از راست به چپ: کلایو کریستین ایکس / بلوند امبر / هدونیستیک جامپ آپ / سیپرس
+ قرار بود ۶ کار را مقایسه کنی ؟
- ۱۸۷۲ و نامبر وان را میخواستم به عکس اضافه کنم. اولی تا حد قابل توجهی ریفرموله شده است و دومی کمتر ریفرموله شده است ولی فکر کردم درحالت عادی نیز چندان رغبتی نسبت به آن ظاهرن وجود ندارد و حاشیه اطراف این چهارتاست.
+ بهترین کار کلایو کریستین :
سیپرس
+ پر بازخوردترین بین این چهارمورد بترتیب :
هدونیستیک / بلوند امبر /سیپرس/ایکس
+ این چهارتا ریفرموله شده اند؟
- ایکس تا حدی ضعیفتر شده است. هدونیستیک بمراتب قویتر از نسخه ی اولیه است. ماابقی خیر .
+ روایح چگونه اند؟
هدونیستیک و بلوند امبر واضحا برونگرا ، سنسوال، ثروتمند و جذابند. سیپرس مودبترین ، موقرترین و اصیل ترین بین تمام کارهای کلایو است. ایکس بین این دوگروه است ولی کماکان نجابت دارد و اصیل زاده و بی حاشیه است.
+ بیشترین پخش بو:
هدونیستیک / و سپس بلوند امبر ؛ این دوتا هر دو پخش بوی چهارساعت ابتدایی شان خوب است. حدودا ۷ از ۱۰ . کلایو و سیپرس در حد ۵.۵ تا ۶ از ۱۰.
+ بلوند امبر را چه کسی میپوشد و کجا؟
حداقل ۳۰ تا حداکثر ۴۵. کریس همسورث با کت و شلوار زرشکی . عطر "مال" رفتن نیست و بیشتر به کافه رستوران های نیمه تاریک و نیمه شلوغ میخورد. در فضای بیرون و داخل قابل پوشیدن است. مطلقا کسی نمیتواند بگوید عطر خوشبویی نیست.
+ هدونیستیک چطور ؟
از Hero Fiennes با ظاهر شیطنت آمیزش تا dylan sprouse با چهره ی مودب اما زیرکش تا آدام لمبرتی که دیگر نمیشناسمش .. هدونیستیک در یک طیفی از از 'بچه پولدار لوس " تا "بچه پولدار شیطون" تا "بچه پولدار خوشگذرون" را میپیماید . سنی بین ۲۶ تا ۳۶ سال . خوش برخورد ، زبان باز و بذله گو . از استایل کژوال تا کژوال-کلاسیک را میتواند در بربگیرد. عطر خوشگذرانی بی وقفه است. عطر وسطجمع و ماجراجویی و حال خوب است. اما ثروتمند است. این را نمیتوان از او انکار کرد.
+ کلایو ایکس : ۳۰ تا ۵۰ سال . نه جندان کم حرف که خجالتی به نظر برسد و نه چندان برونگرا که نتوان کنترلش کرد. نجیب است، به موقع و در زمان خودش گفتگومیکند، صبور است ، کت و شلوارمشکی ، پیراهن سفید و کراوات مشکی . یک استایل تایملس ، بی ریسک با رفتاری محتاط. باهوش ، تحصیل کرده و موقر . عطر محیط اداری ، دانشگاهی ، رسمی ، جلسات کاری و حتی روز خواستکاریست. عطر سراسرش بر اعتماد و نجابت است.
+ سیپرس :
حوالی ۲۰ سالگی وقتی مد و روتین و رسم این بود که ماشین آلمانی و سی ۲۰۰ و سری ۵ روی بورس افتاد ، من رفتم اوریون خریدم. برادرم گفت: بیست سال رفت روی سنت. با بیست سال سن پشت فرمان اوریون هیچ تناسبی با هم نداشتیم. وقتی دوست و اطرافیانم نیاوران و شهرک و پاسداران کافه میرفتند ، من یک جای دنج داشتم ته کافه کفیشه کریمخان. وقتی آنها میرفتند استانبول و شمال و ساحل من میرفتم یزد و بیرجند و کرمان. این اخلاقم به دایی ام برده بود. بک نابغه ی نادر در مهندسی کامپیوتر که ثروتش بی انتها بود اما جیپ سوار میشد و پاترول و بنز قدیمی و تویوتا کریسیدا و اینها. یک چهره از ثروت ، نمایش آن است که در نهایت در کیفیت زندگی فرد نمود خواهد داشت (تغذیه خوب ، نداشتن بخشی ااز استرس ها هر چند جنس استرس ها متقاوت میشود ، آرایشگاه و روتین پوستی و لباس خوب که درنهایت ختم میشود به یک فنوتیپ ظاهری خوب که عیان میکند ثروتمندی) ، یک بخشی از آن زرق و نشان و درخشش آن است که در کنترل رفتارهای فرد است که اندوخته ی درونی و یا معنوی و یا فکری هر فرد مرز نمایش آن را انتخاب میکند . سیپرس جنبه ای از ثروت است که نوستالژی باز است . همان ها که هزینه ی زیادی پای نوستالژی هایشان میدهند. بروز و نمایش عمدی ثروت ندارد و برونکرا و عیان و اعیانی رفتار نمیکند و رایحه بسیار رها و آزاد اندیش است. از این رایحه نمیتواند آزاری به کسی برسد . سرگرم به دنیای خودش است.
+ از این چهار مورد کدام کمتر میتوان رایحه اش را بین کارهای دیزاینری دید ؟
هیچ کدام.
+ کدام یک توسط جنس مخالف باخورد دارد :
خانمها به بلوند امبرکمتر از هدونیستیک واکنش نشان میدهند. شاید چون جدی تر از هدونیستیک است.
+ کدام یک ثروتمندتر است:
نمایش ثروت: بلوند امبر
+ کدام یک را حتما تمدید میکنی :
سیپرس و بلوند امبر . من این دو رو گاهی لیر هم میکنم. ۶ تا ۸ اسپری از سیپرس و ۱ تا ۲ اسپری از بلوند امبر . آکورد امبری با آکورد وودی همنشینی جذابی دارد.
+ به مخاطب عام عطر کدام را پیشنهاد میکنی : هیچکدام.چون با این رقم قیمت میشود تجربه های بسیاری داشت. سطح بازخورد به بک عطر یک محدوده دارد . از د لا نویی ۳ و انیگما و ماسک عود روژا که بیشترین بازخوردها را بین کارهای روزا داشته اند برای من تا همین کارهای کلایو و یا تامفورد و لویی ویتان و زرجف ها ، ندیده ام که بازخوردها از یکمرزی فراتر روند. یک دیزاینری امبری-بوزی با شیرینی کنترل شده و کیفیت معقول میتواند کماکان فیدبک های زیادی داشته باشد . همان حد که یک نیش چند ده میلیونی که هدفش بازخورد بوده است.
+ به مخاطب جدی و قدیمی عطر کدام را پیشنهاد میکنی ؟
سیپرس . یک دکانت ۵ میل کافیست. هفته ای یک اسپری روی مچ . به قصد آرام گرفتن.
+ به کیی که فاکتور خرید برایش مهم نیست و صرفا دنبال بک رایحه ی ثروتمند است : بلوند امبر .
+ مخاطب کلایو کیست:
قصدم بی احترامی نیست. کلایو و مخاطبش چالش و گفتگویی بر سر فاکتور خرید ندارند. فقط موضوع صحبتشان رایحه است . جدن قرار نیست از هزینه های اصلی و جاری تان بزنید و صرف عطر کنید. درست انتخاب کنید با دکانت و راهنمایی پیش بروید و قول میدهم چیزی را از دست نداده اید.
++ عذرخواهی و شرمساری از این جهت که لطف هایتان را بی پاسخ گذاشته بودم. گفتم شلوغ نشود . ولی شما احترام و ارادت من را ضمیمه ی هر کامنت کنید. مهربان بمانید.
زرق و برق در عصر مارکتینگ ..
انجلز شر کیلیان ..
----
○ اولین برخورد : اوایل پاییز دو سال قبل .
○ اولین نظر : آکورد سبز فاسد شده ی جویده شده ای آزارم میداد که متوجه شدم اشتباه از اتمسفر محیطی ست که در آن هستم. اتمسفر بسته ی نم دار و هوای مانده اجازه ی فعل و انفعالات لازم را نمیدهد. گذاشتم برای یکماه بعد در هوای خنک تر و قدری باز تر.
