احتمالا همگی قابل تشخیص اند جز Cuir Beluga از گرلن ..
■ به میزانی که گفته میشود افسانه ایست ؟
بلوگا، افسانه ایست . بله. هلیوتروپ و ایمورتل با یک شهد وانیلی میروند به سمت ساخت یک جیر. عطری که پخش بویی ندارد بر خلاف افسانه ها ولی سیر رایحه از شروع تا جیر ، کلاس عطرسازیست. ماندگاری اندک در کنار پخش بوی پایین مخاطبی که قصد پوشیدنش را دارد پشیمان میکند. اتمسفر سبز-چوبی-نیمه صابونی از نوع غیر فوژه اما مایل به نای گرمابه های قدیمی ست. انگار از ته چاه یک گرمابه یک بوی نا بیرون می آید و کمی سبز آن انتهاست که بخسی از اتمسفر ضعیف عطر را میسازد ولی ساختار خود عطر جیر پودری ِ وانیلی و کمی و فقط کمی چرکین است که عطر در نهایتن کمپلکسی از شیطان است. یک بلایی سر خاطرات و خودتان می آورد که رسما زمان را گم میکنید. اما بعنوان مصرف کننده ؟ انتخاب خوبی نیست.
■ پیوردیستنس M؟ تو با آن گارد داشتی..
من در برند پیوردیستنس احترام به مخاطب را ندیده ام. والف و افشانه ی توهین آمیز و بی کیفیت. قیمت هایی که در طی سالها مدام بالاتر رفت . ریفرموله های بی اساس و پر تکرار. اما در خصوص پیوردیستنس ام؟ من را مستقیما بالای سر چرم نمیبرد. روژا داو در فتیش هم همین کار را کرد. عطر سطحی ناهشیار از همه چیز است. اگر وقت تان را نمیگیرم یک مثال بزنم. من بخش زیادی از پولی که قرار است خرج خودم بکنم صرف خرید کت و شلوار ، کفش و عینک و ساعت میکنم. خیلی بیشتر از عطر. و خیلی وسواسی تر. در ایران که هستم استرس خرید کت و شلوار آزارم میداد. هر بار وارد فروشگاهها یا بوتیک های شخصی میرفتم و ناانید بر میگشتم. تا چند سال پیش که برندی را یافتم که یک ویژگی مهم که در خرید پوشاک برایم اهمیت دارد را کاملا درککرده بود: تایملس . Timeless
علتی که مخاطب کت و شلوارهای Brioni یوده ام سالهاست همین است. مختصات چیزی که تایملس باشد را بلد است. چیزی که انگار از ازل تا ابد تازه است در عین حال که از ازل وجود و حضور داشته است و بوده است.
در سطح بالایی و لایه ی فوقانی کالکشن های عطر برندهای مطرح، چیزی که من انتظارش را دارم "اصالت" رایحه است .انروز که این را مینویسم ۳۰ آبان ۱۴۰۲ است و نمیدانم چرا Jardin d amalphi از کرید را از انبار عطرافشان خالی نکردید با این قیمتی که در جمعه ی سیاه اعلام شده (اگر پخش بوی متوسط آن را مشکلی برای خرید نمیپندارید).. این عطر یک فرش-صابونی- مدرن-کلاسیک است که این ترکیب دو واژه ی آخر در کنار هم اسمش میشود : Timeless .
کرید کلاس ِ ساختن عطرهای تایملس را بلد است.
زرجف بلد نیست
جورجیو آرمانی و لالیک و بولکاری بلد هستند.
هرمس استادش است.
شنل بلد است و در لاین های اکلوسیو رفرنس آن است.
کلایو بلد نیست.
امواج خودش در حال ساختن تاریخ است و تاثیرش بیست سال بعد مشخص میشود.
تیزیانا ترنزی نمیخواهد بسازد
پنهالیگون بلد است
انیک گوتال استاد آن است.
گروسیمیث نابغه ی آن است هرچند گاهی شورش میکند.
