم و پچولی و کهربا شدیدا جای تحسین داره. دوستانی که خارج از کشور هستن در تستش شک نکنن.

ایکاروس جان سلام و خیلی ممنون
Bois 1920 Vento Nel Vento از نظر شما در کدام رده ی آکوردی قرار میگیره؟

رفیق شفیقم جناب کبیری درود بر شما. برادر جان اتفاقا خیلی دوست دارم این دو کار رو تست کنم اما تاکنون موفق به تستشون نشدم. ظرف ماه های آینده که مشغله م کمتر بشه میخوام با هماهنگی شما یک سری سمپل سفارش بدم و بعد با خیال راحت عطر بخرم. کبیری عزیز چندی پیش اپیک رو خریداری کردم. رایحه ش رو بر روی بلاتر خیلی پسندیدم و برام لاو بود اما وقتی در منزل بر روی پوستم تست کردم اون جذابیت رو نداشت. البته الان فصل مناسبی برای اظهار نظر قاطع راجع به این عطر نیست و باید تا فصل سرما بهش فرصت داد. حدودا یک ماه پیش پیور مالت و مالت کریشن رو بر روی دو دستم برای مقایسه تست کردم، با وجودی که عاشق رایحه این دو عطر هستم اما چون در فصل مناسبی تستشون نکردم حالت تنفر بهم دست داد. از همین جهت خیلی امیدوارم در روزهای سرد بتونم ارتباط خوبی با این عطر پیدا کنم. خیلی عزیزی. سایه ت مستدام.

تمنا میکنم فریار جان,,

من هم مثل شما فریار عزیز,دقیقا همینگونه به عطر نگاه میکنم. تجربیات ما همه تا مرز فقط یک تجربه است ..
جناب کبیری با توجه به علاقه, بهتر با این مثال آشنا هستند .. در موسیقی , نوازندگان باور دارند که "پنجه" بعد از مدتی به اون نوع نواختن عادت میکنه. در این زمینه ,,گاهی به طور اساسی و درست ِ کلاسیک, مانند ایکاروس عزیز,, گاهی هم مثل ما .. که به اصطلاح پاپ مینوازیم.. اونهم از روی گوش و نه از روی نوت :) البته حمل بر جسارت نشه ,, بیشتر منظور خودم هستم..
همینکه تجربه های خودمون رو با هم تقسیم میکنیم ,, و با یک زبان با هم ارتباط بر قرار میکنیم و همدیگر رو میفهمیم بسیار ارزش داره .
شاد باشید فریار عزیز.

حسن جان کبیری درود بر شما رفیق عزیزم. چه نقل قول زیبا و به جایی بود. هر عطری رو میبایست در زمان و مکان مناسب خودش استفاده کرد. فکر میکنم اگر ایکاروس فرزانه در پایان ترم از دوستان امتحان بگیره شما با معدل بیست شاگرد اول کلاس شوید. خاطرت خیلی عزیزه. سایه ت مستدام.

شرلوک عزیز درست میفرمایید. بعضی از عطرها به خصوص عطرهای شیرین رو نمیبایست روی گردن افشانه کرد. متاسفانه من عادت دارم عطر رو بر روی گردن و بدتر از اون روی صورت اسپری کنم .بهترین لذت رو وقتی میبرم که علاوه بر تمام صورت ترجیحا دو سه پاف هم بالای لبها اسپری کنم. چنانچه دوست بزرگوار ایکاروس فرزانه فرصت داشته باشند میخواستم ضمن عرض احترام از ایشان سوال کنم آیا افشانه کردن عطر بر روی صورت مضر هست یا خیر؟ من علاوه برلباس فکر میکنم در طول روز حدود بیست پاف عطر بر روی صورت و گردنم اسپری میکنم. بسیار سپاسگزارم.