○ در تست دوم : سیروپ رقیق حاصل تونکا-وانیل- دارچین که شدیدا با وقار و درست است که آکوردی بوزی-امبری ایجاد میکند . همزمان یک آکورد کاراملی-گورمند از صندل وود-وانیل و یک آکورد تنباکویی-بوزی که حاصل ادغام چوب بلوط و تونکاست .
○ اولین نظرت : درست به خاطر دارم که در آن لحظه به این فکر کردم امبر ناگریل هرمسم را دو دستی بچسبم. در این کلاس اسپایسی اورینتال ها چندین زیر شاخه دارند . اسپایسی اورینتال هایی که به سمت تنباکو بروند ، به سمت آکوردهای بوزی بروند ، به سمت آکوردهای امبری بروند یا عودی. امبر نارگیل از من ۹ میگیرد. این بالاترین امتیازی ست که یک عطر اغواگر از من گرفته بود .
○ انجلز شر شبیه به امبر نارگیل است : در کلاسی که در آن قصد ورود دارد بله. در کاراکتر تا حدی مقلد این شخصیت و استایل است . در رایحه هم دو آکورد هم کلاس دارند .
○ انجلز شر کیلیان ! بیشتر بگو :
دنیا دست برونگراها افتاد . درست نمیدانم کِی. اما هر چیزی که ما یک عمر تلاش کردیم نباشیم ، امروز مد شد . خواستیم با ژیل دلوز و یونگ و لاکان در کافه های کریمخان دلبری کنیم ، جین نپوشیم ، سیگار فیلتر سفید نکشیم ، برای روشنفکرها نوشابه باز نکنیم تا روشنفکر تر بنظر برسیم ، وقتی مد کیارستمی بود ما انجلوپولوس ببینیم ، به فن های اصغر فرهادی رو ندهیم ، به جای راک، jazz گوش بدهیم .. ولی نگرفت قربان. هم ما باختیم هم آنها. هم jazz باخت هم راک. هم کیارستمی ها هم چریک خیابانی ها . دسته افتاد دست برونگرا ترها. نوش جانشان. بهتر از ما با شبکه مجازی کار میکردند . هنوز هم همان عادتها را داریم. هم برونگراها را بزنیم هم درونگراهای نسل جدید را به خیال خودمان جدی نگیریم. ما گیر افتاده ایم در تله ی تاریخ مطلوبمان. در دهه ۶۰ میلادی و تصاویری که از آن دیده ایم. سختمان شده رو بدهیم به جدیدترها.
○ این یعنی کار خوبیست؟
انجلز شر کیلیان ، الماسِ دست یک نابغه و عالیجناب است. به شدت آکورد سیروپی آن درست بلند شده ، خوب و درست اجرا میشود، با کیفیت است و مطلقا فالش نیست. به تمامی معنای عطر است .
○ پس مشکلت با آن چیست :
در لحظات بسیاری، عطر فدای ِ موفقیتش در مارکت میشود. آکورد بوزی ، سیروپی تر میشود و آکورد چوبی، ملایم تر . نه بوزی به قطعیت ِ یک بوزی میرسد و نه اکورد چوبی هویت خود را در می یابد .
○ بالاخره عطر خوبیست ؟
رایحه ی عطر بسیار زیاد با تعاریف ِ رایحه ای که بشود آن را پوشید سازگار است. پرفورمنس به طرز خیره کننده ای "درست و مناسب " است و دقیقا همان است که مناسب این رایحه است. حتی یک مقدار بیشتر ، آزار دهنده بود .
○ انجلز شر را چرا در یک نسخه ی ۲۵۰ میل هم گرفته ای :
به دلیل کاراکترش. یک عمر کابل AUX همه ضبط ها دست خودمان بود. دوستانمان که باید Jazz گوش میدادند هیچ ، خانواده هایشان هم مجبور میشدند گوش بدهند. یک عمر گفتیم ما درستیم. لابد هنوزم فکر میکنیم همینطور است. هنوز فکر میکنیم باید طرفدار فیورنتینا بمانیم و از انگلیس لابد فقط آرسنال. حتی اگر ما "درست" تر باشیم دیگر در این جهان ضرورتی ندارد اثبات یا تحمیلش کنیم. جنگیدن ، هویت نسل ماست. اما جهان حتی دیگر نمیخواهد با تو بجنگد. تو را جای میگذارد در ایستگاهت.
○ از نیش های محبوبت دست شسته ای؟
بیشتر از همیشه سراغ نیش های گمنام میروم . اما تصور میکنم به خودم "شناخت جهان فعلی" را بدهکارم. بر همین اساس نیز هست که لااقل در یک سال گذشته طبع و مطلوب جهان فعلی را نیز همگام با او میخرم. خواه سواژ دیور باشد یا انجلز شر .
○ امتیازت به انجلز شر :
انجلز شر ، از بهترین نماد های "مال" ها ، برق چراغ پیاده روها و فروشگاههای لوکس ، "استوری های سلبریتی " هاست و اگر آمال و ذائقه و رویای دهه ی فعلی یک مجله بود و عکس روی جلد میخواست بی شک هیچ انتخابی جز انجلز شر کیلیان نداشت.
من اما هنوز دوست میدارم فریاد بزنم که زیر این مجله ی پر زرق و برق که کنتراست و brightness و شارپنس و saturation اغراق شده ای به آن داده اند ، جهانیست که در فقر و تبعیض و ظلم زندگی میکند ، دوست میدارم فریاد بزنم انجلز شرها و نمایندگان و تصاویر روی مجله ها ، تاریکی جهان را میپوشانند و آن را مخفی میکنند. دوست میدارم اما حضاری که رو به رویم هستند بی تفاوت عبور میکنند ، سبقت میگیرند که روی جلد مجله ها بروند و تاریکی جهان را مخفی کنند. میخواهم اسم ببرم از نسل بعدی سورسینلی ها اما یکی داخل گوشم میگوید : هیس ..
این دوگانگی شد سهم نسل من . هم بجنگند هم تسلیم باشند. هم به انجلز شر ۶.۵ از ۱۰ بدهند هم ۲۵۰ میل آن را بخرند.
○ بازخورد آن چگونه است :
جزو موفق ترین عطرهای ده سال اخیر در "خود بازخورد" گیریست. به دلیل عدم انتقال از اوپنینگ های شلوغ ِ سیتروسی -اسپایسی به وانیل، شامه را اشباع نمیکند و شما طولانی مدت بعنوان کسی که آن را پوشیده است شامه تان تازه میماند.
دقیقا به مانند الکساندریا نیاز به استایل هماهنگ دارد ولی بر خلاف آن عطری برای استایل فرمال نیست .. استایل کژوال-کلاسیک ، کژوال-لوکس ، کژوال-اکسسوری سه استایل مناسب آن است.
○ در خصوص نسخه ۲۵۰ میل بگو : دربِ گوی شکل که در باتل عطر مثل پیچ نیست که برای چرخش مسیر چرخش تعریف شده باشد. همزمان با چرخاندن به پایین فشار میدهید. برای باز کردن هم درب گوی شکل را به بالا فشار میدهید و میچرخانید. از یک قیف آنتی استاتیک استفاده میکند که بعد از ریخن عطر داخل ظرف شیشه ای کوچکش ، بهیچ عنوان خیس نمیماند و تمام عطر از طریق آن وارد شیشه میشود و هدر نمیرود. یک اتمایزر داخل جعبه وجود دارد که حتما بهترین اتمایزر فعلی دنیاست. بدنه ی اتمایزر که از ظرف شیشه ای مراقبت میکند خوشدست ، بسیار بسیار قوی و با یک خاصیت دولایه است که حتی اگر مستقیم جلوی آفتاب باشد بهیچ عنوان عطر گرم نمیشود.
○ تفاوتی داشتند نسخه ی ۵۰ میل و ۲۵۰ میل؟
نسخه ی ۵۰ میل من A62 زیر باتل درج شده . اولین نسخه ای که گرفته بودم A61 بود . ذیل باتل ۲۵۰ میل یک برچسب است که روی آن چیزی درج نشده . هیچ تفاوتی در ماندگاری و پخش و غیره ندارند . نسخه ی ۵۰ میل اولیه را از پراگ خریده بودم. نسخه ی ۵۰ میل دوم را از ایران.نسخه ی ۲۵۰ میل را از عطرافشان .