اما پیوردیستنس ؟ به کارهای ضعیفش نگاه کنید تا جواب تان. را بیابید. . من از چرمی که پیوردیستنس بسازد انتظار یک اصالت مستقر و حاضر داشتم نه رگه های مارکت. تو قرار است آیکون باشی تا قرن ها. پیوردیستنس "ام" در عین حال که با کیفیت ساخته شده بود( نسخه های فعلی تاسف بار است) کاراکترش فقدان هایی داشت: نقض محتوا با فرم ، جدی ترین آن است. چرم ، که قرار است در عین حال ثروت و برامده از لذت گرایی و نفس باشد و سرشت ثروت و اصالت و قدرت را یکجا عرضه کند ، اجازه ی پرخاشگری و آشفتگی ندارد. این عطر در شروع گفتگو آشفته ، سراسیمه ، شلوغ و پر حرف است. بهرحال اینکار را میتوان تمام شده دانست. این نسخه ی من مربوط به سال ۹۴ است. همان سالی که بیشتر از همیشه مخالفش بودم. نکته ی مهم: تمام تسترهای آن فیک است. از دم. بی برو برگرد.
■ اومبره لدر:
اولین کامنت در مورد آن را فکر کنم خودم نوشته باشم. دقیقا روزی که عرضه شد. گفتم تامفورد برای مان هدیه ی خوبی ساخته. درست و حرف بلد و اینکاره . اما چرم از جای دیگری به آن نگاه شده است. منتظر این بازخورد عمومی نبودم . فکر نمیکردم این خوانش از چرم پسندیده شود.
■ توسکان لدر : از من کلمه ی "عاشقم" را در این پیج نشنیده اید. یکی از کارهایی که عاشقش هستم قطعا توسکان لدر است. این جمله را توسکان لدر بازها متوجه میشوند: من پول زیادی بابت هر چیزی که شبیه به توسکان لدر بوده است خرج کرده ام. بین لوکس ترین تا دیزاینری ترین برندهای دنیا هرچیزی که کلاس ، کاراکتر و شخصیت توسکان لدر را دارد من را به وجد می آورد را دارم. دقت کنید کاراکتر توسکان لدر را دوست دارم نه لزوما رایحه را. تلمفورد در توسکان لدر ، به شما عطر نمیفروشد. کاراکتر میفروشد .
■ Amour de Palazzo Jul et Mad Paris : چرم انیمالیک قابل پوشیدن. پخش بوی متوسط ، ماندگاری متوسط. پر کاراکتر . نیش به معنای واقعی. متریالی که بخشی از آن خام است و درجه یک بلند شده است. این گمشده ی من برای لایر با توسکان لدر بود. دو پاف کنار توسکان لدر و یکی از ریچ ترین ترکیب هایی که میتوانستم تجربه اش کنم. (شرمساری من را بابت لایر کردن بپذیرید. اصلا اصراری ندارم کار درستی ست. اما یکی از سرگرمی های من در عطربازی ، بازی با این ترکیبات است).
■ آن دو دیگر را نیز که رویو کرده ام. اما چرا این گونه ترکیب این عکس را چیدم؟
- در خصوص چرم ، رایحه ی آن ، انواع و اشکال آن مطلبی طولانی و کانل سالها پیش در عطرافشان نوشتم که رایحه ی چرم و جیر چگونه ساخته میشود و انواع آکوردهای چرم چیست. نمیخواهم دوباره آن را بیان کنم. این ترکیب را چیدم برای یک چالش برای خودم.
