سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
PAPILLON ARTISAN PERFUMES Salome - پاپیون آرتیزان پرفیومز سالومه عطری مردانه - زنانه ، شیک و خوش بو می باشد که در سال 2015 به بازار عرضه شده است .
پاپیون آرتیزان پرفیومز سالومه در دسته عطر های چایپر گلی قرار می گیرد طبع آن گرم است.
اسانس های بکار برده شده در این عطر ترنج ، نارنج، رز ، میخک صدپر ، یاس، تنباکو ، شکوفه پرتقال ، خرگوش کوهی، وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب درخت قان ، بوته وحشی جاوی ، زیره سبز، فیبر بیدستران، یونجه خشک می باشد.
برند | پاپیون آرتیزان پرفیومز |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2015 |
گروه بویایی | چایپر گلی |
کشور مبدأ | انگلستان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، نارنج |
اسانس میانی | رز ، میخک صدپر ، یاس، تنباکو ، شکوفه پرتقال ، خرگوش کوهی |
اسانس پایه | وانیل ، نعناع هندی ، خزه درخت بلوط ، چوب درخت قان ، بوته وحشی جاوی ، زیره سبز، فیبر بیدستران، یونجه خشک |
ما نمی دانستیم که در دفتر کلاسی عطر افشان مبصری وجود دارد که هر روز حاضر غایبمان می کند.
آه ای سالومه!ما فکر می کردیم که در این جهنم بزرگان کودک مانده هنوز هستند کسانی که بفهمند عطر افشان فضایی برای تفنن است و مردمان خسته از برای خستگی به در کردن, بدان وارد می شوند. حال برخی ممکن است وقت و انرژی صحبت کردن و نظر دادن داشته باشند برخی خیر.
همه خاک صحنه نخورده اند تا بتوانند فیلم و تئاتر بر روی صحنه ببرند.
آه ای سالومه,
تو خود می دانی که به تازگی عطرهای زیادی بوییده ام ولیکن بسیار خسته تر از آنم که بخواهم قلم به دست بگیرم و بر روی صفحات اثری برجای بگذارم و دیگران را در این حظ بسیط سهیم نمایم.
آه ای سالومه! تو خود میدانی که شیفته وطنم هستم نه از رو ی تعصب که از کد یمین و عرق جبین و تورق کتابهای قطور بدان بینشی رسیده ام که تن رنجور و خسته خویش را قربانی راهش نمایم.
آه ای سالومه! تو خود می دانی که رایحه تو برای این سرباز کوچک وطن همچون پر آن ققنوسی است که استاد اسلامی ندوشن سرزمین برگزیده پروردگار را بدان تشبیه کردند:
"در افسانه ها آمده است که ققنوس مرغی است خوش رنگ و آواز, که منقار او سیصد سوراخ دارد و بر کوه بلندی در مقابل باد نشیند,صداهای عجیب از منقار او برآید. گفته اند که هزار سال عمر کند و چون سال هزارم به سر آیدو عمرش به آخر رسد, هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن نشیمن گیرد و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال بر هم زند, بدان گونه که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدید آید که از آن ققنوسی دیگر زاده شود. گفته اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته اند.
بین افسانه ققنوس و سر گذشت ایران تشابهی می توان دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی همتا, بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده.
در این سالها, من همواره این احساس را داشته ام که ایران بار دیگر یکی از دورانهای(زایندگی در مرگ)را می گذراند و در میان در می شکفد.
سالومه ای سالومه , ای رایحه ققنوس افسانه ای !در فضا بپیچ و در ذهنها طنین انداز شو فرزندان ایران نمرده اند که شیفتگان تک بعدی فضای منالکولی بتوانند شک در دل دیگر فرزندان بیندازند.
سالومه در گوشها زمزمه کن:
" من در قعر ضمیر خود احساسی دارم
چون گواهی گوارا و مبهمی
که گاه به گاه بر دل می گذرد
و آن این است که
رسالت ایران به پایان نرسیده است
و شکوه و خرمی او به او باز خواهد گشت.
من یقین دارم که ایران می تواند قد راست کند,
کشوری نام آور و زیبا و سعادتمند گردد
و آن گونه که در خور تمدن و فرهنگ و سالخوردگی اوست,
نکته های بسیاری به جهان بیاموزد.
این ادعا بی شک کسانی را
به لبخند خواهد آورد,
گروهی هستند که اعتقاد به ایران رااعتقادی ساده لوحانه می پندارند,
لیکن آنان که ایران را می شناسند
هیچ گاه از او امید بر نخواهند داشت.
استاد اسلامی ندوشن- کتاب ایران را از یاد نبریم
سالومه آه ای سالومه، ای رایحه سربازان کشته شده در راه وطن! نجوا کنان بخوان
امیدوار بمانیم و صبور باشیم.
ایران همواره استوارتر و ریشه دارتر از آن بوده است که به نژاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدن و زبان, مرزهای او را مشخص می داشته اند. تاریخ جاودانی هر ملتی تاریخ و تمدن و فکر اوست, ما بقی وقایع گذارنده ای هستند که ارزش آنها سنجیده نمی شود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تامین رفاه مردم زمان خود کرده اند. تاریخ واقعی, تاریخ سیر بشریت به سوی ارتقاست.
از این رو, ما چون به گذشته خود نگاه می کنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان می رانده یا مرزبانان ایران در کدام خطه پاسداری می کرده اند.سیر معنوی قوم ایرانی و جنبش ها و کوشش های او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی می دانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط او را دورانی می دانیم که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.
ما فرزندان کنونی ایران این موهبت را یافته ایم که در یکی از دوران های رستاخیز این کشور زندگی کنیم. این امر هم موهبتی است و هم مسئولیتی گران بر شانه ما می نهد. نخستین نشانه توجه به این مسئولیت آن است که امیدوار بمانیم و صبور باشیم.
این گفته تولستوی را از یاد نبریم:
نیرویی برتر از نیروی این دو جنگاور نیست,
یکی زمان و دیگری شکیبایی.
استاد اسلامی ندوشن
از کتاب ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایه همای
در آخر سالومه جان از اون دوستی که یاد آوری کردن اینجا چی نوشته شده تشکر کن از طرف من, چون برخی نظرات رو سرسری می خوندم و پسند می کردم و الان فهمیدم وسطا هم یه چیزایی می نویسن که ساده لوحان فضای ساتیمانتال رو هم به رقص و خنده و تعجب میاره. "پس حتی الکی هم چیزی رو پسند کنم"