○ اما عنوان تایتل :
- من در اینستاگرام سعی میکنم نچرخم و گشت و گذاری ندارم. اما همان چند بار که گشتم و دیدم متوجه شدم چه قدر پیچیده تر شده است. فروشندگانی که ابتدا یک عطر گران معرفی میکنند که چتد ده میلیون تومان است و بعد یک نسخه ی فیک با عناوین مختلف که یک صدم قیمت دارد. توهین آمیز است. واضحا کلاهبرداری مدرن است. این گوشی آیفون یا بنز مرسدس را دیده ای ؟ بیا نسخه ی کپی آن را بخر . این میشود سهم فروشندگان از عدم استطاعت مالی خریداران ، از تمایلات آنها به روایح مطلوب و وام گرفتن از عطری که هرگز فیک هایش هم قواره اش نیستند. این معادل ساده اش گول زدن است.
بررسی ۳ بچکد که در بازار ایران است.
09021n
31521n
08322n
از اولین نسخه ی الکساندریا تا آخرین نسخه ی آن را (بچکد سوم) داشته ام. مجموعا ۶ باتل . ۳ بچکد بالا را در ایران خریده ام. بچکدی که ابتدا نوشته ام را از فروشگاه در تهران و دو بچکد بعدی را از عطرافشان.
تصور میکنم وقتی عطری هایپ میشود بایستی بر حفظ اطلاعات صحیح در مورد آن کوشا بود.
■ آیا الکساندریا ۲ نسبت به اولین نسخه ی آن تغییراتی داشته است ؟ از جنبه ماندگاری و پخش خیر.
■ از جنبه ی رایحه چطور ؟ مختصرا از گرما و ظرافت روغنی آن کاسته شده است و ملاحت فلاوری-امبری آن کاسته شده است.
■ نکته ی مهمی هست که بدانیم؟
- هولدر افشانه !! درب عطر اتصال بسیار محکمی با هولدر دارد که سبب جدا شدن هولدر میشود . ابن مشکل در بچکد آخر رفع شده است و اتصال درب و پایه ی افشانه قدری نرمتر و سست تر است که از تحمیل نیروی بیشتر جهت باز کردن درب عطر اجتناب میشود.
■ چیزی بعنوان بهترین بچکد وجود دارد ؟
در پشت باکس اصلی در سفارشات من از عطرافشان ، عبارت عربی " للاستخدام الخارجی فقط ..." نوشته شده است . نسخه ای که در فروشگاه های حضوری داخل ایران فروخته میشود عموما فاقد این عبارت هستند. تفاوتی در کیفیت ندارند.
اما : بچکد اولی که در بالا نوشته ام اولین نسخه ایست که ریفرموله را تجربه کرد و بعد از آن ریفرموله ای ندیدم که مربوط به ابتدای سال ۲۰۲۱ است. یک بچکد دیگر نیز توسط عطرافشان به فروش میرسید به نام 17221n که من به دوستم پیشنهاد دادم تهیه کند. این بچکد فکر میکنم جز اولین بچکدهایست که بجز باکس اصلی یک باکس کاور هم دارد.
■ آیا این رقم شایسته ی آن است؟
- این سوال پیچیده ، ترسناک و مسولیت آفرین است. الکساندریا ۲ عطری برای دیگران است. فرد عموما نسبت به آن با گذشت زمان دچار اشباع رسپتوری میشود . نقطه ی مقابل آن انجلز شر کیلیان است. جزو عطرهایی که بسیار طول میکشد خود فرد دیگر نتواند آن را استشمام کند.
پس لذت شخصی از آن طولی نمیکشد . از این جنبه میتوان اینگونه گفت : این عطر کسی که آن را پوشیده است را انکار و حذف میکمد . اما الکساندریا کماکان پس از ۱۰ سال که از عرضه ی آن میگذرد قلمروی خود را دارد.
■ چرا اینهمه باتل ؟ چه کاربردی از آن مد نظرت است که گویا تحمیل میکند آن را مکررا تمدید کنی؟
- انتخاب پوشش هایی که دارم . من سه شغل مختلف دارم که در هر سه یک لزوم شخصی بر پوشش کت و شلوار دارم. دبل برست میپوشم. حتی اگر کژوال بپوشم هم باز با دبل برست کژوال میپوشم. میتوان به راحتی اسم این عطر را دبل برست نیز گذاشت. از اکسسوری ها عموما دستمال گردن میبندم و این ترکیب انتخاب های زیادی برای من نمیگذارد.
انتخاب های دیگر من برای این استایل :
- اگر فول بلک بپوشم : بلک فانتوم از کیلیان : بلک فانتوم مخدر محض است. عطری که از من ۶ میگیرد اما در بریدن ِ توان و مستاصل کردن دیگران کم رقیب است. دو ساعت اول پس از استفاده از آن یک حس مرگ و برزخ و سیاهی عجیبی دارد که کم مانند و تعدی به حریم دیگران است.
او حیرا از SH: میدانید که این عطر سیاهچاله ی عطرهای دنیاست. مخاطب رو به رو را بی هویت میکند.
سایر انتخاب های من : برای این پوشش :
Comme des Garçons - Black, , Andrea Maack - Coven, Bruno Fazzolari - Lampblack, Rundholz - 03.Apr.1968, Map of the Heart - Black Heart v.2, Mort & Fils - Grand Mort, Masque Milano - Hemingway, Memo - Winter Palace, Anatole Lebreton - Grimoire, Stora Skuggan - Fantôme, Alghabra - Soul, Serge Lutens - Muscs Koublai Khan, DS & Durga - Mississippi Medicine, Eris Parfums - Mx., Charenton Macerations - Christopher Street, Marc-Antoine Barrois - Ganymede, Phoenecia Perfumes - Dark Musk, J.F. Schwarzlose Berlin - Leder 6, Sammarco - Bond-T, Nasomatto - Black Afgano, duro , Pardon , Tiziana Terenzi - Laudano Nero, Serge Lutens - Fille en Aiguilles, Tom Ford - Noir de Noir, Mona di Orio - Cuir, Zoologist - Bat, MDCI - Cuir Garamante, Le Labo - Patchouli 24, Ex Idolo - Thirty-Three, LM Parfums - Hard Leather, Pekji - Ruh, Areej le Doré - Russian Oud, House of Matriarch - Black No. 1, Perris Monte Carlo - Oud Imperial, Aedes de Venustas - Oeillet Bengale, Frederic Malle - Monsieur., Agonist - Dark Saphir, Naomi Goodsir - Bois d'Ascese, Euphorium Brooklyn - Usar, Parfumerie Générale - Intrigant Patchouli, Slumberhouse - Norne, Rogue Perfumery - Chypre-Siam, Francesca Bianchi - Under My Skin, Olympic Orchids - Blackbird, Papillon Artisan Perfumes - Anubis, Beaufort London - Vi et Armis, Masque Milano - Montecristo, Ormaie - L’Ivrée Bleue, Strangers Parfumerie - Salted Green Mango, Rania J. - Ambre Loup, Les Liquides Imaginaires - Fortis, January Scent Project - Smolderose, Auphorie - Miyako, Sultan Pasha Attars - Aurum d'Angkhor, Bogue Profumo - MAAI, By Kilian - Black Phantom, Orto Parisi - Stercus, Clive Christian - C for Men, Stephane Humbert Lucas 777 - Black Gemstone, Xerjoff - homme, Boadicea the Victorious - Complex, Memo Paris - African Leather, Montale - Black Aoud, Profumum Roma - Sorriso.