■ چه چالشی:
- آقای "ش" دوست من احتمالا یکی از (نمیتوانم و اجازه ندارم بگویم نفر اول چون قاعدتن ممکن است خیلی ها مثل او گمنام باشند) قویترین کلکسیون های عطر در بین ایرانی ها را دارد. درست در همین ایران. حدود ۳ هزار عطر دارد که سیصد مورد آن نسخه های نایاب (نه کمیاب) از بهترین عطرهای تاریخ است. یکی از نابغه های دنیا در فعالیت خودش است و علاقه ی جدی اش عطر است. احتنالا تک تک تان را میشناسد و تمام رویوهای عطر در هر سایتی باشد را با اشتیاق میخواند. او کامل ترین کالکشن نیش را دارد. نه فقط کلکسیونر که مصرف کننده ی جدی عطر نیز هست. بعد از ۶ سال پارسال دیدمش. همین حوالی پاییز. دوباره ده روز قبل دیدمش. همان عطر قبلی را زده بود. پرسیدم : تو هم در تله افتاده ای که دامنه ی انتخابت "باریک " شده است. گفت بله. سالهاست. . در حالیکه میداند هر عطر را برای موقعیت خاصی بپوشد و با هر استایل آن را تغییر دهد. اما چالش چه بود؟ هرزگاهی به یکی از قفسه هایم نگاه میکنم تا ببینم آیا میتوانم به سادگی بین آنها یک عطر را بردارم ، یا برای انتخاب بین شان چالش جدی دارم، طوریکه دوست دارم تمامشان را یکجا بپوشم. در این مثال، از بین چند کار چرمی که بیشترشان را میشناسید ۷ موردش را کاملل رندوم بیرون کشیدم و از خودم پرسیدم: خب اگر بخواهی بروی بیرون ، مایل بودی ، کدام رایجه از تو منتشر میشد ؟ اگر بروی گالری بین اینها کدام؟ بروی رستوران چطور ؟ پاسخ یکی است؟ اگر پاسخ در تمام این موارد یکی باشد احتمالا من در تله ی انتخاب بر اساس هرچیزی جز برنانه ریزی درست برای خرید مناسب ، جز کشف سلیقه ی خودم و جز شناخت کاراکترم ، آن خرید بیرون آمده است. داستان چیست؟ روزی که اینها را خریده ایم لابد دوستش داشته ایم اما چقدر فکر کرده ایم آیا مایلیم آن بو را بدهیم؟ این تمایل چقدر زیاد است؟ من آنقدر جزئیات مختلفی در استایل و پیرایش ، کنار عطری که میپوشم میگذارم که بتوانم با خیال راحت بپوشمش. اما این اصل سوال را تغییر نمیدهد. ما در لحظه ی خرید یک عطر چقدر این سوال را محکم جواب داده ایم: اگر فقط یک عطر در جهان بخواهم داشته باشم ، آیا این رایحه ایست که بخواهم مرا با آن بشناسند؟ چرا پرسیدن آن مهم است: احساس شکست در خرید ، یاس در پروسه ی انتخاب ، قهر بواسطه ی بی مصرف بودن آن عطر ، به آرامی دلسردمان میکند از عطربازی. این را بیان کردم از این نظر که فرهنگ خرید عطر را تلاش کنیم ببریم به سمت "انتخاب بر محور خود" . نه پروسه ی "هایپ شدن" . چند نفر میتوانند ادعا کنند که ولو یکبار جستجو نکرده اند در مورد پر بازخوردترین عطرها؟ ما به طرز پیچیده ای در معرض هایپ شدن خواهیم بود. منبعد بسیار بیشتر. چرا ؟ چون فضای مجازی توانش را دارد. در شروع عطربازی من گروه و فضایی برای آن نبود. بعدها و حدود ۸ سال بعد ، سال ۹۴ یا ۹۵ گروههای مختلفی شکل گرفتند. سلیقه ی بویایی اطراف قابل دفاع بود از نظر کیفیت و هنر و کامپوزیشن ها اما گاهی با سلیقه ی مخاطب عامی که آن روز بلک ارکید دوست میداشت شکاف داشت. امروز مخاطب کلید واژه هایش را در جستجوی کلمات دیگری تجسس میکند. او از عطر ، کلیدی برای جذب جنس مخالف ساخته است یا فرض کرده است . بلاگر یا ولاگری که این کلیدها را به خورد او دهد محبوبش میشود. من جامعه شناس نیستم و مطلقا صلاحیت اینکه بگویم خوب یا بد است را ندارم. . قصد فرهنگ سازی یا موجی نو را هم ندارم . اما میتوانم پیشنهاد دهم فرهنگش را از اینجا شروع کنید. عطر را بر اساس "هایپ" نخرید. کرور کرور به شما خریدار نیشانه مانا (معنا) نشان دهم که عطرشان را روی طاقچه و بی استفاده گذاشته اند؟ یا کرور کرور افرادی که اچنتو زرجف را حتی حاضر نیستند برای بار دوماسپری کنند؟ قطعا و یقینا که به همان میزان نیز طرفداران پر و پا قرصی وجود دارد برای هر دوی اینها. (من هر دوی آنها را دارم و نافی یا دافع هیچ طیف نیستم). با این سوال آغاز کنید: چقدر من حاضرم این عطر را بخرم اگر قرار باشد بین صدها عطر او را انتخاب کنم ؟
■ درود و احترام به دوستان عزیزم
درود
جناب ایکاروس
متن عالی بود...