عرض احترام خدمت دوستان

اسپری عطر بر گردن و ناحیه اگزیلاری (زیر بغل) و پشت گوش ها کاملا ممنوعه‌ از نگاه طب. . چه عطر طبیعی و چه سنتتیک. چون باعث ایجاد واکنش ری اکتیو در گره های لنفاوی اون نواحی میشه‌. از طرفی اسپری بر ناحیه صورت باعث میشه که شامه کاملا پر بشه. همچنین اسپری بر روی پوست صورت سبب رسوب این مولکولها بر خروجی غدد سباسه سطح پوست میشه که با ایحاد آکنه خودش رو بروز میده اغلب. و از طرفی میتونه باعث ایجاد کهیر و یا انژیو ادم مزمن بشه‌ و تا سالهای زیادی فرد رو آزار بده. (حتی در غیاب عطر). چنانچه بنده مراجعه کننده ای داشتم که بیش از یکسال دچار کهیر مزمن بود و تمام سطح بدنش روزانه کهیر میزد. و اذعان میکرد بعد از اسپری عطری از همون روز شروع شده و تا به اونروز ادامه داشته.
بهترین نقطه برای اسپری عطر مچ دست ها و روی سینه ست.

ایکاروس جان درود بر شما. واقعا وحشت کردم. من سالهاست که این کار رو انجام میدم. از پاسخگویی سریع شما کمال تشکر رو دارم. سپاس و باز هم سپاس.

حضور شما دوستان عزیز مایه دلگرمیه توو این مسیر پر رمزو راز و البته خاطره ساز، ممنونم ک هستین عزیزانم :)
(البته جای خیلیا خالیه که امیدوارم اگه این نظرات رو میخونن به جمع حاضر بپیوندن تا خوشحالیمون تکمیل شه)

شرلوک عزیز به سهم خودم از شما سپاسگزازم. امیدوارم با حضور دوستان خوب و با شخصیتی چون شما عطرافشان در مسیر تعالی قرار بگیره. پاینده باشی.