- برای یک دبل برست ذغالی با پیراهن سفید و کراوات و زرشکی تیره :
Xerjoff - Alexandria II/Memo Paris - Irish Leather/Masque Milano - Russian Tea/Amouage - Jubilation XXV Man/Parfums de Marly - Herod/Nasomatto - Pardon، Baraona /Kilian - Straight to Heaven/Clive Christian - No. 1 for Men/Roja Dove - Enigma Pour Homme/Nishane - fan your flame , Ani /Ormonde Jayne - Ormonde Man/Frapin - L'Humaniste/Boadicea the Victorious - Imperial/Montale - Intense Café/AJ Arabia - Black II/Puredistance - M, white/Ramon Monegal - Cuirelle/Roja Parfums - Elysium/Thameen - Rivière/Initio Parfums - Oud for Greatness/Areej Le Doré - Oud Luwak/Ensar Oud - EO No 2/Ramon Monegal - Agar Musk/House of Sillage - Signature Collection Homme/AJ Arabia - Black III/SHL 777 - Khol de Bahrein/V Canto - Magnificat/Tiziana Terenzi - Kirke/Atelier Flou - Ten Nine/Rania J - Oud Assam/Ajmal - Dahn Al Oudh Moattaq/Sultan Pasha Attars - Encens Royale/Arabian Oud - Kalemat Black/Olfactive Studio - Ombre Indigo/House of Matriarch - Kazimi/Thameen - Carved Oud/Parfums MDCI - Cuir Garamante/Perris Monte Carlo - Bois d'Oud/Saqr Perfumes - Saqr II/By Kilian - Single Malt/Tom Ford - Tuscan Leather/Serge Lutens - Chergui/Bois 1920 - Real Patchouly/Guerlain - Spiritueuse Double Vanille/Frederic Malle - Musc Ravageur/MDCI Parfums - Ambre Topkapi/Creed - Royal Oud/Sospiro - Accento/Areej le Doré - Russian Oud/Bortnikoff - Oud Maximus/Fort & Manlé - Charlatan/ Papillon Artisan Perfumes - Salome/Ex Idolo - Thirty-three/Olympic Orchids - Blackbird/Sultan Pasha Attars - Aurum d'Angkhor/Zoologist - T-Rex/Strangers Parfumerie - Salted Green Mango/Auphorie - Miyako/Rogue Perfumery - Chypre-Siam/Ormaie - L’Ivrée Bleue/S.H.E - Habibi/Svensk Parfym - Stroem/Rising Phoenix Perfumery - Russian Musk/Roja Parfums - Roja Dove Elysium/Clive Christian - No. 1 Imperial Majesty/Amouage - Reflection Man/Xerjoff - XJ 1861 Naxos/Kilian - Black Phantom "Memento Mori"/Parfums de Marly - Carlisle/By Kilian - Love, Don't Be Shy/Roja Parfums - Danger Pour Homme/Xerjoff - Amber Star/Maison Francis Kurkdjian - Grand Soir/Roja Parfums - Reckless Pour Homme/Clive Christian - 1872 Masculine/Guerlain - Les Deserts d'Orient - Songe d'un Bois d'Ete/Xerjoff - Richwood/Montale - White Aoud/Creed - Royal Oud/Robert Piguet - Knightsbridge.
این لیستها میتواند همینطور ادامه یابد . اما برای اجتناب از خارج شدن از بحث اصلی سعی کردم فقط عرض کنم انتخاب ها میتواند بیشمار باشد.
■ سوال بعدی : الکساندریا بیشترین بازخورد مثبت را بهمراه دارد ؟
خیر. فیدبک مثبت آمیخته ای از اعتماد پذیری ، در برگیری سلایق میانگین اجتماع، خاطره پذیری است به طوریکه میانه سلیقه ی عمومی بایستد.
■ بیشترین بازخوردی که از یک عطر گرفته ای : بازخورد لزومن قرار نیست مثبت باشد تا به هدف استفاده ی عطر صحه بگذارد. بازخورد لزومن قرار نیست برای همه یکسان باشد. بازخورد لزومن مثبتش خوب نیست. بازخورد بسیار فاکتور دارد. من از ruh از pekji با یک فول سوییت سیاه و عینک با شیشه سرخ ، سکوت و استیصال ِ طرف مقابل را برآیند گرفته ام. هدف از پوشیدن عطر مهم است. لزومن قرار بر تایید نیست. اما برای اینکه سوال را بی پاسخ نگذارم تا جایی که حافظه ام یاری میکند در بین دیزاینری ها یا شناخته شده ها:
Creed-Aventus/Dior-Sauvage elixir/Giorgio Armani-Acqua di Gio Profumo/Jean Paul Gaultier-Le Male/Yves Saint Laurent-La Nuit de l'Homme/Versace-Eros/Chanel-Bleu de Chanel/Viktor & Rolf-Spicebomb/Thierry Mugler-A*Men/Christian Dior-Dior Homme Intense/Carolina Herrera-CH Men/Parfums de Marly-Layton/Nautica-Nautica Voyage/Prada-Luna Rossa Black/Chanel-Allure Homme Sport/Jean Paul Gaultier-Ultra Male/Tom Ford-Noir Extreme/Amouage-Reflection Man/Mancera-Cedrat Boise/Ralph Lauren-Polo Red/Guerlain-L'Homme Idéal EDP/Dolce & Gabbana-Light Blue Intense.
در بین ناشناخته تر ها یا جدیدتر ها یا نیش ها آنها که من فیدبک بالا گرفته ام:
Bortnikoff - Musk Cologne/ Hans Hendley - Bourbon/ Gallagher Fragrances - Amongst Waves/ Prin Lomros - Mandarava/ Papillon Artisan Perfumes - Dryad/ St. Clair Scents - Gardener's Glove/ Euphorium Brooklyn - Wald/ Fort & Manlé - Suleyman le Magnifique/ Imaginary Authors - Yesterday Haze/ Mihan Aromatics - Guilty Story/ Dusita - Erawan/ January Scent Project - Smolderose/ Ok Fine Fragrances - Sueded Oud/ Areej le Doré - Plumeria de Orris/ Hans Hendley - Amora/ St. Clair Scents - First Cut/ Rogue Perfumery - Mousse Illuminee/ Prin Lomros - Morah/ / Sammarco - Bond-T/ Hiram Green - Moon Bloom/ Francesca Bianchi - The Dark Side/ Papillon Artisan Perfumes - Bengale Rouge/ Zoologist - Bee/ Ok Fine Fragrances - Vanille Suede/ Imaginary Authors - The Cobra and The Canary/ Nishane - Ani/ Tom Ford - Soleil Blanc/ Creed - Silver Mountain Water/ Roja Dove - Elysium/ Amouage - Enclave/ Byredo - Blanche / Agonist - The Infidels/ Miller Harris - L’Air de Rien/ Grossmith - Phul-Nana/ Xerjoff - Nio/ Chanel - Coromandel/ Tiziana Terenzi - Al Contrario/ Nishane - Hacivat/ Tom Ford - Neroli Portofino/ Creed - Virgin Island Water/ Roja Dove - A Midsummer Dream/ Amouage - Beach Hut Man/ Byredo - Gypsy Water/ James Heeley - Note de Yuzu/ Miller Harris - Lumière Dorée/ The Different Company - Bois d’Iris/ Grossmith - Shem-el-Nessim/ Xerjoff - Uden/ Chanel - Sycomore/ Tiziana Terenzi - Orion/ Nishane - Fan Your Flames.
در بین لوکس هایی که در مارکت ایران وجود دارند: از هیچ عطری به اندازه ی توسکان لدر / آکوا ویتا فرانسیس کورکجان/ الیزیوم روژا / لااقل من بازخورد نگرفته ام.
در بین دیزاینری های گران قیمت تر : تاکسیدو از ایوسن لورن و سواژ Elixir از دیور هم بازخوردهای بسیار بالایی دارند.
اینهمه لیست قصدشان این است که بگویند : آنقدر عطرها دامنه شان گسترده است که قرار نیست احساس آزمنندی و یاس ِ ناشی از عدم برخورداری از هزینه ی خرید آنها سراغ کسی بیاید.
شاد و تندرست باشید.
X for Men
Clive Christian
بچکد : CB297G (مشخص نیست که این بچکد است یا خیر. این کد در زیر پاکت و پایین تر از بارکد به صورت مخفی با فونتی شب نما که فقط زبر نور قابل مشاهده است نوشته شده است که نه برجسته است و نه فرورفته و حکاکی شده) .
- خریدهای قبلی :
نسخه ۵۰ میل اصلی ۲۰۱۲ آلمان
نسخه ی تستر ۲۰۱۵ ایران (فیک)
نسخه ی ۱۰۰ میل از انگلستان (۲۰۲۱)
نسخه ی ۱۰۰ میل از ایران (از فروشگاهی اینترنتی ۲۰۲۳)
- تفاوت بین نسخه های اصلی داخلی و خارجی جدید : وجود ندارد.
- تجربه ی قبلی : ۱. تسترهای این محصول همگی فیک هستند . ۲. اولین تجربه ی من از نسخه ی ۵۰ میل اصلی سال ۲۰۱۲ بوده است. آیا این محصول ریفرموله شده است؟ بله. نسخه های جدیدتر کمتر اسپایسی هستند . و ماندگاری حدود ۲۰ درصد و انتشار حدود ۳۰ درصد کاسته شده است .
■ عطر را شرح بده:
عطر مردانه است و عنوان " شاهکار عطرسازی " در مورد آن اغراق است و به یاس در خرید منتهی میشود . عطری اصیل ، متعادل است که با طور کلی رایحه ای اسپاییی-آروماتیک کم صدا و چوبی-رزینی-فلورال (رایحه ی چای) دارد.