خاصه آنجا که چند کارخانه عطرسازی را در چند جمله توصیف کردید.
سلام ایکاروس عزیز. «ما در لحظه ی خرید یک عطر چقدر این سوال را محکم جواب داده ایم: اگر فقط یک عطر در جهان بخواهم داشته باشم ، آیا این رایحه ایست که بخواهم مرا با آن بشناسند؟ چرا پرسیدن آن مهم است: احساس شکست در خرید ، یاس در پروسه ی انتخاب ، قهر بواسطه ی بی مصرف بودن آن عطر ، به آرامی دلسردمان میکند از عطربازی.» این جمله تون را واقعا در این چند سال درک کردم. تجربه گرانهایی هست که به سخاوت در اختیار من و دوستان گذاشتید.
و دو تا سؤال : اول اینکه برندهایی که اسم بردید و ویژگی تایملس بودن ، به نظر شما با نیش و ارتیستیک بودن منافات پیدا نمی کنه ؟
دوم اینکه کاراکتر توسکان لدر چیه؟
ممنون از حضورتون
ارگاسم چشم یعنی خواندن نوشته های شما
دستمریزاد❤️
خب !
خودت میدانی که کلمه به کلمه ریویوهایت را مطالعه میکنم ، برخی را چند بار ، برخی مرجع اند بر من و تفاوتی که با دیگر " خواندن " هایم دارد این است که عینک میزنم و میخوانم :)
چشم هایم به زیبایی و تیزبینی شهیر بود لیک پیر شده ام آقا ! اما چشم دیگری باز شد !!
این ریویو ، یکی از بهترین ها بود در این هنر !
در قسمت هایی ، لبخند بر لب ام بود :) خیلی از آن !
چرا ؟ چون مثل اینکه من میگفتم !
زمانهایی حوصله ندارم ، زمانهایی نباید بگویم ، زمانهایی نمیتوانم و زمانهایی میگویند : نه !
اکنون ، تو زبان مایی ! در معاطره !
درین راه ، دو مقصد بر تو هست ، هر دو را دیده ام !
هر دو در تعالی اند لیک یکی زیباتر است !
کسی چه میداند ؟ شاید هر دو را تجربه کنی !!
من نرسیده ام !! خسته شدم ! تو میرسی اما .
و آن روز که در خلسه و تفکری عمیییق غرق شدی ، من در کنارت خواهم بود ، با لبخند :)
این جمله را به هیچکس نگفته ام ! مختص توست !
چرایی اش مرموز است همچون دردی مدرود !!
آن روزگار که کسان ام معدوم شدند ، مفقود شدند ، متواری شدند بی نام و نشان ، که درد از آسمان میبارید ، تا این اندازه مدرود نبودم که امروز !
ضمنا میدانم که این که مینویسی از کدام بُعد توست و آن دیگر چه میگوید !!
ارادت ها