درود فریار عزیز,,

شما لطف دارید فریار عزیز,, همنشینی با شما برای من سعادتیه فریار جان
از متن های شما براستی به " عطر" میرسم :) همینطور در تحلیل هاتون کاملا اون عطر رو تجربه میکنم .برای توصیف یک عطر , رفتارشما با کلمه ها در هر کانسپتی به ظرافت منظور رو منتقل میکنه.
این روزها کمی فراغت دارم و عطر افشان رو بیشتر مرور میکنم. دیروز اتفاقا متن شما در رابطه با f black رو میخوندم . متن, حتی از تجربه ام از این عطر ملموس تر بود ! ممنونم.
خوشحالم که با حضور استاد ایکاروس,شما بزرگوار و جناب کبیری عزیز , فضای گفتگو این روزها پربار و گرمتر شده. جای ssh عزیز هم بسیار خالیه .
فریار جان ,, در رابطه با شباهت به bois , به نظر من این سوء تفاهم از پرداخت به لوندر و فضای کلاسیک و مردانه که در هر دو منتقل میشه .اتفاق افتاده .این قضاوت ها معمولا در ۵ دقیقه ی آغاز ,, با یک نوت,,وایب یا آکورد مشترک انجام میشه . معمولا هم گفته میشه این عطر ,من رو یاد دیگری میندازه ! من تا بحال ندیدم هیچ کدام از این شباهت ها ریشه در ادامه و مرور داشته باشه . bois ساختمان ساده ای داره و متن گفتگوی عطر هم ,, چوب و لوندر هست . در لالیک هم این نوت صدا دار تره . دقیقا اینجاست که اینگونه قضاوت میشه . کرید از ۳۰ دقیقه ( که تازه عطر باز میشه, چون آغازی کمی تند داره ) بی وقفه تا بیشتر از ۸ ساعت در مسیری جدا (!) با این پرداخت از روی لالیک قدم میزنه !!
در مورد santal ,, فریار جان ,,, من جز یک خاطره ی خیلی دور و بدون جزییات از joop تصویر دیگری از او در ذهنم نیست . اما Individuel ( که زودتر هم لانچ شده) با سانتال . فریارعزیز به نظر من توی عطر های "اسپایسی " مخصوصا ,,, و حتی دیگر ژانر ها , محصولات خانه های پایین , synthetic و این نقطه از مارکت, به دلیل ضعف ساختار, شما معمولا یک پکیج از آغازعطر تا پایان بدون تغییر و کاراکتر پردازی تحویل میگیرید ,, در همین "نگاه کلی" , سانتال یا هرعطری امکان داره در چند نقطه با او مصادف بشه ! این تلاقی در بعضی موارد اجتناب نا پذیره , در ژانر های مختلف هم اتفاق میفته .همه ی قصه همینه فریار جان . شما بهتر از من میدونید,, مرور عطر, بیان عطر,, کیفیت و تغییرات در یک جمله یا وایب هرگز خلاصه نمیشه . من فکر میکنم, در این داستان دارچین به شدت نقش مهمی بازی کرده , حتی دربسته بندی Individuel آرام تر آغاز میشه و پکیج وار تا انتها تمام میشه که همین باز شدن ملایم تر او رو در این نقطه به نظر بعضی ها هم شبیه و هم حتی دوست داشتنی تر از کرید کرده! ضمن اینکه در آغاز قسمتی تقصیر در این تندی به گشنیز هم مربوط میشه .کرید لایه وار و هرمی شکل این جنس رو با تفاوتهای زیاد از دیگری روی صحنه برده.چه در آغاز,, میانه ی راه و ادامه که تونکا ,, وانیل ,, شیرینی های gourmand و juniper ,, لوندر به بهترین شکلش از آغاز تا پایان ,, دارچین سپس صندل .. و انتها مشخصا به دارچین و وانیل میرسه .طراحی و تغییرات عطردر هر لحظه اش اساسا جای دیگری از Individuel می ا یسته.
فریار جان , من بوی سانتال رو یونیک میدونم و دوست دارم , این عطر فقط باید در سرد ترین نقطه ی زمستان قضاوت بشه .. اما عطر از اینجا و رایحه به نظر من آسیب ندیده .بلکه در کیفیت نسبت به او بسیار اهمال شده .
کرید زمانی به این نوت پرداخت که عطرهای اورینتال مخصوصا با چون صندل به نوعی مد شده بود . روی جعبه ی عطر های کرید کلمه ی millesime رو میبینید. که در زبان فرانسه و این صنعت به مفهوم استفاده از بهترین و طبیعی ترین نوت ها و جزییات هست . به دنبال این ادعا ,,کرید در این عطر با این نام به جغرافیای گیاهی هندوستان و شرق پرداخته . با اسپایس ها ,, دارچین " مخصوصا چون صندل " که قاعدتا باید از بهترین نوع اون که از این کشور هست ( mysore ) استفاده میشد . این عطر به نظر منه تنها در کیفیت این نوت کوتاهی کرده ,, بلکه بیشتر از صندل به دارچین پرداخته ! در مجموع عطری با انتظار از این معرفی و ادعا نیست..
با ارادت فریار عزیز.

سام مهربان درود بر شما.از اظهار محبت شما دوست عزیزم بسیار سپاسگزارم. همونطور که از نوشته هام بر میاد هیچ تخصصی راجع به عطر ندارم. آنچه می نویسم صرفا بیان حالات و عواطف شخصی منعطف از روایح هست و برای من بهانه ایست شیرین برای ایجاد گپ و گفت و کسب معرفت از محضر دوستان فرهیخته ای چون شما.سام عزیزم از نوشته های زیبا و "سهل و ممتنع" شما حظ بسیار میبرم. سپاس بابت تحلیل کرید سانتال و سپاس دیگر نثار مهر و معرفت وجودت. پاینده باشی. یا حق.