+ کانسپت: اغواگری ِ تلطیف شده اما نه از راه برانگیختن سنسورهای ش.ه.وانی بلکه از راه تاکید بر اصالت ، اصول و انضباط مردانه و اشرافی . بر خلاف آنچه که به دلیل نسخه های فیک که قدرت اسپایسی بسیار زیادی دارند در مورد این عطر ذکر میشود ، این عطر پر حرف و شیطنت آمیز نیست ، پیچیدگی های جنسی ندارد ، چرب زبان و رکیک هم نیست.
2. لایهها و تغییرات نتها:
- تماس ابتدایی : اسپایسی-سیتروسی-آروماتیک و رزینی-چوبی . ترکیب ِ رام شده ی فلفل صورتی، برگاموت که در تماسی چرب و روغنی با هل و لمس ِ زنجبیلی که مختصرا هارش است ، یک آکورد میسازد که از نظر من میتواند آن را "چای" نامید. گرمای معندل ِ چوبی-آروماتیک چای .
افکت اولیه: نتهای اولیه مانند فلفل صورتی، هل و زنجبیل، ممکن است به یک تجربه حسی ِ کمی تند و برانگیزاننده منجر شوند که برخی را با عطر متصل میکند ، در حالی که دیگران را ممکن است دچار تحریک کند. اینجا هنر عطرسازی و تجربه قرار است کمک کند: چگونگی ِ انتقال تاپ نت ها به قلب و بیس نت .
- انتقال به قلب عطر :
الف: دینامیک نتها:
انتقال از نتهای تند و یا اسپایسی به قلب عطر، که شامل نتهای گلی-آروماتیک و ادویهای-رزینی مانند دارچین است، یک گذار مهم در تجربه عطر ارائه میدهد. این گذار از تیزی به گرما، یک حرکت از جنبش به آرامش است که بایستی بسیار حساب شده باشد. جنبه ی فرویتی و فلاوری که به دنبال حرکت نت های اسپایسی در کارهای روژا داو هم دیده میشود یکی از دلایلش همین است که تعادل را حفظ کنند .
ب: تعامل نتها:
دارچین با ویژگیهای گرم و شیرین خود، تعادلی را با نتهای تیز و تند اولیه ایجاد میکند. در عین حال، ترکیب گلها ، یک لایه پودری و خشک به ترکیب افزوده و در نتیجه، یک تجربه متنوعتر و چندبُعدی ارائه میدهد. شما در ابتدا به یک فضای تک بلدی اسپایسی مواجه میشوید که عطار باید بتواند شما را هدایت کند. هدایت ِ عطار از یک آکورد اسپایسی اینگونه شده است: آن را عمق میداد: شیرین میکند. آن را دارک میکند: چوبی تر و رزینی تر. آن را بعد میدهد: پودری تر میکند. اما این یک ایراد بزرگ دارد که تمایز کسانی مثل النا و روپیون و گوالتیری و روژا داو با دیگران است : استفاده از نت ها و آکوردها برای انتقال تاپ نت به قلب عطر میتواند فرد را دچار دژاوو و تجربه ی بویایی کند و تصور کند آن را قبلا دیده ، بوییده و شنیده است. اتفاقی که هرگز برای روپیون و النا و گوالتیری نمی افتد.
ج. تفاوت در ادراک:
یک مشکل دیگر مربوط به انتقال اسپایسی به رزینی و چوبی این است که عطر در گروگان ِ "لحظه ی استفاده" است. ممکن است حسب ِ اینکه فرد خود در آن لحظه در چا شرایط فیزیولوژیک ، روحی و روانشناختی ست ، ترکیبات مختلف به گونههای متفاوتی درخشان و یا کمرنگ شوند. برای برخی، دارچین ممکن است یک پیشزمینه گرم و شیرین ارائه دهد، در حالی که برای دیگران، لایه پودری گلها بیشتر به چشم بیاید.
د. اهمیت درک مخاطب:
در بخش "ب" راجع به آکوردهای انتقالی صحبت کردم که ممکن است باعث بازسازی خلطرات بویایی از طریق نت های مشابه شوند . یکی از مکان هایی که عطر قرار است بعنوان عطر امضا مشخص شود یا رد شود اینجاست: نت هاو آکوردهای زیاد ، تکراری و پر استفاده و رایج، ناقض ِ تبدیل عطر به عطر امضا هستند. خصوصیت عطر امضا انحصار آن است چدا که امضا در گروی انحصار است . کلایو کریستن X توان تبدیل به عطر امضا را ندارد.
■■ ادراک روانشناختی بویایی:
قاتل این عطر ، پرچم "مردانه" آن است. تله ای که عطرساز برای خود میسازد . این تله ایست که عطار را مجبور میکند تا صفات مردانه را به عطر بیفزاید و راه خلاقیت را نیز از جنبه هایی ببندد. کلایو کریستین ایکس , با تاکیدی مختصرا بیشتر بر آکورد پودری که در عین خشکی یک گرمای روغنی ظریف و گرم و حرارت دیده دارد میتوانست رگه های اغوا و کشش را نیز تقویت کند . کافی بود هل کاسته میشد و در لحظه ی انتقال به قلب عطر ، عطار ما را به جای آکورد چوبی-فلورال- رزینی به سمت پودری-چوبی- فلورال-رزینی هدایت کند.
اما با پرچمافکنی به سمت مردانگی ، این عطر همچنان کلاسیک، اصیل ، نجیب و مختصرا مرموز اما دوستداشتنی است.
■ ساختارها:
- کیفیت ترکیبات: ترکیبات پودری - چوبی -فلورال و رزینی با کیفیت هستند اما نه هل و نه نت های مرکباتی کیفیت درخشانی ندارند. خسته ، کهنه و شیوا و درخشان نیستند.
- پایداری و پخش: عطری با پرفورمنس و طول عمر متغیر، که در شرایط مختلف میتواند از متوسط تا بالاتر از متوسط باشد. عطر در محیط های شرجی توان ندارد . در هوای خشک و سرد هم پرفورمنس مناسبی ندارد .
"Clive Christian X for Men" به گونهای با اعتدال و تعادل ساخته شده است . کماکان اصیل است و اشرافیت خود را نیز از جنبه تعادل خود وام میگیرد. فاقد تجملات پودری-چرمی ، پودری-فلورال ، چرمی-فلورال ، است که خاص ِ برندهایی ست که ادعای ساخت عطرهای اشرافی دارند اما به جای آن یک آکورد جوبی-فلورال-رزینی-آروماتیک دارد که جزو متعادل ترین و اصیل ترین و کلاسیک ترین آکوردهای اشرافی ست
■■ چرا آن را تکرار میکنی ؟ چرا که ظاهرن آن چنان هم از نظرت درخشان نیست؟
وادارم میکند متعادل باشم. من عطر را تراپیست یا دارو نمیدانم اما میدانم در هر دو جنبه مکمل است. وادارم میکند یادآوری کنم بخشی از رفتار اصیل در حفظ تعادل در کنش و کلام است .
■■ پوشش پیشنهادی : بی شک از کالکشن Shelton suit تامفورد میتوان برای آن یک یک کت و شلوار سینگل برست سیاه با کراواتی ساده و مشکی انتخاب کرد با انتخاب یک ساعت seamaster aqua tera با صفحه ی سیاه از امگا با یک هیر استایل ساده . عطر پتک فیلیپس و پانامرا و peak lapel wool suit پوشیدن از ایوسن لورن هم نیست .
ضمن احترام و سلام.
من اصولا کلکوسیونر نیستم. من مصرف کننده ام.
مقایسه ی ساید بای ساید این دو در کنار یکدیگر لازم بود.
- خلاصه اش کن چون عجله داریم :
پاسخ: تفاوتی ندارند .
- چه بچکدهایی را مقایسه کردی :
T601 برای نسخه ۵۰ سی سی حاوی الفاظ رکیک. خرید از خارج از ایران.
T7ML-01 : برای نسخه ۱۰۰ سی سی فاقد کلمات رکیک. خرید از عطرافشان .
- هیچ تقاوتی نداشتند؟
پرفورمنس نسخه غیر رکیک روی پوست ده درصد بهتر بود. پرفورمنس نسخه ی رکیک تا ده درصد روی لباس بهتر بود.
- از کجا میدانی خطای بویایی و سوگرایی نیست:
خودم قضاوت نکردم. از سه فرد غیرسیگاری ،که یکی شان هیچ از عطر نمیدانست ، یکی شان دوست عطردوستی بود که تابحال این کار را تست نکرده بود و یک دوست که خودش این کار را دارد پرسیدم
- هر سه رای شان یکی بود: بله.
-در جزئیات رایحه تفاوتی داشتند ؟
پاسخ: من تفاوتی ندیدم . اما یکی از دوستان من اصرار داشت که نسخه ی فاقد ناسزا کمی و فقط کمی تلخ تر است. من اما متوجه نشدم.
- خودت چطور : من تفاوتی ندیدم هر چند ابتدا اشتباها فکر کردم نسخه حاوی الفاظ رکیک پرفورمنس بهتری دارد. ولی اشتباه میکردم.
- ایکاروس ! چرا باید فبیولس را بخری ؟ آن هم هر دو را ؟ برای مصرف شخصی ؟ چون این تئوری وجود دارد که کاراکتری که فبیولس را بر تن میگیرد ، زخم ها یا کمبودهای عدم موفقیت را میخواهد مخفی کند و از طریق آن باصله ای را با دیگران حفظ کند و این فاصله همان چیزیست که "ایجاد حسرت در دیگران از مشاهده ی ما" نامگذاری میشود.
- محیط های کاری من متنوع اند و اینکه من مصرف کننده ام. مطابق آنچه قرار است رخ دهد ، جزئیات را میچینم. من حتما زخم ها ، ترک ها ، نواقص و خلاهایی دارم. نمیدانم چند درصدشان را میشناسم . اما اگر قرار است تو بعنوان یک پکیج تحت قضاوت قرار بگیرد ، این اتفاق بالاخره توسط دیگران رخ میدهد.
- واضح بگو:
ما در کمتر از ۰.۱ دهم ثانیه در ذهن ناظرین قضاوت میشویم. بله. سیما، پوشش و ویژگی های ادراکی-تصویری ما بسیار سریع از طریق پیکسلهای میدان بینایی ناظر وارد ویزواال کورتکس لوپ اکسیپیتال میشود و بعد برای قضاوت و تفسیر به بخش های بالایی-جلویی و یا طرفی مغز میروند.
- منظورت این است ما باید برداشت دیگران از خودمان را با کمک تغییراتی از قبل ، ویرایش و ارتقا دهیم؟ این از منظر اخلاقی چگونه تفسیر میشود؟ از منظر روانشناختی چطور ؟ به طور کلی آیا فعلی صادقانه است؟
صلاحیت پاسخ به آن را ندارم. ما گره های اخلاقی و قوانین قضاوت را در موقعیت های اجتماعی تعیین کرده ایم و مرتبا تغییر میدهیم. ممکن است از یک نگاه این را به مخفی کردن و اعتناد بنفس نداشتن تفسیر کنند. اما آیا نمیتوان آن را آگاهی از قواعد دانست ؟ من ویتامین سی میخورم چون به سلامتی ام کمک میکند و آیا این سلامت به نظر رسیدن برای اغوای دیگران است؟
- مثال مع الفارغ نیست؟
نیست. بهبود ویژگیهای بصری/بویایی فردی ، ارائه ی تمایلات درونی فرد و نحوه ی پرزنت خودش به جهان است. اما اصرار نمیکنم. کماکان هر دو تفسیر دستشان از استدلال و منطق پر است. به بیان بهتر : ما با این تغیبرات لزومن قرار نیست بگوییم چه کسی هستیم. گاهی به این معناست که چه دوست داشته ایم باسیم. از روی این میتوان سر نخ هایی برای شناخت افراد بیرون کشید.
- آیا جایگزینی نبود که فبیولس را انتخاب نکنی ؟
برای یک سلسله قرارهای پرتکرار کاری با یک تیم مشخص که رو به روی تو قرار است سه بار در هفته بنشینند ، عطر امضا لازم است . نظر من اینست که ذهن ناظرین و مخاطبین را سریعا به یک ثبات باید رساند . تسریع ثبات ِ تحلیل ، در ذهن دیگران، بخشی از مسیر ِ اعتماد کردن ذهن آنها به شماست.
- خب چرا فبیولس :
از منظر بصری/ یویایی ، با یک کت و شلوار دبل برست مشکی و پیراهن سفید ، که قرار است سه بار در هفته روی خط به خط یک سری جزئیات کوتاه بیایی و عقب بگیری ، و تو اما قرار است کوتاه نیایی باید از همین خانه ی عطر انتخاب کرد. Ver d'encens که صورت سنگی ِ آرامِ و متین ِ مجموعه ی من است را با خودم نیاورده ام. یا از استفان هامبرت کمک بگیری یا نهایتن سراغ کلایو کریستین بروی. فبیولس یک اغوای با ظرافتی در عین بی اعتنایی به فرد مقابل نشان میدهد.
- اگر بنای این گفتگو بر مقاومت و مرز کشی نبود چطور؟ مثلا بر مصامحه و توافق بود؟
در این فصل از سال: ۱۹۵۷ شنل . اگر میخواستم چک سفید امضای کسی باشم. اگر میخواستم بگویم من برهنه و شفافم.
- اگر بنای گفتگوی کاری ات بر رقابتی بیشتر بود چطور ؟ مثلا بیش از سهمت بخواهی؟
قاعدتن موضوعات گفتگوی من یا مخاطبین گفتگوی من حل مسائل کلان جهانی نیست. گبتگوی یک فرد احتمالا دانشگاهی با یک سری بیزینس من است. اگر اینگونه بود بی هیچ تردیدی : دلانویی ۱ از روژا داو. حد اشرافی ِ روایح تا به این لحظه اینجاست. من رو به روی تو مینشینم و بلند فریاد میزنم : من بزرگتر از قدرت خرید تو هستم.
- اگر تو نیز بیزینس من بودی چطور ؟
هنه ی ما در نهایت داریم دارایی معنوی ، علمی ، عاطفی و زمان خود را میفروشیم. اما اگر من بیزینس من بودم: حیله یا سیاست یا راز یک بیزینس این است که مخاطبت قبل از تو فکر کند با پیشنهادی که تو که ارائه داده ای، اوست که سود بیشتری میکند. به این در علم اقتصاد foreValue میگویند. رضایت ِ توام با اعتماد. احتمالا از کرید : اسپایس اند وود؟ یا cas از ترنزی ؟ اگر بیزینس ، بازاری و فله ای و تانکری باشد : تاکسیدو یا اومبره نوماد ؟
- تاپیک پر حاشیه ای ست. چرا مطرحش کردی ؟
که خیلی راحت بگویم من مصرف کننده ام. و انتخاب و خریدم بر اساس تعاریف شخصی یا حتی مقبولیت شخصی ام نیست لزومن. ویژگی های خودم را باید پذیرفته باشم، گره های کور پرزنت خودم را پیدا کرده باشم و بر اساس نتیجه ی مطلوبم انتخاب کنم. وقتی قواعد بازی اینگونه است : بد زیستن، تاوان ِ نشناختن ِ قواعد است. یا باید کناره گیری کرد از اجتماع یا در اجتماع قواعد را بلد بود.
- اخلاق و عزت نفس انسان چه میشود:
از نظرم این را باید هر کس برای خودش تعریف کند. دوستان من به این پرسش پاسخ خواهند داد: تا کجا ما میتوانیم با تغییراتی در جزئیات خود که ختم میشود به تغییراتی در ادراک و تحلیل دیگران از ما، اجازه ی دست بردن داریم؟ از اساس آیا وانمود کردن به کاراکتری بهتر ، گزاره ای ضد اخلاقی و غیر اخلاق مند است؟ آیا مرز دارد؟
تعمدا اسم ambra را پوشاندم.
.
.
برش برگاموت ، در فصایی سبز که آروماتیک نمیشود بلکه مشک-وانیل ظریف و خوش طعمی را در کنار اتمسفر سبز (کاملا غیر دارویی ، غیر هربال است. باریجه در اینجا برگاموت را کنترل میکند ) نگه میدارد. از بازی با هل و اسپایس استفاده نمیکند و بر سیتروسی-سبز اصرار جدی دارد. وانیل-مشک-یاسمن هر سه پوشاننده را به سمت فرمال و رسمی بودن هدایت میکنند. عطر تن کت و شلوار یا کت و دامن میرود . کماکان کژوال نیست هرچند که راحت پسند است. عطر آکادمیک است، بازاری نیست، شبانه هم نیست. عطر باهوش ، موقر و شمرده گو و آرامی ست.
اگر بار اول اسپری کنید احتمالا همان بار اول محبوب تان میشود و یا لااقل بسیار زیاد کیف میبرید.
اما صبر کنید ، زمان دهید و ببینید چقدر متناسب با شماست. پخش بوی متوسطی دارد. ماندگاری در طول روز نیاز به تجدید دارد . یک ساعت اول خودتان و یک شعاع ۶ متری اطرافتان استشمامش میکنید و بعد تا سه الی چهارساعت در یک دایره ی ۲ الی ۳ متری قابل استشمام است.
.
رایحه از هر نظر safe است. و بسیار بیبار دوراژ انتظار است همه آن را نسپندند.
.
۶.۵ از ۱۰
- داستان و غیره را تعریف کن:
+ داستان ندارد. این بهترین شیپغ دنیاست.
- پس بهترین را تعریف کن:
+ اگر بخواهم موسیقی را تعریف کنم کافی نیست بگویم موزارت ؟ اگر بخواهیم آکورد آروماتیک-وودی را به زبان ساده تعریف کنیم : این عطر است. وقتی تو خودت خط کش و تعریفی برای محبوبترین و دلچسب ترین آکورد عطرسازی هستی ، سزاوار بهترین بودن هستی
- این ترکیب و آکورد که میگویی چیست:
+ سرو و اوکموس و برگاموت و چوب سدر . این چهار عنصر در کنار هم شکیل ترین ارکستر آروماتیک-وودی در دنبا هستند. حد اعلای دست نیافتنی کیفیت این ۴ عنصر در این عطر تکرار ناشدنی ست.
- و این ۴ تا درکنار هم به ذهن من شیپغه صابونی ایجاد میکنند. اینطور نیست؟
+ برگاموت در اینجا یک سطح تماس با اسپایس هم دارد که یک نیم رخ شبه امبری بازی میکند. صابون را کنترل میکند و موج موج وجاهت و اصالت جایگزینش میکند.
- چند سال است این کار را داری ؟
+در دونوبت این را خریده ام. ۲۰۱۹ و امسال تیرماه. از فروشگاههای معنبر خریده ام. فیک اش را نیز دیده ام. تفاوت فیک و اصل در حد باور نکردنی کیفیتی ست که در رایحه است. اگر نت به نت را تفکیک نکردید از شامه تان املا نگیرید . بدانید اصل نیست. در خصوص ویژگی های ظاهری هم اینکه هم روی افشانه و هم داخل درب افشانه ، لوگوی برندحکاکی شده است. برچسب زیرین باتل عطر یک برچسب سیاه با نوشته های برنزی است که روی آن یک طلق شفاف قرار گرفته.
- چه چیزی در این عطر برجسته تر است؟
+ ابداع یا خلاقیت چندانی در این کار نیست. نت های ساده منظم و مطلوب در کنار یکدیگرند. آنچه باورنکردنی نیست کیفیت اجزاست. این را فرمالیسم میگوییم. فرم ، خودش محتوا را عرضه میکند. در ساحت ضد دکارتی و یک فراخوان از اوبجکتیویسم . یعنی قرار است فرم ، بی نیاز از نحوه ی اندیشه ی شما ، محتوا را با شکوه ارایه دهد. یک فراخوان ضد نیچه، سارتر ، کانت و دیگران. بدین معناست که فرم ، محتوای خود را از تیررس دانسته و آزموده و تجربه ی زیسته ی شما ، مراقبت میکند.
- و تو فرمالیست هستی ؟
+ شاید دفمیلاریزیشن ، برایم در عطرسازی اکر بشود به زحمت معادل اگزوتیک آن را دانست ، از فرمهای محبوب من در عطرسازی بوده باشد. ولی در اینجا آشنایی زدایی در کار نیست. شما بواسطهی اکزوتیک بودن اثر درگیرش نمیشوید. در واقع عطری که بواسطه اجزای ناآشنا شما را دچار attention adhession میکند کار بمراتب ساده تری برای خالی کردن جیب یک عطرباز دارد که به دنبال تجربیات جدید است. اما در اینجا خبری از آن نیست. فرم با ساده ترین شکل چینش اجزا ، موضوعیت عینی خود را به موضوعیت ذهنی بدل میکند. یعنی کاری ندارد شما در چه فرهنگ و بستر فرهنگی یا تجربی بوده اید. خود را بر کرسی مینشاند. این جا انسان نادیده کرفته میشود. و هزاران سال تلاش فلاسفه بر نشاندن انسان بر کرسی حقانیت جهان را نقض میکند. این دیدگاه ، ضد اومانیستی ست. اما محترم است. من لااقل فکر میکنم محترم است.
- فکر میکنم تو ما بین تمایلات ساختارشکنانه و تمایلات نظم گرایانه هنوز مرددی..
+ آنها میتوانند گاهی یکی باشند. اینهمه نظم ، کیفیت، تلفظ صحیح ، چارچوب مندی ، در جهان فعلی خودش یک ساختار شکنی ست.
- بگذریم. ارزش این پول را دارد؟
+ بستگی دارد چه کسی پاسخ میدهد. من نمیدانم دقیقا پول ، جایگاه ذهنی اش در برابر جایگاهی که ذهن هر یک از ما برای کیفیت یک اثر متصور است چگونه است؟ برای کسی که دنبال تجربیات جدید است فکر میکنم مناسب نباشد.
- بازخورد، اجرا و ویژگی های رایج ؟
+ نشر بوی چشمگیر ، ماندگاری در بین رقبای این دسته بندی ، بی همتا، بازخورد به آن هم یک بازخورد از نوع odor inference maping است. یعنی در نقشه استناج صفات بویایی فرد مینشیند. در باکسی که شما در ذهن دیگران دارید ، رایحه، صفات ظاهری و ابعاد موروفولوژیک بدن شما یک قفسه دارد. عطر تمام ویژگی های truthworthy, attractiveness , memorable را یکجا دارد. عطرهایی که Dominant نیستند در مخاطب شما حس اعتماد ایجاد میکنند. نتهای عود ، انیمالیک و احتمالا اسپایسی های سنگین ، نت ها و گزاره های غالب و dominant هستند. ذهن مخاطب به اینها اعتماد نمیکند. به این معنا نیست از آن بیزار است . چه بسا که گاهی شما در قامت یک مدیر سراغ روایح دامیننت و غالب میروید. اما در اینجا نت ها submissive هستند، جذابند و آشنا. این سه درکنار هم یعنی اعتماد پذیری .
- امتیازت:
+ در کیفیت ۱۰ از ۱۰
ولی کیفیت یک عطر همیشه به تنهایی المان امتیاز دهی نیست. اما شان کیفیت اینجا آنقدر تکان دهنده است که هر عددی حز این ممکن است به آن اهانت کرده باشد. شاید امتیاز واقعی به کلیت این مجموعه۷ از ۱۰ باشد.
- دو شیشه ؟ از عطری که از تو ۵.۵ میگیرد؟ یکی را هم تا به انتها استفاده کرده ای ؟ تناقض است. جور در نمی آید.
قبلا توضیح داده ام. معیارم در خرید عطر ، امتیاز شخصی ام نیست. چرا که من مصرف کننده ی عطرم. پیش از هرچیز دیگر ، من مصرف کننده ام . در طی روز ۴ ساعت میخوابم. و ۲۰ ساعت کار میکنم. دو شغل گوناگون و کاملا متفاوت از هم در سه مکان مختلف. طیف وسیعی از انواع ملاقات های کاری . این از من مصرف کننده میسازد. نه کلکسیونر .
- خب لزوم تغییر روایح چیست؟ نمیتوانی چند عطر را جدا کنی . در هر کارکردی یک عطر انتخاب کنی و استفاده کنی ؟
این مهمترین سوالی ست که بر درب ورودی عطربازی بایستی میخ و تخته اش کنند. کاملا حق با توست.
- خب جوابش چیست؟
سیزیفیوس خواست تا گنج خدایان را بدزد. خدایان مطلع سدند و وعده ی سخت ترین عذاب در تاریخ خلقت را به او دادند. عذاب این بود: حمل سنگی به بالای کوه.اما قبل از رسیدن به کوه آن را رها کند. این کار هر روزه اش بود . مردمان پرسیدند کجای این عذاب سخت است؟ خدایان گفتند: هیچ عذابی بالاتر از انجام وظیفه ای عبث و بی نتیجه نیست. به زبان ساده بگویم: روزمرگی و روتین . این سخت ترین عذاب هاست. من به جامه ی روتین و قابل پیش بینی بودن نمیروم. تلاشم را میکنم. این بخشی از این آرمان است . خرید عطرهای متنوع را میگویم.
- و اینهمه هزینه. توجیه دارد؟ این را میتوانی در قالب های دیگری ببری.
خیر . توجیه ندارد. حق با توست. مادامیکه از ایعاد دیگرت بکاهی و در همین یک بعد فقط بمانی حق با توست. ایده ی من اینست که هر هزینه ای صرف رشد انسان شود ، با ده ها برایر بازدهی برخواهد گشت. بزرگترین سرمایه کذاری ، سرمایه کذاری روی توانایی های شغلی و فردیست. تو نفر اول شغلت باش ، از زمین و زمان ثروت میبارد. من غافل نبوده ام از آن جنبه ها. یعنی سعی کرده ام نباشم. این هزینه ، مازاد بوده است. اعتراف میکنم گاهی از نیازهای دیگری دزدیده ام و به عطر خورانده ام . اما سعی بر مراقبت نیز داشته ام. درصدی از مازاد مخارجم را به عنوان مرزبندی شخصی ام مشخص کرده ام و سعی ام این بوده فراتر نروم.
- عطر را معرفی کن:
اوپنینگ و رقص دارچین- برگاموت در شروع شگفت انگیز است. مفرح ، پر طراوت، جاذب و پیشاهنگ.
- و کلیت کار:
وانیل و رزین و نتهای چوبی آکوردی امبری میسازند در همان اتمسفر ماندکار دارچین .
- پس پودری نیست ؟
از روایح پودری یک لایه ی خشک-منظم-متین دارد . کرم.پودری میتواند تفسیر شود اما زننده نیست ، یا اینکه زنانه ی مطلق باشد هم خیر . در واقعی جزیی از کار است و نه تمامیت کار . عطر را وانیلی-رزینی-کهربایی-چوبی میتوان تفسیر کرد و در عین حال معطر و نیمه آروماتیک.
ماندکاری و پخش :
درخشان و بالاتر از حد میانه ی عطرهای همکلاسش
- استایل پوشش پیشنهادی ات :
در هر استایلی جز اسپرت جای خود را باز میکند. با یک کت تک و جین میدرخشد. عطر رستوران رفتن است . یعنی نه به بازیکوشی کافه رفتن است و نه به شکوه یک تشریفات. چیزی میانه ی لوکس و کژوال.
-امتیاز تو:
۵.۵ از ۱۰
- و راضی بودی که تجدیدش کردی. از بازخورد یا از حس شخصی که خودت میگرفتی :
اولین بار ۴ سال قبل آن را خریدم و دومین بار حوالی عید امسال. هیچ نشانی از افت و ریفرموله نداشت. درپاسخ به سوالت هم بگویم که بازخوردها مناسب بود. این عطر در قفسه ایست که رقبای بی شماری دارد. میانه ای از آنهاست. رستوران رفتن جایی برای دل بردن، آزردن، خودنمایی و نظایرش نیست. عطر ، رام و دلنشین باشد کافیست.
- و چرا همان زمان رویو نکردی ؟
فکرمیکنم رسالت این باشد که با دستریز و در چند نوبت نمیتوانی قاضی یک اثر باشی . هم جفا به مخاطب است و هم جفا به عطار. در حالات درونی مختلف ، مکان های متفاوت ، فصول و سناریو و پوشش های مختلفی بایستی بچرخد تا خود را نشان بدهد.
- دوباره عطر زنانه . داستانش چیست ؟
مقهور میشوم. تکنیک و عقل در این عطر بیداد میکند. عطار معشوقه ی خود را در قالب عطر به نمایش میگذارد.
- و این رازگشایی - که نظر شخصی توست- ارزش صرف هزینه را دارد ؟
من برای یک راز هزینه صرف کرده ام. درست است. اما اگر بدانی معشوقه ی او با زنی که در خیالات توست از یک فنوتیپ است چه؟ او کشفش کرده ، به تصویر و رایحه کشیده است. او از میان کابوس ها، ترس ها، عقده ها، نیازها و شکست ها عبور کرده است و او را دریافته است.
- این معشوقه چه تصویری دارد؟
نمیدانم. به ساحت چهره در نمی آید. چهره اش را نمیبینم. شالی از حریر بر مرمر درون سرسرایی پوشیده از نقش و نگاره هایی از کلود مونه را باد با خود به این سو و آنسو میبرد. پنجره ها باز شدند و مطبوع بودن آسمان را در برق ستونهای طلایی میتوان دریافت . اار به تشریفات جنیان بروی .
- نمیفهمم . معشوقه ای هم نمیبینی ؟
نقاشی باغ هنر از کلود مونه را ببین. انکار تجسم آرزوهای کسی ست که خود در تصویر نیست. این باغ از پس عبور این معشوقه روییده . به بدرقه اش زمین شکوفه داده و آسمان خلق شده است.
- از رایحه بگو:
رایحه ی پودری برای و صاف و مرمرین که در صیقل خوردن با مشک و روایح فلاوری- آلدهیدی از فرم کرم-پودری اش فاصله کرفته و با کهربا و نشاط کلهای سفید به عروج رسیده است.
- خلاصه میتوانی بگویی:
پودری- وایت فلاور- مشکی - صابونی
شیرین است و گرم؟
- گرم در اینجا ، مطبوع است و نیمه معتدل، شیرین در اینجا چسبناک نیست اما برای و وانیلی-رزینی- فلاوریست.
- نکته ای در رایحه دارد:
- یک برق و ظرافتی فریبنده - بی نهایت فریبنده- که دارویی ست در دل این کار است. آمیخته به کار است. و آن ebony است درکنار رز. ورد و جادو است این ترکیب . سایه های عطر است. نیکه ی تاریک ماه. باورنکردنی ست. بی نظیر است.
- مرد میتواند آن را بپوشد:
هرگز . نه بواسطه ی زنانه بودن. این عطر را حتی خانم نیز نمیتواند بپوشد به آسانی.
- چون سهولت در پوشش ندارد یا ..؟
رایحه در هین حال که با منزلت و نحیب است ، اعیانی و لوکس نیز هست. در عین حال که کم حرف است و مهربان، پرجبروت و دست نیافتنی ست.
-ماندکاری و پخش :
ماندکاری فابل قبول و راضی کننده ای دارد. پخش بوی بسیار هماهنکی با جنس رایحه دارد. کاملا راضی کننده.
- امتیاز تو:
۷.۵ از ۱۰
- سوال حاشیه ای ؛ دراین امتیاز دهی چه مواردی رعایت شده است؟ با این همه تعریف چرا ۱۰ نمیگیرد؟ چه چیزی کم است ؟
من به "تاثیر" امتیاز میدهم.
- توضیح بیشتر بده. این اولین باری ست که از این کلمه استفاده میکنی.
من در هر ارتباطی ، تاثیر آن فرد را اندازه گیری میکنم. گاهی فقط در یک مکالمه ی کوتاه چند دقیقه ای یک فرد با کلماتش جهان تو را عوض میکند. انسان بهتری از تو میسازد . تو را و تک تک خواض تو را منقلب میکند. اکر LAVS از من ۱۰ گرفت چون بر تک تک ذرات من تاثیر میکذارد. اتفاقی که با خواندن ژیژک و بایزید بسطامی و گودل و سلین و کنراد برای من افتاد. یا با دیدن فیلمهای انجلوپولوس . برای من علاوه بر اینکه جنس و کیفیت بیشمار مهم است، تاثیر آن نیز مهم است.. من با LAVS بسیار شکنجه شدم ، و شیرین شکنجه شدم و بسیار تغییر یافتم. اکنون هر بدبینی ، دشمنی و بد رفتاری با خودم را رازی میدانم که جهان به من نکفته است. اکنون تاب می آورم. ساده تر . همه چیزهارا.
گفت : مادرم که مرد ، دخترم به دنیا آمد.
دیدم که از چشمهای دختر چند روزه اش دو بهار شکفت. شاخه ای از سینه ی دختر کوچکش جوانه زد و از سینه ی پدر داخل رفت. پرونده ی ترخیص کودک را پرمیکردم. تمام که شد ، سر بلند کردم دیدم باغی مقابل چشمم روییده. باغی که دیشب پسری عزادار درمرگ مادرش بود. در اهروی بیمارستان بوی مریم و ریحان و نعنا پیچید. بهار آغاز شد.
---
این عطر ، آغاز جهان و زیباترین لبخندی هست که تا به امروز دیدم.
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.